بخشی از مقاله

چکیده

امروزه رشد فزایندهایی در زمینه های مختلف علوم از جمله تکنولوژی، ارتباطات، دانش محوری و دانایی محوری، منابع انسانی، رفتار سازمانی و... ایجاد شده است. دیگر نمی توان بدون تغییر زندگی کرد هر روز از گوشه و کنار این دنیا، یک موج جدید از تغییرات شگفت انگیز از راه می رسد. برای به روز بودن و عقب نماندن از قافله علم و دانایی، ضروری است با برنامه ریزی دقیق همواره در پی تغییر و ارتقا باشیم.

هیچ سازمانی نمی تواند ادعا کند در حاشیه امن قرار دارد روند رو به رشد در جهان امروزی به گونه ای است که منابع انسانی بعنوان مهمترین سرمایه سازمان نقش کلیدی در فرآیند تغییر و تحول سازمانی دارند پیچیدگی محیطی، تنوع خواسته ها و انتظارات از جمله عواملی هستند که سازمانها با آن روبرو هستند در این اثنا مدیرانی توانایی اداره تغییرات را دارند که درک دقیق و تخصص و تجربه بالایی داشته باشند.از این رو، با توجه به اهمیت تحول و مدیریت تحول در سازمان؛ در این مقاله به بررسی اهمیت تحول در سازمان و فرایند مدیریت تحول در سازمان می پردازیم.

کلمات کلیدی: سازمان؛ تحول؛ مدیر؛ مدیریت تحول

مقدمه

سازمان ها و ادارات یکی از ارکان اصلی در جامعه انسانی هستند و مدیریت و رهبری در سازمان از مهمترین شاخصهای ادامه حیات، پویایی ، بالندگی و یا نابودی آنها می باشد.پیشرفت های گوناگون و متنوع در علم فناوری ، مدیریت سازمان ها را از حالت سنتی خارج نموده و با تغییر و تحول سازمانی، مدیریت پویا جایگزین مدیریت سنتی شده است.امروزه سازمانها علاوه بر وظایف سنتی و ماهوی خود که همانا تحقق اهداف سازمانی و غایی سازمان می باشد میبایست پاسخگوی خواستها و انتقادات جامعه بیرونی و درونی سازمان خویش باشد.

همگام با پیشرفتهای روز و علم مدیریت پویا ،سازمانها می باید تحولاتی آگاهانه و نوآوری های مفید را به مرحله اجرا بگذارند.شدت و تاثیر کارایی تغییر و تحولات سازمانی به اندازه ایی است که نیاز به روش های جدید و تکامل یافته برای مقابله و هماهنگی و تطبیق با آنرا ایجاد می نماید.مدیران پویا و کارآمد امروزه میبایست علاوه بر وظایفی مانند برنامه ریزی ، سازماندهی و نظارت باید اثربخشی و بکارگیری علم تغییر و تحول سازمانی را نیز سرلوحه امور خود قرار دهند.

امروزه در سطح گسترده و عمومی، سازمانها با تغییر و تحول مواجه اند در حالی که برخی از آنان برای سازگاری و همسازی با اینگونه تغییر و تحولات آماده نمی باشند.بنابراین مدیریت سازمانها علاوه بر اینکه باید در برابر محیط متغیر، سازگار و انعطاف پذیر باشند بلکه باید توانایی تشخیص مشکلات و بکارگیری برنامه های تغییر و تحول سازمانی را دارا باشند.زیرا سازمانها ایستا نیستند و به طور مداوم و مستمر با عوامل خارجی و درونی در کشمکش می باشند.

تغییر بینش مخاطبین قوانین جدید و تغییرات فناوری عواملی برای انطباق و سازگار سازمان با تغییرات محیطی است. تحول سازمانی یکی از مهمترین عوامل بهره وری در سازمان ها و جامعه منابع انسانی است. شکوفایی و رشد هر جامعه ای منوط به ارتقای و پرورش منابع انسانیو توانمند سازی نیرو های آن جامعه است. در این راستای مسئولان سازمان ها با یاری کارشناسان رفتاری و منابع انسانی میبایست توجه خاصی را به پرورش کارکنان مبذول دارند.توانمندسازی و تقویت منابع انسانی به معنی قدرت بخشیدن و ارتقای قدرت فکری و عملی کارکنان است بدین معنی که به افراد کمک کنیم تا احساس اعتماد به نفس خود را بخشند و نیز بر احساس و تفکر ناتوانی و درماندگی خود غالب شوند.

همچنین بدین معنی است که در افراد شور و شوق کار و فعالیت ایجاد کنیم.تقویت قدرت کاری کارکنان با یکدیگر متفاوت است ، قدرت مانند توانمند سازی به دلالت بر توانایی انجام کارها به وسیله دیگران دارد. اما قدرت و توانمندسازی یک چیز نیستند ، افراد ممکن است هم قدرت داشته باشند و هم توانمند شوند. با توجه به این امراگرچه کسی میتواند به فرد دیگری قدرت ببخشد،اما فرد باید توانمند شدن را برای خودش بپذیرد.

در سطح سازمانی عوامل بیرونی و درونی موجبات تغییر و تحول را در سازمانها فراهم می نماید عوامل بیرونی شامل هرگونه سیاست تحمیلی قانون و مقررات سازمانی و عوامل درونی شامل رفتار مردم ، نگرش ها و ارزش و فناوری علم روز می باشد.در این مرحله رهبری و مدیریت تحول می بایست در موقعیتهای مختلف نقش رهبری خود را بصورت کامل ایفا نماید. رهبری بیشتر از مدیریت در جریان هرگونه تغییر و تحول مورد نیاز خواهد بود. مدیریت فعالیتهای های سازمان را برنامه ریزی و سازماندهی و کنترل می نماید. اما آن رهبری است که افراد را ترغیب می کند و موجب تغییرات ضروری در نگرش و رفتار درکار می شود.

ماهیت تغییر سازمانی

تغییرات بالقوه ای که می تواند برای بهبود عملکرد سازمانها و کیفیت زندگی کاری اعضای آنها صورت پذیرد. اکنون همراه با پویایی عمومی، بسیارس از سازمانها ی کاملا پیشرو به دنبال تغییر توسعه و بهبود خود در مدیریت افراد و عملیات هستند که از آن جمله روند های قابل مشاهده در محیط جدید است که عبارتند از:،تغییر در افراد تصمیم گیرنده،غییر در مفروضات مدیران نسبت به کارکنان،تغییر در نحوه تعریف شغل،تغییر در نحوه تعیین کارمزد،تغییر در نحوه سازماندهی،تغییر در ماهیت روابط میان مدیریت و نیروی کار واژه تغییر شعار روز بسیاری از سازمانهاست . برخی از تغییرات بنیادین یا قالب شکن هستند که در چرخه حیات سازمان کمتر صورت می پذیردکه اگر صورت پذیرد شدید و همه جانبه است.

نوع دیگر تغییر تدریجی  تکمیلی یا ایجاد کننده انعطاف در چارچوبهاست. که براساس راههای موجود عملیات صورت می گیرد و ضمن حفظ ماهیت سازمان جهت گیریهای جدیدی را به وجود می آورد.نیروهای ایجاد کننده نیاز به تغییر:سازمانها با نیروهای گوناگون زیادی روبرو هستن که از منابع خارج و داخل سازمان سر چشمه می گیرند.عوامل خارجی: از آنجا که نیروهای خارجی تغییر آثار جهانی دارند می توانند مورد سئوال قرار گرفتن نوع فعالیت سازمان یا فراگردهای تولید محصول محصول یا فراگردهای تولید محصول یا ارائه خدمت آن را به همراه داشته باشد.

عوامل خارجی تغییر عبارتند از:-1ویژگیهای جمعیت شناختی-2 پیشرفتهای فن آورای-3تغییرات در بازار-4 فشارهای اجتماعی و سیاسیعوامل داخلی: نیروهای داخلی از خود سازمان نشات می گیرند. این عوامل می توانند بسیار حساس باشند مانند ضعف روحیه، یا می توانند به صورت نشانه های خارجی بروز کنند مانند بهره وری کم یا تضاد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید