بخشی از مقاله

چکیده

در عصر حاضر بیشتر اندیشمندان و پژوهشگران تعلیم و تربیت بر این باورند که اگر بر فرض تغییری داشته باشیم این تغییر باید در تعلیم و تربیت رخ دهد و در ابتدا از مدیریت آموزشی آغاز شود - بهبهانی،ًٌٌٍ - . اهداف این مطالعه بررسی ماهیت اخلاق و توسعه حرفهای مدیران میباشد.

آموزش و پرورش سنگ زیر بنای هر جامعه است. مقولههایی از قبیل عدالت اجتماعی، آزادی، فرصت های مساوی، حقوق فردی و نظایر آن فقط از طریق برنامهریزی درست آموزش و پرورش و در سایهی اخلاق حرفهای توسط مدیران تحقق می یابد. اخلاق حرفه ای در مدیر سبب میشود که این اخلاق خود به خود به دیگر افراد داخل مدرسه یا سازمان آموزشی انتقال یابد و آن ها هم، وی را الگوی خویش سازند و در رشد و تعالی خود، در درون خود و در محیط کار و شغل تلاش نمایند و همین منجر به ارتقاء مدرسه و در سطح بالایی سازمان آموزشی و از آن بالاتر جامعه می شود.

مقدمه
امروزه هنر مدیریت یکی از حساسترین و مشکلترین و از مهمترین مهارتهای فرد به حساب میآید و این عامل به عنوان یکی از شاخصهای مهم مدنیت معاصر و یکی از موثرترین عوامل رشد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و توسعه جوامع میباشد. در قرن حاضر اهمیت و اثر بخشی دانش بشر بسیار مهم شمرده می شود طوری که صاحب نظران این قرن را به عنوان عصر مدیریت مینامند و نام جهان امروز را به عنوان جهان مدیریت انسانهای آگاه و مطلع مینامند.

علم مدیریت یکی از مهمترین و پیچیدهترین رشته در علوم انسانی است به دلیل اینکه مدیرانی که از اصول، نظریهها و سبکهای مدیریت آگاه هستند و همچنین ادراک و مهارتهای فنی، اداری، صنعتی و تجاری، بازرگانی، تعلیم و تربیت و... سازمانها میتوانند به تغییرات مورد نظر خود دست یابند. با استفاده از یک مدیریت موثر و کارآمد بیشترین عایدی میتواند از منابع طبیعی، سرمایهای، فنی و منابع انسانی به دست آید و از طریق برنامهریزی و سازماندهی در سازمانها، نظم و ترتیب و همکاری ایجاد میشود و بدین وسیله سازمان به اهداف مورد نظر خود میتواند نائل شود

یک برنامه رشد حرفهای وقتی میتواند کامیاب باشد که از سوی مدیران، فعالانه پشتیبانی واقعی شود. نیازی به یادآوری نقش مدیریت در کمک به رشد حرفهای و رشد فردی معلمان نیست. تقریبا با اطمینان میتوان گفت بسیاری از معلمان به تنهایی نمیتوانند به آسانی مسیر رشد حرفهای خود را هدفگذاری کنند، از مسیر رشد خود نقشه برداری نمایند، انگیزه خود برای حرکت در مسیر رشد را حفظ کنند، ابزار و امکانات لازم برای رشد را انتخاب و تهیه کنند، از دانش موجود سازمانی نتایج معتبری دریافت کنند و به یافتههای خود اعتبار و عمومیت ببخشند .

روشن است که در این راستا، همه عوامل انسانی سازمان هم مستحق و هم ملزم به رشد حرفهای هستند. در این میان مدیران به عنوان یکی از سه بعد موثر در توسعه سازمانی و رشد حرفهای مدرسه باید به مهارت یادگیری و دانش پژوهشی در حد تسلط و به منزله یک قابلیت اثبات شده از سوی معلمان و سایر عناصر انسانی درون و بیرون مدرسه دسترسی داشته باشد. پس مدیر در نقش یک »مربی« می تواند پرچمدار رشد حرفهای معلمان و توسعه سازمانی مدرسه باشد.

توسعه حرفهای مدیران ساختهای متعددی را شامل می شود از قبیل اثربخشی توسعه حرفهای در یادگیری مدیران، ارتباط، توسعه حرفهای مدیران مدارس در بهبود بخشیدن موفقیت مدرسه، و یا بهبود بخشیدن یادگیری دانشآموزان و اثرات رهبری مدیران مدرسه به طور کلی ٍ- در حالی که چارچوبهای مختلفی برای بررسی روابط بین رهبری آموزشی و عوامل مرتبط با آن پیشنهاد شده است اما به نتایج قابل توجهی نرسیده است. َ- چارچوبها و نظریهها خودشان می توانند باعث مشکلاتی شوند، چرا که در مواردی این چارچوبها قادر نیستند پیچیدگیهایی را که مدارس معین می کنند و همچنین چالشهایی را برای پژوهشگرانی که امیدوارند روابط علی را بتوانند مطالعه کنند بیان کنند

ٍ- اخلاق حرفهای در مدیریت مدارس
اخلاق جمع خلق بوده است و به معنای قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم دل دیده می شود. بنابراین، می توان گفت که اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است و به زعم بعضی از دانشمندان، گاه به اعمال و رفتاری که از خلثیات درونی ناشی میگردد، نیز اخلاق گفته می شود - حسین زاده، ٌََْ؛ مکارم شیرازی، ٌَْْ، صص ٍُ- ٍَ - . در فرهنگ معین، اخلاق به معنی خلق و خوی ها، طبیعت باطنی و سرشت درونی و نیز به عنوان یکی از شعب حکمت عملی خوانده شده وافزوده است: اخلاق دانش بد و نیک خوی ها و تدبیر انسان برای نفس خود یا یک تن خاص است

اخلاق در مدیریت، اصول و قواعد ارزشی است که تصمیمات و رفتار مدیران را تحت عنوان این که درست یا نادرست هستند، هدایت می کند. در واقع، اخلاق در مدیریت به بایدها و نبایدهای تصمیمگیری یا عمل مدیران می پردازد و آن ها را با گرفتن تصمیمات یا عمل عقلانی، خیر، زیبا و خوب تشویق، و از تصمیمات یا رفتارهای غیر منطقی، شر و زشت و بد باز می دارد.

اخلاق در مدیریت از علم اخلاق ریشه می گیرد. علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی بدان گونه که باید باشد

اخلاق در یک تقسیم بندی کلی به اخلاق نظری و کاربردی تقسیم می شود که باید فلسفه اخلاق را هم به آن افزود. اخلاق نظری تنها به مسائل کلی اخلاق می پردازد و تنها به بحث نظری از فضایل و رذایل و از باید و نباید در حوزه ارتباط سخن میگوید بیآنکه توجهی به واقعیت خارجی داشته باشد؛ اما در اخلاق کاربردی رفتار ارتباطی در بستر واقعیتهای خارجی مورد توجه است و به معضلات عملی اخلاقی می پردازد. رویکرد اولی کلی و رویکرد دومی جزئی و عینی است. حال با توجه به آن چه اشاره شد، اخلاق حرفه ای یکی از عمده ترین شاخههای اخلاق کاربردی است که شاخههای دیگری چون اخلاق شهروندی، اخلاق سیاست و ... را در بر می گیرد.

این اخلاق ضمن کاربردی بودن، هویتی معرفتی نیز دارد و از دانشهای میان رشته ای و فرهنگ وابسته به حساب می آید.

سادهترین انگاره در تعریف اخلاق حرفهای این است که آن را مسئولیتپذیری در زندگی شغلی بدانیم. اخلاق حرفهای برحسب اینکه در این مسئولیتپذیری عضو مسئول دارای شخصیت حقیقی یا حقوقی باشد، دو مرتبه پیدا میکند: ٌ. مسئولیت اخلاقی فرد در زندگی مسئولیت اخلاقی سازمانها در قبال عناصر محیط داخلی و محیط خارجی 

خلاق حرفه ای عبارت است از: اصول و معیارهای اخلاقی که توسط سازمانها بر اساس الگوهای اخلاقی تدوین شده و تمانی اعضای سازمان ملزم به رعایت این اصول که هدایتگر رفتار آنان میباشند، هستند - میرکمالی، ٌٍََ ، صًٍُ - . اخلاق حرفهای، تأثیر چشمگیری بر روی فعالیت ها ونتایج سازمان دارد.

اخلاق حرفه ای، بهرهوری را افزایش می دهد، ارتباطات را بهبود می بخشد و درجهی ریسک را کاهش میدهد؛ زیرا هنگامی که اخلاق حرفه ای در سازمان حاکم است، جریان اطلاعات به راحتی تسهیل می گردد و مدیر قبل از ایجاد حادثه، از آن مطلع می گردد.

موفقیت در سازمان ناشی از ایجاد و به کارگیری اخلاق حرفهای در سازمان است. اخلاق سازمانی از اعتمادآفرینی شروع می شود. هرچه اعتماد به سازمان، برنامه ها و مدیران - ارشد، میانی و مدیران پایه - بیشتر باشد، میزان تعهد به سازمان و وظایف بیشتر خواهد شد.

اعتماد آفرینی، منجر به افزایش توان سازمانی در پاسخدهی به نیازهای محیطی خواهد گردید؛ زیرا اعتماد آفرینی، هم افزایی در توان سازمان ایجاد خواهد کرد. هر چه اعتماد کارکنان به مدیران وسازمان، کاهش یابد، مدیران میبایست هزینهی بیشتری را جهت کنترل رفتار کارکنان بپردازند که نتیجهی کمتری نیز به دست خواهند آورد. اعتمادآفرینی از پیشبینی رفتار ایجاد می شود

مدیریت، فن و هنری قدیمی است که در گذشته های دور، عمدتا به وسیله سلاطین، وزیران، روحانیان و فرماندهان نظامی، و در گذشتههای نزدیک، توسط مدیران تجاری و دولتی به کار می آمد. ولی امروزه، تقریبا، در همهی امور زندگی اجتماعی به کار میآید.

مدیریت، فرآیند بهکارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات و هدایت استکه برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد 

مدیریت و مدیریت مدرسه به عنوان مسئول تشخیص سیاست های آموزشی دولت و اهداف عمومی و ویژه می باشند که جهت نیل به این اهداف تعیین می شوند و باید به طور شایسته ای رفتار نمایند و رفتار شایسته آنها نه فقط در قوانین و سیاست هاست، بلکه باید در نقش خود دارای اخلاق حرفه ای باشند که در آن بر ارزش های جهانی و همگانی تاکید میشود. مدیر سازمان آموزشی، در حقیقت رهبر آن سازمان است که باید خط مشی ها را تعیین کند و قادر باشد که آنها را به وسیلهی همکاران یا زیردستان خود به اجرا در آورد. برای به اجرا در آوردن خط مشی ها، مدیر باید بتواند در دیگران نفوذ کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید