بخشی از مقاله

چکیده

پیامد سقوط حکومت ایلخانان با مرگ ابوسعید در736 ه .ق دوره ای ازهرج و مرج درایران را در پی داشت که چندین دهه تا ظهور تیمورگورکانی ادامه یافت. در این دوره ی فترت در مناطق مختلف ایران آن روز هریک از قدرتمندان و داعیه داران، حکومتی تشکیل داده بودند. در این میان جلایریان که اصل و نسب مغولی داشتند سالها بر سرزمین آذربایجان و عراق عرب فرمان راندند. آنان درتحولات و دسته بندیهای سیاسی و نظامی آن دوره نقشی تأثیرگذار داشتند و به لحاظ فرهنگی و هنری نیز از داعیه داران ترویج فرهنگ ایرانی به شمار می رفتند. مقاله حاضر سعی دارد با تکیه بر تبار خاندان جلایری و تحولات سیاسی آن دوران، عوامل تأثیر گذار در شکل گیری و تثبیت حکومت آنان و سرانجام تضعیف موقعیت شان درصحنه ی رقابت های سیاسی ونظامی را مورد بررسی قرار دهد.

.1مقدمه :

سی سال پس از بازگشت چنگیز از ایران و فتح قسمت های زیادی از متصرفات خوارزمشاهیان ، نوه اش هلاکو فتوحات او را با تسخیر بغداد و نیز از بین بردن حکومت اسماعیلیان تکمیل کرد. تثبیت حکومت مغولان در ایران منجر به تشکیل سلسله ای از چنگیزیان به وسیله هلاکو و فرزندانش به نام ایلخانان شد. 82 سال حکومت آنان در ایران با رشد و گسترش مذاهب و ادیان همراه بود. تشیع و تصوف رو به گسترش نهاد. ادیانی چون مسیحیت از فرصت به دست آمده استفاده کرده و به فعالیت در این سرزمین پرداختند. خرابی های حمله مغول تا حدودی باز سازی شد و سرانجام هم ایلخانان در پی علایق و انگیزه های سیاسی و اجتماعی به اسلام گرویدند. آنان چه در قبل از پذیرفتن اسلام و چه بعد از آن در ادره مملکت مرهون خدمات دیوانیان کاردان و وزراء دانشمند ایرانی بودند. در کنار ایشان سلطه ی نظامی حکوت ایلخانان با استفاده از نیروی لشگریان ترک و مغولی در اقصاء نقاط قلمرو آن اعمال می شد. بسیاری از نظامیان، فرزندان سپاهیانی بودند که چندین دهه قبل در پی اولین یورش های مغولان به ایران آمده بودند. اتکاء به جنگاوران مغولی و ترک سبب قدرتمند شدن امرایی شدکه عموماً خاستگاه مغولی داشتند. خاصه آن که پیوستی خونی و نسبی برخی آنان با خاندان هلاکو در تقویت قدرت و نفوذ آنان بسیار موثر بود. امرای نظامی از قبایل متعددی چون اویرات ها ، سلدوزها ، جلایری و حتی ترکان اویغور برخاسته بودند. هریک ریاست و زعامت قبیله خود را در دست داشتند. حضور این امرا به خصوص پس از درگذشت ابو سعید آخرین ایلخان مغول در عرصه رقابت های سیاسی و نظامی پررنگ شد. در آن هیا و هویی که روسا ی قبایل ، حکام محلی و گروههایی با اغراض مذهبی و اجتماعی سعی داشتند قدرت را به دست بگیرند، امیران مغول نیز سعی نمودند حکومت ایلخانان را احیاء کنند و چون نتوانستند برخی از آنان مانند شیخ حسن جلایری و شیخ حسن چوپانی در بخشهایی از ایران آن روز حکومتی تشکیل دادند.این روند را داعیه داران دیگر هم ادامه دادند تا این که با تشکیل سلسله هایی محلی دوره ای از فترت تا ظهور جهانگشا تیمور در ایران شکل گرفت، ولی هیچ گاه حکومت مغولان در ایران احیاء نشد.در بررسی تاریخ جلایریان از لا به لای منابع قدیمی مانند تاریخ های عمومی جامع التواریخ و حبیب السیر می توان نکات مهمی دست یافت.در میان منابع جدید کتاب های تاریخ جلایریان تألیف دکتر شیرین بیانی، تاریخ آل مظفر نوشته ی دکتر حسینقلی ستوده و کتب مرتبط دیگر قابل استفاده می باشد و نیز به برخی مقالات پؤوهشی مانند » حکومت های محلی ایران در قرن هشتم هجری و مسأله مشروعیت« نوشته الهیاری و «.. می توان اشاره نمود.

.2نسب جلایریان:

نام سلسله جلایریان برگرفته از نام قبیله ای به همین نام می باشد. محتمل است نام ایشان با لغت »جلا« در زبان مغولی به معنی راندن گله به چراگاه مرتبط بوده است. رشیدالدین جلایریان را از مغولان می داند می نویسد» آنان به روزگار دوتوم منین جد هفتم چنگیز، هفتاد هزارخانوار بوده اند و درحدود کلوران زندگی می کرده اند و کلوران به ولایت ختا نزدیک است. آنان با ختاییان درجنگ بودند. ختاییان در یورشی بیشتر آنان رابه قتل رساندند و هفتاد تن باخانواده شان به حدود سرزمینی که بیوه ی دوتوم منین به نام مونولون - - Munulun مسکن داشت، پناه بردند.آنان چندی بعد مونولون

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید