بخشی از مقاله
چکیده
یکی از معانی مهم و موثر در ارتباط انسان و محیط حس تعلق و بالاتر از آن رسیدن به هویت مکان است. در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم حس مکان، موضوع نمادگرایی و ضرورت آن جهت رسیدن به حس تعلق به مکان - حس مکان - مطرح می شود. سوال اصلی تحقیق اینست که تاثیر نمادگرایی در معماری اسلامی بر ایجاد حس تعلق و هویت مکان چگونه است و از چه طریقی صورت می گیرد؟ در ابتدای بحث، به معنای هویت اشاره کرده و رابطه آن با مفهوم حس مکان مطرح می گردد. در ادامه با رویکرد قیاسی به بررسی نظرات اندیشمندان در مورد تصور و تداعی افراد از محیط پرداخته و به نقش آنها به عنوان یکی از مولفه های مهم مکان، در رسیدن به هویت مکان اشاره می شود و همچنین چگونگی نقش نمادها در ایجاد تصور و تداعی افراد بیان می گردد. با اذعان به ارتباط تفکیک ناپذیر معنی و صورت، در مورد چگونگی ارتقاء معانی و یا انتقال مفاهیم از اشکال و عناصر معماری اسلامی از طریق اصل وحدت در کثرت سخن گفته که یکی از مهمترین نتایج کاربرد این اصل ، جلوه نمادین آن در معماری اسلامی می باشد. در این میان نگاه نمادین معماری اسلامی راهی را به سوی یافتن هویت مکان می گشاید که با روش توصیفی- تحلیلی رابطه نمادگرایی و عوامل موثر در حس تعلق به مکان بررسی شده است . نتایج نشان می دهد که یکی از وجوه مهم نمادگرایی در معماری اسلامی ایجاد تصویر ماندگار ذهنی جهت ایجاد حس تعلق به مکان بوده است که آن هم غالبا از طریق پرداختن به اصل وحدت در کثرت در معماری اسلامی بروز پیدا کرده است و بدین طریق هویت مکان شکل می گیرد.
واژگان کلیدی : حس تعلق ، حس مکان ، هویت اسلامی، نماد ، وحدت در کثرت
مقدمه
عدم شناخت صحیح از ذات و جوهر مکان، موجب خلق فضاهای فاقد معنی و هویت گشته است. علی رغم میل انسان معاصر به رهایی از تعلق به مکانهای ثابت و سیطره تکنولوژی ارتباطات بر زندگی او و پیشرفت امکانات متنوع حمل و نقل و شبکه های ارتباطی، نیاز به تصویر پذیری و شناسایی مکان، هنوز اجتناب ناپذیر است. سوال اصلی تحقیق اینست که تاثیر نمادگرایی در معماری اسلامی بر ایجاد حس تعلق و هویت مکان چگونه است و از چه طریقی صورت می گیرد؟ در ابتدای بحث به معنای هویت و هویت اسلامی اشاره کرده و مفهوم حس مکان و رابطه آن با هویت مطرح می گردد . در ادامه به بررسی میزان تاثیر تصور1 و تداعی2 افراد به عنوان یکی از مولفه های مهم مکان ، در رسیدن به هویت مکان پرداخته می شود و ضمن تعریف نماد - سمبل - و پرداختن به ویژگی های شکل ، نقش نمادها در تصور و تداعی افراد بررسی می شود.
با اذعان به ارتباط تفکیک ناپذیر معنی و صورت و یا شکل و محتوا، در مورد چگونگی ارتقاء معانی و یا انتقال مفاهیم از اشکال و عناصر معماری اسلامی از طریق اصل وحدت در کثرت سخن گفته که یکی از مهمترین نتایج کاربرد این اصل ، جلوه نمادین آن در معماری اسلامی می باشد . در نهایت تاکید بر این نکته که نمادگرایی در معماری اسلامی توانسته معانی و رموز مستتر در خود را نمایان سازد و از این طریق گامی در جهت ایجاد هویت اسلامی بردارد.
پیشینه تحقیق
لینچ - 1383، - 16 ثابت می کند در صورتی محیط " ساختاری تصورپذیر " نداشته باشد ، انسان حس جهت یابی خود را از دست می دهد در حالی که یک تصویر خوب ، موجب حس امنیت و آرامش می شود . بر اساس نگرش آموس راپاپورت نیز حس تعلق و ارتباط مکانی ، به صورت نمادها و سمبلهای فرهنگی-اجتماعی کالبدی در محیط بروز می کند و فرد بر اساس کدها و انگاره های فرهنگی خود این نمادها را کشف و ارتباط خود را با محیط ایجاد می نماید . - راپاپورت ،1391، - 69 بنابراین یکی از پایه های مهم ایجاد حس تعلق به مکان - هویت مکان - توجه به تصور و تداعی معنای فرد در محیط می باشد که به عبارت دیگر اهمیت پرداختن به نمادگرایی در معماری را مشخص می کند.
