بخشی از مقاله

چکیده

امروزه موضوع سلامت اجتماعی به عنوان مؤلفه کلیدی توسعه اجتماعی و نقش ورزش و فعالیتهای بدنی در ارتقا سلامت اجتماعی شهروندان مورد توجه و تأکید صاحبنظران و اندیشمندان حوزهی سلامت و جامعهشناسی ورزش قرار گرفته است. این مهم به ویژه در ارتباط با جوانان از اهمیت خاصی برخوردار است. با توجه به این امر، این پژوهش با هدف شناسایی میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه کاشان و نقش ورزش و فعالیتهای تربیتبدنی دانشجویان از جمله میزان مشارکت ورزشی و سطح فعالیتهای ورزشی در سلامت اجتماعی آنان انجام شد. این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی است و برای جمعآوری دادهها از تکنیک پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1393-94 بود. بر اساس فرمول نمونهگیری کوکران تعداد 388 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و به روش تصادفی انتخاب شدند. نتایج پژوهش بیانگر رابطه مثبت و معنیدار بین میزان مشارکت ورزشی، سطح فعالیت ورزشی و فعالیت تیمی با میزان سلامت اجتماعی دانشجویان به ترتیب با مقدار r=136 .0 - و 49 .8 و - x 2=75 .8 بود. همچنین، بر اساس نتایج رگرسیون ترتیبی مقادیر هر سه آمار مربوط به ضریب تعیین پزودو توانستتند بین 48 تا 72 درصد از واریانس میزان سلامت اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین کنند. بر این مبنا، تأثیر متغیرهای مشارکت ورزشی، پرداختن به ورزشهای فوتبال، فوتسال و بسکتبال، ورزش صبحگاهی در حد کم، ورزش ژیمناستیک در سطوح متوسط و زیاد، آمادگی جسمانی و بدمینتون در حد کم و متوسط و وضعیت اقتصادی و اجتماعی در سطح خطای کوچکتر از 0/05 معنیدار است. به عبارت دیگر، عوامل فوق از عوامل تأثیرگذار در سلامت اجتماعی دانشجویان است.

مقدمه

امروزه ورزش به حدی گسترش و توسعه یافته است که صاحبنظران از آن به عنوان »جهان کوچک در جامعه« یاد میکنند. از طرفی ورزش، ارزشها، ساختار و نیروهای محرکه جامعه را نشان میدهد و ویژگیهای اجتماعی را منعکس میسازد. روحیه رقابتطلبی و مبارزهجویی از ویژگیهای مشترک قلمرو ورزش و جامعه است. در واقع، تجلی ارزشها از طریق ورزش نشانگر نقش حائز اهمیت آن در جامعه است. بر این مبنا، جامعهشناسی ورزش از زیرشاخههای پذیرفته شده علم جامعهشناسی است که به عنوان یکی از علوم مرتبط با تربیتبدنی و فعالیتهای ورزشی، مسائل و موضوعات اجتماعی ورزش را با بهرهگیری از فنون و روشهای علمی در ابعاد و زمینههای مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. دیدگاهها و نگرش افراد نسبت به پدیده تربیتبدنی و ورزش متفاوت بوده و نقشها و کارکردهای مختلفی برای این پدیده در جامعه متصور میشوند. بر این مبنا، در تبیین ورزش و فعالیتهای ورزشی در جامعه میتوان از نظریههای مختلف جامعهشناسی استفاده کرد. امروزه، دیدگاهها و نظریههای شناخته شدهای همچون نظریه کارکردگرایی1، ستیز2 - تعارض - ، کنش متقابل نمادین3 و مبادله4 در تحلیل برنامهها و فعالیتهای ورزشی مورد استفاده قرار گرفته است.

کارکردگرایان بر تأثیر ورزش در فرایند تکامل اجتماعی تأکید ورزیدهاند، چراکه ورزش با گرد هم آوردن مردم و وحدت بخشیدن به آنها و تزریق احساسات همگروهی الفتزا میان آنان، خدمت ارزندهای به جامعه میکند. ورزش احساس تعلق به جامعه را به وجود میآورد؛ هویت شخصی را تبلور میدهد؛ روابط اجتماعی را خلق میکند و پیوندهای دوستی و محبت را میان افراد تحکیم میبخشد - انورالخولی،. - 199 :1381 به عبارت دیگر، کارکردگرایان به نقش ورزش در ایجاد ثبات اجتماعی تأکید میورزند و آن را به عنوان نهادی شبه مذهبی تلقی میکنند که با استفاده از مراسم و آیینها، ارزشهای مشترک جامعه را تقویت میکند. ورزش به عنوان یک نهاد اجتماعی سطوح مختلف و فراوانی از روابط اجتماعی را تحت پوشش قرار میدهد و بر عناصر گوناگونی مانند پایگاه اجتماعی، روابط قومی و نژادی، سبک پوشش، زبان و ارزشهای اجتماعی مردم تأثیر میگذارد - عبدلی،. - 122-127 :1384 طرفداران نظریه ستیز معتقدند که ورزش همانند یک داروی آرامش بخش و معجون خوابآور در جامعه تلقی میشود و همچنین معتقدند که امروزه ورزش در دست صاحبان سرمایه بوده و آنها اهداف و مقاصد خود را از طریق ورزش در جامعه به مرحله اجرا در میآورند. طرفداران نظریه کنش متقابل نمادین از ورزش به مفهوم واقعی ارتباطات متقابل در جامعه یاد میکنند. آنها معتقدند که ورزش در پرورش شخصیت کودک و اجتماعی شدن افراد نقش مهم و سازنده دارند. طرفداران نظریه مبادله اجتماعی نیز از ورزش به عنوان داد و ستد در جامعه نام میبرند. آنها معتقدند که اخلاق داد و ستد در ورزش شکل نظام یافته به خود گرفته است و ورزش را همراه با پاداشهای مادی و غیرمادی در جامعه مورد ارزیابی قرار میدهند - نادریان جهرمی، . - 118 :1389
با توجه به دیدگاه کارکردگرایی، در ارزیابی کارکردهای اجتماعی ورزش، میتوان سلامت اجتماعی را به عنوان یکی از مهمترین اثرات اجتماعی ورزش قلمداد نمود. لارسون1 سلامت اجتماعی را به عنوان ارزیابی فرد از کیفیت روابطهاش با خانواده، افراد دیگر، نزدیکان و گروههای اجتماعی که وی عضوی از آنهاست، تعریف نموده است. وی معتقد است که مقیاس سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را میسنجد و شامل پاسخهای درونی فرد - احساس، تفکر و رفتار - که نشانگر رضایت یا فقدان رضایت فرد از زندگی و محیط اجتماعیاش هستند، میباشد - لارسون،. - 182:1993 کییز2 و شاپیرو3 از نظریهپردازان اصلی مبحث سلامت اجتماعی، شاخصهای سلامت اجتماعی را در سه سطح فردی، بین فردی و اجتماعی و در دو پیوستار منفی و مثبت به شرح جدول زیر ارائه نمودهاند. کییز معتقد است که به دلیل فقدان ابزارهای معتبر برای سنجش سلامت اجتماعی، این مفهوم به صورت یک مناظره سیاسی و اجتماعی در سطوحی فراتر از سطح فردی باقی مانده است. وی به دنبال تدوین شاخصی برای سنجش سلامت اجتماعی در بعد فردی، ابعاد سلامت اجتماعی را مطرح میکند. ابعاد سلامت اجتماعی شامل طیف مثبتی از ارزیابی فرد از تجاربش در جامعه است. وی یک مدل پنج بعدی قابل سنجش از ابعاد سلامت اجتماعی ارائه میدهد که طبق این ابعاد، فرد سالم از نظر اجتماعی زمانی عملکرد مناسبی دارد که اجتماع را به صورت یک مجموعه معنادار، قابل فهم و دارای نیروهای بالقوه برای رشد و شکوفایی بداند، احساس کند که متعلق به گروههای اجتماعی خود است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن سهیم بداند. این مقیاس با مقیاسهای سلامت اجتماعی در سطح بین فردی - مثل پرخاشگری و حمایت اجتماعی - و سطح اجتماعی - مثل فقر و جایگاه اجتماعی - تفاوت دارد - کییز و شاپیرو،. - 347 :2004 بر اساس نظر کییز - 2004 - ، سلامت اجتماعی دارای 5 بعد شامل انسجام اجتماعی4 ارزیابی فرد از کیفیت روابط خود در جامعه و گروههای اجتماعی - ، پذیرش اجتماعی5 - فرد اجتماع را به صورت یک مجموعه کلی و عمومی که از افراد مختلف تشکیل شده درک

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید