بخشی از مقاله

چکیده

تبارشناسی پژوهشیبنیادی در منشأ و خاستگاه امور تاریخمند وبررسی مجدد اجزاء و بخشهای تشکیل دهندهی گذشتهی تاریخی هر موضوعی است. این،گونهای ارزیابی واژگون، از امروز به گذشته موضوع است.بنابرایندانش تبارشناسی خاندان به شناخت اصل و نسب و شجرهنامه بسنده نمیکند. خاندان شاهان سامانی و وزیران آنها از نظر تبارشناسی، قابل اهمیت هستند.سامانان از سالهای 204ه تا 395ه در منطقه خراسان و ماوراءالنهر حکومت کردند. نژاد »سامان«، سر سلسله آنان،بر اساس کتب تاریخی و مورخان آن به بهرام چوبین و کمی ضعیف تر به بهرام گور میرسد و حکمرانان و شاهان - امیران - سامانی همه، فرزندان او هستند و کسی جدا از خانواده در این خاندان به پادشاهی نرسیده است. امیران سامانی وزیران نامدار و دانشمندی را به وزارت داشتند که جَیهانی، بلعمی، عتبی و مصعبی معروفترین آنها هستند. با فرض اینکه شاهان همواره خود را به شاهان سلسلههای پیشین منسوب میکردند و وزیران همواره از خاندانهای معروف بودند؛ این پژوهش تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که: آیا تبار خاندان سامانی و وزرای آنان مانند تاریخ پیش از اسلام اصیل و دارای نسب در خاندانهای مشهور بودهاند؟ دستاورد این پژوهش به روش تاریخی-تحلیلی و مطالعه منابع و مآخذ دست اول، نشان میدهد امیران سامانی، به بیان مورخان، خود را به بهرام چوبین و بهرام گور نسبت دادندهاند. نام سلسله آنان برگرفته از نام نیای آنان، »سامان« است. وزرای آنان از خاندان معروف، دانشور و دانشپرور بودند وافرادی از نسبشاناز دوره طاهریان 257-207 - ه - تا غزنویان 583-344 - ه - در دستگاه حکومتیخدمت میکردند.

مقدمه

در این مقاله با ابتناء بر روش تاریخی- تحلیلی، خاندان سامانی و چند تن از وزرای معروف آن دوره، بر اساس منابع اصلی مورد مطالعه قرار گرفته است و هدف آن تبارشناسی سامانان و وزرای معروف آنان: جَیهانیها، بلعمیها، عتبیها و مصعبی است. در این راستا آثار مورخان هم عصر سامانان و سدههای پس از آن و دواوین شاعرانو همچنینآثار مورخان معاصر و مقالات آنان،مورد مطالعه قرار گرفت و از بسیاری از آثار برای رسیدن به هدف و پاسخ سوال استفاده شد. ابتدا به تعریف واژه تبارشناسی میپردازد. واژه تبارشناسی یا دودمان پژوهی، را فوکو- فیلسوف، جامعه شناس، مورخ و تحلیلگر اجتماعی فرانسه- از نیچه گرفته و از آن در مفهومی تازه استفاده کرده است. تبارشناسی از تفرق و پراکندگی به جای آغاز و منشأ، صحبت به میان میآورد. تبارشناسی رویکردی تاریخی و جدید به روابط و مناسبات میان قدرت و دانش است. تبارشناس، زمان حال را نقطه عزیمت خود قرار میدهد و برای فهم پدیده، آن را در گذشته میجوید و دودمان آن را جست و جو میکند و به عبارتی مهندسی معکوس انجام میدهد.بنابراین دانش تبارشناسی فقط به مفهوم بررسی اصل و نسب و شجرهنامه خاندانینیست.

به نظر فوکو تبارشناسی وجهی جدید از تاریخنگاری است که پیشداوریهای تاریخ رسمی را کنار میگذارد. تبارشناس آنچه را که تا کنون یکپارچه پنداشته شده، متلاشی میکند و نا همگونی آنچه را که تا کنون همگون تصور شده، بر ملا میسازد. تبارشناسی به عنوان تحلیل تبار تاریخی، تداومهای تاریخی را نفی نمیکند و بر گسستها و ناپایداریهای موجود در پیرامون ما انگشت میگذارد. تبارشناسی،به یکسانی و استمرار در تاریخ اعتماد نمیکند. بنابراین تبارشناس سعی میکند با جدا کردن گذشته از حال، زمان حال را نقطه عزیمت خود قرار دهد و علت آن را در گذشته پیدا کند. دوران حکمرانی امیران سامانی 395-261 - ه - ، یکی از برجستهترین و قابل تأملترین دوران تاریخ و تمدن ایران اسلامی است. سامانان خاندانی ایرانی بودند که نسب خود را به بهرام چوبین، سردار ساسانی، میرساندند. نیای بزرگ آنان، سامان خداه، از دهقانان بلخ و حاکمان این ناحیه بود که در زمان امویان، از دین زرتشت به دین اسلام گروید. نوادگان او در زمان سلسله طاهریان، به سفارش مأمون، خلیفه عباسی،به حکومت برخی از شهرهای ماوراءالنهر و خراسانکه در متن اشاره شده است، رسیدند. در سال 287ه. امیر اسماعیل سامانی با غلبه بر عمرو بن لیث و برانداختن صفاریان، سلسله سامانی را در بخارا تأسیس کرد. قلمروی آنان در روزگار اقتدار، افزون بر خراسان آن روزگار، نواحی شمالی و شرقی ایران را نیز در بر میگرفت. 9 تن از این خاندان به امارت رسیدند - نک: پیوست شماره دو - . سامانان به خلفای عباسی وفادار بودند.

ثبات و اقتدار امیران سامانی در کنار وزیران لایق و دانشمندشان، زمینههای گسترش دانش، فنون، فرهنگ و ادب را مهیا کرد.توجه به فرهنگ ایرانی و زبان و ادب فارسی در سایهحمایت و خوشرفتاری و نیکنظری آنان به دانشمندان، سرزمین تحت حکمرانی سامانان را مرکز بسیاری از دانشها و زیستگاه دانشمندان، ادیبان، شاعران و اهل دین1 و فلسفه قرار داده بود و آنجا را پایگاه تمدن ایرانی-اسلامیساخت. شهرهای نیشابور و طوس و بخارا و سمرقند و ری و خوارزم و ...بزرگترین کانونهای علمی جهان شدند و فرزانگان بیهمتایی را در جرگه مفاخر ایران و اسلام، به جهان علم عرضه کردند. در تبارشناسی خاندانی سامانان و وزرای آنان به موارد زیر پرداخته شد:

-1 وجه تسمیه سلسله سامانی، نسب و خاستگاه آنان،

-1 تسامح و تساهل دینی سامانان، یکی دیگر از دلایل اقتدار و ثبات قدرتشان بوده است که در این مقاله به آن پرداخته نشده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید