بخشی از مقاله

خلاصه

این پژوهش به منظور بررسی تأثیر مشاوره گروهی به روش تحلیل رفتار متقابل بر کاهش افسردگی در دانشجویان پیام نور کاشان در سال 1395 انجام گردید. در این تحقیق به شیوه نیمه تجربی، از بین دانشجویان افسرده که افسردگی بالاتر از 18 - نقطه برش - ، 40 نفر به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش 20 - نفر - و گواه - 20 نفر - قرار گرفتند.

به منظور گردآوری دادهها در این پژوهش از پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. به این ترتیب، پیش از برگزاری اولین جلسه آموزش، با استفاده از پرسشنامه در هر دو گروه آزمایش و گواه، پیش آزمون اجرا شد و سپس برای گروه آزمایش 8 جلسه 120 دقیقهای آموزش تحلیل رفتار متقابل برگزار شد. در هر یک از جلسات یکی از مهارتهای اساسی مدل اریک برن آموزش داده شد و بلافاصله بعد از اتمام جلسات آموزشی بر روی هر دو گروه آزمایش و گواه پس آزمون، و یک ماه پس از آن آزمون پیگیری انجام شد.

برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد، آموزش مشاوره گروهی به روش تحلیل رفتار متقابل، سبب کاهش معنیدار افسردگی - 0/01 - در گروه آزمایش میگردد. نتایج آزمون اندازهگیری مکرر افسردگی در مقایسه دو به دوی مراحل آزمون، بین پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری اختلاف معنیداری را نشان داد - 0/01 - و پس آزمون و پیگیری در یک سطح آماری بودند. همچنین بین نمرههای عامل - پیش آزمون، پسآزمون و پیگیری - و گروهها تفاوت معنیداری مشاهده شد . - 3 0/01 - با توجه به نتایج این تحقیق چنین به نظر میرسد که آموزش گروهی به شیوه تحلیل رفتار متقابل، میتواند به طور مؤثری سبب کاهش نمره افسردگی دانشجویان گردد و در ارائه خدمات بهتر برای سلامت روانی آنان مفید باشد.

.1 مقدمه

در دنیای امروز افسردگی به قدری شیوع یافته که روانشناس معروف، مارتین سلیگمن آن را سرماخوردگی بیماریهای روانی نام نهاده است [1] و تقریبا اکثر ما حداقل یک بار آن را در زندگی تجربه کردهایم. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، علیرغم توسعه درمانهای مؤثر، افسردگی همچنان یکی از 10 علت ناتوانی در دنیا است و سالانه هزینه های هنگفتی صرف درمان و پژوهش های آن می شود .

افسردگی معمولا مانع ارتباط خوب می شود و چون شخص افسرده حساس تر است، در روابط، ممکن است سکوت را بی تفاوتی یا طرد از جانب دیگری تعبیر نماید و به دلیل گوشه گیر بودن شاید در دیگران احساس طرد برانگیزد .[3] علائم شایع افسردگی عبارتند از: -1 از دست دادن علاقه، بی حوصلگی و دل زدگی، ناتوانی از لذت بردن، - 2 بی خوابی، خواب زیاد یا ناراحت، -3 گوشه گیری اجتماعی، احساس بی ارزشی و مورد نیاز نبودن، -4 بی اشتهایی یا پرخوری و یبوست، -5 مشکل داشتن در تصمیم گیری، مشکل داشتن در تمرکز، - 6 از دست دادن میل جنسی، -7 یکباره به گریه افتادن بدون توضیح مشخص، -8 احساس گناه شدید به خاطر وقایع بی اهمیت یا خیالی، -9 تحریک پذیری، بی قراری، افکار خودکشی و -10 دردهای مختلف مانند سردرد، درد قفسه سینه بدون شاهدی از بیماری .

بک  دید منفی را در سه مورد برای ایجاد افسردگی فرض کرده است: - 1 دید منفی نسبت به خود، -2 دید منفی نسبت به محیط و تمایل به تجربه جهان به گونه ای متخاصم و پر توقع و -3 انتظار رنج و ناکامی درباره آینده. در بعضی از نظریه های مربوط به افسردگی از جمله نظریه بک به داشتن دید منفی افراد افسرده در ارتباط با دیگران اشاره شده است که در نتیجه نگرش مثبت و صمیمانه فرد افسرده تحت تأثیر قرار می گیرد.

یکی از روش های کاربردی مؤثر برای درمان افسردگی استفاده از اقدامات روانشناسی مثبت جهت افزایش بهزیستی و کاهش علائم افسردگی می باشد. منظور از اقدامات روانشناسی مثبت استفاده از تکنیک ها و فعالیت های درمانی هدفمند جهت ترویج احساسات، عادات یا شناخت های مثبت است 

در پاسخ به اینکه آیا اقدامات روانشناسی مثبت می تواند موجب افزایش سطح سلامتی و کاهش علائم افسردگی شود، سین و لیوبومیرسکی [6] طی تحقیقی به صورت فراتحلیل از 51 اقدام روانشناسی مثبت انجام شده روی 4266 فرد افسرده، گزارش نمودند که اقدامات روانشناسی مثبت به طور بسیار مؤثر و معنی داری سبب بهبود وضع سلامتی و کاهش علائم افسردگی می گردد.

یکی از مؤثرترین اقدامات روانشناسی مثبت که به تحلیل رفتار فرد با دیگری می پردازد و می تواند نگرش افراد را در این زمینه تغییر دهد، تحلیل رفتار متقابل1 است . روش تحلیل رفتار متقابل یکی از مؤثرترین نظریه هایی است که ما را قادر به شناخت مکانیسم استرس و کمک به حل مشکلات موجود در روابط انسانی می کند. روش تحلیل روابط متقابل نه تنها باعث بهبود وضعیت جسمانی می شود، بلکه در کیفیت زندگی و کشف راه های جدید برای یک زندگی شاد کمک می کند.

تحلیل روابط متقابل یکی از حرفه های روان درمانی مناسب برای ارتقاء سلامت ذهن و بدن است .[8] نظریه تحلیل رفتار متقابل توسط دانشمندی به نام اریک برن [9] ارائه شد. اریک برن می گوید کودکان در 5 سال اول زندگی بر اساس تأثیرات منفی و مثبت افراد پیرامونشان، سناریو یا داستان زندگی خود را می نویسند و باقی عمر خود را به صورت ناخودآگاه، صرف این سناریو می کنند. پیامدهای سناریوی منفی می تواند فاجعه آمیز باشد، مگر این که افراد آگاهانه تصمیم بگیرند تغییر کنند.

تصمیم گیری در این مورد که فرد برای برنده شدن به دنیا آمده است و باید برنامه زندگی موفقیت آمیزی را به اجرا گذاشته و به سناریوی خود تحقق بخشد با تصمیم به اینکه فرد واقعا خوب است، هماهنگی دارد. سناریوهایی که شکست یا بیهودگی های پی در پی در بردارند و راه به جایی نمی برند، به احتمال زیاد توسط افرادی انتخاب می شوند که متقاعد شده اند خوب نیستند. از نظر اریک برن افراد، چهار موضع زندگی را برمی گزینند: من خوب نیستم- تو خوبی، تو خوب نیستی- من خوبم، من خوب نیستم- تو خوب نیستی، من خوب هستم- تو خوبی. در سه مورد اول فرد نمی تواند نگرش خوبی نسبت به خود و دیگران داشته باشد و در نتیجه در ایجاد صمیمیت دچار مشکل می شود.

کسانی که موضع زندگی من خوب نیستم- تو خوبی را بر می گزینند، در حضور کسانی که آن ها را خوب می دانند، همواره احساس حقارت می کنند. این موضع زندگی می تواند به سناریویی منجر شود که کناره گیری از دیگران را می طلبد. چنین موضعی، فرد را از هر گونه احتمال دریافت نوازش دیگران که می تواند به اعتقاد خوب بودن بینجامد، محروم می کند.

در موضع زندگی من خوبم تو خوب نیستی، وقتی فرد اطمینان دارد، هر کاری می کند خوب است و مسئولیت هر اشتباهی که رخ می دهد، به گردن کسانی است که خوب نیستند، دیگر چه نیازی به وجدان دارد؟ و در موضع زندگی من خوب نیستم- تو خوب نیستی، وقتی دیگران خوب نیستند چرا باید به کسانی که خوب نیستند پاسخ داد؟ وقتی نه من خوبم و نه دیگران چه امیدی به زندگی هست؟ اما در موضع زندگی من خوبم - تو خوبی که به معنی پذیرش و اعتقاد به با ارزش بودن اشخاص، از جمله خود فرد است، فرد کمتر بر اساس احساس و بیشتر بر اساس تفکر آگاهانه و تعهد رفتار می کند که فقط بر این اساس می توان نگرش صمیمانه ای نسبت به دیگران داشت .

قابل فهم ترین مفاهیم نظریه برن " حالات من" رفتار و روابط متقابل است. کدام یک از ما بر اساس حالت من با حالت های من دیگری عمل می کنیم. برن به سه نوع حالت من اعتقاد دارد. این حالت ها عبارتند از: من "والد"، من "بالغ" و من "کودک". هنگامی که رابطه برقرار می کنیم، پیام ها از طریق این حالت ها فرستاده می شود و به وسیله یکی از حالت های من به شخص دیگر می رسد.

تاثیر رفتار بستگی به "حالت من" دارد که در رابطه با دیگری است. به نظر برن حالت های من نقش نیستند، بلکه واقعیت های روانی هستند. آن ها پدیده های طبیعی وابسته به فیزیولوژی هستند و مغز انسان است که سازمان دهنده زندگی روانی است و تولیدات آن به شکل "حالت های من" سازمان دهی و اندوخته می شوند. هر یک از این حالت ها برای ارگانیزم انسان ارزش حیاتی خاص خود را دارد . [11] این سه جنبه شخصیت دارای قدرت اجرایی، قابلیت توافق و سازش، تعدیل و تغییر و تمایز است. در تحلیل رفتار متقابل فرض بر این است که اگر انسان از "حالات من" خود آگاهی یابد، می تواند بین منابع متعدد افکارش افتراقی قائل شود و انواع احساساتش را تشخیص دهد. الگوهای موفقیت آمیز را بشناسد و به تضاد و تشابهات درونی خود پی برد و در برابر مسائل و مواردی که در زندگی به آن ها برمی خورد، آزادی انتخاب بیشتری به دست آورد .

نتایج تحقیق فرهنگی و آقامحمدیان شعرباف [13] نشان داد که روان درمانی گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر شیوه های رویارویی با استرس نوجوانان مؤثر بوده و موجب کاهش هیجان مداری و افزایش مسئله مداری در شیوه های رویارویی نوجوانان می شود.

نتایج تحقیق گل [14] نشان داد که روان درمانی گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل برکاهش افسردگی در افراد افسرده مؤثر بوده و موجب کاهش افسردگی می شود.

بشارت و همکاران [15] طی پژوهشی دریافتند که بین جهت کنترل با افسردگی رابطه وجود دارد، به این صورت که هر چه منبع کنترل فرد بیرونی تر باشد، میزان افسردگی نیز بیشتر است و هر چه منبع کنترل درونی تر باشد، میزان افسردگی کمتر است.

انتظار می رود افراد دارای منبع کنترل درونی تر با توجه به اعتقاد بر کنترل پذیر بودن شرایط، بیشتر به راه حل های مساله محور بیندیشند، و افراد دارای منبع کنترل بیرونی تر با توجه به اعتقاد به کنترل ناپذیری موقعیت، بیشتر راه حل های هیجان محور را در پیش گیرند که خشم می تواند از این دسته راه های مقابله ای باشد که به نوبه خود به افسردگی منتهی می شود. بیماران افسرده احساس می کنند که کنترلی بر وقایع زندگی خود ندارند، در نتیجه در موقعیت های خشم انگیز، به جای واکنش حاکی از کنترل - برای مثال: جسورانه عمل کردن، منطقی بودن، خود آرام سازی - از هیجان های منفی از جمله خشم که حکایت از عدم کنترل بر وقایع به روش سالم دارد، استفاده می کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید