بخشی از مقاله

چکیده

هدف این تحقیق، تحلیل مقابلهای خطاهای آوایی در فراگیری زبان فارسی به غیر فارسی زبانان در سطح مقدماتی است. بر اساس نظر کوردر - 1982 - ، بررسی خطاهای زبان، بخش مهمی در زبانشناسی کاربردی است و میتواند گام موثری در رفع مشکلات یادگیری زبان دوم باشد. در تحلیل مقابلهای آوایی، ترکیبهای آواها و واجها با هم مقایسه میشوند و میتوان به شباهتها و تفاوتهای زبانی پی برد

. یکی از راههای برقراری ارتباط که هدف اصلی آموزش زبان است، نحوهی تلفظ صحیح حروف و واژگان به زبان مقصد میباشد، لذا از نتایج حاصل میتوان به موانع دخیل در یادگیری زبان و راهکارهای آموزشی برای کاهش خطاهای زبانی دست یافت. نمونهی مورد بررسی در این تحقیق، تعداد 30 زبانآموز عرب زبان بالای 18 سالاند که در مرکز آموزش زبان دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیلاند.

این تحقیق به روش تجربی انجام گرفته است و آواهای زبان فارسی، طی 24 ساعت، به شیوهی ارتباطی به زبانآموزان تدریس شد و سپس با بهرهگیری از آزمونهای تشخیصی و تولیدی خطاهای آوایی زبانآموزان استخراج گردید و مورد تجزیه و تحلیل آوایی قرار گرفت.

بر اساس نتایج؛ شباهتها و تفاوتهای زبان مادری، در تولید خطاهای آوایی نقش بهسزایی دارد و تعمیم و جایگزینی در صامتهای فارسی که در عربی وجود ندارد عامل اصلی در وقوع خطاهای آوایی است و عامل مهم دیگر، تفاوت در ادای مصوتهای زبان بر اساس لهجهی زبانی میباشد. تفاوت در تلفظ مصوتهای کوتاه - فتحه و کسره - و تلفظ /ه/ غیر ملفوظ به صورت صدای /ت/ بیشترین میزان خطا را در بین زبانآموزان در برداشت.

مقدمه

بررسی خطاهای زبانی در روند یادگیری زبان دوم یکی از موضوعات مهم و اساسی در زبانشناسی کاربردی بوده است. زبان فارسی پس از زبان عربی، دومین زبان عالم اسلام است و بیشترین پیوند را درطول تاریخ با زبان عربی داشته است. قبل از اسلام، ایرانیان با اعراب، ارتباط سیاسی، فرهنگی، تجاری و حتی دینی داشتند و از این راه، بر فرهنگ و زبان عربی تأثیرات شگرفی بر جا گذاشتند.

هدف یادگیری زبان برای زبانآموزان غیر فارسیزبان که در این تحقیق عربزبانان مد نظر بوده است، از چند جهت مورد بررسی قرار میگیرد: گروهی به این دلیل که ایران پیشینهی تاریخی دارد به زبان فارسی علاقه دارند. گروهی دیگر به منظور تحصیل در رشتههای گوناگون به این زبان مبادرت میورزند، در نتیجه ملزم به یادگیری زبان فارسی هستند. گروهی نیز به ایران آمدهاند تا فارسی را به منظور تدریس یاد بگیرند.

برای گروهی از زبانآموزان کسب مهارتهای شنیدن و سخن گفتن نیاز اساسی به شمار میآید؛ لذا برای آموزش این گروه، ضروریترین قدم یادگیری تلفظ صحیح زبان فارسی به منظور ارتباط صحیح و عاری از خطا و بدفهمی است. از آنجایی که شباهتهای زبان فارسی و عربی زیاد است، فراگیران مشکلات تلفظی متعددی را دارند که از تاثیر زبان مادری، عوامل غیر زبانی مانند انگیزه، سن، تحصیلات، مواد آموزشی، معلم و مانند آن ناشی میشود.

لذا با بررسی مقابلهای زبانها میتوان به موارد تشابه و تفاوت این زبانها با زبان مقصد پی برد و به عنوان عناصر اجتنابناپذیر یادگیری، که خود بیان کنندهی شیوه و چگونگی پردازش دادههای زبانی توسط زبانآموز است؛ میتوان تصویر ملموستری از ماهیت پیشرفت یادگیری زبان دوم ارائه و امر یادگیری را تسهیل نمود. لذا در این تحقیق با مشخص کردن این عوامل در خطاهای زبانی برآنیم تا بسامد بیشترین میزان خطا را در فراگیران مشخص کنیم و به تحلیل عوامل بروز این خطاها و راهکار در جهت رفع آن بپردازیم.

پیشینهی پژوهش

در حوزهی نوین آموزش زبان، دو رویکرد کلی در آموزش تلفظ وجود دارد: - 1 رویکرد بدلی- شهودی1 و - 2 رویکرد تحلیلی- زبانشناختی.2

تا اواخر قرن نوزدهم، تنها رویکرد اول مورد استفادهی معلمان و نویسندگان کتابهای درسی قرار میگرفت، بدین شکل که معلم یا نویسنده بر اساس برداشت خود از املای واژهها که غالبا از لحاظ آوایی اشتباه بود، عمل میکرد. رویکرد بدلی-شهودی بر توانایی فراگیران زبان در گوش دادن به آواهای زبان مقصد و تقلید آنها بدون در اختیار داشتن اطلاعات مشخص استوار است. در این رویکرد فرض بر این است که الگوهای مناسب در اختیار زبانآموزان قرار دارد که این امکان با معرفی صفحههای گرامافون، دستگاههای ضبط صوت و آزمایشگاههای زبان در اواسط قرن بیستم و اخیرا با معرفی نوارهای ویدیویی و لوحهای فشرده فراهم شده است.

ادعاهای متفاوتی در خصوص تحلیل مقابلهای آوایی وجود داشته است، از جمله لادو - 1957 - تداخل زبانی مادری زبانآموز با زبان دوم را به عنوان تنها عامل و منشاء تولید خطاهای زبانی دانسته است. در دیدگاههای جدید، تداخل زبان مادری به عنوان تنها عامل تولید خطا مطرح نگردیده، بلکه سهم اندکی به خطاهای ناشی از تداخل زبان مادری نسبت داده شده و عوامل و فرایندهای دیگری مانند تعمیم مفرط، سادهسازی و... به عنوان منابع تولید خطاهای زبانی شناسایی شده است. سیر نگرش به ماهیت یادگیری زبان دوم و خطاهای زبانی از دیدگاهی صرفا رفتاری به دیدگاه شناختی و ذهنی تغییر و تحول یافته است. از جمله پژوهشهایی که در این مورد انجام شده است در ایران میتوان به این موارد اشاره کرد:

سام - 1389 - در پایاننامهای با عنوان »مشکلات و راهکارهای آموزش تلفظ زبان فارسی به غیر فارسی زبانان خارجی«، بعد از استخراج حوزههای مشکل آفرین تلفظ زبان فارسی برای هر دسته از گویشوران زبانهای مختلف از منابع مختلف آواشناسی، راهکارهای مناسب جهت آموزش تلفظ را ارائه کرده است و نتیجه گرفت که آموزش تلفظ به روش ارتباطی تاثیر قابل توجهی در بهبود تلفظ فارسیآموزان دارد.

پیشینهی زبان فارسی و عربی

زبان فارسی از خانوادهی زبانهای هند و اروپایی است. زبانهای هندی و اروپایی از حدود هزارهی اول پیش از میلاد در بخش بزرگی از اروپا و جنوب و جنوب غربی آسیا رایج بوده و از نیمهی دوم سدهی پانزدهم میلادی در آمریکا و آفریقا و اقیانوسیه هم رایج گشتهاند

زبان عربی عضو گروه جنوب غربی خانوادهی زبانهای سامی است. این گروه از زبانها را در ابتدا، تحت عنوان عام زبانهای شرقی میشناختند. اولین بار، آگوست لودویک اشلوزر1، نام سامی را به این زبانها اطلاق کرد. این نام، منسوب به سام پسر نوح است که اشلوزر اعتقاد دارد اقوام ساکن بین النهرین تا عربستان و مدیترانه تا فرات از فرزندان سام هستند 

از ویژگیهای مهم و مشترک زبانهای سامی، سه حرفی بودن اصل کلمات است. عربزبانان حتی کلمات معرب را نیز از سه حرف میساختند. در این زبانها، صامتها ثابت هستند و معنای کلمات به هامصوتارتباط دارد. مثلاً: فَعَلَ / فُعِلَ / فَعﱠلَ /فِعْلْ . یک دسته اوزان مزید نیز وجود دارد، که هر یک بر معنای خاصی از فعل دلالت میکند و این مسأله، در زبانهای دیگر دیده نمیشود. واژهها در این زبانها با یکدیگر ترکیب نمیشوند.

مثلاً: وصف = توصیف کرد=describe

در این زبانها، هیچگاه مصوتها با هم ترکیب نمیشوند، برخلاف زبانهای هند و اروپایی، که این دسته کلمات در آنها یافت میشود، مثل کلمهی - eau - در فرانسه یعنی آب 

بررسی مقابله ای

شاخهای از زبانشناسی مقابلهای است که به بررسی تفاوتها و شباهتهای دو یا چند زبان، در یک زمان مشخص میپردازد. در بررسی مقابلهای، برای مقایسهی بین دو زبان، با توجه به سطوح دشواری تفاوتها و تقابلها و شباهتهای بین زبان مبدا و زبان مقصد مراحلی وجود دارد که ضیاء حسینی - 1388 - آن را در چهار مرحلهی زیر پیشنهاد مینماید:

-1 مرحلهی گزینش: سنجش و مقایسهی همهی صداها ، واژهها ، ساختارها و یا ابزارهای کاربرد شناختی دو زبان مختلف غیر ممکن است. به همین جهت لازم است مقولههایی را که قرار است مقایسه شوند، گزینش نمود.

-2 مرحلهی توصیف: بعد از گزینش مقولههای مورد نظر، شخص مقابلهگر باید به دنبال توصیف زبانشناختی آن مقولهها برود .

-3 مرحلهی سنجش و مقایسه: در این مرحله شخص مقابلهگر در صدد یافتن شباهتها و تفاوتهایی میباشد که آنها را در مرحلهی دوم توصیف و جمعآوری نموده و این تفاوت و شباهتها را در صورت، معنا و توزیع مقوله جستجو میکند.

-4 مرحلهی پیشبینی: در این مرحله با توجه به در اختیار داشتن شباهتها و تفاوتهای دو زبان در صورت و معنا و توزیع شخص مقابلهگر، میتواند مشکلات و دشواریهایی را که در سطح مختلف شرح دادیم، پیشبینی کند.
آواشناسی و واجشناسی

مطالعه ی آواها میتواند مرحلهی اول برای بررسی هر زبانی محسوب شود. زیرا آواها ماهیتی ملموس و فیزیکی دارند، به همین دلیل میتوان آنها را مورد مطالعهی دقیق آزمایشگاهی و علمی قرار داد.

آواشناسی مطالعهی علمی آواهای زبان است وحیطهای گسترده است که با علوم دیگر نیز در ارتباط میباشد و شامل سه بخش است:

.1 آواشناسی تولیدی

.2 آواشناسی شناختی - آکوستیک -  

و .3 آواشناسی شنیداری

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید