بخشی از مقاله
چکیده
واژه معماری بومی، نشانگر الگوهای فرهنگی ونمایش دهنده ی آداب ورسوم ،جنس اندیشه و رای، روحیه واحساسات ، سلیقه وهنر یک جامعه است؟بنابراین در برپا نگه داشتن سنتهای گرانقدر فرهنگی وپایاکردن هویت ملی رل ونقش به سزایی ایفا می کند؟حفظ, نگهداری نشانه های فرهنگی،چه در پوشش ها،گفتارورفتار وچه درسبک معماری بیانگر اصالت ماست؟در مقابل،بی اعتنایی به هربخش ازآثار شناسنامه ی ملی هرجامعه سبب می شودتا فرهنگ بیگانه آسان ترنفوذکند رویدادهای قرن بیستم برشرایط اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی،تاثیرات شگرفی داشته است؟گسترش سریع جلوه های زندگی نو به جای زندگی بومی وسنتی درجامعه های انسانی و دگرگونیها درشیوه های معماری وساخت موجب گسترش بی حدو حساب زیستگاه های انسانی،نابودی جوامع سنتی روستایی وزمین های کشاورزی،مصرف بیش ازاندازه وتخریب بی رویه منابع طبیعی ورشدفزاینده آلودگی های هوا ومحیط زیست در شهرهای بزرگ شده ومیزان وترازی را که در روزگاری بسیارطولانی درجامعه سنتی،میان محیط انسانی ومحیط طبیعی برقراربوده، برهم زده است؟این مقاله کوشش میکندتا در شناخت موشکافانه ی مبانی فرهنگی به کار رفته درمعماری بومی به عنوان کاری هرچندکوچک،در حوزه ساخت وسازکشور،زمینه سازی برای تدوین یک رونوشت ملی معماری همسوبا فرهنگ ایرانی باشد ؟هدف،راهنمایی معماری ایران به سوی یک معماری اصیل و باهویت خودمختار ومتکی برمیراث معماری گذشته خود است وبا احترام به گذشته ،ازسنت های آن درس می گیردوبه دنبال یافتن مفاهیمی ازفرهنگ ایرانی وبیان آن درقالب کالبد معماری باشد؟
واژه های کلیدی: فرهنگ،معماری بومی، آداب و رسوم،فرهنگ ومعماری،معماری سنتی
مقدمه
معماری بومی - به انگلیسی: - Vernacular architecture شاخه ای از معماری بر پایه نیاز های منطقه ای و مصالح ساختمانی است که بازتاب سنت های منطقه ای است. معماری بومی در طول زمان بر اساس پیشینه محیطی،فرهنگی،فناوری و تاریخی که در آن وجود داشته تکامل یافته است .معماری بومی را می توان متقابل معماری رسمی - که با ناصرع سبکیِ طراحی که به صورت غیر اتفاقی برای اهداف زیبایی شناسانه کنار هم قرار گرفته که فراتر از نیاز های ضروری ساختمان هستند - دانست. اصطلاح معماری بومی نباید با آنچه معماری سنتی گفته می شود اشتباه شود،هرچند پیوند هایی میان این دو وجود دارد.معماری سنتی می تواند شامل ساختمان هایی با عناصر طراحی رسمی،معابد و قصر ها شود.1
معماری بومی براساس فرهنگ بومی همان منطقه تحقق می یابدوجوابگوی نیازهای یک جامعه در ارتباط با عوامل طبیعی وخواسته های معنوی انسان ها است،زیرابا مشارکت آن جامعه، در تدبیر و دراجرا زاده می شود،ازسبک زندگی گذشتگان وزندگی روزمره آنان الهام می گیردوبه دور ازتجمل وهماهنگ با محیط زیست شان،استقرارمی یابدوبازتاب ، فرهنگ و گذشته ای است که در آن بوجود آمده است. یکی ازبارزترین نمادهای فرهنگی و هویتی کشور ما معماری است که ازنشانه های اصلی فرهنگ و تمدن ماست ؟متاسفانه با وجود پیشینه ای پرشکوه در زمینه معماری، در سال های اخیر شاهد ساخت و سازهایی از هم گسیخته در شهرهای مختلف کشور هستیم . بناهایی که جدای از بی هویتی، کمتر نشانی از معماری بومی و اصیل ایرانی، در آن ها به چشم می خورد در این زمان شاید بیش از هر زمان دیگر در عرصه معماری و شهر دچار نابسامانی و ناسازی هستیم.
از سویی با بناهایی مواجه هستیم که هیچ نسبتی با تاریخ و فرهنگ سرزمین ما نداشته و بدون وجود زمینههای فرهنگی، اجتماعی و فلسفی، بنا به سلیقه و خوشامد کارفرمایان و طراحان، با اقتباس از نمونههای خارجی، در گوشهگوشه شهرهای ما سر بر آورده و دیدگاه متحیر شهرنشینان را به خود خیره مینمایند. از سویی دیگر، به خصوص در زمینه معماری مسکونی، شاهد ساخت بناهایی هستیم که تحت حاکمیت دیدگاه اقتصادی به شهر و معماری و در پی سودآوری هرچه بیشتر، ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و طبیعی زمینه ساخت خود را یکسره نادیده انگاشته و بیتوجه به مشخصات متنوع فرهنگی اقوام گوناگون ایرانی، در تمامی پهنه وسیع و متنوع سرزمین ایران، یکسان و یکشکل ساخته شده و به واسطه عدم انطباق با الگوهای فرهنگی و شیوه زندگی، امکان زیست مطلوب و رشد و تعالی انسانها در مراتب مادی و معنوی را از آنان سلب مینمایند
روش تحقیق
در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ابتدا به بررسی- تحقیقات و اسناد پیشین در زمینه تعریف فرهنگ و معماری بومی، و تأثیر این دو بر هم میپردازد، سپس با استفاده از تحلیل تحقیقات انجام شده ، تأثیر فاکتورهای مهم برتحقق این هدف تبیین میگردد ؟تا ارتباط بین موضوعات مختلفی که شناسایی شده اند پیدا شود؟
فرهنگ
واژه فرهنگ همانند بسیاری از واژهها در زبان فارسی در طول دوران شکلگیری و حیات خود، در هماهنگی با سیر تحول افکار و ذهنیات انسانها، دچار تغییرات معنایی و کاربردی شده است. لغت نامه دهخدا فرهنگ را متشکل از دو جزء - فر، پیشوند + هنگ از ریشه ثنگاوستایی به معنی کشیدن، فرهختن و فرهنگ - میداند و آن را مترادف کشیدن و نیز به معنی تعلیم و تربیت قرار میدهد. در فرهنگ معین، واژه فرهنگ مرکب از دو واژه "فر" و "هنگ" به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم، تدبیر و چاره، عقل و خرد، واژهنامه و کتاب لغت ذکر شده است. در فرهنگ رشیدی - قرن - 11 آمده است: » فرهنج و فرهنگ، ادب و اندازه و حد هر چیزی، و ادب کننده و امر به ادب کردن« بر اساس ریشهیابی واژه فرهنگ و جستجو در معانی دو جزء آن - "فر" معادل شکوه، عظمت یا جلو، بالا، بر، پیش و "هنگ" به معنای کشیدن، سنگینی و وقار و قصد و آهنگ - ، فرهنگ را از نظر لغوی میتوان به معنای بالا کشیدن، برکشیدن و بیرون کشیدن فر و شکوه از درون انسان و متجلی کردن آن دانست. در این صورت میتوان آن را مترادف تعلیم و تربیت و ادب آموختن و پرورش دانست که موجب بیرون کشیدن تواناییها، پیش بردن و سوق دادن به سمت جلو و تجلی توان و گوهر درونی است.
تأملی در معنای واژه فرهنگ و نحوه کاربرد آن در ادبیات منظوم و منثور ایران بیانگر آن است که معنای گذشته این واژه در زبان فارسی حداقل دربردارنده دو موضوع عمده بوده است: یکی به معنای پرورش دادن، ادب آموختن و... و دیگری شامل دستهای از معانی با بار معنایی مثبت به معنای ادب، تربیت، معرفت و ... - البته لازم به ذکر است هر دو دسته این معانی دارای بار معنایی مثبت هستند. - ذکر این نکته و توجه به آن از آنجا حایز اهمیت است که در ادامه خواهیم دید تعاریف متداولی که امروزه از کلمه فرهنگ وجود دارد بیانگر نوعی تبدیل و تغییر در معنا و نحوه کاربرد این واژه در ادبیات ایران و جهان است.
در جهت روشن شدن معنای امروزی واژه فرهنگ از میان تعاریف موجود چند نمونه متفاوت بیان میشوند:
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها , اعتقادات, هنرها , اخلاقیات, قوانین ,عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است . "- فرهنگ کلیت درهم تافتهای است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عادتی که انسان به عنوان عضوی از جامعه به دست میآورد. - تایلور، انسانشناس انگلیسی ، - 1871
- یک فرهنگ اشارتی است به راه و روش مشخص یک گروه از آدمیان یا طرح کامل زندگی آنان. - کلاکن، انسانشناس آمریکایی، - 1951
- فرهنگ کلیتی تام است از ویژگیهای مادی، فکری و احساسی که یک گروه اجتماعی را مشخص میکند. فرهنگ نه تنها هنر و ادبیات را در برمیگیرد، بلکه شامل آئینهای زندگی، حقوق اساسی نوع بشر و نظامهای ارزشی سنتها و باورها میباشد. - یونسکو، - 1997
- فرهنگ عبارت است از ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند. هنجارهایی که از آن پیروی میکنند و کالاهای مادی که تولید میکنند. - گیدنز، جامعه شناس انگلیسی، " - 1989 - آشوری، - 1386
- فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوهای بایسته و یا شایسته برای آندسته از فعالیتهای حیات مادی و معنوی انسانها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعیدشده آنان در حیات معقول تکاملی باشد. - علامه جعفری - با توجه به تعاریف فوق بطور کلی میتوان فرهنگ را میراث اجتماعی انسان دانست که او را از سایر حیوانات متمایز میسازد.2
معماری بومی
اولین نامی که بر این پدیده معماری، نهاده شد »معماری خودجوش « و به ابداع »پاگونه « بود .در اینجا منظور ازخودجوش، معنای تصادفی بودن آن نیست؛ بلکه طبیعی بودن آن است. - آلپاگونوولو - 25:1384