بخشی از مقاله

چکیده:

با عنایت به تبصره ماده 1133 قانون مدنی زن نیز در موارد محدودي می تواند از دادگاه تقاضاي طلاق نماید . این موارد عبارتند از : -1 خود داري یا عجز شوهر از دادن نفقه - ماده 1129 ق . م - . -2 غیبت شوهر بیش از چهار سال - ماده 1029 ق . م - . -3وکالت زن در طلاق - ماده 1119 ق . م - . -4 عسر و حرج زن - ماده 1130 ق . م - .

عسر در مقابل یسر به معناي تنگی و دشواري تنگدستی، فقر و تهیدستی و »حرج« نیز در معنایی مشابه عسر یعنی تنگدستی و سختی تنگدل شدن و به کار در ماندن قرار گرفته است .موجود بودن سبب عسر وحرج در زمان درخواست طلاق،تشخیص واحراز عسر وحرج زوجه توسط دادگاه ودائم بودن رابطه زوجیت از جمله شرایط اعمال ماده مذکور است.

مقدمه:

موجبات طلاق بر اساس قانون مدنی سه دسته می باشند : طلاق به اراده مرد ، طلاق به درخواست زن ، طلاق توافقی قانون مدنی در ماده 1133 به اختیار شوهر در طلاق اشاره کرده و به وي اجازه داده است ، با مراجه به دادگاه تقاضاي طلاق همسرش را بنماید.

همچنین مطابق تبصره ماده فوق زن نیز در موارد محدودي می تواند از دادگاه تقاضاي طلاق نماید . این موارد عبارتند از : -1 خود داري یا عجز شوهر از دادن نفقه - ماده 1129 ق . م - . -2 غیبت شوهر بیش از چهار سال - ماده 1029 ق . م - . -3 وکالت زن در طلاق - ماده 1119 ق . م - . -4 عسر و حرج زن - ماده 1130 ق . م - .

طلاق:

طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان میرود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق میافتد که استحکام رابطه زناشویی از بین میرود و میان زوجین ناسازگاري و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستیها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آنها سر و کار دارد.

طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهاي وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد. میان طلاق با فسخ ازدواج متفاوت است. فسخ ازدواج به معناي این است که ازدواج صورت گرفته از ابتدا باطل و بیاعتبار بودهاست. شیوه انجام طلاق در قوانین کشورهاي مختلف بسیار متفاوت است اما در اغلب کشورها نیاز به تایید یک دادگاه یا مرجع رسمی حقوقی وجود دارد. مذاهب مختلف نیز رویکردهاي متفاوتی به طلاق دارند. طلاق در اسلام به اختیار شوهر انجام میشود اما زن نیز در شرایط خاصی ممکن است حق طلاق را به دست بیاورد. واژه طلاق از ریشه عربی و به معنی »گشودن گره« و »رها کردن« است و در فقه اسلامی »زائل کردن قید ازدواج با « تعریف میشود.

آثار طلاق:

نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند؛ هر چند برخی نیز ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند. معمولاً زنان از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادي زیان میبینند، اما فرایندهاي سازگاري روانی و اجتماعی براي مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد. بعضی از مردان و زنان ممکن است پس از طلاق به ازدواج مجدد تن در دهند

طلاق به خواست مرد:

پس از پرداخت کلیه حقوق زن توسط مرد حکم طلاق از سوي دادگاه صادر می گردد که نوع این طلاق، رجعی است .قبل از پرداخت مهریه و نفقه و اجرت المثل، دفتر خانه حق دارد صیغه طلاق را جاري بکند.

طلاق به خواست زن:

در صورت اثبات عسر و حرج زن، مانند سوء معاشرت زوج یا ازدواج مجدد او و امثال آن، این نوع طلاق صورت می پذیرد که دادگاه در این موارد، حکم طلاق را با در نظر گرفتن حقوق زن صادر می نماید. طبق قانون اساسی، اصل بر علنی بودن دادگاه است ،مگر در رابطه با دادگاه هاي مربوط به خانواده که در اینجا اصل بر علنی نبودن است ،مگر اینکه طرفین رضایت خود را به ریاست محترم دادگاه اعلام کنند. دادگاه، از خانواده مرد و زن، دو داور تعیین می کند و این دو نفر ظرف مدت بیست روز، دو جلسه متفاوت داوري را تشکیل می دهند و نهایتاً نظر خود را به دادگاه اعلام می کنند. اگر تلاش دادگاه در جهت دوستی آنها مؤثر شد ،نعم المراد و گرنه دادگاه رأي خود را بر اساس رأي داوران صادر خواهد کرد.

اگر مشاور محترم دادگاه نظر مخالف بدهد ،طبق قانون ،ریاست محترم دادگاه، نظر مشاور را کسب می کند، اما کسب نظر مشاور، تکلیفی را براي ریاست محترم دادگاه ایجاد نمی کند و نهایتاً نظر قطعی را ریاست محترم دادگاه خواهد داد. رأي دادگاه قطعی و لازم الاجراست اما با توجه به اینکه آراي صادره باید در مرحله تجدید نظر یا مرحله فرجام خواهی در دیوان عالی کشور مطرح باشند، چرا این رأي قطعی و لازم الاجرا اعلام شده است؟

رسیدگی در مرحله تجدید نظر زمانی صورت می گیرد که یکی از طرفین به پرونده و رأي اعتراض کند. اعتراض به مرحله تجدید نظر ارسال خواهد شد در غیر این صورت چنانچه از طرفین پرونده که خواهان و خوانده هستند، اعتراضی از سوي دادگاه شنیده نشود رأي قطعی و لازم الاجرا اعلام می شود که سه ماه نیز اعتبار دارد. معنی اعتبار سه ماهه این است که در زمانی که دادگاه مبادرت به صدور گواهی عدم امکان سازش می کند، اعتبار سه ماهه اي براي آن قایل می شود ،در صورت عدم مراجعه طرفین به دفتر طلاق و عدم درخواست در طول این سه ماه و عدم امکان سازش از اعتبار ساقط می شود.

علل و عوامل طلاق:

طلاق پدیده اي اجتماعی است و همانند سایر پدیده هاي اجتماعی متأثر از یک عامل نیست ، بلکه مجموعه اي از عوامل در آن دخالت دارند. طبق مواد قانونی دادگاه هاي خانواده، مهم ترین علت طلاق ،اعتیاد و مسأله ترك نفقه است. از آنجا که فرد معتاد قادر به کسب شغل شرافتمندانه اي نیست ،لذا به انواع و اقسام جرایم اجتماعی روي می آورد، شرافت خانوادگی را فداي به دست آوردن مواد مخدر می کند و زن دچار مشکل نفقه می شود. لذا زن در چار چوب ترك نفقه به دادگاه خانواده مراجعه می کند. اعتیاد می تواند علل شخصی، روحی، روانی و اجتماعی داشته باشد.

علل طلاق را می توان به صورت زیر مطرح نمود :

- 1 خانواده هاي متزلزل :

در این نوع خانواده ها فرصتی براي تربیت فرزندان وجود ندارد و آنان به حال خود رها شده اند. اعتیاد و طلاق داراي رابطه اي دو جانبه می هستند، یعنی نه تنها اعتیاد موجب طلاق می شود، بلکه طلاق نیز می تواند یکی از علل اعتیاد به حساب آید.
 
- 2 ازدواج مجدد توسط زوج:

مردي که مبادرت به ازدواج دوم می کند، محبت را تقسیم می نماید و زن اول نیز حاضر نیست محبت را تقسیم شده بداند. چنین مردي بهانه گیر می شود ، این بهانه گیري، منجر به بد شدن شرایط زندگی براي زن اول می شود و به تدریج به سوي طلاق می رود و خود را بین طلاق و زندگی معلق و سر در گم می بیند و این حالت تعلیق، عدم ثبات در زندگی را براي وي به ارمغان می آورد.

- 3 تدلیس در ازدواج:

افراد بسیاري در آغاز ازدواج خود را واجد صفات و خصوصیاتی معرفی می کنند، که داراي آن نمی باشند.

- 4 دخالت دیگران:

دخالت دیگران در زندگی یک زوج ،علت 20 درصد از طلاق ها می باشد .باید توجه کرد که مشورت دادن به زوج هاي جوان با دخالت کردن در زندگی آنان فرق می کند. مشورت باید با در خواست فرد باشد.

- 5 ازدواج تحمیلی:

بدترین نوع ازدواج، ازدواج تحمیلی است. انسان در مقابل تحمیل، موضع گیري می کند. به ظاهر فردي مطیع و در باطن عصیانگر است.

- 6ترك زوج یا زوجه از منزل:

که با فلسفه زندگی مشترك منافات دارد.

طبق ماده 645 قانون مجازات اسلامی، اگر مردي بدون اجازه همسر اول ،اختیار زوجیت دیگري کند ،به مجازات تا یک سال حبس محکوم می شود و این مجازات با شکایت شاکی خصوصی شروع می شود و پرونده کیفري آن به جریان می افتد. قانون می گوید اگر مردي خواستار این است که زن دیگري اختیار کند، یا باید با اجازه همسر اول باشد و یا با اجازه دادگاه.

در بسیاري از موارد اگر مرد براي ازدواج مجدد دلایل قانونی داشته باشد و همسر اول اجازه ندهد، مرد باید به دادگاه مراجعه کند و با اعلام دلایل خود از دادگاه براي ازدواج مجدد اجازه بگیرد. البته دادگاه به او تکلیف می کند که عدالت را در مورد همسر اول رعایت کند. شکل گیري هر فرایندي نیازمند یک نقطه ثابت است. نقطه ثابت زندگی مشترك، وفاق است که با این گونه مسائل - اختیار کردن زوجه دیگري - از بین می رود. راه جلوگیري از ازدواج هاي اجباري این است که: باید بلافاصله به دادگاه مراجعه و اکراه بودن ازدواج را اعلام کرد.

دادگاه پدران دختر و پسر را احضار می کند و جلوي ازدواج را می گیرد و باید مراجعه بلافاصله پس از عقد باشد..

تعریف لغوي و حقوقی قاعده عسر و حرج:

عسر در مقابل یسر به معناي تنگی و دشواري ، تنگدستی، فقر و تهیدستی

- 2300 و »حرج« نیز در معنایی مشابه عسر یعنی تنگدستی و سختی ، تنگدل شدن و به کار در ماندن قرار گرفته است . »نفی عسروحرج« از قواعد فقهی پذیرفته شده است که بر پایه ادله چهار گانه - کتاب، سنت، اجماع و عقل - قرار گرفته است. معناي این قاعده که از عناوین ثانویه است، در تمام ابواب فقه از جمله عبادات، معاملات و سیاسات جاري است . در معناي این قاعده باید گفت عسر و حرج عبارتند از عناوین ثانویه اي که راه یافتن آنها در موضوع احکام تکلیفی الزامیه، موجب می گردد تا الزام وتکلیف ناشی ازحکم از مکلفین برداشته شود به زبان ساده هرگاه از اجراي احکام اولیه مشقتی غیر قابل تحمل پدید آید، آن تکلیف برداشته می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید