بخشی از مقاله
چکیده :
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ویژگیهای هیئت مدیره و جبههگیری مدیریت در توضیح استراتژی تنوعسازی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. در این راستا تعداد 110 شرکت برای دوره زمانی 1393-1387 انتخاب گردید. برای بررسی ویژگیهای هیئت مدیره از شاخصهای اندازه و استقلال هیئت مدیره و برای بررسی جبههگیری مدیریت از سه شاخص دوگانگی پست مدیر عامل، مالکیت مدیریتی و ریسک سرمایهگذاری بیشتر از حد استفاده شده است.
همچنین جهت اندازه گیری متنوعسازی شرکتی از دو شاخص هرفیندال و آنتروپی استفاده گردید. نتایج نشان میدهد که اندازه و استقلال هیئت مدیره به ترتیب یک تاثیر مثبت و منفی بر متنوعسازی شرکتی دارند. بدین معنی که در شرکتهایی با هیئت مدیرههای بزرگ و استقلال پایین اعضای هیئت مدیره، تنوعسازی شرکت در سطح بالایی است. همچنین نتایج نشان داد که دوگانگی پست مدیر عامل و افزایش ریسک سرمایه گذاری بیشتر از حد بر متنوعسازی شرکتی تاثیر مثبتی دارند در حالی که مالکیت مدیریتی تاثیری بر متنوعسازی شرکتی ندارد.
نتایج سازگار با تئوری نمایندگی میباشد. مطابق این تئوری افزایش تضاد بین سهامداران و مدیران موجب میشود تا مدیران داخلی شرکت برای انجام رفتارهای فرصت طلبانه خود در جهت متنوعسازی شرکت انگیزه داشته باشند.
.1 مقدمه
در سالهای اخیر تاثیر حاکمیت شرکتی بر استراتژی متنوعسازی شرکت در ادبیات مالی مورد توجه بسیاری بوده است. با رسواییهای مالی بوجود آمده در اوایل دهه 1990 بررسی این موضوع پیش از پیش اهمیت یافته است. برای پرداختن به مشکلات ناشی از بحرانهای مالی اخیر، به ویژه موارد ناشی از سیستمهای ضعیف حاکمیت شرکتی، نیاز شرکتها به داشتن اعضای هیئت مدیره، کمیتههای فرعی و حضور مدیران غیرموظف در تیمهای مدیریتی احساس میشود
از یک طرف تعهدات مربوط به اجرای قوانین و مقررات در هر کشور - مانند قانون ساربنز آکسلی - و از سوی دیگر، ایجاد راه حلهای سازمانی مشکلات نمایندگی شرکتها را به حداقل رسانده است. در این محتوا، اکثر مطالعات تجربی تلاش کردهاند تا ارتباط بین ساختار مالکیت و استراتژی متنوعسازی را در کشورهایی که سهامداران در مقابل رفتارهای فرصت طلبانه مدیران آسیبپذیر می باشند، مورد بررسی قرار دهند. آنها به طور ضمنی، فرض میکنند که بین منافع گروههای مختلف سهامداران همگرایی وجود دارد.
علاوه براین، واضح است که استراتژی متنوعسازی وضعیتی را نشان میدهد که مشکلات نمایندگی بین مدیران و سهامداران کاهش یافته است، از این رو شرکتها به دنبال یک نوع استراتژی برای همسویی منافع بین مدیران و سهامداران هستند
متنوع سازی شرکت در معنای وسیع به معنای ایجاد آمادگی در شرکت برای ورود به فعالیتهای تجاری جدید مانند بازارها یا محصولات جدید است
متنوع سازی شرکت دارای منافع و هزینههایی است. مزایای متنوعسازی ایجاد بازارهای سرمایه داخلی - ویلییامسن، - 1970 افزایش ظرفیت بدهی - لولین، 1971 و شیفلر و ویشنی، - 1989 و گسترش دامنه فعالیتهای اقتصادی - یاتس، - 2005 است. هزینههای متنوعسازی شرکت عمدتاً ناشی از مشکلات نمایندگی است.
مدیران ممکن است برای حمایت از سرمایه انسانی - آمیهود و لو، - 1981، افزایش منافع شخصی - جنسن، 1986 و مورک و همکاران، - 1990 یا تثبیت موقعیت خود - شیفلر و ویشنی، - 1989 انگیزهای برای متنوعسازی داشته باشند. در شرکتهای متنوعساز مدیران ممکن است دسترسی آسانی به سرمایه داشته باشند - میر و همکاران، - 1992 که ممکن است منجر به سرمایهگذاری بیشتر از حد شود
مطابق با اظهارات جنسن - 1986 - استالز - 1990 - و لاپورتا و همکاران - 1999 - در بازارهای ناقص بدلیل عدم تقارن اطلاعاتی، سهامداران بزرگ و مدیران از منابع شرکت برای افزایش ثروت خود استفاده میکنند. چنین هزینههای نمایندگی به احتمال زیاد برای شرکتهای با استراتژی متنوع در بازارهای نوظهور که در آن تمرکز مالکیت بالاست و حمایت از سرمایهگذاران ضعیف است، رخ میدهد.
جنسن و مک لینگ - 1976 - و سلاک - 2015 - معتقدند زمانی که مالکیت و مدیریت از هم جدا هستند عملکرد مطلوب و سود استراتژیک شرکت کاهش مییابد. ترکیب، تعداد و استقلال اعضای هیات مدیره باید به عنوان مکانیزمهای نظارتی به کاهش هزینههای نمایندگی کمک کنند.
لی - 1994 - معنقد است که تفاوت در حاکمیت شرکتی در کشورهای مختلف ناشی از ساختار سازمانی بویژه الگوهای مالکیت و ترکیت هیات مدیره است. مطابق با اظهارات چاروکس - 2005 - اعضای هیات مدیره به عنوان یکی از مکانیزمهای کنترلی موثر، در دستیابی به ارزش آفزینی شرکت تلاش میکنند و این اعضا برای حمایت از منافع سهامداران در شرکت مسئول هستند و باید توجه بیشتری را به منظور همسویی منافع مدیران با سهامداران اعمال نمایند.
مخالف اظهارات یاتس - 2005 - ، بنر و اسمید - 2005 - نشان میدهند که سهامداران بزرگ و حاکمیت شرکتی ارزش متنوعسازی را کاهش میدهند. دنیس و همکاران - 2007 - نشان میدهند که مالکیت مدیریتی ارتباط منفی با توسعه استراتژی متنوعسازی دارد.
در این چارچوب، مدیران اجازه دارند که منافع شخصی خود را دنبال کنند و هزینهها را به سهامداران تحمیل نمایند. این نتایج همچنین با یافتههای جیراپورن و همکاران - 2006 - در محیطهایی که از منافع سهامداران اقلیت حمایت ضعیفی میشود، سازگار است.
باگات و همکاران - 2006 - نشان میدهند که تعداد و درصد سهام متعلق به مدیران بر نقش هیات مدیره در کنترل مدیران تاثیر دارد. گال و لئونگ - 2004 - اشاره میکنند که اگر اعضای هیات مدیره سازمان یافتهتر باشند، نظارت کافی و اقدامات انضباطی مانع پیشروی مدیران به اجرای رفتارهای جبههگیری یا زمینه ساز مصرف منابع شرکت میشود.
در حالی که متنوعسازی همچنان به عنوان یک استراتژی رشد برای شرکتها تلقی میشود اما اتفاق نظر کمی در رابطه با نقشهای مختلف هیئت مدیره و متنوعسازی شرکت وجود دارد. با وجود تعداد قابل توجهی از مطالعات هنوز هیچ اتفاق نظر، نظری و تجربی در میان محققان وجود ندازد
از این رو این پژوهش برآن است تا با بررسی تاثیر ویژگیهای هیئت مدیره و جبههگیری مدیریتی بر استراتژی متنوعسازی شرکت، چالش بوجود آمده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دهد. بطور ویژه این مطالعه بر ویژگیها و رفتارهای مدیران غیر اجرایی و اجرایی در توضیح انتخابهای استراتژیک شرکت تاکید دارد.
.2 مبانی نظری و پیشینه پژوهش
مطابق اظهارات شیفلر و ویشنی - 1997 - سیستم حاکمیتی باید ثروت سرمایهگذاران را از سلب مالکیت توسط مدیران محافظت کند و به آنها اطمینان دهد که شرکت به قدر کافی سودآور است. در این راستا، مدیران انگیزه لازم برای انجام عمل در راستای منافع سهامداران را ندارند. جنسن - 1986 - و استالز - 1990 - معتقدند که شرکتهای متتنوع ساز زمانی که با عدم تقارن اطلاعاتی بالایی روبهرو هستند، به احتمال زیاد در فعالیتهای مربوط به ساختن امپراتوری1 جدید درگیر میشوند.
.2.1 ویژگیهای هیئت مدیره و متنوع سازی شرکت
فاما - 1980 - معتقد است که هیئت مدیره یک عنصر اساسی از مکانیزمهای کنترلی داخلی در جهت محدود کردن هزینههای نمایندگی است. در این مورد، هیئت مدیره یک نقش اساسی در سیستم حاکمیت شرکتی ایفا میکند و مستول نظارت بر انتخاب استراتژیک و پیشگیری از تضاد منافع است.
.2.1.1 اندازه هیئت مدیره
عملکرد هیئت مدیره اطمینان از این موضوع است که مدیران شرکت در جهت حداکثرسازی ثروت سهامداران عمل میکنند و اقدامات مدیران را در تصمیمات مهمی همچون متنوعسازی کنترل میکنند. قانون ساربنز آکسلی شرکتها را تشویق میکند تا از هیئت مدیرههایی با اندازه کوچک استفاده کنند به این دلیل که هیئت مدیره های کوچکتر نظارت بهتری نسبت به هیئت مدیرههای بزرگتر دارند.
در این راستا، یمارک - 1996 - نشان میدهد که نظارت بر رفتارهای مدیریت احتمالاً در شرکتهایی با هیئت مدیرههای کوچک موثرتر است. مفهوم این تفاسیر، بیانگر یک رابطه بین اندازه شرکت و متنوعسازی شرکت است - کورنت و همکاران، . - 2003 لینک و همکاران - 2008 - نمونهای از 7000 شرکت را مورد بررسی قرار داده و نشان دادند که استراتژی متنوعسازی بوسیله هیئت مدیرههای کوچک، به شکل موثری توسعه مییابد.
علاوه براین، کورنت و همکاران - 2003 - نشان میدهد که هیئت مدیرههای بزرگ با سطوح پایین متنوعسازی شرکت مرتبط هستند. این نتایج با این ایده سازگار است که حل و فصل مشکلات مربوط به هماهنگی عملیات سازمان، زمانی که اندازه هیئت مدیره رشد میکند، دشوارتر است. مارویان - 2015 - با بررسی شرکتهای تونسی نشان داد که بین اندازه هیئت مدیره و استراتژی متنوعسازی شرکت ارتباط منفی وجود دارد.
در مقابل، بسیاری از مطالعات نتایج دیگری را نشان میدهند. پیرس و زهرا - 1992 - نشان میدهند که هیئت مدیرههای بزرگ کنترل بیشتری بر شرکت دارند و رفتارهای فرصتطلبانه مدیران را محدود میکنند. این نتایج با مطالعات دالتون و همکاران - 1998 - سازگار میباشد. آنها نشان دادند که ارتباط مثبت بین اندازه هیئت مدیره و عملکرد شرکت بطور قابل ملاحظهای برای شرکتهای با اندازه کوچک و متوسط کمتر است.
چین و هو - 2002 - سطوح متنوعسازی به طور مثبتی با اندازه هیئت مدیره مرتبط است. از سوی دیگر، باگات و بلک - 2002 - و باگات و همکاران - 2006 - ارتباط معنیداری را بین اندازه هیئت مدیره و استراتژی متنوعسازی شرکت مشاهده نکردند.
یافته های کیل و نیکلسون - 2003 - در شرکتهای استرالیایی نشان میدهد که هیئت مدیرههای بزرگ مانعی برای متنوعسازی موثر شرکت محسوب نمیشود. علاوه براین، اندرسون - 2003 - نشان میدهد که شرکتهای با هیئت مدیرههای بزرگ هزینه های بدهی پایینی دارند.
مطابق با اظهارات آدامز و مهران - 2005 - عواملی که ارتباط بین اندازه هیئت مدیره و متنوعسازی را تحت تاثیر قرار میدهد، با فرایندهای کنترل مدیریت و کیفیت فرایند تصمیمگیری ارتباط بیشتری دارد. در نتیجه، هیئت مدیرههای بزرگ منابع بیشتری برای کسب و کار فراهم میآورند. بنابراین، فرایند متنوعسازی شرکت با نظارت موثر بر منافع سهامداران، بهبود مییابد.
.2.1.2 هیئت مدیره مستقل
بعد از بحرانهای مالی اخیر و نتایج ناشی از اعمال قانون ساربنز آکسلی، حضور اعضای غیرموظف هیئت مدیره تبدیل به یک نقطه عطف در بحثهای حاکمیت شرکتی شده است. مطابق با قانون ساربنز آکسلی، اصطلاح هیئت مدیره مستقل به معنای اعضایی از هیئت مدیره است که با مدیر ارشد وابستگی ندارند و هیچ نوع رابطه مالی نیز با شرکت ندارند. هیئت مدیره مستقل به احتمال زیاد نظارت موثری بر شرکت برای کنترل رفتارهای فرصت طلبانه مدیران دارد و از ارزش سهامداران حفاظت میکند
به منظور بهبود عملکرد هیئت مدیره، استقلال هیئت مدیره به دو شکل تعریف شده است: مفهوم اول، دیدگاه مبتنی بر منبع است که در آن هیئت مدیره به عنوان ابزاری برای کمک به ایجاد مهارتها عمل می کند