بخشی از مقاله

چکیده

کارکردهای ارتباطی کاملا منحصر به فرد شبکه های اجتماعی در قیاس با رسانه های سنتی، موضوع، آثار و کارکرد آن را برزنان و ارزش های اساسی حاکم بر این حوزه به موضوع مهمی در ادبیات و برنامه های پژوهشی پیرامون شبکه های اجتماعی به عنوان رسانه های جدید تبدیل کرده است .ارزیابی پیامهایی که در این شبکه ها دست به دست می شوند و می تواندبازتابی از فرهنگ عامه باشند و ازطرفی می توانند بر فرهنگ مردم اثربگذارد ضروری به نظرمی رسد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل جوک های جنسیتی که در مورد آنها ساخته شده و در شبکه اجتماعی موبایلی - تلگرام - در دسترس استفاده کنندگان قراردارد، انجام شده است.

این مقاله به تحلیل محتوی جوک های جنسیتی که شکلی از تایید نابرابری جنسیتی هستند، می پردازد.دراین مقاله از روش تحلیل محتوی استفاده شده است. تعداد بیش از 200جوک در مورد زنان و دختران از شبکه اجتماعی تلگرام جمع آوری شده ، و به تحلیل 23جوک به عنوان نمونه پراخته است. در نهایت یک کانال جوک توسط محقق ساخته شد،200جوک جنسیتی درکانال گذاشته شد و23جوک به عنوان نمونه انتخاب شده را به طوری که جوک های انتخاب شده از نظر محتوا همه جوک ها را در بربگیرد، رابرای اعضا ارسال کرده و100نفر از آنهابه سوالات موردنظر جواب دادند.

نتیجه این که تولید، مصرف و باز نشر جوک ها فرآیندی آگاهانه نیست بلکه فقط برای خندیدن ،تولید ، مصرف و بازنشر داده می شون و بازتابی از فرهنگ رایج درجامعه هستند. هم جنین می توان تولید و باز نشر این جوک ها را تحت تاثیر ایدئولوژی پدر سالاری/مرد سالاری ناشی از باورها و کلیشه ها ی رایج سنتی و فرهنگ عامه و همچنین کلیشه های رسانه ای دانست.

واژگان کلیدی: بازنمایی، جنسیت، جوک های جنسیتی، تحلیل محتوی، شبکه اجتماعی تلگرام

مقدمه

جامعه امروز به یمن پیشرفت صنعت ارتباطات، در حال تجربه نوع تازه ای از شبکه ای شدن است.امروزه شبکه های اجتماعی قویترین ابزارها برای طرح و رواج اندیشه ها و کارآمدترین وسایل برای نفوذ فرهنگ ها به قلب جوامع اند.دراین میان مبحث - زن در رسانه ها - از اصلی ترین موضوعاتی است که طی دهه گذشته اندیشمندان وجامعه شناسان بویژه، دست اندرکاران مسائل زنان به آن پرداخته اند.

اعلامیه پکن و برنامه اقدام آن، همانند سایر اسناد ملل متحد تشخیص داده شده است، ابزار ارتباطی جدید به منزله ابزاری برای بهبود شرایط برابری جنسیتی و افزایش توانمندی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان به خدمت گرفته شوند اما با این حال، برخی همچنان باور دارندکه این می تواند به نابرابری میان زنان و مردان دامن بزند.

تحقیق حاضر به بررسی مباحث جنسیتی حوزه طنز در شبکه اجتماعی تلگرام پرداخته است . حوزه طنز یکی از حوزه هایی است که می توان گفت به تازگی به حوزه های تحقیقاتی زبان شناسی اضافه شده است که در واقع امروزه ظهور پژوهش های زبان شناختی پیرامون طنز، به عنوان یک پیشرفت نوین در زمینه تحقیقات طنز محسوب می شود و زبان شناسان از دیدگاه های مختلف به بررسی این مقوله می پردازد.

مذلو شوخی و شوخ طبعی را به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان مطرح کرده و بیان می دارد که اساسی ترین نیاز انسان خود شکوفایی به معنی تحقق همه قابلیت ها و توانایی های بالقوه می باشد.ارسطو نیز همانند مذلو ،حس شوخی را به عنوان یک صفت عالی انسانی تعریف نموده و براساس ان انسان را به عنوان حیوان ضاحک می خواند که شادمانی او منجر به پرورش عالی ترین صفات انسانی در او می گردد نیاز به لطیفه و لبخند از دیرباز با سرشت اجتماعی انسان عجین بوده و به عنوان زنگ تفریحی در زندگی جدی و عبوس روز مره قلمداد شده چنانچه به درستی و دقت مورد توجه و نظارت قرار نگیرد، خطر کج روی از آن وجود داشته و می تواند منجر به رواج شوخی ها و لطیفه های مبتذل و مستهجن نسبت به افراد مختلف جامعه و تجاوز به حقوق سایرین شود.

جوک های جنسیتی در شبکه های موبایلی می تواندیک نوع تجاو زبه حقوق زنان باشد.شخصیت و هویت افراد همان طور که در ارتباط گروه تاثیر دارد به مقدار فراوانی تاثیرپذیری نیز از خود نشان می دهند.فرد با عضویت در هر شبکه اجتماعی ،درگیر نوع خاصی از فرهنگ ارتباطاتی می شود که شامل برخورد، تکه کلام ،اصطلاحات مخصوص، رفتار ،تیپ شخصیتی و ظاهری و...است.بی تردید میزان تاثیر پذیری فرد از این محیط صفر مطلق نخواهد بود.پس هر شبکه اجتماعی هویت مطلوب خود را ترویج می دهد، درنتیجه فرد در تاثیر پذیری از فرهنگ ارتباطاتی برخود لازم می بیند که هویت ارتباطاتی - سبک و هویت کلی فرددر ارتباط بادیگران - خود را تغییر دهد.

هرچند این تغییر هویت موقت ومحدود به زمان ومکان خاصی می باشد ولی بی تردید در هویت واقعی فرد بی تاثیر نخواهد بود.  این پژوهش،ازطریق کاوش وضعیت بازنمایی زنان و دختران درجوکهای شبکه موبایلی تلگرام دنبال می شود . این فرضیه برآن است که "رسانه ها ارزشهای اجتماعی حاکم در یک جامعه را منعکس می کنند.ازآنجاکه جوک های جنسیتی درشبکه های اجتماعی به نوعی می توانندمنعکس کننده ارزش های اجتماعی حاکم درجامعه باشند،این مقاله به بررسی این جوکهاپرداخته است.

اهداف تحقیق

جنسیت چگونه از راه ویژگی های زبانی والگوهای رفتاری و موقعیت ها در جوک های شبکه های اجتماعی موبایلی - تلگرام - راه یافته است؟آیا جوک های جنسیتی از زندگی واقعی مخاطبان تاثیر می پذیرد؟ آیا جوک های جنسیتی بر زندگی واقعی مخاطبان تاثیر دارند؟ جوک های جنسیتی چگونه از راه نماد پردازی ،نقش های جنسیتی را انتقال می دهند؟ ایا جوک های جنسیتی نمودی از خشونت نمادین - نظریه بوردیو - هستند؟ آیا جوک های جنسیتی بازتابی از گفتمان پدر سالاری/مرد سالاری در جامعه سنتی ایران هستند.

تعریف مفاهیم 

جامعه پذیری جنسیتی: تلقین کردن ارزش های جنسیتی شده به ذهن کودکان ازهنگام تولد که این از هرطریقی امکانپذیراست مانند خانواده، رسانه ها، ضرب المثلها و یا جوکهای جنسیتی.       ایدئولوژی جنسیتی: مجموعه منسجمی از ارزش ها یا نظریه ها در مورد زن و مردکه افراد یک جامعه می پذیرند - همان - و به  تولید و بازتولیدآن می پردازند. جوکهای جنسیتی: جوکهایی که برمبنای تمایزات جنسیتی ساخته می شوند و جنبه طنز و خنده روایت ها با برجسته کردن ویژگی های خاص جنسیتی، ایجادمی شود.

جارچوب نظری تحلیل مناسبات جنسیتی در قلمرو فرهنگ یکی از اصلی ترین طرح های پژوهشی در نظریه فمینیستی معاصر بوده است. فمینیست ها با تحلیل جنبه های فرهنگی کوشیده اند مناسباتی را تشخیص دهند که از طریق آنها ارزش ها و هنجارهای مرد سالارانه در جامعه باز تولید شده و تداوم می یابد. در این میان رسانه های جمعی به عنوان یکی از مهمترین منابع تولید        
فرهنگ در جوامع مدرن، همواره مورد نقد و تحلیل فمینستی قرار گرفته است. پژوهشگران فمینیست با تکیه بر مفاهیم و ابراز تحلیلی نظری، وضعیت زنان در جامعه را مورد مطالعه قرار داده و تلاش کرده اند مناسبات جنسیتی پدرسالارانه در این محصولات فرهنگی را به نقد بکشند.

از نظر فمینیست ها در فرهنگ عامه و رسانه های جمعی، معمولا زنان به عنوان ابژه ها یا موجوداتی ابزاری و حاشیه ای بازنمایی می شوند. در حالی که این بازنمایی ربطی به زندگی پیچیده زنان ندارد.همچنین به نظرآنها در فرهنگ توده ای به عنوان مقوله ای اجتماعی نادیده گرفته و به حاشیه رانده شده اند. یکی ازنقدهای عمده فمینیست نسبت به فرهنگ رسانه ای و توده ای، درباره غیاب گفتمانی زنان در تولید فرهنگی است.

فمینیسم، فرهنگ و رسانه های جمعی: استدلال کلی فمنیسم در نقد رسانه های جمعی را می توان در اندیشه فنای نمادین زنان خلاصه کرد.تصویر فرهنگی زنان در رسانه های جمعی از نظر فمینیست ها در جهت حمایت و تداوم تقسیم کار جنسی و تقویت مفاهیم پذیرفته شده در باره زنانگی و  مردانگی  به کارمی رود. رسانه ها با "فنای نمادین زنان " به ما می گویند که زنان باید در نقش همسر ، مادر، کدبانو و غیره ظاهر شوند و در یک جامعه پدر سالار، سرنوشت زنان به جز این نیست.

باز تولید فرهنگی نحوه القای این نقش ها را به زنان می آموزد و سعی می کند آنها را در نظر زنان طبیعی جلوه دهد.بنابراین در عمل این فرآیند کلی به معنای این است که مردان و زنان در رسانه های جمعی به صورتی بازنمایی شده اند که با نقش های کلیشه ای فرهنگی که در جهت بازسازی نقش های جنسیتی به کار می روند ،سازگاری دارند.معمولا مردان به صورت انسان هایی مسلط، فعال، مهاجم و مقتدر به تصویر کشیده می شوند و نقش های متنوع و مهمی را که موفقیت در آنها مستلزم مهارت حرفه ای، کفایت، منطق و قدرت است، ایفا می کنند.

در مقابل زنان معمولا تابع، منفعل، تسلیم و کم اهمیت هستند و در مشاغل فرعی و کسل کننده ای که جنسیت شان، عواطف شان و عدم پیچیدگی شان به آنها تحمیل کرده است، ظاهر می شوند. رسانه ها با نشان دادن مردان و زنان به این صورت بر ماهیت نقش های جنسی و عدم برابری جنسیتی صحه می گذارند .به این ترتیب فمینیست ها همچنان که نابرابری جنسیتی و فرو دستی زنان در سطح جامعه را مورد نقد و سوال قرار می دهند ، در سطح فرهنگ عامه نیز مناسبات عادلانه، غیر منصفانه و استثمار گرانه میان زنان و مردان را رد میکنند و خواهان تصویری برابر طلبانه و مثبت از زنان و روابط شان با مردان در رسانه های جمعی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید