بخشی از مقاله
چکیده:
مقاله حاضر به بررسی تاریخ وتمدن ادیان و مذاهب در طول تاریخ پرداخته است. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی و تاریخی به انجام رسیده است و هدف از ارایه این مقاله آشنایی بیشتر با تاریخ ادیان و مذاهب گوناگون در طول تاریخ بشر بوده است چراکه دین، به مثابه آراء، عقاید انسان در تاریخ بشر هیچگاه در محدوده جغرافیایی و مرزهای ملی و نژادی، متوقف نشده و به دیگر سرزمینها نفوذ کرده است.
مقدمه
برای یافتن دین ابتدائی باید سراغ کهنه ترین را گرفت و مذاهبی را یافت که بعد از مذهبی دیگر قرار نگرفته اند و پس از یافتن ، باید برای شناخت به محیط مذهب بدوی رفت دراین مقاله بیشترسعی شده است با مطالعه . باستان شناسی و زبان شناسی دیرین بتوان محیط رشد آن مذاهب رامشخص و روشن ساخت.
اما این تنها وسیله نیست . راه دیگری نیز هست و آن توجه و تحقیق در قبائل ، گروهها و نژادهای خاص است که دور از جامعه های متمدن مانده اند و بکارت ابتدائی خویش را حفظ کرده اند امید آنکه این بیان گوشه ای ازتاریخ ادیان ومذاهب مقبول نظر طالبان علم وادب قرارگیردوبرای علاقمندان به مطالعه تاریخ مفید واقع شود.
ادیان و مذاهب بدوی
با مطالعه در احوال قبائل آفریقای جنوبی و سرخ پوستان آمریکای شمالی و برخی قبائل آسیائی ، اشکال مشابه دینی و مراسم و عقاید و عبادات شبیه بهمی دیده شده است . و چون همه این جوامع بدوی بوده اند و در مرحله بسیار ابتدائی می زیسته اند. محققان به این نتیجه رسیده اند که اصولا بشریت در آغاز تاریخش دارای این شکل دین بوده و این خود در جامعه های ابتدائی به وجود آمده است و نقشی چنین داشته است و بعد طبق قوانینی به شکل ادیان پیشرفته تحول پیدا کرده است
مذاهب ابتدائی
فتیشیسم روح پرستی:
یکی از ادیان بسیار ابتدائی که برخی از جامعه شناسان مانند »اسپنسر« آن را دین عمومی بشر می دانند و معتقدند که ادیان دیگر از آن سرچشمه گرفته اند. دین »فتیشیسم « یا»روح پرستی «است که در ابتدا آن را دو دین می دانستند و امروز بعضی از صاحب نظران آن را یکی می دانند»فتیش «اصولا یکی اسم بدوی است
جامعه شناسان در مطالعه مذاهب قبائل ، اسمهای خاص همان مذاهب را گرفته اند و اصطلاح جامعه شناسی کرده اند» فتیش« شیئی یا اشیائی است مثل مهره ها، سنگ ریزه ها و مثل بعضی از اشیائ متبرکه که مورد پرستش بدوی بوده است . معابد اولیه انسان و عبادتگاه بدویان شکافهای کوه بوده است که پس از کشف آنها، مهره هایی یافتند که با دقت خاصی تراشیده و سوارخ شده ، با رشته های مخصوصی نخ شده و در اشکال مختلف در آنجاها، نگهداری می شده است . بدوی با دست زدن و مس آنها و یا بوسیدن شان ، آنها را عبادت می کرده است فتیش به معنای اعتقاد به تقدس بعضی از اشیاء طبیعی است.
فتیش به معنای اعتقاد به نیروی مرموز در وجود برخی اجسام و حیوانات نیز می باشد. فتیش واژه پرتغالی است و به معنای جادو و سحر است.
فتیش دو جنبه دارد: الف ؛ جنبه طلسمی ، ب ؛ جنبه تعویذی
طلسمها چیزهائی هستند که ارزش فعال و مؤ ثری دارندک و تعویذها دارای ارزش تدافعی بویژه در چشم زخم و امثال آن دارندک مانند خرمهره و شاخ حیوانات و... که برای جلوگیری از آفات بکار می رود.
گروهی از جامعه شناسان این عقاید را در اثر اعتقاد به»مانا«یا نیروی نامشخصی که در همه جا پراکنده است و با اشیاء مقدس مشترکا در همه چیز وجود دارد ک دانسته اند. اصطلاح »فتیشیسم «اولین بار توسط»بروس «در جهت معرفی عقاید و اعمال و مراسم و عبادات ابتدائی ترین آئینها بکار برده شد ».آگوست کنت«نیز این تعبیر را در مورد ابتدائی ترین ائینها قبول کرده است.
بنا به عقیده »تایلور«، فتیشیسم روش ابتدائی بت پرستی در جوامع و اقوام غیر متمدن است که به حلول در برخی موجودات مادی باور داشتند دریانوردان پرتغالی در سفرهای اکتشافی خود که با بومی های جزایر آفریقا روبرو می شدند، می دیدند که برخی از اشیاء، گیاهان ، حیوانات ، سنگهخا و مانند انها مورد پرستش و ستایش آن مردم است و برای ان اشیاء نفوذ و تاءثیرات خارق العاده ای قائل اند. از این رهگذر بود که پرتغالیها لغت »فتیش« یا»بت «را مناسب این اشیاء دیده و آئین آنها را »فتیشیسم «نامیدند»بروس «برای »ارواح پرستی« نام دیگری وضع کرد .او اصطلاح »آنی میسم «را برای روح پرستی بکار برد
انیمیسم روح پرستی ؛
انیمیسم چیست ؟
کلمه»دانیم «و »دانیمه« به معنای تحریک کردن و به هیجان آوردن ، از همان کلمه روح است . روح یا روح پرستی نوعی مذهب ابتدائی است ، یا ابتدائی ترین مذهب عالم است
روح پرستی به این معنی است که قبائل ابتدائی به وجود ارواح نامرئی خاصی معتقد بودند. این ارواح چه خصوصیاتی دارند؟
اولین خصوصیاتشان این است که دارای شخصیت انسانی هستند، آگاهی دارند، اراده دارند، کینه دارند، نفرت و عشق و محبت دارند، خدمت یا خیانت می کنندک شومند یا مقدس و خیرند یا شر. اینها همه صفات انسان است که به ارواح داده شده است . این ارواح ، که ارواح انسانی هستند، انسان را زندگی و حیات و حرکت می بخشند، دومین خصوصیت روح ، ماندگاری آنست .
بدوی می گوید که انسان وقتی مرد، روحش باقی می ماند... روح نمی میرد، می ماند، یا به آسمان برمی گردد، یا در تاریکی ها زندگیش را ادامه می دهد، یا در اعماق جنگلها، یا در زوایای شهرها و یا اینکه به تعبیر بسیاری از قبایل بدوی درست در کناره جنازه می ماند و همیشه حافظ جنازه خویش است . این است که روح چون حافظ جنازه خویش است و چون به سرنوشت تن خویش وابسته و دلبسته است ، احترام می یابد. و آنکه به جنازه بی حرمتی کند، یا حرمتش بدارد، از روح حافظ جنازه ، سزا می بیند. اگر بی حرمتی کرده باشد، صدمه یم خورد و اگر حرمت داشته است ، جنازه را غذا داده است ، لباس پوشانده است ک تزئینات مرده را به او برگردانده است ، شدیدا احترامش کرده است ، روح جنازه احترامش می گذارد و حتی حفظش می کند، و مثل یک نگهبان ، پاسدار خانواده او است و موجب برکت و مصونیت افراد این خانواده می شود...
اساس بینش و اعتقاد در این مذهب - انیمیسم یا روح پرستی - اصالت روح است و مقصود از روح ، نیروی مرموزی است که در فرد انسانی و انسانها و همچنین در اشیاء وجود دارد. لوی برون می گوید: این روح ، با تصور و اعتقادی که ما از روح داریم جداست . انیمیست ها - یعنی بدویان معتقد به این روح - می گویند که : روح عبارت است از قوه مرموزی که در اشیاء و افراد وجود دارد. در صورتی که ما معتقدیم ، اشیاء مادی دارای روح نیستند، و روح را عامل حیات و گرما و حرکت بدنمان می دانیم ، اما آنان به جزء سومی اعتقاد دارند که غیز از جسم و روح است . و انیمیست ها به این جزء سوم است که روح میگویند.