بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش تلفیق سازی حسی در بهبود کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم - ASD - انجام گرفت. روش این پژوهش نیمه آزمایشی بود و ابزار مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه غربالگری اختلالات طیف اتیسم - ASSQ - بود. جامعه آماری این تحقیق شامل 40 نفر از کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم بودند که از مرکز اختلالات طیف اتیسم شهر بوشهر انتخاب شده بودند. در این مطالعه کودکان به دو گروه یکسان 20 - نفر - بر حسب اینکه درمان دریافت می کردند یا خیر تقسیم شدند.
گروه اول به عنوان گروه آزمایشی و به روش تلفیق سازی حسی تحت درمان قرار گرفتند و گروه دوم به عنوان گروه گواه مورد مطالعه قرار گرفتند. پژوهشگر به مدت 6 ماه و در 30 جلسه این روش درمانی را به روی کودکان اتیسم آزمایش کرد. سپس تفاوت نمره شدت اتیسم قبل و بعد از مداخله و در میان زیر گروه ها - رتبه تولد و وضعیت اقتصادی - به ترتیب به کمک آماره های تی تست و One Way ANOVA بررسی شد.
تجزیه و تحلیل آماری یافته ها نشان داد که روش تلفیق سازی حسی در بهبود کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم مؤثر است، همچنین تأثیر این روش بر روی کودکانی که کمتر از 5 سال سن داشتند بیشتر بود. ولی رتبه تولد فرزندان و وضعیت اقتصادی خانواده بر درمان اتیسم تأثیر معناداری نداشت.
-1 مقدمه
اتیسم1 اختلالی است که بنا به اظهار لئوکانر 2روانپزشک کودک که برای اولین بار اتیسم را به عنوان یک نشانگان تشخیص داد، ویژگی اصلی آن عبارت است از: "ناتوانی در برقراری رابطه به شیوه عادی با افراد و موقعیتها، تنهایی اتیستیک شدید که هرگاه ممکن باشد هر چیزی که به کودک عرضه می شود آن را نادیده می گیرد، به آن بی توجهی می کند، و به آن راه نمی دهد" این تنهایی چشمگیر در زمینه های زبان، رفتار، رشد عقلانی- شناختی و روابط اجتماعی شکلهای مختلفی می گیرد
یکی از مباحث مهمی که در اغلب کشورهای جهان مورد توجه بسیاری از متخصصان، سیاستگذاران و برنامه ریزان را در سطح ملی به خود جلب کرد، گزارش هایی در مورد افزایش تعداد افراد مبتلا به اتیسم است. در دو دهه قبل میزان تخمینی 5 تا 15 نفر در هر 10000 تولد، مورد اتیسم گزارش شده بود. امروزه مرکز تشخیص و گواه بیماری ها در آمریکا معتقد است که میزان شیوع اختلالات طیف اتیسم 3 - ASD - در کل 1 در 166 است
چندین اختلال در زیر گروه اختلالات طیف اتیسم وجود دارد که در این طیف از اختلالا ت، آسیب شدیدی در چندین حوزه رشدی نمایان می شود. افرادی که در طبقه بندی اختلالات طیف اتیسم قرار می گیرند در برقراری ارتباط اجتماعی دچار مشکل هستند ولی شدت آن متفاوت است. نکات عمده ای که تفاوت میان اختلالات را بیان می کنند عبارتند از:
الف - اختلال اوتیستیک: ارتباط ، تعامل اجتماعی و بازی تخیلی به طور مشخص آسیب دیده است. علایق ، فعالیت ها و رفتارهای تکراری دیده می شود . اختلال در سه سال اول زندگی شروع می شود .
ب - اختلال آسپرگر: با آسیب در تعاملات اجتماعی و وجود فعالیت ها و علایق محدود مشخص می گردد . علایم بالینی کلی که نشان دهنده تأخیر در زبان باشد وجود ندارد؛ یعنی در حقیقت مبتلایان مشکلات تکلمی کمتری دارند. هوش، طبیعی و یا بالاتر از طبیعی است .
ج - اختلال رت: اختلال پیش رونده ای است که فقط در دختران دیده می شود. ابتدا مراحل رشد طبیعی است ولی بعد مهارت های به دست آمده قبلی و استفاده هدف دار از دست ها را از دست می دهند و به جای آن حرکات تکرار شونده دست ایجاد می شود که بین سنین 1 تا 4 سالگی نمایان می شود.
د - اختلال فرو پاشنده دوران کودکی: رشد حداقل در دو سال اول زندگی طبیعی است . از دست دادن جدی مهارت هایی که قبلاً داشته است مشاهده می شود .
ه - اختلال نافذ رشد غیر اختصاصی: به تنهایی علایم مشخص هیچ یک از اختلالات طیف اتیسم را ندارد و نمی توان آن را جزو یکی از طبقه بندی های فوق الذکر جای داد
یکی از شیوه های درمانی رایج برای کودکان این طیف درمان تلفیق سازی حسی4 می باشد. خانم جین آیرس، تئوری تلفیق سازی حسی را در دهه 1960بدین خاطر ابداع کرد که بتواند ارتباط بهتری بین رفتار و عملکرد عصبی و مخصوصاً تلفیق سازی حسی را توضیح دهد. هدف این بود که بتواند فرضیه ای را پایه گذاری کند که ارتباطات ویژه عملکرد عصبی، رفتارهای حسی- حرکتی و یادگیری مهارت های تحصیلی اولیه را توصیف و توجیه کند.
با استفاده از این فرضیه الگوهای خاص اختلالات عملکرد در کودکانی که دارای مشکلات یادگیری یا حسی - حرکتی هستند، ایجاد و روش های مداخله ای خاصی پیشنهاد شد. از آن زمان به بعد به عنوان یکی از منسجم ترین تئوری ها در زمینه مداخلات توانبخشی برای افراد دارای ناتوانی های مختلف رشدی مورد استفاده قرار گرفته است. در سه دهه گذشته تئوری انسجام حسی، رشد و توسعه بسیار زیادی داشته است. کاربرد این تئوری هر چند از کار درمانی شروع شد اما در حال حاضر در زمینه های گوناگونی مانند آموزش، فیزیوتراپی، روانشناسی بالینی و روانشناسی اعصاب، عصب شناسی رفتار و روانپزشکی مورد استفاده قرار می گرد. پژوهش ها در این حیطه از مرحله مشاهده و ثبت داده ها شروع شد و در حال حاضر به مراحل تجربی رسیده است
تلفیق سازی حسی عبارت است از سازمان دهی درون داده های حسی به منظور استفاده از آنها. این استفاده ممکن است شکل های مختلفی داشته باشد. مواردی مانند ادراک از بدن و یا جهان پیرامون، فرآیند یادگیری، رشد و ایجاد عملکردهای عصبی. از طریق تلفیق سازی حسی است که بسیاری از اعصاب بدن با یکدیگر همکاری می کنند تا شخص بتواند با محیط به شیوه ای کارا ارتباط برقرار نماید و تجربه کسب کند.
در یک توصیف کلی از روش یکپارچگی حسی می توان چنین استدلال کرد؛ فرد در دوره نوزادی برای انجام عملکردهای خود از درون دادهای بسیار اولیه و پایه ای استفاده می کند. فعالیت های حسی وی در این دوره عبارت است از بوییدن ، مزه کردن، لمس کردن، ادراک وضعیت بدن، احساس تقابل با جاذبه زمین . و این روشی برای ادراک محیط پیرامون و زیستن است. با افزایش سن، این نظام ها - لمس کردن، ماهیچه های بدن، حرکات بدن، تاثیر بر جاذبه، سیستم و ستیبولار - ، بایستی به نظام های خود مختاری تبدیل شوند که سیستم عصبی را آزاد و رها کند تا بتواند انسجام یافته و عملکردهای بالاتر و برتر کورتکس را که برای یادگیری و انجام امور و فعالیت های شناختی ضروری است، ممکن سازد