بخشی از مقاله
چکیده
رشد شبکههای اجتماعی باعث شده است تا کاربردهای جدیدی از جمله در آموزش اعم از آموزش های رسمی، غیر رسمی و ضمنی - دیداری، شنیداری و نوشتاری - برای این ابزار تعریف شود. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر استفاده از تلگرام برارتقای سواد محیطزیستی دانشجویان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و ار نظر نحوه گردآوری دادهها، نیمهآزمایشی از نوع پیش آزمون- پسآزمون با گروه کنترل بوده است. نمونه مورد مطالعه شامل 40 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور استان مرکزی بود که به روش نمونه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در قالب دو گروه کنترل و آزمون گروهبندی شدند.
بر اساس نتایج آزمون تحلیل کوواریانس، نتیجه گرفته شد که تفاوت معنی داری در بین هر سه متغیر در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون وجود دارد که نشان دهنده تأثیر آموزشمحیطزیست با کاربرد شبکه اجتماعی تلگرام بر هر سه بعد و ارتقای سواد محیطزیستی دانشجویان بوده است. مقایسه میانگین دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون نشان دادکه میانگین متغیر در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در هر سه متغیر، بالاتر بوده است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نیز بیانگر بالاتر بودن میانگین گروه تلگرام نسبت به کنترل در هر سه متغیر بود و به ترتیب در حدود 69، 9 و 14 درصد واریانس آگاهی، نگرش و رفتار محیطزیستی گروه آزمایش اختصاصاً توسط اعمال شیوه ی آموزشی - آموزشهای محیطزیستی تلگرامی - قابل تبیین بوده است.
مقدمه
با توجه به منشا انسانی بسیاری از عوامل ایجاد بحران محیطزیستی معاصر، به نظر میرسد بهترین راه حل، تغییر نگرش و عملکردهای انسانی است. لازمه این تغییرات، ارتقاء سطح سواد محیطزیستی افراد و گروههای بشر است که در این راستا، آموزش در قالبهای رسمی، غیر رسمی و ضمنی، نقش اساسی را ایفا میکند، زیرا محکمترین پایگاههای دفاع از محیطزیست در اندیشه انسان بنا میشود و آموزش محیطزیست زیرساخت اصلی این پایگاههای دفاعی را تشکیل میدهد، هدف این آموزش توانمندسازی افراد در تصمیمگیری صحیح، تغییر رفتار و عملکرد و افزایش استفاده بهینه از منابع میباشد. بنابراین، ارتقای سواد محیطزیستی، شرط لازم و راه حل علمی جهت مقابله با تخریبها و آلودگیهای رو به افزایش محیطزیست است.
اصطلاح آموزش محیط زیست برای نخستین بار در سال 1968 توسط چارلز ای. روت90، مطرح شد. وی با نگارش کتابی در سال 1992 به ریشهها، سیر تحول، وضعیت جاری و چشماندازهای سواد محیطزیستی پرداخت - رهادوست،. - 1387 دیوید اور91 نیز که از پیشگامان آموزش محیط زیست است، در دهه 1990 کتابی با عنوان سواد اکولوژیکی منتشر نمود . - Hettinger, 2008 - دیوید اور در کتاب خود، نمادهای تخریب محیط زیست را پارادایمهای بیارزششدن زیباشناسی مینامد.
به باور او، ظرفیت درک زیبایی انسان امروزی کاهشی چشمگیر یافته است و همین که زشتیهای محیط ما را آزار نمیدهد، نشانگر آن است که در بی-سوادی محیطزیستی به سر میبریم. ما نه تنها از بیسوادی خود آگاه نیستیم، بلکه بدترین ستمها را در حق کودکانمان روا میداریم، چون این بیسوادی را به آنها منتقل میکنیم و طوری آنان را پرورش میدهیم که زشتی برایشان عادی است. انسان سبکی از زندگی را برای خود برگزیدهاست که مستلزم مصرف بیاندازه انرژی است
برای کسب سواد زیستمحیطی لازم است در درجه نخست بین سواد زیستمحیطی و سوادآموزی یا آموزش زیستمحیطی تفاوت قائل شده و تعریف دقیق و سطوح سواد زیستمحیطی شناخته شده و سپس برای سوادآموزی زیستمحیطی از شیوههای نوین آموزشی و اندیشههای نو در این زمینه بهره گرفته شود.
آموزش براساس تعریفی که سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد - یونسکو - بیان داشته، عبارت است از: »تمام کنشها و اثرات، راه ها و روش هایی که برای رشد و تکامل توانایی مغزی و معرفتی و همچنین مهارت ها، نگرشها و رفتار انسان بهکار میروند. البته بهطریقی که شخصیت انسان را تا ممکنترین حد آن، تعالی بخشند
آگاهی محیطزیستی از نظر مفهومی، شناخت لازم درباره ی مفاهیم کلیدی، مسایل زیست محیطی و آشنایی با مهارتهای لازم برای مقابله با آنها است. این حیطه شناختی، معلومات، تواناییها و مهارتهای ذهنی را در بر میگیرد.
هدفهای این حوزه به جریانهایی که با فعالیتهای ذهنی و فکری سر و کار دارند مربوط میشوند. در حیطه شناختی، سواد محیطزیست شامل داشتن اطلاعات در زمینه مواد آلاینده، استفاده صحیح از منابع تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر، آشنایی با عناصر تشکیلدهنده محیط زیست، زنجیره غذایی، انواع اکوسیستمها و موجودات زنده و غیرزنده تشکیلدهنده آنها، آشنایی با قوانین محیط زیستی و سایر اطلاعات عمومی در زمینه محیط زیست میباشد
حیطه نگرشی - عاطفی - سواد محیطزیستی با علاقه، انگیزش، نگرش یا قدردانی و ارزشگذاری سر و کار دارد - سیف نراقی و نادری، . - 1394 در حیطه نگرشی - عاطفی - ، مؤلفههای سواد محیط زیستی شامل احترام به محیط زیست، باور به حقایق محیط زیستی، علاقمند بودن به مباحث محیط زیستی، و مواردی از این قبیل میباشد، بنابراین محیط زیست جزیی از نظام باورها و احساسات است
حیطه روانی- حرکتی - رفتاری - به مهارتهای حرکتی یا فعالیتهای بدنی و رفتاری ارتباط دارد. در حیطه رفتاری، مؤلفههای سواد محیط زیست عبارت از بکارگیری و رعایت تمام قوانین و مؤلفههای مربوط به حفظ محیط زیست، حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی در زندگی روزمره، استفاده صحیح از منابع انرژی مانند آب، برق، کاغذ، خودکار و سایر مواردی که با رفتار و عملکرد حفظ محیط زیست در ارتباط میباشند. به طور خلاصه، میتوان گفت که اجزای اصلی سواد زیستمحیطی عبارتند از: دانش، نگرش و رفتار
نظریهها و مدلهای مختلفی به مسأله رفتارهای محیطزیستی میپردازند. قدیمیترین و سادهترین مدل رفتار حامی محیط زیست، مدل شناخت و کنش عمومی است که مبتنی بر پیشرفت خطی از دانش محیط زیست به آگاهی محیط زیست در نهایت رفتار حامی محیط زیست. بر اساس این مدل عقلگرایانه، آموزش محیطزیستی بهصورت خودکار، به تقویت رفتار حامی محیط زیست منجر میشود. از اوایل دهه 1970 ثابت شد که این مدل اشتباه است
پژوهشهای مختلف - فردوسی و همکاران، 1386، صالحی، 1390، صالحی و کریمزاده، 1390 ، رضائی و شبیری، 1393، رضائی و شبیری، 1394 ، صالحی و امامقلی، 1395، سبزهای و همکاران، - 1395، نشان دادهاند که در بسیاری از موارد، آگاهی و نگرش به رفتار محیطزیستی یا همان رفتار حامی محیط زیست منجر نمیشوند. در پاسخ به این سؤال که چرا افزایش آگاهی یا نگرش، الزاماً به افزایش رفتارهای حامی محیط زیست نمیانجامد، بسیاری از نظریهپردازان به مسأله شکاف در مقیاس اشاره کردهاند.
آیزن و فیشن باین - - 1980 در نظریه کنش عقلانی و نظریه رفتار برنامهریزیشده به بررسی مسائل شکاف در مقیاس پرداختند. آنها خاطرنشان کردند که برای یافتن همبستگی بالا میان نگرش و رفتار، محقق باید نگرش نسبت به رفتار خاص را اندازهگیری نماید - Ajzen and Fishbein, 1980:29 - .، برای مثال نگرش نسبت به تغییرات آبهوا، معمولاً هیچگونه همبستگی با رفتار رانندگی را نشان نمی دهد؛ یعنی افرادی که بهشدت نگران تغییر آبو هوا هستند دوست دارند رانندگی کنند.
آیزن و فیشباین معتقدند که نگرشها، مستقیماً رفتار را تعیین نمیکنند، بلکه بیشتر روی تمایلات رفتاری تأثیر میگذارند که آنها کنشهای ما را شکل میدهند. تمایلات، از نگرش تأثیر نمیپذیرند بلکه تحت تأثیر فشارهای - هنجار - اجتماعی قرار میگیرند. بهاینترتیب، عوامل نهایی تعیین کننده رفتارها، عقاید رفتاری مربوط به پیامدها و عقاید هنجاری مربوط به توصیههای دیگران است
هاینز و همکاران - - 1986 در مقالهای به نام »مدل رفتار مسئولانه محیطزیستی« به فراتحلیل 128 تحقیق مربوط به رفتار حامی محیطزیستی پرداختند و متغیرهای مؤثر بر رفتارهای محیطزیستی را در چهار مقوله طبقهبندی کردند: متغیرهای شناختی، متغیرهای روانی اجتماعی، متغیرهای جمعیتشناختی و مطالعات آزمایشی. متغیرهای شناختی شامل عوامل آگاهیبخش محیطزیستی هستند و متغیرهای روانی اجتماعی مربوط به ویژگیهای شخصیتی افراد و درک آنها از خودشان و دیگران است و شامل، نگرشها، حیطه کنترل، موقعیت اقتصادی، مسئولیتپذیری شخصی و تعهدات زبانی هستند.