بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر مکمل گیري Q10 بر مالون دي آلدئید بعد از یک وهله فعالیت وامانده ساز اکسنتریک در زنان جوان بود. 20 دختر 20 تا 30 ساله غیر ورزشکار اما سالم شهر تهران با شاخص توده بدنی بیشتر از 20 اما کمتر از 25 به صورت هدفمند در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مکمل Q10 و دارونما - هر گروه 10 نفر - قرار گرفتند. در روز پیش آزمون، هر دو گروه در یک فعالیت موازي وامانده ساز اکسنتریک شرکت کردند. قبل و بعد فعالیت نمونه خونی از آنها اخذ گردید. سپس به مدت دو هفته، آزمودنیها در برنامه مکملگیري مختص به گروه خود شرکت کردند، به طوري که یک گروه مکمل Q10 و یک گروه نیز دارونما - آرد - دریافت کردند 200 - میلیگرم در روز - .

بعد از دو هفته هر دو گروه بار دیگر در همان فعالیت بدنی موازي وامانده ساز اکسنتریک که در روز پیش آزمون انجام داده بودند، شرکت کردند - پس آزمون - . قبل و بعد از این فعالیت نیز نمونه خونی اخذ شد. سطوح MDA بعد از فعالیت به طور معنادار افزایش یافت، اما این افزایش در گروه مکمل - بعد از مصرف - Q10 به طور معنادار کمتر از گروه دارونما بود . - P<0.05 - احتمالا 14 روز مکملگیري Q10، میزان افزایش فشار اکسیداتیو را بعد از فعالیت اکسنتریک به طور معنادار کاهش میدهد.

مقدمه

کوفتگی عضلانی تاخیري، وضعیت رنجش آوري است که ممکن است عملکرد ورزشکار را مختل کند. نتایج مطالعات ورنر و همکارانش حاکی از آن است که فشارهاي مکانیکی سوخت و سازي ناشی از انجام تمرینات سنگین و پرحجم که همراه با انقباض-هاي برونگرا است، ممکن است باعث افزایش شاخص خستگی - Fatigue index - و آسیب سلولی - مانند افزایش لاکتات و آنزیمهاي موجود در خون محیطی - و بروز کوفتگی عضلانی تاخیري شود. به گفته آرمسترانگ، حساسیت منتج از کوفتگی عضلانی تاخیري اغلب در 1/3 انتهایی عضله متمرکز شده، بیشترین درد در شکم عضله جمع میشود

سبب شناسی DOMS موضوعی حل نشدنی و مورد بحث جوامع حتی جوامع پزشکی است. در مورد علل ایجاد آن نظریههاي زیادي ارایه شده است که مهمترین آنها عبارتند از نظریه التهاب و نظریه پارگی نسوج. شواهد موجود نشان میدهند که فعالیتها و جلسات تمرینی طولانی مدت و شدید، باعث افزایش تولید رادیکالهاي آزاد - مولکولهاي بسیار ناپایدار - میشوند.

به عبارت دیگر، هنگام ورزش شدید، تولید رادیکالهاي آزاد اکسیژن، در نتیجه افزایش مصرف اکسیژن میتوکندري و افزایش نفوذ انتقال الکترون موجب پراکسیداسیون چربی شده که به نوبه خود به تخریب غشاي سلول منجر میشود. پراکسیداسیون چربی موجب اختلال در سازمان- بندي غشا و تغییر فعالیت آنزیمهاي وابسته به غشا و پروتئینهاي دیگر میشود. در این راستا از معتبرترین شاخصهاي فشار اکسیداتیو و تولید رادیکالهاي آزاد، سطوح سرمی مالون ديآلدئید میباشد.

مالون دي آلدئید همانگونه که از نامش پیداست ترکیبی آلدئیدي، فعال و بسیار واکنش پذیر است و در بدن انسان از پراکسیداسیون اسیدهاي چرب غیراشباع تولید میشود. بنابراین با اندازه گیري میزان مالون دي آلدئید در نمونههاي بیولوژیک مختلف میتوان به میزان پراکسیداسیون چربیها پی برد و از آن به عنوان یک نشانگر براي اندازه گیري سطح استرس اکسیداتیو در یک موجود زنده استفاده نمود

درمان DOMS مسئله لاینحل و پر تناقضی است به طوري که به اندازه نظریههاي مطرح شده در مورد سازوکار کوفتگی، درمان-هایی مختلف براي آن ارائه شده است از جمله روشهاي درمانی DOMS مصرف مکملهاي آنتی اکسیدانی است. یکی از شیوههاي مقابله با اثرات نامطلوب خستگی و فشارهاي ناشی از انجام فعالیتهاي ورزشی نسبتا شدید استفاده از مکمل سازهاي خوراکی مانند کوآنزیم - Coenzyme Q10 - Q10 یا یوبی کینون - Ubiquinone - است

کوآنزیم Q10 یک ماده شبه ویتامین محلول در چربی است، که حامل ضروري الکترونها در میتوکندري میباشد و از ویژگیهاي آنتی اکسیدانی نیز برخوردار است. ساختار کوآنزیم Q10 همانند ساختار شیمیایی ویتامینهاي محلول در چربی E و K میباشد. کوآنزیم Q10 می-تواند از راه مقابله با رادیکال آزاد، مانع از به وجود آمدن کوفتگی عضلانی تاخیري گردد.

از این رو، برخی از محققین معتقدند که با استفاده از مکمل سازي کوآنزیم Q10 میتوان از فشارهاي وارده یا تغییرات نامطلوب برخی از شاخصهاي زیست شیمیایی ناشی از افت انرژي حین انجام انواع فعالیتهاي ورزشی جلوگیري کرد. به عنوان مثال، کان و همکاران در تایید نتایج شیمومورا و همکاران اعلام داشتند که مکمل سازي کوآنزیم Q10 به عنوان یک مکمل ضد اکساینده - Anti-oxidative - و ضدخستگی Anti- - - fatigue میتواند از تغییرات نامطلوب لاکتات و کراتین کیناز تام سرمی پس از انجام فعالیتهاي ورزشی نسبتا سنگین جلوگیري کند

در مطالعه اش، اثر یک جلسه تمرین وامانده سازمتعاقب 14 روز مکمل سازي کوآنزیم Q10 بر لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی مردان سنگ نورد نخبه را، مورد بررسی قرارداد. نتایج این تحقیق، حاکی از آن بود که 14 روز مصرف مکمل کو Q10 بر شاخصهاي مورد مطالعه تاثیر معنی داري نداشت.

مطالعات در زمینه تاثیر مکمل کوآنزیم Q10 بر نشانگرهاي حاصل از کوفتگی عضلانی تاخیري اندك بوده است و همچنین با توجه به نتایج مبهم و ضد و نقیض این مطالعات، بدنبال پاسخ به این سئوال بودیم که آیا مکمل گیري Q10 میتواند فشار اکسیداتیو را بعد از فعالیت وامانده ساز اکسنتریک که منجر به کوفتگی عضلانی میشود را کاهش دهد؟

روش شناسی

جامعه آماري در این تحقیق شامل کلیه دختران 20 تا 30 ساله غیر ورزشکار اما سالم شهر تهران با شاخص توده بدنی بیشتر از 20 اما کمتر از 25 بودند. به صورت هدفمند در دسترس 20 نفر از آنها به عنوان نمونه آماري یا آزمودنی انتخاب و بصورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. پس از انتخاب آزمودنیها، آنها به صورت تصادفی در دو گروه مکمل Q10، و دارونما - هر گروه 10 نفر - قرار گرفتند.

ابتدا در یک جلسه تمام روند پژوهش - مکمل گیري، فعالیت بدنی و نمونه گیري - همراه با اهداف آن و نیز خطرات احتمالی به آزمودنیها توضیح داده شد و اطلاعات دموگرافیک آنها نیز همراه با رضایتنامه کتبی داوطلبانه از آنها اخذ شد. همچنین آنها یک هفته قبل از پژوهش در یک جلسه آشنایی با نحوه انجام فعالیت بدنی شرکت کردند. در روز پیش آزمون، هر دو گروه در یک فعالیت ترکیبی وامانده ساز اکسنتریک شرکت کردند.

قبل و بعد فعالیت نمونه خونی از آنها اخذ گردید. سپس به مدت 2 هفته، آزمودنیها در برنامه مکملگیري مختص به گروه خود شرکت کردند، به طوري که یک گروه مکمل Q10 و یک گروه نیز دارونما - آرد - دریافت کردند. مکمل Q10 و دارونما در کپسولهاي کاملا مشابه قرار داشتند.

مکملها به میزان 200 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در روز مصرف شدند. کنترل دقیق تغذیه امکان پذیر نبود و رژیم غذایی آزمودنیها در این دو هفته از طریق پرسشنامه یادآمد تغذیه 24 ساعته اندازه گیري شد. بعد از دو هفته دریافت مداخلات، هر دو گروه بار دیگر در همان فعالیت بدنی ترکیبی وامانده ساز اکسنتریک با همان شدت و مدت که در روز پیش آزمون انجام داده بودند، شرکت کردند - پس آزمون - . قبل و بعد از این فعالیت نیز نمونه خونی اخذ شد. براي هر نمونه خونی نیز سطوح MDA اندازه گیري شد.
پروتوکل فعالیت وامانده ساز اکسنتریک از نوع ترکیبی و به قرار زیر بود:

ابتدا یک جلسه فعالیت برونگرا مقاومتی با دستگاه پشت پا به این صورت بود که قبل از انجام فعالیت برنامه گرم کردن به مدت 10 دقیقه انجام شد و سپس اجراي پروتکل 5 ست با 15 تکرار در هر ست با وزنهاي معادل 20 تکرار بیشینه براي هر آزمودنی انجام شد. استراحت بین هر ست نیز 1 دقیقه بود. بعد از آن فعالیت هوازي بر روي تردمیل با شیب منفی %15 و شدت 70 تا %75 ضربان قلب بیشینه تا رسیدن به واماندگی انجام شد. در انتها نیز 10 دقیقه سرد کردن در دستور کار قرار گرفت.

کپسول کوآنزیم Q10 - ساخت ایالات متحده آمریکا با نام تجاري NATROL شماره پروانه بهداشتی 2052439 اداره کل نظارت بر مواد غذایی وزارت بهداشت - از داروخانههاي داخل کشور تهیه شد. کپسولهاي ژلاتینی دارو 200 - میلی گرم مکمل - Q10 و دارونما - حاوي آرد - که از لحاظ جنس، شکل و رنگ ظاهري هیچ تفاوتی با هم نداشتند پس از آماده شدن، درون قوطی استریل شده قرار گرفتند. آزمودنیها در حالت ناشتا مکمل کوآنزیم Q10 و دارونما را به همراه 200 میلیلیتر آب به روش دوسو کور مصرف کردند. براي به حداکثر رسیدن غلظت Q10 در خون، آزمودنیها به مدت دو ساعت در وضعیت نشسته قرار گرفتند.

جهت مقایسه و بررسی تغییرات متغیرها در دو گروه پژوهش و در چهار زمان خون گیري - دو بار قبل و بعد از فعالیت پیش آزمون، و دو بار قبل و بعد از فعالیت پس آزمون - ، از آزمون آماري تحلیل واریانس آمیخته بین-درون آزمودنیها با اندازه گیري مکرر در یک طرح 2 - 2×4 گروه و 4 زمان - استفاده شد.

یافته ها

سطوح MDA بعد از فعالیت به طور معنادار افزایش یافت، اما این افزایش در گروه مکمل - بعد از مصرف - Q10 به طور معنادار کمتر از گروه دارونما بود . - P=0.001 -

شکل .1 مقادیر MDA دو گروه

بحث

بر اساس یافته هاي پژوهش حاضر، فعالیت ترکیبی اکسنتریک منجر به افزایش معنادار مالون ديآلدئید در زنان جوان شد اما 14 روز مکملگیري Q10 منجر به افزایش کمتر در این متغیر شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید