بخشی از مقاله

چکیده:

طراحی مسکن بصورت انبوهمعمولاً تنزل در کیفیت را به همراه د ارد . با توجه به تحولاتی که در طراحی مسکن رخ داده است، مشخص نیست که این تحولات توانسته باشد حس دلبستگی به مکان به محیط مسکونی را محقق نماید . تحقیقات نشان داده اند که کیفیت و ویژگی های محیط کالبدی می تواند پاسخ گوی توقعات و نیازهای مردم نیز باشند.

مکان پدیده ایست که انسان در طول زند گی خود به آن معنا بخشیده و به آن وابسته می شود . وابستگی به مکان از کیفیت فضا و نحوه طراحی متأثر است و افراد طی دوره زمانی خاص آن را می آفرینند . میان د لبستگی به مکان و ادراک و شناخت مکان از سوی فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را با آن بازمی شناسد. آنچه در این روزگار مسلم است، نیاز بیش از پیش بشر به زندگی در قالب زندگی شهری است.

بالابردن کیفیت زندگی شهری، به یکی از مهمترین دغدغههای مدیران شهری تبدیل شده است. در همین راستا یکی از جدیدترین مفاهیمی که در حوزه مدیریت شهری کارآمد به آن توجه زیادی میشود، مفهوم »حس تعلق به مکان« است. این توجه وافر از دو جهت اهمیت زیاد دارد: اول اینکه فرآیندهایی مثل جهانیسازی و افزایش توان تکنیکی بشر در راستای قابلیت جابهجایی بیشتر و آسانتر، پیوندهای مکان فرد را شکنندهتر کرده است. و دوم، گسترش مسایل و مشکلات زیستمحیطی است که وجودمکانهای بااهمیت برای ما و ارتباطات ما با آنها را بیش از گذشته تهدید میکند.در این مقاله سعی شده است به تبیین حس دلبستگی به مکان در مجتمع های مسکونی ارزان قیمت پرداخته شود.

-1 مقدمه

یکی از معانی مهم و موثر در ارتباط انسان و محیط که مورد توجه طراحان بوده است ، حس تعلق و مالکیت فضایی می باشد. امروزه در جهانی زندگی میکنیم که انسانها در کلینیکها به دنیا میآیند و در بیمارستانها میمیرند؛ جهانی که در آن موقعیتهای تفننی و غیرانسانی دایما افزایش مییابند؛ جهانی که در آن نقاطگذار و اشتغالهای موقت در شبکه متراکمی از وسایل ارتباطی متنوع و متعدد و در فضاهای متفاوت و متضاد توسعه مییابند و در عین حال چنین فضاهایی، آکنده از انسانها هستند؛ انسانهایی که دایم در حال جابهجایی از مکانی به مکانی دیگرند و شاید آنقدر جابهجا میشوند و مکانهای متعدد را تجربه میکنند که احساس »لامکانی« میکنند. جهانی که به این ترتیب به فردیت منزوی، بهگذار، به حالت موقت و به روزمرگی سپرده شده است، موضوعات جدیدی را در برابر ما قرار میدهد که قابل تامل و تفکر هستند.

از جمله این موضوعات این است که مکان من در این فضاها کجاست؟ و به کدام مکان تعلق دارم؟ طراحان وپژوهشگران زیست محیطی در دهه ی شصت میلادی، انگیزه های بسیاری در جهت همکاری با دیگر پژوهشگران و طراحان برای ایجاد سکونتگاه های مناسب زندگی مردم احساس کردند. عدم توجه به نیاز های فیزیولوژیکی، ایمنی و روانی مردم در طراحی و ساخت فضاها، هشدار جدی و قابل توجه به آنها بود. طراحان به تجربه دریافته بودند که برای ساخت محیطی همساز با خواسته های انسان در جوامع بزرگ و با ساختی پیچیده مستلزم همگامی با دانش هایی است که آنها را در رفع کاستی ها یاری سازد

روانشناسی محیطی به عنوان شاخه ای از روان شناسی که معماران نیز سهم عمده ای در ارائه و توسعه آن داشته اند، به مطالعه رفتارهای انسان در رابطه با سکونتگاه هایشان می پردازد. بنا بر نظر کریک روانشناسی محیطی مطالعه روان شناختی رفتار انسان به گونه ای است که به زندگی روزمره او در محیط کالبدی مرتبط باشد

-2 بیان مساله:

با توسعه جوامع انسانی و تغییر شیوه زندگی و سکونت مردم، توجه معماران،طراحان و برنامه ریزان به کیفیت فضاها و محیط های ساخته شده افزایش یافته و نقش طراحی به عنوان ابزاری برای شکل دادن به محیط زندگی و پاسخگویی به توقعات و نیازهای انسان اهمیت بیشتری یافته است و پژوهش های زیادی درباره چگونگی تأثیر مت قابل محیط یا فضای ساخته شده بر ذهنیات و رفتارهای انسان، انجام شده است بشر برای پیشبرد فعالیتهای مربوط به زندگی خود ناچار از اِشغال مکان است. مکانها در ذهن انسان، مراکز ارزشهای حسشده اند که به عنوان مراکز مهم تجارب بیواسطه ما از جهان عمل میکنند

از نظر روانشناسان محیط، انسان در سه سطح تعامل خود را با مکان شکل میدهد: سطح شناختی، سطح عاطفی و سطح رفتاری. انسان در سطح شناختی، بنیان برقراری ارتباط متقابل را با مکان شکل میدهد. شناخت مکان را میتوان اولین حلقه از فرآیند شکلگیری رابطه انسان با مکان دانست. در سطح عاطفی، پیوند عاطفی انسان با مکان صورت میپذیرد. این سطح از تعامل انسان با مکان، برانگیزاننده معانی عاطفی و احساسی مکان برای انسان است. و بالأخره در سطح رفتاری، انسان پیوند خود را با مکان تحکیم میکند. در این مرحله است که مکان یا مکانها برای انسان با معنا پیوند خورده و در گذشته و آینده فرد تأثیرگذار و تصویرگر است.

-3 روش تحقیق

مراحل انجام تحقیقات و سیر مطالعاتب پروژه بر اساس ماهیت موضوع آن که یک پدیده چند بعدی است بصورت چند جانبه و در حوزه های مختلف انجام شده است.در یک ساخت کلی می توان مراحل مطالعاتی تحقیقاتی پروژه را در سه حوزه اصلی کتابخانه ای،اینترنتی و میدانی دسته بندی نمود.ابتدا در راستای شکل گرفتن مبانی نظری کار و تکمیل اطلاعات علمی-کاربردی،مطالعات کتابخانه ای انجام پذیرفت سپس در جهت تکمیل مطالب و خصوصیات استفاده از منابع روزآمد و جدید،جستجوهای اینترنتی در سایت های معتبر علمی انجام گرفت.

در مراحل بعدی تحلیل و ارزیابی روی داده های جمع آوری شده صورت گرفته و بر مبنای هدف نهایی دسته بندی و ارائه گردید.پروسه تکمیلی این فرایند نتیجه گیری از مباحث مطرح شده و ایجاد برآیند واقع گرایانه از مطالعات آکادمیک و تجارب صورت گرفته بوده است و در نهایت ارائه راهکار و توصیه های لازم در این زمینه،تا بر اساس آن بتوان نسبت به طراحی یک مجتمع مسکونی اقدام نمود.

-4 سوابق مربوط

در دهه گذشته تعاریفی از مکان جایگزین تعاریف پیشین گشته و به طور روز افزونی در حوزه معماری و مطالعات شهری رو به افزایش می باشد. به عنوان نمونه می توان به رهیافتی اشاره کرد که مکان را به مثابه فرایند در نظر می گیرد . در این رابطه می توان از "دروین سی" نام برد که یکی از آشکارترین دلایل خطوط جدید تفکر در رابطه با مکان را اقامه کرد . وی هنگامی که در اوایل دهه 1990 و در نتیجه جهانی شدن، تشویش و نگرانی در اروپای غربی و آمریکای شمالی گسترده شده و"فشردگی زمان- فضا" درحال تسریع و سیستم های اقتصاد منطقه ای و فرهنگ های محلی در حال از هم گسیخته شدن بود، مفهوم مکان را بسط داد که بر فرایندها وتعاملات محلی وجهانی تأکید دارد. در حقیقت وی از مفهوم جهانی مکان دفاع کرد

در رابطه با حس مکان وتحقیقات از این دست باید اشاره کردکه آثار پیشگامانه برخی اندیشمندان بر رشته های فضایی از جمله جغرافیا، تأثیرگذار بوده است که از نقش آن نمی توان غافل شد . در این زمینه می توان به "توان - - 1976 فضا و مکان : چشم انداز تجربه؛ رلف - - 1976 مکان و بی مکانی؛ نور برگشولتز - - 1980اشاره کرد. همچنین می توان به تحقیقی اشاره کردکه ثابت شده، بهداشت و زندگی خوب در یک واحد همسایگی، باعث ایجاد حس تعلق در بین زنان سالخورده شده است

می توان گفت که درایران تحقیقات دراین مقوله، نوپا می باشد. ازجمله می توان به رساله دکتری جلال تبریزی تحت عنوان "تأثیر نوسازی شهری فن گرا بر ایجاد حس لا مکانی" اشاره کرد که بررسی محقق بر روی پروژه نواب تهران صورت گرفته است . وی خاطر نشان می سازد که ایجاد حس لامکانیاز الزامات فلسفه نئولیبرال است و اساساً این فلسفه، فلسفه ای لامکان است و یادآور می شود که "حس لامکانی به احساسی فزاینده در بین مردم اطلاق می شود که ناشی از همانند شدن ویکسان وشبیه شدن جاها و مکان های شهری است. این حس نتیجه از دست رفتن تنوع و رنگارنگی مکان ها است.

اکثر محققین روانشناسی محیط ، عمدتا به بررسی اجتماعی تاثیر گذار در شکل گیری این حس پرداخته اند ، اما تعدادی از محققین بر نقش اهمیت محیط کالبدی در شکل گیری این حس تاکید داشته اند .آلتمن حس تعلق در محیط را بیش از تجربه شناختی دانسته و اعتقاد دارد که این حس ، عقاید فرهنگی مرتبط کننده افراد با محیط را شامل می شود . از نگاه راپاپورت ، حس تعلق و ارتباط مکانی ، به صورت نمادها و سمبل های فرهنگی ، اجتماعی،کالبدی در محیط بروز مینماید و فرد بر اساس کدا و انگاره های فرهنگی خود این نمادها را کشف و ارتباط خود را با محیط ایجاد می نماید در دانش های طراحی نبز برگرفته از نتایج پژوهش های بین رشته ای ، رد پایه های کالبدی نظریه های مختلف حس تعلق قابل شناسایی است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید