بخشی از مقاله

چکیده

عرصه ی آموزش هنر و معماری عرصه ی پر رمز و رازی است: فضای آموزشی، سبک آموزش، تکنولوژی، گرایشات و الگوها؛ کدامیک در آموزش هنر و معماری مؤثرترند؟ فضای مدرسه هنر و معماری باید بتواند تمامی نیازهای رشد و شکوفایی شخصیت یک هنرمند و معمار آینده را در خود داشته باشد. فضای طراحی مورد نظر اگر چه بیشتر برای آموزش معماری در نظر گرفته می شود، لیکن برای دستیابی به شیوه های آموزشی مؤثر و ارزیابی بهتر نقش فضای آموزشی، نمی توان ماهیت هنری معماری را نادیده گرفت . از سوی دیگر تاثیر بکارگیری فناوری نیز نباید مغفول ماند. در حال حاضر آموزش هنر و معماری در غالب مدارس ناشی از فرمالیسم مسلط بر دوران مدرن و متأثر از فرآیندهایی است که در پروسه تکامل دو مدرسه ی بوزار پاریس و باوهاوس آلمان به وجود آمده است. هدف از این پژوهش بررسی روند آموزش اعم از طراحی و مبانی و مفاهیم آن در دو سبک معماری در غرب به نام باوهاوس و بوزار است. بی شک تاثیر نهادینه شده این مکاتب را در مدارس معماری معاصر نمی توان انکار کرد. با تحلیل درست از الگوهای آموزشی که در مسیر پر فراز و نشیب خود پخته و معمر گشته اند، راه را به سوی مرتفع ساختن مسائل و نواقص موجود بر سر راه سیستم و روند آموزش کشورمان هموار می کند.

واژگان کلیدی: مکتب بوزار، مدرسه باوهاوس، آموزش طراحی، نظام آموزش معماری

-1 مقدمه

روش های طراحی با توجه به نیازهای فرهنگی یک جامعه و تحت تاثیر روشهای آموزشی، همواره در حال تغییر می باشند، در روزگاران گذشته، آموزش طراحی از طریق انتقال اطلاعات و تجربیات اساتید کارآزموده به شاگردان آنها و اغلب به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر بوده است. یعنی یک استاد بعد از چندین سال تجربه می توانست تجربه خود را به دیگری منتقل کند. در معماری نیز چنین بود. یک کارگر بعد از 30 تا 40 سال به مقام معمار می رسید و او نیز می توانست معماران دیگری را تربیت کند. به همین ترتیب معمار تربیت می شد. معماری علمی است که چندین جنبه در آن دخیل است، از بحث روانشناسی تا بحث اجرایی و ایستایی و غیره ...، کسی معمار می شد که دایره اطلاعات بسیار وسیعی داشت. این روند ادامه داشت تا دوران مدرنیته. در این دوران چون سیستم زندگی متحول شد و در بحث صنعت و تکنولوژی پیشرفت های زیاد حاصل شد و نوع زندگی اساسا تغییر کرد و مقوله سرعت نکته مهمی در زندگی مردم شد، به طبع در همه رشته ها تاثیر گذاشت. یعنی نیاز به ساخت و ساز زیاد شد و تعداد معماران سنتی کافی نبود و مجبور شدند سیستم آموزش را به صورت مدرن مطرح کردند. این یعنی کلاس آموزشی داشته باشند و یک استاد به چندین نفر آموزش بدهد. روابط در آموزش سنتی مرید و مرادی بود. و شاگرد حق چون و چرا کردن نداشت.

"اما تاریخ آموزش رسمی که آثار آن امروزه در گوشه و کنار مشاهده می گردد را می بایست در غرب اروپا - و به خصوص تحت تاثیر کشور فرانسه - جستجو نمود. ابتدا در قرن پانزدهم میلادی، تحت تاثیر مراوده ای که بین دو معمار و مجسمه ساز ایتالیایی، لورنزومدیچی1 و لئون باتیستاآلبرتی2 بر سر اهمیت تئوری در طراحی معماری به وجود آمد، مدیچی را بر آن داشت تا برای اثبات اهداف خود مدرسه خصوصی را تحت عنوان آکادمی فلورانس تاسیس نماید. نفوذ گسترده رنسانس در ایتالیا و فعالیت هنرمندان چیره دست آن زمان، همچون لئوناردو داوینچی3 و میکل آنژ 4 باعث تداوم و گسترش آکادمی فلورانس به سوی کشور فرانسه گردید. از این روی لویی چهاردهم در قرن هفده میلادی، آکادمی سلطنتی معماران را تاسیس نمود" - محمودی، . - 1381

مدرسه بوزار5 در سال 1648 توسط شارل لوبرول6، نقاش دربار لویی چهاردهم، به صورت آکادمی نقاشی و مجسمه سازی تاسیس شده و در سال 1795 به آکادمی هنرهای زیبا - بوزار - 7 تبدیل شد. برخلاف بوزار که در قرن هفدهم تاسیس شد، باوهاوس8 فرزند قرن بیستم بود و به سال 1919 تاسیس شد. باوهاوس زاده روزگار مدرن و معماری مدرن بود. ولی اگر چه خوش درخشید، دولت مستعجل بود و بیش از 13 سال دوام نیاورد. اما تاثیرات باوهاوس بسیار دیر پا بود. فلسفه اصلی باوهاوس آشتی و پیوند هنر و صنعت بود، و در این راه تلاش آن، جهت تربیت کارورزانی بود که کار را در کارگاه و محوطه ساختمان یاد می گیرند نه در پشت میز. "در سایر کشورهای اروپا نیز در قرون هیجدهم به بعد نظام آموزش تاسیس گردید که از جمله آنها می توان به نظام پیوپیلاژ9 در انگلستان، سیستم آموزشی مدرن دراتریش و... اشاره کرد که در ادامه به آنها می پردازیم" - همان، . - 1381

-2 مکتب بوزار

"آکادمی بوزار یکی از آکادمی های پنج گانه ای بود که در قرن هفدهم و هجدهم در ادامه آکادمی های سلطنتی که پس از انقلاب کبیر انستیتو دفرانس نامیده شد، به وجود آمدند. آغاز این آکادمی به سال 1648 باز می گردد و پایه گذار آن نقاشی بود به نام شارل لوبرون، که بعدا نقاش اعظم دربار لویی چهاردهم شد. نزدیک به یک قرن و نیم نام آن، آکادمی پادشاهی نقاشی و مجسمه سازی بود تا آنکه در سال 1795 همراه با سایر تغییرات انقلاب، به آکادمی هنرهای زیبا - بوزار - تغییر نام داد و بوزار جایگزین کلیه آکادمی های آن زمان گشت" - مزینی، . - 1384 اما مدرسه بوزار که در آن نقاشی، تندیسگری و معماری تدریس می شد، مثل هر مدرسه دیگری مرکب از استادان، شاگردان و اعضای اداری بود. دروس از دو بخش نظری و عملی تشکیل می شد. دروس نظری در کلاس تدریس می شد و دروس عملی در کارگاه یا آتلیه؛ و هر آتلیه زیر نظر هنرمندی به نام یا معماری صاحب اعتبار و تجربه اداره می شد و نام او را داشت.

در آن آتلیه از دانشجوی سال اول آموزش می دید تا دانشجوی سال آخر. یعنی دانشجو می توانست از قدم اول تا قدم آخر زیر نظر یک استاد درس خود را تمام کند. داوید وانگر از نقاشان مشهور قرن نوزدهم از استادان و آتلیه داران مشهور بوزار بودند و همچنین هانری لابروست- به عنوان مثال- در بوزار آتلیه معماری داشت. زمانی مدرسه بوزار دارای 4 آتلیه نقاشی، 4 آتلیه تندیسگری و 7 آتلیه معماری بود. ورود به مدرسه بوزار آسان نبود. از شگفتیهای روزگار آنکه رودن، تندیسگری که بعدا شهرت جهانی یافت، نتوانست در مسابقات ورودی این مدرسه پذیرفته شود.

تصویر شماره :5 کارگاه نقاشی بوزار

در زمینه معماری نیز اغلب فارغ التحصیلان مدرسه با اصول قدیمی آن درمی افتادند و آن را نمی پذیرفتند. آشکارترین مثال در این زمینه شاید تونی گارنیه10 به دست می هد که برنده جایزه رم از این مدرسه شد، ولی پس از اتمام تحصیلات با فلسفه بوزار مبنی بر پذیرش اصول کلاسیک ستیز آغاز کرد - همان، . - 1384 بزرگ ترین تفاوت بوزار با مدارس دیگر معماری در این بود که در بوزار تاکید اصلی بر سر طراحی معماری بود و دروس نظری فقط برای درک بهتر و آمادگی بیشتر دانشجویان برای طراحی تدریس می شد. در طراحی معماری نیز، دست کم به تدریج بر گرافیک و نوع ترسیم - presentation - یا به اصطلاح معمول بوزار راندو - randu - تأکید شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید