بخشی از مقاله
چکیده
معماری و فرهنگ رابطه متقابل و دوسویه دارند، از یک طرف معماری بر فرهنگ تأثیر می گذارد و از طرف دیگر فرهنگ نسبت به معماری تأثیر گذار است. از اینرو، معماری نقش مهمی در شکل گیری روابط و فرهنگ مردمان دارد. مبحث اساسی در معماری، فضا هست، فضا پدیده ای چند بعدی و سازه ای اجتماعی است که برآیند بازتاب شرایط اجتماعی است.
آنچه که از دیر باز در معماری ایرانی به چشم می خورد، درونگرایی در فضای معماری گذشته بوده است، از ویژگیهای مهم درونگرایی، نداشتن ارتباط بصری مستقیم فضاهای داخلی با بیرون از خانه است، در این سبک معماری، محرمیت و سلسله مراتب رعایت می شد، فرهنگ سنتی ایرانی خانه ها حریم اندرونی و بیرونی داشتند تا چشم بیگانه به ناموس خانه نیفتد، مرزی میان محرمان ساکن خانه وجود نداشته و فضاهای درون خانه، نیاز اهل خانه را تأمین میکرد و تزئینات بخش اندرونی آن بسیار غنی تر از بخش بیرونی است.
اما با گذشت زمان، معماری برونگرا، جایگزین معماری درونگرا شد. توجه به ظاهر و تزئینات نمای بیرونی، برداشته شدن دیوارهای آشپزخانه، قابل رؤیت بودن اتاقها، برداشته شدن اندرونی و بیرونی، تخصیص یافتن اتاق شخصی به دختران و پسران به یک نسبت، افزایش پنجره ها و گشودگی به فضاهای بیرون از تحولات مدرن است و ریشه سنتی ندارد. در این نوشتار تلاش می شود که به تبیین جامعه شناختی فضاهای عمومی و خصوصی ایران بر اساس نظریه تونیس بپردازیم. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و کتابخانه ای است.
مقدمه
اثرات مدرنیته در چند دهه اخیر به قدری سریع اتفاق افتاده است که جامعه را دستخوش تغییرات عمده و جدی کرده است. این تحولات و دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی به نوبه خود زمینه تغییرات مهمی را در سبک معماری به همراه داشته است.
فرهنگ هر جامعه نشات گرفته از زیر ساخت های فکری مردم آن جامعه می باشد و این زیر ساخت ها ی فکری در ساخت هر آنچه در آن جامعه نیاز است تاثیر می گذارد در طراحی یک محیط فرهنگ نقش اصلی را بازی می کندفرهنگِ. یک جامعه، مجموعه ای از باورها، آداب، رسوم، قوانین، ارزشها و تابوها و... است.
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها ,اعتقادات, هنرها , اخلاقیات, قوانین, عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است .آنچه به عنوان فرهنگ بر شمردیم - قوانین، ارزشها و... - ، تنها بخشی از فرهنگ هر جامعه است. فرهنگ، دارای بعدی دیگر نیز هست به نام بعد مادّی و منظور از آن، ساختمانها، بناها، کارخانه ها و... است.
در واقع، این امور را نیز جزئی از فرهنگ یک جامعه می شمارند. چون ریشه در ارزشها، باورها و... دارند و از همین جا حلقه ارتباط فرهنگ و معماری نمایان می شود. معماری با بناها کار دارد و بناها بخشی از فرهنگ اند. بنا، کتاب گرد و غبار گرفته ای است که باید به سراغش رفت و آن را مطالعه کرد. در این صورت است که ما را از فرهنگ سازندگانش آگاه می کند و از هویّت جامعه ای که در آن بنا شده، خبر می دهد.
درک مفاهیم و شالوده سنتی در معماری ایران بدون شناخت و درک محیط فرهنگی و اجتماعی که این مفاهیم در آن رشدکرده و بدون آگاهی از دریافت های اساس فرهنگی که از قید زمان آزادند میسر نمی گردد و هرگونه برداشت و تأویلی که بی توجه به ریشه های این مفاهیم صورت بگیرد، لاجرم در حد سطح باقی می ماند. جوامع سنتی در یک فضای معنوی زندگی می کنند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی جویای همگنی و تناسب کامل است.
آفریده های معماری آن نیز؛ چون معماری از جهان بینی تام و کامل مایه می گیرد که نیروی خلاقه انسان را پدید آورده اند و آن را به سوی غایتی رهنمون می کند که جامعه را به صورت یک محل واحد در می آورد - سیفیان و محمودی،1386،. - 4 معماری سنتی را می توان گنجینه ای سرشار از مفاهیم و رویکردهای انسانی دانست که در جهت توجه به امنیت و آسایش ساکنین خانه عمل می نموده است. در معماری ایرانی و در شکل گیری فضاهای مختلف و بخصوص فضاهای مسکونی، مسائل اعتقادی و خاص ایرانیان تأثیرگذار بوده است.
چارچوب نظری فردیناند تونیس:
تونیس فیلسوف و جامعه شناس آلمانی است که ارتباط را محور شناخت و ارزیابی جوامع می داند و تفکیک پذیری وظایف را نه در سازمان و یا ساخت نهادی جوامع، بلکه در روابط میان افراد جستجو می کند. نظریه تونیس با تفکیک تمایز دو نوع جامعه آغاز می شود
. -1 اجتماع یا جامعه معنوی - گمنشافت - .
-2 جامعه صوری - گزلشافت - .
گمنشافت یا جامعه معنوی با نوعی همبستگی عمیق و بیشتر با جنبه احساسی، طبیعی و ارگانیک همراه است. اما در گزلشافت یا جامعه صوری، نظم قانونی، تقسیم کار، مالکیت و تضاد منافع در اعضای گروه حکم فرما است
از نظرتونیس در همه جوامع می توان عناصری از گمنشافت و گزلشافت را مشاهده نمود. » استدلال تونیس از این قرار است که در اجتماعات گمنشافت، »ما« بر »من« تفوق دارد. خصوصیت گمنشافت، زندگی صمیمانه، خصوصی و انحصاری با دیگران است. در اجتماع ، آدمی از بدو تولد مقید به رعایت همه قواعد اجتماع است. بر خلاف آن در گزلشافت فردگرایی و رابطه پولی خصوصیت اصلی است. جهان گزلشافت جهان هابزی است و آدمی دیگران را به عنوان عنصری از اعضای اجتماع خود نمی پذیرد، بلکه به آنان چونان ابزاری در راه رسیدن به مقصود خویش می نگرد
ویژگی های گمنشافت - اجتماع - عبارتند از: وجود اراده ی ذاتی ، جمع گرایی ، جامعهی سنّتی ،کمک، مساعدت و حمایت، نظارت و کنترل غیررسمی، پایگاه انتسابی، خان واده، گروه دوستان , گروه همسایگی، محدودیت تغییر و تحرک اجتماعی، اهداف ارزشی و غایی، انسجام مکانیکی، وجود گروه های نخستین بر پایه خویشاوندی.
وپژگی های گزلشافت - جامعه - عبارتند از: وجود اراده ی تعقلی اختیاری، فردگرایی، جامعه ی صنعتی، رقابت و انحصارطلبی، نظارت و کنترل رسمی، پایگاه اکتسابی، شهر، دولت ، شدت تغییر و تحرک اجتماعی، اهداف ابزاری، انسجام ارگانیکی، وجود گروه های ثانویه بر پایه ی طبقات و منافع اقتصادی - ارجمندی و نوروزی، . - 1389 در شرایط مدرن شده کنونی دیگر به جای »خانه پدری« مفهوم دموکراتیک تر خانه خانوادگی به کار میرود
عرصه خصوصی خانه های سنتی
در خانه های قدیمی ایران، فضاهای مسکونی به اتاق خانه، اتاق های زندگی، سفره های سه دری - محل زندگی و خواب، فضای نیمه خصوصی - ، پنج دری - مرکز اصلی سکونت، پذیرائی، فضای عمومی - و صندوق خانه - محل نگهداری وسایل اضافی - ، پشتک - اتاقک کوچک روی بام - ، ارسی - محل پذیرائی از مهمان - و مطبخ - محل تهیه غذا - ، همچنین زیرزمین هائی برای فصولی همچون پاییز و زمستان، حوض خانه، سرداب به عنوان محل هایی برای زیستگاه ظهرهای گرم تابستان، با داشتن بادگیر و سایر فضاهای مسکونی در قسمت اندرونی چون حمام، نارنجستان و گلخانه، حیاط مصفا و مشجر و حوض آبنمای گسترده با داشتن فواره قابل تفکیک است
شاه نشین: اتاقی است با ارتفاع نسبتا بلند که معمولا ارتفاع آن 2 برابر دیگر اتاقهای خانههای قدیمی است. در قسمت بالای این ارتفاع، سقف نیم گنبدی قرار میگیرد و چون ارتفاع زیاد بود باعث خنک شدن اتاق میشود
تالار: یکی از فضاهای خانه، که برای پذیرایی از مهمانان محترم و مخصوص مورد استفاده قرار میگرفت، تالار بود. تالار، عموماً فضایی بود با تزئینات بسیار زیبا و پرکار که در کنار اتاق های ساده زندگی در خانهای سنتی کاملاً مشهود بود. تالار با گچبری، آئینهکاری، نقاشی روی گچ، مقرنس و با نقاشی روی چوب تزئین می شدند. جبهه رو به حیاط تالار با ارسیهای پنج دری یا هفت دری به حیاط خانه مربوط میشدند. این فضا به دلیل کاربری آن در محور اصلی خانه و شاخص بود. اتاق پنج دری نیز به عنوان اتاق مهمانی بوده که در خانههای بزرگ همچون اتاق نشیمن بوده است. در داخل آن تورفتگی کمی بالاتر از سطح زمین به نام »شاهنشین« قرار داشته که در آن مهمانهای بزرگ یا بزرگ خانه می نشستهاند
اتاق کرسی: در مجموعه زمستان نشین و اغلب در گوشههای این بخش که در و پنجره کمتری به حیاط دارند، ساخته میشده تا در زمستان با بستن در و پنجرهها بتوان آن را گرم کرد. در وسط اتاق، چال کرسی قرار داشته و ابعاد اتاق تابع ابعاد کرسی بوده، چون دیوارههای آن برای تکیه دادن مورد استفاده قرار میگرفتهاند. این فضا در همه خانههای اقلیم سرد و کوهستانی وجود دارد
خانه های مدرن
با توسعه شهرنشینی، خانه نیز بسیاری از کارکردهای سنتی اش، مانند خانه به مثابه محل غذا خوردن، محل تفریح و آسایش، محل ملاقات و میهمانی، محل جشنها و برگزاری آیین ها و محل کار و البته تولید، همه چیز به جز محل خواب را به فضاهای شهری منتقل کرده است. اکنون دیگر شعار »شهر ما خانه ما« بیش از آنکه خانه »استعاره ای« برای شهر باشد، بیانگر و توصیف »واقعیت« است. امروزه بخش عمده ای از اوقات زندگی در شهر و فضاها و مکانهای گوناگون شهری سپری می شود. در نتیجه اوقات مختص به درون منزل بسیار کمتر شده است. زمانی خانه به منزله جایی که خاطرات و تجربیات کودکی در آن شکل میگرفت حائز اهمیت بود، اما در عصر حاضر خاطرات ما دیگر مختص به محیط خانه نیست
فرزندان در زایشگاه متولد میشوند و در شیرخوارگاه، مهدکودک، مدرسه و... بزرگ و تربیت میشوند. حتی اوقاتی که در خانه اند نیز اغلب در »فضای مجازی« بازیهای رایانه ای، کارتونها و فیلمهای تلویزیونی یا در شبکه اینترنت اند. آنها به واقع در »خانه ای مجازی« رشد میکنند نه خانه واقعی.
یکی از پیامدهای مدرنیته که در ایران هم همانند سایر کشورهای صنعتی و در حال توسعه از اهمیت بسیار برخور دار است "فردگرایی یا فردی شدن" می باشد . مراد از فردی شدن یا فردگرایی این است که به خواسته های فردی در برابر خواسته، ارزشها و ساختارهای کلی جمع اهمیت بسیاری بدهیم. فردگرایی جنبه های سیاسی، اجتماعی و اخلاقی به خود می گیرد.
در واقع رشد فردیت در عرصه های مختلف از جمله خانه اثر بسیاری می گذارد. میل داشتن به خانه شخصی، فضای اختصاصی، اتاق مخصوص، مستقل شدن و جدا زندگی کردن از خانواده و خانه پدری، اهمیت دادن به اختصاص داشتن هریک از فرزندان و والدین به اتاق جدا، وسایل جدا و شخصی، توجه نکردن به ارتباطات شخصی در فضاهای خصوصی و ...همگی بیانگر کارکرد حریم خصوصی در خانه است. تنوع یافتن سبک های دکوراسیون اتاق ها با توجه به علایق فردی، آرایش در منزل، نحوه پوشش، محدود شدن روابط همسایگی همگی از فرآیندهای فردی شدن و فردگرایی در خانه است
عرصه عمومی فضاهای قدیم
ساباط: در فرهنگ لغت بهمعنای دالان، راهرو روپوشیده، سقفی است که در زیر آن راه ورود به خانه میباشد. یکی از ویژگیهای بارز شهرسازی و معماری سنتی ایران، کوچهها و گذرهای سرپوشیده آن هستند که به آنها »ساباط« گفته میشود. هدف از طراحی و اجرای ساباط این است که انسان گرمازده را دمی در زیر سایه خود، از تابش خورشید در امان نگه دارد. نحوه استقرار ساباطها بهگونهای است که انسان پیاده در مسیر حرکت خود در یک توالی مناسب در فضای سایه قرار میگیرد. در بسیاری از ساباطهای ورودی چند خانه مجتمع شده است که از نظر افزایش حس همسایگی و همبستگی محلهای نیز حائز اهمیت است. همچنین میتوان گفت: ساباطهای، سایهاندازهایی بودند که در مقابل در ورودی ساخته میشد تا از این طریق مهمانان از گزند آفتاب و گرما در امان باشند و در فاصله رسیدن صاحبخانه و گشودن در، آزاری به آنها نرسد.
سردر: استقبال یا بدرقه از مهمان، که از سنتهای دیرینه ایرانیان است، در محدوده فضای ورودی اتفاق میافتاد. ازاینرو، ساختار آن به شکلی بود که درخور استقبال و بدرقه مهمان باشد. هلال تزیینی روی در و تنها قسمت خارج از خانه که اغلب کاشیکاری دارد و معمولاً بهگونهای ساخته میشد که در زمستانها مانع از ریزش برف و باران بود و در تابستانها نیز مانعی برای تابش مستقیم آفتاب به شمار میرفت.
سکوهای مقابل در: سکوهای کناری سردر، که »پاخوره« نام داشتند، برای نشستن مهمانانی که با صاحبخانه کار داشتند و لازم نبود وارد خانه شوند استفاده میشد - پیرنیا، 1384، ص . - 159 ایجاد سکوهایی در ورودی بناهای مسکونی، نشانهای از احترام به سنت مهماننوازی در فرهنگ ایرانی بوده است
سکوهای آجری یا سنگی دو سوی پیشطاق، حالتی نیمهخصوصی داشت؛ زیرا هم هنگام گفتوگوی صاحبخانه با همسایهها یا مراجعان با اهالی خانه، از آن استفاده میشد و هم هنگام انتظار و رفع خستگی، بدون کسب اجازه از صاحبخانه، مورد استفاده مراجعان یا عابران قرار میگرفت. این کار، یکی از الگوهای رفتاری و عادات بارز مردم آن زمان محسوب می شد
فضاهای جدید
شهرهای امروز ایران به سمت و سوی مدرن شدن در حرکتند؛ زندگی مدرن نیاز به فضاهای جدید و خاصی دارد که در گذشته ، لازمه زندگی بشر نبوده اند، از آن جمله می توان به ایستگاه های مترو، پارکهای فن آوری، شهرکهای فن آوری، مراکز تحقیقات و موزه ها، پارکهای جنگلی و پارکهای محلی، فرهنگستانها و فرهنگسراها ، پایگاه های مدیریت بحران، و پژوهشکده ها، اشاره کرد.
میادین شهری: یکی از عرصه ها و فضاهای عمومی جدید می باشد. میدان و عناصر مربوط به آن از دید کالبدی، جزئی از ساخت فضای شهر است و از دیدگاه اجتماعی، تعاملات اجتماعی آدم ها را در خود جای می دهد در واقع این فضاها، جایی را برای تجمع مردم آفریدها ند و با برقراری امکان تعاملات اجتماعی به آن رنگ و بوی انسانی می بخشد.
فضاهای سبز پارکهای شهری: یکی دیگر از عرصه های مهم فضای عمومی جدید می باشند. رگن فضای فضای گستره ای که کل شهر در آن هستی مییابد را به دو بخش تقسیم میکند: فضای رسمی یا فضای شهری و طبیعی یا فضای باز که بیانگر طبیعت درون و پیرامون شهر است. وقتی فضای باز بعنوان مکمل فضای شهری بکار می رود از سختی و رسمی بودن آنها می کاهد. وجود فضاهای سر سبز و پارکهای محلی را ضرورتی است که نیاز انسان به طبیعت و ارتباط با آن را برآورده می سازند. فضای سبز نه تنها اقلیم شهر را تحت تاثیر قرار داده و باعث تلطیف هوا می گردد، بلکه محیطی مستعد برای گذران اوقات فراغت و گشت و گذار شهروندان در این عرصه ها ایجاد می کند تا ساکنین شهر در این عرصه ها، فرصتی برای دیدار یکدیگر و برقرای تعاملات اجتماعی بیابند
نتیجه گیری
به نظر می رسد که جامعه ایران چه از حیث جامعه شناختی و سبک معماری در حال گذار از مفهوم اجتماع به جامعه تونیس است.
در یک اجتماع افراد علاوه بر این که یکدیگر را میشناسند، سوابق و گذشته یکدیگر را کاملا میدانند. اگر چیزی در مورد گذشته یکدیگر ندانند تعجب میکنند. یک جامعه روابط صوری و قراردادی است. وسعت جامعه موجب عدم امکان شناخت متقابل میشود این نوع تجمع روابط صوری و قراردادی نهایتا تنهایی انسانها را در پی دارد. همچنین در یک جامعه ارتباطات سطحی است. اعضا بیشتر به ظاهر و اطلاعات محدود و مورد نیاز اکتفا میکنند لذا فاقد دیدگاههای درونی و معنوی هستند. در یک جامعه هر عمل انسانی تابعی از عقلگرایی و مصلحت اندیشی است و پیوندهای او با جامعه براساس مصالح و محاسبه سود و زیان انجام می پذیرد. حسابگری میان وسایل و اهداف تعیین کننده رابطه میان اعضاست.