روش تحقیق
در این مقاله، با رویکرد قیاسی به بررسی نظرات اندیشمندان در مورد تصور و تداعی افراد از محیط پرداخته و به نقش آنها به عنوان یکی از مولفه های مهم مکان، در رسیدن به هویت مکان اشاره می شود و همچنین چگونگی نقش نمادها در ایجاد تصور و تداعی افراد بیان می گردد. با اذعان به ارتباط تفکیک ناپذیر معنی و صورت، در مورد چگونگی ارتقاء معانی و یا انتقال مفاهیم از اشکال و عناصر معماری اسلامی از طریق اصل وحدت در کثرت سخن گفته که یکی از مهمترین نتایج کاربرد این اصل ، جلوه نمادین آن در معماری اسلامی می باشد. در این میان نگاه نمادین معماری اسلامی راهی را به سوی یافتن هویت مکان می گشاید که با روش توصیفی- تحلیلی رابطه نمادگرایی و عوامل موثر در حس تعلق به مکان بررسی شده است.
تعریف هویت
به کار گیری تعابیری همچون "خود"، "من"، "شخصیت"، "تعلق" و امثالهم - جعفری، 1376،ج22،ص - 192 نشان می دهد که برای انسان اعم از فرد و اجتماع موضوعی به نام "هویت" مطرح می باشد که جملگی متعلقات و وابستگیها و فعالیت های انسان به آن ارجاع میشود . هویت از موضوعات بنیادینی است که برای انسان چه در رابطه با خویش و چه در مقابل دیگران جایگاه شایان توجهی دارد . هویت طلبی خود جلوه های گوناگونی دارد که نزد افراد مختلف - بسته به فرهنگ و جهان بینی شان - این جلوه تفاوت های جدی با یکدیگر دارند .
برای نمونه احراز هویت گاهی به صورت فرد گرایی ، گاهی به صورت توجه به شخصیت معنوی انسان و گاهی به صورت نمایش خویش ظهور می کند. به طور کلی دو نوع هویت را برای فرد ویا جامعه می توان مطرح نمود. یکی آن هویتی که دارا می باشد - آنچه هست - و دیگر هویتی که به دارا بودنش تمایل دارد - آنچه که می خواهد باشد یا میل دارد آنگونه بنمایاند - و مناسبترین حالت وقتی است که این دو هویت کاملا بر هم منطبق گردند. - نقی زاده ، 1385، - 259 بر این اساس هویت اسلامی در واقع هویتی است مطلوب که اصول و معیارهای آن در جامعه جاری باشد .
مفهوم حس مکان و رابطه آن با هویت
برعکس فضا که با وجود ابعاد، زمان، معنی و فعالیت ظاهر می شود، برای ظهور مکان وجود عوامل عدیده مربوط به انسان از جمله مالکیت ، عملکرد ویژه یا خاطره جمعی نیز ضرورت دارد. وسعت مکان محدودتر از وسعت فضا است و گاهی مکان به عنوان محدوده ای از فضا به شمار می رود که نسبت به فضا هم ارزش بیشتری دارد هم واقعی تر است . - نقی زاده ، - 89 برخی معتقدند برعکس فضا که آنرا پدیده ای جهانی می پندارند ، مکان مفهومی انسانی است که به معنا توجه دارد و "حس مکان ، وابستگیهای مردم و پیوستگی آنها با مکانهایشان و یا آنچه برخی آنرا ساختار احساس نامیده اند ، دربر می گیرد." - عارفی - 1999 فضا صرفا زمانی به یک مکان معنادار تبدیل می شود که واجد ارزشهای انسانی گردد و محیط زمانی یک محیط اجتماعی واجد معنا می گردد که امکانات متنوعی برای شناسایی ارائه دهد . حس مکان به معنی تجربه خاص یک فرد در یک مکان خاص است و نتیجه اینکه اصطلاح حس مکان برای تشریح ارتباط بین یک محیط و مردم ساکن و ادراک کننده آن بکار می رود .
نوربرگ شولتز - 1986 - در مبحث روح مکان عنوان می کند خاصیت معماری همین است که جایی را تبدیل به مکان کند . این به معنی به فعل در آوردن محتوی بالقوه محیط است . وظیفه معماری ایفای نقش مکمل طبیعت و ارزش گذاری بر محیط است .از همین منظر است که در پدیدارشناسی ، مکان ، فضای زیسته نامیده می شود . یعنی جایی که تهی نیست ، جایی که سکنی گزینی را تجلی می بخشد و از هویت آکنده است . فضای زیسته ، مکانی است با تنوعی از موقعیتها و شرایط برای برقراری تعاملهای انسانی ، در حالی که امکان مداومی را برای باز نگری ، تفسیر و تاویل خود ارائه می دهد . جایی که جهت یابی3 و شناسایی4 را تحقق می بخشد . در حالیکه شناسایی پایه ای برای حس تعلق داشتن انسان به محیط است ، جهت یابی عملکردی است که او را برای حرکت در محیط آماده می سازد . - پرتوی ، 1387، - 120