بخشی از مقاله
چکیده
وسواس بهعنوان یک معضل در تمام سطوح زندگی عمومی و خصوصی و در هر ردیف سنی ، با هر رویکرد شغلی و تفریحی، آنچنان ورود نموده است که برای مقابله با آن دیگر شیوههای درمانی مبتنی بر دارو چارهساز نیست؛ در این میان آرایش فقهی و دینی به دنبال آن است تا با رویکرد استدلال منطقی در باورهای فردی و اجتماعی، گامی در راستای این مهم بردارد، به همین منظور با اتکاء بر روش تحلیلی توصیفی مبادرت به گردآوری مطالب نمودیم و پس از بیان کلیاتی در رابطه با اختلال وسواس فکری عملی از منظر علوم پزشکی، به طرح دیدگاههای فقهی که متکی بر باورهای عام مذهبی و غیرمذهبی است پرداختیم .
لذا ابتدا مفهوم فقهی وسواس مورد شناسایی قرار گرفت و سپس وضعیت موجود بررسی شد و درنهایت کاربرد استدلال در نفی وسواس مورد تأمل واقع گشت و درنهایت به این نتیجه رسیدیم که عامل شیوع وسواس التزام به باورهایی است که منطق مشخصی بر آنها حاکم نیست و در صورتی که منطق یادشده منشعب از ترس یا شرم عقلی باشد، میتوان با کنترل افکار نامنسجمی که سبب بروز رفتار وسواسی شدهاند از طریق اعمال برخی از قواعد عقلی و منطقی که نمایانگر کنترل باور است، در جهت پیشگیری گام مؤثری برداشت.
کلمات کلیدی: وسواس فکری- عملی، اختلال اضطرابی، استدلال منطقی، باورهای فردی و اجتماعی، آگاهی مذهبی
مقدمه
پیشامدهای فراوانی زندگی آدمی را تحت شعاع قرار میدهد، دریک بخشبندی فراگیر این رویدادها به دو بخش تقسیم میشوند برخی جنبه مثبت اصولاً آرامش را برای فرد به ارمغان میآورند؛ و برخی منفی بوده و سالب آن انگاشته میشوند؛ یکی از مهمترین این حوادث، پریشانی کژاندیشی فکری-عملی است این بیماری فرد را از روند زندگی بهنجار برون کرده و وی را دچار دلشوره و نگرانیهای مزمن و توانفرسا مینماید حال اگر فرد مبتلای به پریشانی نامبرده، توانایی مهار، درمان و...این بیماری را نداشته باشد یا بهطور کلی از آن آگاهی نداشته باشد، فارغ از آنچه که بر خود این شخص میگذرد، میتواند برآیندهای ناگواری را نیز برای اطرافیان و کسانیکه در تعامل با این شخص هستند به همراه داشته باشد.
لذا دریافت و شناخت زمینههای شکلگیری بیماری فوق میتواند یاور شایانی در پیشگیری و مداوای بیماری یادشده محسوب گردد؛ بدیهی است برای دستیابی به این مهم باید سراغ فاکتورهایی رفت که بیماری در آن بیشتر نمود یافته، بهعنوان مثال امور اعتقادی حوزه وسیعی است که امروزه توجه روانشناسان روانپزشکان به آن بیشتر جلب شده است، ناگفته نماند آنها دریافتهاند بنیانهای اعتقادی افراد میتواند از هر منطق، استدلال و دارویی، برای درمان به طریق شناخت درمانی مؤثرتر باشد؛ زیرا اعتقادات برای هر شخصی، مجموعه تلقینات و باورهایی است که عمل بدان را جزء لاینفک زندگی خود میشمارد و همین امر استمرار در دوران درمان را تضمین مینماید؛ که این تداوم از هر درمانی مهمتر محسوب میگردد چون موجب پیشگیری از بروز مجدد این بیماری و آثار آن میشود.
در این میانه شکلگیری باورهای اعتقادی مورد توجه روانشناسان و روانپزشکان قرار دارد زیرا نه تنها در احادیث، آیات و روایات، بر زمینههای شکلگیری اختلال وسواس تأکید شده بلکه به شیوههای درمان آن نیز اشارهشده؛ لذا ما به دنبال آن هستیم تا دریابیم چگونه میتوان با استفاده از کنترل استدلال مبتنی بر باورهای اعتقادی برای پیشگیری و درمان به شیوه شناخت درمانی ورود پیدا نمود؟ برای این منظور با به کارگیری روش تحلیلی-توصیفی مبادرت به گرداوری مطالبی نمودیم و کار خود را در دو بخش سامان دادیم.
در بخش اول به بیان کلیاتی از بیماری یادشده در علم روانشناسی و روانپزشکی پرداختیم و بعد از آن به علل، ریشه ها، سبب شناسی و شیوه درمان مبتنی بر این دسته از علوم اشاره نمودیم سپس به شناسایی بیماری وسواس فکری -عملی از روزنه فقهی-اعتقادی روی نموده و در آنجا تلاش شد تا پس از تعریف این بیماری از منظر فقهی، به زمینههای شکلگیری آن و اشکال وقوع آن نظر بیفکنیم، از این رهگذر دریافتیم مطالعه شیوههای تأثیرگذاری وسواس بر روند زندگی اجتماعی میتواند در مقوله استدلال عقلی به چالش کشیده شود تا از این طریق کاربرد استدلال در تنظیم باورهای اعتقادی بما کمک نماید برای پیشگیری از بروز یا تشدید بیماری مذبور گام مؤثری برداریم.
تعریف اختلال وسواس فکری –عملی
وسواس فکری-عملی به نوع خاص از بیماری اطلاق میشود که همواره سبب ایجاد گناه در فرد بوده وغالباً جنبه اخلاقی و مذهبی آن بر سایر جنبههای متعارف غالب میباشد همین امر میزان ناسازگاری و ناراحتکنندگی آن را افزایش میدهد عقیده غالب در رابطه با این بیماری بر آن است که رفتار اختلالی وسواسی میتواند به دیگران به صورت ناخواسته آسیبهای جدی را وارد آورد؛ لذا سرعت در شناسایی عوامل و ریشههای آن برای مقابله و جلوگیری از پیامدهای متصور بر آن میتواند اهمیت بسزایی داشته باشد.
علل بیماری
بهطور کلی میتوان گفت علل بروز ocd بر اساس تحقیقات به عمل آمده هنوز در حاله ای از ابهام قرار داد، با این حال به نظر تعدادی از عصب شناسان ترکیبی از عوامل ژنتیکی، عصبی، شناختی، رفتاری و زیستمحیطی میتواند موجب بروز بیماری یادشده گردد که ذیلاً به اهم آنها میپردازیم.
علل ژنتیکی
مطالعات نشان میدهد که اختلال ocd بیماری است که میتواند دارای ریشه خانوادگی باشد، تحقیقات نشان میدهد دو ژن در بروز ocd نقش مؤثری را ایفاء مینمایند به عبارت بهتر اگر این ژنها در والدین کسی یافت شود احتمال ابتلای این شخص به بیماری یادشده بسیار زیاد خواهد بود.
علل عصبی
از دید عصب شناسان این محرکهای عصبی هستند که سبب بروز رفتار وسواسی در فرد میشود برای اثبات این موضوع محققان دست به مطالعه روی قسمتهای مختلف مغز در مبتلایان به ocd و غیر ocd زدند که این امر تفاوتهایی را نشان داد، هرچند هنوز مشخص نیست این تفاوتها چگونه به توسعه ocd کمک کردهاند اما مشخص است مناطق مختلف مغز سبب بروز رفتارهایی مانند پرخاشگری، تمایلات جنسی و جسمانی میشود و باعث ایجاد میل به توجه فرد به یک رفتار مشخص و خاص مانند شستن دستها پس از حمام میگردد.