بخشی از مقاله
چکیده :
طراحی هم جهت با فرهنگ در دنیاي کنونی تغییرات بسیاري داشته است ولی اگر طراحی بودن تحقیق به سرانجام برسد ، هیچ بعید نیست که در مقابل فرهنگ بایستند . طراح با در نظر گرفتن حقوق فرهنگی و اجتماعی جامعه می تواند باعث رشد آن جامعه گردد. ولی پیش از طراحی باید با بهره گیري از سایر علوم ، معماري را از قالب سنتی خود جدا ساخته و دستاوردهاي جدید و متفاوتی از آن حاصل نماید. یکی از این علوم میان رشته اي ، ادبیات می باشد. لیکن می دانم در تاریخ ، فرهنگ و معماري ایران زمین ادبیات نقش تأثیر گذار و قابل توجهی داشته است.
به نظر می رسد فارغ از به کارگیري کتیبه ها و کاشی هاي نفیسی مزین به اشعار بزرگان ادب پارسی در معماري ، از آنجایی که مفهوم اشعار در بردارنده تفکرات و عقاید جامعه اي بوده که شاعر در آن می زیسته می توان کاربردهاي مادي و معنوي عناصر معماري را در کلام این شاعران جستجو کرد از این رو تلاش بر این است تا با بهره گیري از مبانی نظري و مکاتب نوین در معماري و سایر علوم وابسته ، مفاهیم کار بردي و معنوي عناصر معماري دوران اسلامی ایران در اشعار حافظ مورد توجه قرار گیرد. در این بین تمامی اصطلاحات تخصصی معماري از دیوان اشعار حافظ را استخراج نموده و به گونه اي - تفسیر شده اند تا تا در بردارنده مفاهیم کاربردي و معنوي عناصر معماري باشند.
واژگان کلیدي : هنر و معماري اسلامی ، دیوان حافظ ، معماري ادراکی ، حس مکان ، نمادپردازي
مقدمه :
مژده وصثل توکرکز سرجان برخیزم طایر دسم و افردام جهان برخیزم - حافظ -
کریم خان زند وکیل الرعایا یا نظر به علاقه خاصی که به خواجه شیراز داشت ، مزار سرحلقه رندان جهان رامرمت کرد و به فرمان وي سنگ مرمري زیبا بر گورگاه خواجه نهادند و غزل معروف او را بر روي آن نوشتند.آرامگاه حافظ قبله اهل دل است و از دیدگاه از اطراف و اکناف ایران و جهان صاحبدلان به زیارت آن آستان پاك می آیند و بر روح او درود می فرستند. آنچه که اکثر ایرانیان از معماري می دانند مربوط است به معمارهاي سنتی و اسلام در گذشته . این روش و نگرش چندین دهه است که در کشورهاي دیگر منسوخ شده است اما در ایران همچنان مورد توجه است استفاده از علوم میان رشته اي در معماري که شامل علوم پایه ، علوم تجربی ، علوم انسانی و علوم هنري می شود در کشورهاي دیگر طرفداران بسیاري به خوددیده است.
امروزه تفسیر داده هاي معماري از موضوعات داغ و مورد علاقه پژوهشگران معماري می باشد. تفسیرها و تحلیل ها از توضیحات محض گذشته که بعضاً به مقایسه تطبیقی می انجامید ، فاصله گرفته و با مبانی نظري جدید گره خورده است.معماري جداي از مطالعه تمامی رفتارهاي مادي ؛ مطالعه و بررسی رفتارهاي معنوي گذشتگان ما را نیز در بر می گیرد .این گونه مطالعات می تواند در زمینه هاي دینی ، آئین ، اسطوره شناسی ، هنري و ادبیات صورت پذیرد. با نگاهی به پژوهش هاي معماري انجام گرفته در ایران درمی یابیم که اکثر این فعالیت ها بر مبناي رفتارهاي گذشتگان با توجه به اثار هنري و خصوصاً معماري ، با توجه به مسائل کاربردي و با دید فلسفی و حکمی نگریسته شده است . آموزه هاي معنوي وباورهاي فرهنگی ، زیر بناي فرهنگی یک معماري ارزشمند و پویاست . از این رو بازشناسی دستاوردهاي شکوهمند معماري دوران اسلامی بدون آگاهی از مبانی اندیشه اي آن امکان پذیر نخواهد بود.
کسانی که ناآگاهانه معماري اسلامی را مستقل از معنویت و حکمت می خوانند ، ناخودآگاه راه پیشرفت و تعالی آن را مسدود می نمایند. ادبیات و خصوصاً شعر یکی از عرصه هایی است که می تواند در این زمینه کمک شایانی به محققان برساند. در شعر می توان نحوه تفکر ، شیوه معیشت ، ارزش ها ، باورها ، عرف و بسیاري از شاخص هاي فرهنگی و معنوي گذشتگان را یافت. دراین مقاله سعی نویسنده بر آن است تا با استفاده از مبانی نظري معماري نوین ، به عناصر معماري و هنر دوران اسلامی با دیدي حکمی و فلسفی بنگرند. در این راستا با بهره گیري از اشارات خاصی که حافظ در اشعار خود به برخی از عناصر معماري داشته ، سعی خواهد شد مفاهیم کاربردي و معنوي هر یک از این عناصر معماري از دید مردمان آن روزگار شناسایی و تبیین گردد.
پرسش هاي تحقیق :
١- حافظ در دیوان اشعار خود چگونه و به چه اندازه از مفاهیم کاربردي و عناصر معماري خویش استفاده کرده است ؟
٢- اشعار حافظ تا چه اندازه می تواند به پژوهشگران در بازسازي تفکرات و نحوه نگرش مردمان روزگاران گذشته به معماري پیرامون خودیاري رساند ؟
فرضیه هاي تحقیق :
١- حافظ در دیوان خود هم به مفاهیم کاربردي و هم معنوي عناصر معماري عصر خویش اشاراتی داشته که این اشارت به صورت تشبیه ، استعاره و مجاز قابل شناسایی است در این بین مفاهیم معنوي بیشتر در اشعار عرفانی شاعر مشهود است.
٢- به نظر می رسد با به کارگیري از مبانی نظري نوین معماري و علوم وابسته می توان اشعار حافظ را مورد کنکاش قرارداد و نحوه نگرش شاعر و مردمان هم عصر خود را نسبت به عناصر معماري پیرامونشان شناسایی کرد.