بخشی از مقاله
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تفاوت در هویت، فردیت و تساوی طلبی دو فرهنگ ایرانی بهعنوان یکی از فرهنگهای شرقی و فرهنگ آلمانی بهعنوان یکی از غربیترین فرهنگهای اروپا بر روی راهکارهای زبانی ادب است. چارچوب نظری این تحقیق نظریه ادب بروان و لوینسون در مورد راهکارهای ادب منفی و مثبت در زبان است.
دادههای این پژوهش از دو برنامه تلویزیونی معروف در ایران و آلمان، از هر کدام به مدت ده ساعت مکالمه، جمعآوری و مورد تحلیل قرار گرفته است. با بررسی دادهها از نقطه نظر مفاهیمی مانندرُکگویی، نمود فاصله اجتماعی و قدرت در زبان های فارسی و آلمانی این نتیجه بهدست آمد که در زبان آلمانی بیشتر از راهکارهای ادب منفی استفاده میشود زیرا در جامعه و فرهنگ آلمان بهعنوان جامعهای فردگرا که در آن منافع فرد بر منافع گروه ارجحیت دارد، تفاوت منزلت و قدرت اجتماعی معیاری برای احترام محسوب نمیشود و این مسئله در مکالمات زبانی و انتخاب نوع واژهها نمود زیادی ندارد.
این در حالی است که در زبان فارسی از استراتژیهای ادب مثبت زبانی استفاده میشود زیرا در جامعه و فرهنگ ایران بهعنوان جامعهای جمعگرا که در آن منافع جمع بر منافع فرد ارجحیت دارد، منزلت و قدرت اجتماعی نقش مهمی در استفاده از نوع راهکارهای ادب متفاوت بسته به جایگاه اجتماعی مخاطب دارد.
-1 مقدمه
بحث رعایت ادب در کلام از یک طرف به مباحث زبانی و از طرف دیگر به رفتار اجتماعی مرتبط است. زیرا ادب، روابط اجتماعی افرادشرُکتکننده در کلام را تحت تاثیر قرار میدهد. به همین دلیل زبانشناسی برای توصیف نظاممند ادب در زبان از مفاهیم مطرح شده در رفتارشناسی استفاده می کند، مانند مفهوم وجهه که توسط اروین گفمن - - 1967 مطرح شده است.
طبق نظر وی، وجهه تصویری اجتماعی است که هر کس از خود داشته و سعی می کند در روابط اجتماعی آن را حفظ و بهبود بخشد. این تلاش برای حفظ وجهه همواره رفتار اجتماعی افراد را در تعامل با دیگران تحت تاثیر قرار میدهد. زمانی که تعاملات بین افراد باعث بهبودی این وجهه میشود، فرد احساس بهتری خواهد داشت به همین دلیل افراد از اعمال تهدید کننده وجهه حتیالمکان اجتناب می کنند.
کنشهای گفتاری مانند درخواست کردن، دستور و فرمان از جمله اعمال تهدید کننده وجهه هستند زیرا در آن گوینده از شنونده انجام کاری را میخواهد که قصد شنونده نبوده است و از این رو گوینده آزادی عمل شنونده را محدود میکند. به همین دلیل در انجام چنین کنشهای رفتاری همواره سعی میشود که با استفاده از ابزارهای زبانی و غیر زبانی تهدید وجهه به حداقل رسانده شود.
براون و لوینسون - 1987، - 62 از مفهوم وجهه گفمن استفاده کردند و آن را برای کنش زبانی در گفتمان بکار بردند. آنها بین دو نوع وجهه تمایز قائل میشوند: وجهه مثبت و وجهه منفی. وجهه منفی عبارت است از خواست فرد برای این که دیگران مانع اعمال او نشوند.
وجهه مثبت عبارت است از اینکه توسط افراد دیگر پذیرفته شود و مطلوب آنان واقع شود. وجهه مثبت مرتبط به تمایل انسان به همبستگی، همدلی و صمیمیت و وجهه منفی مرتبط به رعایت فاصله، احترام و استقلال فرد است. گرچهاین دو وجهه با همدیگر در تناقض هستند ولی با این وجود باید در مکالمه هر دو رعایت شوند. بهعبارتدیگر سخنور باید در هر کنش یا عمل ارتباطی و مکالمه تصمیم بگیرد کهایا باید با مخاطب خود با حالت همبستگی و همدلی بیشتر روبرو شود یا با رعایت فاصله ، احترام و استقلال. توجه به هر کدام از وجهه مثبت و منفی، ادب مثبت و منفی را بهوجود میآورد. بهعبارت دیگر زمانی که رابطه گوینده و شنونده بر اساس صمیمیت، همبستگی و همدلی است ادب مثبت رعایت میشود و زمانی کهاین رابطه بر اساس رعایت فاصله، احترام و شان اجتماعی باشد، ادب منفی رعایت میشود .
زبانها و فرهنگهای مختلف از استراتژیهای متفاوتی برای رعایت ادب در کلام بهره میبرند. این تفاوت بهحدی است که گاه دیده شده رفتار زبانی خاصی در یک فرهنگ مؤدبانه بوده ولی در زبان و فرهنگی دیگر بیادبانه تلقی میشود. در بخش پیشینه تحقیق به چند نمونه از تفاوتهای رعایت ادب در زبانهای مختلف پرداخته خواهد شد.
-2 پیشینه تحقیق
هاوس و کاسپر - 1981 - به بررسی مقایسهای میزانرُکگویی در انگلیسی و آلمانی پرداختهاند. آنها بهاین نتیجه رسیدهاند که الگوهایمتفاوت رفتارِ کلامی، در فرهنگهای مختلفی وجود دارد مثلا آلمانیها در مقایسه با سخنگویان انگلیسی از سطح بالاتری ازرُک گویی در درخواستها و شکایتها استفاده میکنند. به همین دلیل است که انگلیسی زبانهامعمولاً رفتار کلامی آلمانیزبانانی که زبان انگلیسی یاد می گیرند را بیادبانه میدانند.
گلاتو - - 2001 نیز با مقایسه تعارف در آلمانی و آمریکایی بیان می کند که در زبان آلمانی گرایش عمده به پذیرش تعارف است بهعبارت دیگر ادب در آلمانی در قبول آن تعارف بوسیله تأیید آن تعارف است در حالی که در آمریکایی گرایش عمده به تشکر در برابر تعارف است. وی ادامه می دهد که آلمانیها به درست و صادق بودن تعارف اهمیت میدهند ولی در آمریکایی رعایت احساسات طرف مقابل مهمتر است به همین دلیل است کهک آمریکایی ممکن است در مورد زیباییلباسِ نو طرف مقابل تعارف کند در حالی که قلباً به آن معتقد نباشد.
هولز - 1989 - به مطالعه تفاوت بسامد جملات امری در هلندیو مهاجران تُرک در این کشور پرداخته است. از جمله نتایج این تحقیق اینکه خانوادههایتُرکی بیشتر از ساخت امری استفاده میکنند و بهعبارت دیگر آنها نسبت به هلندیهارُک گوتر هستند.
توماس 1995 - ، - 161 با بررسی مفهوم اختیار بیان میدارد که دادن اختیار به مخاطب بههنگام درخواست کردن در ادب به سبک غربی پربسامدتر است بهعبارت دیگر از معیارهای ادب، طرح درخواست به صورتی است که مخاطب اجازه قبول یا ردکردن آن درخواست را داشته باشد در حالی که در فرهنگهای شرقی درخواستها مستقیمتر بوده و گزینه انتخاب را به مخاطب کمتر می دهد. بهعنوان مثال یک چینی با ادب حتی نوع غذا را هم برای مهمان بدون مشورت با او انتخاب می کند.
هارتینگ - 2007 - با مقایسه تفاوت ادب در آلمانی و ژاپنی بهاین نتیجه میرسد که در جامعه آلمان تاکید بر فردیت، استقلال و حریم خصوصی است به همین دلیل در رعایت ادب بیشتر رعایت وجهه منفی مورد توجه است این درحالیاست که در ژاپن بهجای فردیت، تعلق به گروههای اجتماعی مهمتر است از این رو وجهه مثبت رعایت میشود و استراتژیهای مورد استفاده در ادب از نوع مثبت است .
طالقانی و نیکزام - 2002 - به بررسی مکالمه آغازین یا سلام و احوالپرسی آلمانیزبانان و فارسی زبانان مقیم آلمان در مکالمات تلفنی پرداخته است. از جملهافتههای وی اینکه در زبان فارسی به جای جواب دادن به سوال »حال شما چطور است؟« تشکر بیان میشود ولی در آلمانی جواب این سوال، در مورد سلامتی جوابدهنده است. از دیگر تفاوتها این است که در فارسی بعد از پرسیدن احوال مخاطب، احوال اعضای خانواده نیز پرسیده میشود در حالی که در آلمانی مستقماًی به موضوع اصلی پرداخته میشود. بعلاوه در احوالپرسی فارسیمرتباً همپوشی وجود دارد ولی در آلمانی اصل نوبتگیری رعایت می شود. از این روی اغلب دیده شده است که در مکالمه بین سخنگویان فارسی زبانی که با زبان آلمانی با آلمانیها مکالمه تلفنی دارند، فارسیزبانان اگرچه با زبان آلمانی صحبت میکنند ولیاز اصول و نُرمهای زبان فارسی پیروی میکنند.
عموزاده و توانگر - 2005 - با بررسی مکالمات فارسیزبانان مقیم استرالیا با انگلیسی زبانان آن کشور فرایند انتقال فرهنگی-زبانی را مورد مطالعه قرار میدهند. در این فرایند افرادی که در حال سخن گفتن با زبان دوم هستند از الگوهای زبانی و رفتاری زبان مادری خود استفاده میکنند