بخشی از مقاله

چکیده
غزنویان که از جمله نخستین حکومت های مستقل دوره اسلامی در ایران به حساب می آیند، دارای معماری و شهرسازی درخشانی نیز در دوره اسلامی بودند، اما امروزه این معماری و شهرسازی درخشان در تحقیقات محققین کم اهمیت جلوه داده می شود، که شاید دلیل آن کم بودن آثار معماری از آن زمان و تخریب بسیاری از این آثار در طول تاریخ به وسیله اقوام و سلسله های بعدی باشد.

یکی از منابع مهمی که می تواند اطلاعات بیشتری درباره معماری و شهر سازی این دوره به دست دهد، کتب ادبی و تاریخی آن دوره به خصوص کتاب تاریخ بیهقی تالیف ابوالفضل بیهقی می باشد. نویسنده این اثر گرانقدر در لا به لای نوشته های روزمره خود، گه گاه از بناهای معماری و فضاهای درون شهرهای این دوره نیز سخن می گوید که این موضوع می تواند کمک زیادی به ما در معرفی معماری و شهرسازی این دوره بکند. بر این اساس در این مقاله سعی شده به بررسی معماری غزنویان، مخصوصاً بافت درون شهرها بر اساس نوشته های تاریخ بیهقی پرداخته شود.

مقدمه
با زوال و سقوط دولت سامانی در نیمه دوم سده چهارم هجری/ دهم میلادی، دوره فرمانروایی غزنویان 513 -367 - هجری - بر شرق و قسمتی از مراکز ایران، به وسیله غلامی ترک بنام سبکتگین آغاز شد، و به وسیله محمود و مسعود غزنوی تداوم یافت. رستاخیز فرهنگی ایران که در زمان سامانیان آغاز شد، به شکل بلند پروازیها و سنتهای معماری، ذوقی بغرنج و علاقه زیاد به ادبیات، علم و هنر به جانشینانشان یعنی غزنویان انتقال یافت.

در دوره غزنویان، یکی از آثار مهم ادبی که از میان این رستاخیز فرهنگی به جویندگان علم و ادب اهدا شد، کتابی گرانقدر و شاخص به نام تاریخ بیهقی بود. این اثر نوشته ابوالفضل بیهقی، نویسنده بزرگ قرن پنجم هجری و دبیر دربار غزنویان است. وقایع این کتاب مربوط به سده های چهارم و پنجم هجری می شود که از دورانهای طلایی ایرانیان در زمینه خرد و خردگرایی به شمار می آید و حکایتگر سرافرازی ایران و ایرانیان در عصر شاهان و فرمانروایان پس از اسلام و بازتاب حوادث روزگاران پس از آنست.

بزرگترین حسن تاریخ بیهقی این است که بیشتر مطالب آن از مشاهدات نویسنده و از یادداشت های دقیق و منظم خود اوست و کمتر پدیده مهمی از زندگانی مردم آن روزگار توان یافت که از دیده تیز بین مورخ پنهان مانده باشد.

در این میان باید گفت که بیهقی در تالیف کتاب خود فقط به ذکر حوادث سیاسی و درباری و دقت در نقل آنها نظر نداشت، بلکه کتاب او از جهت دیگری هم مهم است. یک ویژگی منحصر به فرد تاریخ بیهقی، توصیفات دقیق مؤلف از وضعیت معماری و شهرسازی دوران غزنوی است که در خلال ذکر رویدادهای تاریخی آن دوران، به زیبایی هر چه تمامتر انعکاس یافته است.

در این کتاب در کنار صدها موضوع مختلف، از اوصاف کاخها، باغها، تالارها، بازارها و شهرها نیز سخن به میان آمده است، که با توجه به آنکه آثار معماری چندانی از دوره غزنویان باقی نمانده، توصیفات دقیق نویسنده این کتاب به ما در شناساندن هر چه بهتر معماری غزنویان کمک فراوانی می تواند بکند. بر این اساس در این مقاله سعی شده تا معماری و شهرسازی غزنویان علی الخصوص بافت درون شهرها بر اساس نوشته های تاریخ بیهقی مورد بررسی قرار گیرد.

تاریخ بیهقی و معماری غزنویان - بافت معماری درون شهرها -
یکی از ویژگی های منحصر به فرد تاریخ بیهقی بیان معماری در درون شهرها است. در این کتاب در کنار توصیفات دقیق از کاخ ها و باغ های غزنویان از بناهای موجود در شهرها از جمله بازارها، دروازه ها، کوی ها و محله ها و سراهای درون آنها درکنار مساجد و مدارس موجود در شهرها نیز سخن گفته شده است. حال به بررسی این عوامل معماری می پردازیم.

- 1 دروازه ها
در گذشته ورود به شهرها از طریق دروازه هایی بوده که در چند نقطه از یک شهر قرار می گرفتند. معمولاً شهرهای بزرگ دارای چهار دروازه در چهار جهت بودند. هر کدام از این دروازه ها بسته به اهمیتشان از تزئیناتی منحصر به فرد برخوردار بودند. معمولاً روستاها و زمین های کشاورزی مردم در خارج از دروازه های شهرها قرار میگرفتند.

در دوره غزنویان نیز شهرها از این قائده پیروی می کردند، و دارای دروازه هایی برای ورود بودند. سخنان بیهقی نشان می دهد که حداقل شهرهای بزرگ بیش از یک دروازه داشته اند. نیشابور یکی از شهرهای مهم آن زمان بوده است، که از نوشته های بیهقی می توان دریافت که در دوره غزنویان بیش از یک دروازه داشته است ]چنانکه از دروازه های شهر تا بازار خوازه خوازه و قبه بر قبه بود

استفاده از کلمه ] دروازه های شهر[ نشان می دهد که نیشابور می بایست دارای بیش از یک دروازه ورودی بوده باشد.

نام گذاری دروازه ها در دوره غزنویان نیز در نوع خود جالب توجه است. معمولاً هر کدام از دروازه های شهرها را بسته به آنکه به سمت کدام شهر مهم آن زمان باز می شدند، نام گذاری می کردند. به عنوان مثال یکی از دروازه های شهر نیشابور که به احتمال می بایست دروازه غربی شهر باشد، از آنجا که به سمت شهر ری باز می شده، دروازه ری می نامیده اند ]چهارشنبه مرتبه داران و رسولداران برفتند. از دروازه راه ری تا در مسجد آدینه بیاراسته بودند

در غزنین نیز بیهقی از دروازه ای صحبت می کند که به سمت بًست باز می شده، که در کنار این دروازه مدرسه بوصالح تبانی قرار داشته است. این دروازه نیز به دلیل آنکه در سمت بُست قرار داشته به دروازه بستان شهرت داشته است ]و بدر بستیان در آن مدرسه که آنجاست، درس کردی

تنها دروازه ایی که تاریخ بیهقی به نام آن اشاره می کند، در شهر بلخ قرار داشت، اما درباره سایر دروازه ها معمولاً با عنوان دروازه و یا ]در[ به معنی دروازه استفاده می کند. این دروازه که عبدالاعلی نام داشت، در تاریخی بیهقی بارها به آن اشاره شده است. یکی از عواملی که باعث شده که از این دروازه بیشتر در تاریخ بیهقی یاد شود، وجود کوشکی از دوره غزنویان در کنار این دروازه بوده است. این کوشک محل اصلی اقامت پادشاهان غزنوی بود آن زمانی که به بلخ می آمدند ]به سوی بلخ آمد و آنجا رسید روز سه شنبه نیمه ذی الحجه سنه احدی و عشرین و اربعمائه و بکوشک در عبدالاعلی فرود آمد بسعادت

علاوه بر کوشک غزنوی، خانه بعضی از اعیان و بزرگان نیز در کنار این دروازه قرار داشت.

یکی کاربرد های مهم دروازه ها به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر ورود هر چه سریع تر و راحت تر دشمنان بوده است. هرگاه جنگی صورت می گرفت این جنگ در بیرون از شهر و خارج از دروازه ها اتفاق می افتاد. در صورت پیروزی دشمنان، دروازه ها تنها عامل بازدارنده از ورود آنها به داخل شهرها بودند] و افزون از پنجاه و شصت هزار مرد از شهر بدروازه آمده بودند. حسن رئیس و اعیان را گفت: کسان گمارید تا خلق عامه را نگذارند تا از دروازه شهر بیرون آیند

یکی از جنگ هایی که در آن زمان در خارج از دروازه شهر هرات صورت گرفت، جنگ سلطان محمود با بوعلی سیمجور بود ]بدر هرات جنگ کردند جنگی سخت روز سه شنبه و بوعلی شکسته شد[ - بیهقی، . - 247 : 1381 فضای بیرونی دروازه شهر هرات را بر خلاف سایر شهرها که معمولاً روستاها و زمین های کشاورزی تشکیل می دادند، دشتی مطرح در آن زمان به نام دشت خدایان پر کرده بود. گاه این دشتها محل عرضه لشکریان بر پادشاهان بودند. در سال 430 در این دشت لشکر بر سلطان مسعود عرضه شد ]پس عید لشکر عرض کرد امیر بدشت خدابان

- 2 بازارها
بازارها یکی از فضاهای معماری بودند که معمولاً فضای پشت دروازه های شهرها را به خود اختصاص می دادند. در توصیف که واعظ بلخی از شهر بلخ دارد، به وجود بازارها در پشت دروازه ها اشاره دارد ] و از هر دروازه که درآمدی بازاری بود آراسته به الوان نعمت و جمله کویها را مدخل به سوی بازار بود

بنا بر نوشته های لسترینج بازارهای شهر نیشابور در حومه قرار داشته و بزرگترین بازارهای شهر یکی بازار مربعه بزرگ و دیگری بازار مربعه کوچک بود 

در دوره غزنویان، هر شهر دارای چندین بازار بوده و نام گذاری بازارها نیز متفاوت است. معمولاً بازارها را بر اساس شغل و کاری که در آنها انجام می شده، نامگذاری می کردند، اما بازارهایی نیز بودند که از این قائده پیروی نمی کردند. بیهقی در غزنین از بازاری به نام بازار صرافان نام می برد که در اثر طغیان آب رودخانه غزنین این بازار و سایر بازارهای غزنین که در کنار هم قرار داشته اند، ویران می شوند ]و آب از فراز رودخانه آهنگ بالا داد و در بازارها افتاد، چنانکه بصّرافان رسید و بسیار زیان کرد؛ و بازارها همه ناچیز شد

بلخ از جمله شهرهای مهم دوره غزنویان بود که در آن بازارهای مهمی از این دوره قرار داشته است. از مهمترین این بازارها می توان به بازار عاشقان و بازار سعیدی اشاره کرد. شاید بازار عاشقان نسبت به سایر بازارهای بلخ از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. این بازار در نزدیکی شارستان شهر قرار داشته، و راه رسیدن به کوی عباد از این بازار بوده است ]چون از کران بازار عاشقان در آورند و میان شارستان رسید

براساس نوشته های بیهقی بازار عاشقان به دستور سلطان محمود ساخته است ]چون ببلخ رسید، بازار عاشقان را که بفرمان او - سلطان محمود - برآورده بودند سوخته دید

این بازار در زمان سلطان محمود به دست لشگر ایلگ و سباشی تگین به آتش کشیده شد.

بازار مهم دیگر شهر بلخ، بازار سعیدی نام داشته است. بیهقی در داستان بوبکرحصیری و پسرش از بازار سعیدی در کنار بازار عاشقان نام می برد و با توجه به توصیفات وی به نظر می رسد که بازار سعیدی در نزدیکی بازار عاشقان قرار داشته است ]و در بازار سعیدی معتمدی را از آن بنده، نه در خلأ، بمشهد بسیار مردم

از آنجا که بلخ یکی از شهرهای مهم و آباد، و از پایتختهای این دوره بوده، به نظرمی رسد که تعداد بازارهای بلخ بیشتر از دو بازاری باشد که از آنها یاد شد. در تاریخ بیهقی، به بازارهای دیگری نیز در بلخ اشاره شده ولی به نام آنها اشاره ای نشده است ]و رسول بیاوردند تا مشاهده حال بود و بازارها در بستند
 
نیشابور نیز از جمله شهرهای مهم دوره غزنویان بود، و دارای بازارهای متعددی در این زمان بوده است. در جشنها بازار را چراغانی، آئینه بندی و آزین بندی می کردند

بیارامیدند و منادی ببازارها بر آمد و حال گفتند تا مردم عامه تسکین یافتند

ناصرخسرو نیز به هنگام ورود به نیشابور از بازاری به نام سراجان نام می برد که در نزدیکی آن مدرسه ایی در حال ساخت بود ]و بنای مدرسه ای فرموده بود به نزدیک بازار سراجّان و آن را عمارت می کردند

- 3 کوی ها و محله ها
بخش مهمی از بافت معماری درون شهرها را محلات یک شهر تشکیل می دهند. افراد بر اساس شغل و مرتبه ایی که داشتند در محله های مختلف زندگی می کردند. محلات مختلف در شهرها نشان دهنده فاصله های طبقاتی مردمان آن شهر هستند.

بلخ از جمله شهرهایی است که تاریخ بیهقی بهتر از هر شهری به محله های آن اشاره می کند. به استناد اسناد خطی و آثاری چون فضایل بلخ و تاریخ بیهقی، می توان نام تعداد زیادی از گذرگاهها و محلات شهر بلخ را مشخص نمود. گذرهای شهر بلخ را مانند گذرهای شهرهای ماوراءالنهر با نام اشخاص معتبر نامگذاری کردند. نام برخی از گذرهای بلخ را علما و مشایخ و اشخاص تاریخی لقب خویش قرار داده اند و همه این مطالب گواه بر این امر است که گذرهای بلخ تا حدی واحدی مستقیم از ترکیب اداری شهر بلخ بوده اند

بیهقی معمولاً در رابطه با محلات از واژه کوی استفاده می کند و گهگاهی نیز از واژه محلت استفاده می کند. هرگاه از واژه کوی استفاده می کند، معمولاً به محلات مهم شهرها اشاره دارد و در رابطه با محلات پائین دست و خارج از شهرها از واژه محلت و یا دیهی استفاده می کند.

از مهمترین محلات بلخ در دوره غزنویان محله عبدالاعلی است. این محله جزء محلات اعیان نشین شهر دسته بندی می شود، چرا که خانه های اکثر بزرگان و درباریان در این محله قرارداشت. خواجه احمدحسن وزیر سلطان مسعود خانه ای در کوی عبدالاعلی داشت ]و خواجه بزرگ احمدحسن هر روزی بسرای خویش بدرِ عبدالاعلی بار دادی

از گذر دیگری به نام کوی علاء - اعلی - نیز نام برده شده است. این گذر با کوی عبدالاعلی فرق می کند. در نزدیکی کوی اعلی قصبه ای به نام ابوبکرخیری یا ابوبکرحصیری، یکی از مقربان سلطان محمود غزنوی وجود داشته که در این محل زندگی می کرده است و بر اسبان خواجه سوار شد بخانه باز آمدند بکوی علاء با کرامت بسیار

محله دیگر شهر بلخ کوی سیمگران نام داشته، که می تواند نشان از رونق فن و هنر فلز و فلزکاری در شهر بلخ داشته باشد. کوی سیمگران محل سکنای شخصی به نام طاهر دبیر بوده که در سال 421ه. ق در آنجا زندگی می کرده است. وی ظاهراً رئیس پست خوانده می شده و بنا به گفته بیهقی خانه این طاهر دبیر سرایی بوده چون بهشت آراسته با تجملی عظیم

کوی سیمگران در نزدیکی شارستان قرار داشته است ]پس چون از دیوان بازگشتم، نزدیک او رفتم و خانه بکوی سیمگران داشت در شارستان بلخ سرائی دیدم چون بهشت آراسته و تجملّی عظیم

کوی عباد نیز یکی دیگر از محلات بلخ بود که خانه بعضی از بزرگان در آن قرار داشت. این کوی در نزدیکی بازار عاشقان قرار داشته است و راه رسیدن به این محله، از بازار عاشقان بوده است ]و خوران خوران بکوی عبّاد گذر کرده

کوی سبدبافان یا زنبیل بافان از دیگر کویهای بلخ بوده است. در این محله سرای بزرگی برای پذیرایی میهمان های خارجی و همچنین مدرسه ای از دوره غزنوی ساخته شده بود و امیر محمود غزنوی فرمان داده بود تا ابوصادق تبّانی در آن مدرسه تدریس کند

به احتمال مردم این محل بیشتر زنبیل باف بوده اند، یا در این محل بازار زنبیل فروشان قرار داشته که این محل به این نام شهرت یافته است ]و رسول را با کرامتی بزرگ در شهر آوردند روز آدینه هشت روز مانده از ذوالحجه و بکوی سبدبافان فرود آوردند بسرای نیکو و آراسته

نیشابور نیز از شهرهای مهم دوره غزنویان بوده است که بیهقی به نام محلات این شهر در کتاب خود اشاراتی فراوانی کرده است. محله های مهم نیشابور بر خلاف سایر شهرها معمولاً در خارج از شهر قرار داشتند. از جمله محله های مهم شهر نیشابور محله شادیاخ است. در این محله باغی مطرح از دوره غزنویان به نام شادیاخ قرار داشته است. این محله از محلات پادشاهی محسوب می شده و در خارج از شهر قرار داشت.

محله دیگر نیشابور محمدآباد نام دارد. محمدآباد نزدیک شادیاخ و در کرانه شهر بوده است. ابوالفضل بیهقی چندین بار از این محمد آباد یاد کرده است. یکبار در توصیف باغی که ابوالمظفر برغشی از ورزای سامانیان درین محله داشته و یکبار هم به مناسبت زمینی که ابونصر مشکان درین محله می خواست خریداری کند.

ظاهراً نام کهنه این دیه یا یکی از بخشهای آن مهر آباد بوده است. گویا مهر آباد در قرون بعد رواج یافته است و مزار میر مخدوم از مریدان قاسم انوار در قریه مهر آباد نیشابور بوده است و اینها قرینه این است که مهر آباد و شادیاخ و محمد آباد بهم پیوسته بوده است

- در نشابور دیهی بود محمد آباد نام داشت و بشادیاخ پیوسته است و جایی عزیز است -  بونصر نیز در این محله خانه ایی داشت که از سه طرف باغ آن را احاطه کرده بود، و باغ دیگری را نیز خواست که خریداری کند تا چهار طرف خانه ای وی باغ باشد - بونصر خانه به محمد آباد داشت نزدیک شادیاخ -

محله دیگر شهر نیشابور سنجدانه نام دارد. ابوالفضل بیهقی در مسیر هرات به نیشابور در نزدیکی نیشابور از سرای سنجدیاد می کند و ظاهراً با این محل باید یکی باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید