بخشی از مقاله
چكيده
در اين مقاله، سعي بر آن است تا با مرور زمينههاي دانش بنيان در معماري، رابطه معماري پايدار و شهر خلاق با مولفه هاي زيست فرهنگي بررسي شود. رويكرد معماري پايدار از گرايش هاي نوين معماري است كه در پي سازگاري و هماهنگي با محيط پيرامون و شهر با زمينه زيستي و فرهنگي به عنوان يكي از نيازهاي اساسي بشري است. رويكرد معماري پايدار براي جلوگيري از آسيب هاي زيست محيطي و حفاظت از زيست بوم با توجه به نيازهاي نسل هاي آينده، رشد سريع شهرنشيني و جنبه هاي زيست فرهنگي در مباني معماري در دو دهه اخير گسترش يافته است. هدف اصلي پژوهش شناخت عوامل پايداري معماري و نيز نقش اين عوامل درپويايي كيفيت فضايي ساختار و شريان هاي شهر خلاق با مولفه هاي زيستي و فرهنگي منعكس در آن است. روش تحقيق در اين پژوهش توصيفي-تحليلي است، نخست اطلاعات به صورت كتابخانه اي و اسنادي جمع آوري شده و سپس با روش تحليل محتوا به انجام ميرسد و با جدول تحليلي، چارچوب نظري پژوهش وضوح مييابد. نتايج پژوهش بيانگر آن است كه اصول رويكرد معماري پايدار و شهر خلاق به واسطه پايداري فرهنگي و زيستي با مولفههاي زيست فرهنگي دانش محور وابسته است. پايداري محيطي شهر خلاق با سهگانههاي انسان، معماري پايدار و مولفههاي زيست فرهنگي همراه است واز سويي با كيفيت فضايي اكولوژيكي پايدار، مكان كنشهاي فرهنگي و اجتماعي پايدار و از سويي ديگر تعامل با زيست بوم و تكنولوژي هايتك است.
مقدمه
"اوست كه شما را از زمين آفريد، و آباداني آن را به شما واگذاشت" - سوره هود:٦٢ - " شناخت دانش محور هر پديده اي با شناخت ماهيت و ساختار آن پديده مترادف است. معماري، دانشي چند رشته اي است كه با وجوه متعدد دانش ها و زمينه هاي متشكل آن همراه است؛ امروزه در عصر اطلاعات، تحليل و شفاف سازي حوزه هاي دانش زيستي مرتبط با زندگي، بازتابي از شهرسازي و معماري دانش بنيان است. پايداري در معماري و عرصه زندگي شهري در سه شاخه پايداري اجتماعي، پايداري اقتصادي و پايداري زيست محيطي معرفي شده است. معماران و طراحان شهري در طي دو دهه گذشته براي رسيدن به پايداري زيست محيطي بدنبال تدوين روش هايي اصولي در قالب طراحي پايدار و پايداري در معماري بوده اند. در كشورهاي پيشرفته سير مردم در شهرهاي بزرگ به شهرهاي كوچك در گذار ميباشد. فرآيند شهرنشيني در كشورهاي در حال توسعه روبه افزايش است و در بسياري از شهرهاي اين مناطق جمعيت شهرنشيني بين سالهاي ٢٠٠٠ و٢٠٢٥دو برابر خواهد شد ].١١[ كيفيت فضايي و ساختار شهر با خلاقيت فضايي و به عبارتي» شهر خلاق« هماهنگ است. مولفه هاي زيست فرهنگي موجود در شهر خلاق با معماري پايدار آن، پرورش دهنده رشد فردي، پيشرفتهاي فرهنگي و تكنولوژيكي، پذيراي تنوع شيوه زندگي و فرهنگ است.]١٢[ در اين مقاله سعي شده است تا از ديدگاهي نوين، به اصول معماري پايدار و شهر خلاق با اشتراكات زيست فرهنگي حاصل از فعاليت هاي انساني و فرهنگي در ارتباط با محيط فعال زيستي، فرهنگي و عملكردي شهري پرداخته شود. بر طبق بررسي هاي انجام شده در حوزه پژوهش هاي مرتبط، پژوهشهاي كمي در حوزه رابطه رويكرد معماري پايدار و شهر خلاق صورت گرفته است. با توجه به حساسيت مفاهيم پايداري در معماري، شهر خلاق و رويكرد اجتماعي و فرهنگي، تامل هر چه بيشتر در اين حوزه موجب رفع كاستي ها است؛ به گونهاي كه موجب ارتقا دانشمحور محيط تعاملي با وجوه عملكردي - محتوايي - ، تكنيكي و انساني خواهد شد.
٢- معماري دانش محور
معماري رشتهاي است كه با دانش هاي چند زمينه اي سر و كار دارد. بر اساس مباني سازماندهي دانش حرفهاي، چهار قلمرو دانش كه در پژوهش علمي و حرفهاي به كار گرفته ميشوند عبارتند از: »دانش ضمني١«كه با برداشتي تلويحي و مبتني بر شهود طراح است و از طريق انجام دادن و به وسيله تجارب حرفهاي كسب شده و يادگيري از طريق انجام دادن است. »دانش مفهومي٢ «كه موجب شفافسازي دانش ضمني شده و آن را به صورت اصول و قواعد دسته بندي شده به ديگران ارايه ميدهد. به طور كلي متن هايي كه توسط افراد ح رفهاي براي توصيف كارهاي علمي و عملي تهيه ميشود با اين نوع دانش سروكار دارند. »دانش سيستماتيك٣« كه به صورت صريح و شفاف و بر مبناي اصول علمي طبقه بندي شده، بيان شده و برگرفته از فعاليت هاي پژوهشي و حرفهاي است. »دانش عملياتي٤ «كه از طريق آن دانش سيستماتيك و دانش مفهومي به زبان اجرايي در عرصه هاي گوناگون فعاليت حرفهاي ارايه ميشود.]١٣[ ميتوان گفت دانشي كه طراحان معماري، در ارتباط با موضوعات طراحي شامل حرفه اي و غيرحرفه اي به كار ميگيرند ممكن است مبتني بر روند و تغيير شكل تكامل پيدا كند. فرآيند طراحي خطي نيست و ميتوان اين فرآيند را چرخهاي و روبه جلو دانست و طراحان بدنبال يافتن بهترين راه حل هستند. فرآيند طراحي ممكن است با مشاهده مسالهاي خلق فيزيكي يا ارزيابي وضعيت خاصي آغاز شود.
٢-١- دانش و پايداري
مهمترين ضرورتي كه رعايت آن پايهگذار رويكرد به پايداري در معماري در حوزه دانش است، ويژگي مهمي است كه ميتوان آنرا تحت عنوان »جامعنگري« يا »جامعگرايي« ياد كرد. در دوره هاي اخير آموزش جامعنگري براي توصيف نوعي دانش است كه مشتمل بر همه وجوه و جوانب و ماهيتي است چندرشتهاي، ميان رشتهاي در ساحتها و عرصه هاي متنوع زندگي است؛ در دانش جامعنگر سعي برآن است تا معماري در ارتباط و پيوند طبيعي با تمامي عرصهها فهم شود و از انقطاع كليت بدنه آن جلوگيري به عمل آيد. جامعيت به معني رويكرد كشف ايدهها و ساختن اثري است كه با ديدگاههاي متعدد ژرف انديشانه - نه تنها عملكردي، شكلي يا معنوي و نه تنها به عنوان بخشي از محيط تاريخي-سنتي يا معاصر - نسبت به رويكرد محدود و يا يك جانبه گذشته، ايجاد شده باشد. و در اين زمينه، مردم شناسي فرهنگي، جامعه شناسي و روانشناسي محيطي كمك شاياني ميكنند.]٣[ميتوان گفت اينكه معماري دانش محور به هرروي ظرف زندگي است موجب ميشود تا جامعيت نهفته در معناي زندگي به عنوان مظروف، ظرف را نيز ماهيتي جامعيتگرا بخشيده و در بعد علمي و تجربي و كسب پويه هاي شخصي كمك شاياني نمايد.
٣- معماري پايدار
معماري پايدار يك تجويز نيست بلكه يك رويكرد است، يك گرايش است كه عموما وجوه انگيزش، ارزشگذاري شناختي فرد را تحت تاثير قرار ميدهد.]١٤[ نياز به پايداري در معماري امري فطري است و اساسا دغدغه پايداري در معماري به عنوان ظرف زندگي با ضروريات عقلي و مقتضيات فطري حيات بشري است، به گونهاي كه به ارزش-گذاري و سعادت اجتماعي و بوم شناختي بپردازد. ]١٥[ پايداري يك ويژگي زيرساختي است و نه روساختي. عدم توجه به چنين واقعيتي، معماري پايدار را به انواعي از چالشهاي روساختي و پوستهاي تبديل كرده است.] ١٦[ معماري نياز دارد به عنوان يك فعاليت طراحي، پايداركننده محيط باشد؛ در فرآيند معماري مبتني بر انديشه پايدار، بنا به مثابه يك موجود زنده، ويژگي هاي پايداري را از محيط پيرامون خود - شهر - تدريجا كسب ميكند و شكل و قوام نهايي مييابد.
٣-١- معماري پايدار و زيست فرهنگ
هدف اصلي معماري پايدار تامين نيازهاي اساسي زيستي، بهبود ارتقا سطح زندگي، حفظ و اداره بهتر زيست بوم ها و ارج نهادن به حيات و روح جمعي به جاي فردگرايي است. پايداري زماني فراهم است كه اصول پايداري برقرار باشند :١-استفاده از راه حلهاي طبيعت و زيست بوم ٢-تطابق با محيط به جاي تغيير محيط ٣-همزيستي محيط طبيعي و محيط مصنوع ٤- وحدت در كل ٥-ذخيره انرژي غير قابل تجديد ٦-بازيافت مصالح ساختماني ٧-احترام به بستر طرح.]١٤[ براي ارتقا كيفيت زندگي و برآورده كردن نيازهاي زيست فرهنگي به سه اصل اساسي بايد توجه نمود:١-فرهنگ ٢-زيست بوم ٣-جغرافيا و بستر طرح. در معماري پايدار برآورده كردن نيازهاي روحي و جسمي با تاكيد بر اصل طراحي انساني و قابليت زيست تمامي اجزاي تشكيل دهنده نظام زيست صورت ميگيرد. اين اصل به صورت عيني ريشه در نياز به حفظ عناصر زنجيرهاي نظام زيستي دارد كه حيات و بقاي انسان، منوط به وجود آنهاست. ضروري ترين نقش معماري، خلق و ساخت محيط هايي است كه امنيت، آسايش فيزيكي، سلامت و صحت رواني و بهره وري ساكنان خود را تداوم بخشد.]٣[ پايداري نياز دارد كه در رابطه با يك فرآيند بين بيوفيزيكال جسم ساخته شده و فرهنگ اجتماعي ديده شود . رويكرد معماري پايدار نيازمند بسترسازي مناسب و بهينه است و با توجه به ارزش هاي حاصل از زيست بوم - زيست فرهنگ - و منابع موجود شكل ميگيرد. معماري پايدار به نام هاي »معماري اكولوژيكي«،» معماري زيست محيطي« نيز خوانده ميشود كه همگي بيانگر سازگاري با محيط زيست است.
معماري پايدار، چه به عنوان فضاي خلق انساني و تنظيم رابطه انساني و محيط فيزيكي و چه به عنوان محصول اين فرآيند، همواره با محيط پايدار در آميخته و در چار چوب كلي ميتوان از آن به »خلق محيط پايدار انسان ساخت« تعبير كرد. ]٩[ اين معماري فعاليتي در جهت ترميم، بازسازي و تجديد سيستم هاي طبيعي زمين؛ همچنين استفاده محتاطانه از منابع حرفهاي حيات داشته تا بتواند محيط مناسب براي زندگي انسان به عنوان ارگانيسم زنده ديگر فراهم آورد. ]٤[ طراحي معماري پايدار با درك محيط - طبيعي و مصنوع - آغاز مي-شود و در واقع چگونگي قرارگيري ساختمان و اثر معماري نتيجه درك بهينه از محيط است. طراحان و برنامه ريزان با رويكرد پايداري محيط، با تجزيه و تحليل سايت و زمينه پروژه ، راهكارهاي مطلوبي جهت سازگاري ساختمان پايدار با محيط پيرامون آن اعم از شهري و غير شهري ارايه ميدهند . توجه به نيازها و روابط عملكردي فضاها و زيست بوم در طراحي پايدار موثر است؛ در واقع بايد با توجه به فرهنگ و نوع زندگي، به تصميم عملكردها در فضاهاي معماري پايدار پرداخت و در عين حال ارزش هاي زيبايي شناختي و كيفي فضايي نيز رعايت گردد. معمار استراليايي گلن موكارت در جملهاي بيان ميكند ساختمان بايد زمين را به گونهاي آرام و سبك لمس كند. اين جمله يك ويژگي از تعامل ميان ساختمان و سايت را در خود دارد كه براي معماران پايدار ضروري است و البته داراي ويژگيهاي گستردهتري نيز است. ساختماني كه انرژي را هدر داده و آلودگي توليد كند و با كاربران و مصرفكنندگان خويش بيگانه است هرگز زمين را به گونهاي آرام و سبك لمس نميكند. تفسيري صريحتر از اين گفته چنين است كه نميتوان هر ساختمان را از درون سايت ساخته شده آن خارج نمود و شرايط قبل از ايحاد ساختمان را دوباره يه سايت احيا نمود.]٩[ طراحي پايدار زماني بازدهي دارد كه ساختمان در بستر طراحي با ويژگيهاي محيطي فرهنگي و زيستي آن سازگار و هماهنگ باشد و دسترسي ساكنان و كاربران در وضعيت مطلوب باشد؛ شكل و نحوه استقرار آنها به گونهاي باشد كه موجب ارتقا سطح آسايش درون ساختمان و صرفه جويي در منابع و انرژي را فراهم آورد.
پايداري ميتواند از طريق تكنولوژي تركيبي، كه به صورت نمادين نمايش داده ميشود، حاصل شود؛ ولي در عين حال بايد مجموعه بنا و ظاهر آن به صورت همزمان يادآور مساله پايداري باشد. ميتوان گفت تكنولوژي هر منطقه و سايت با ديگر سايتها بر اساس شرايط اقليمي، فرهنگي و محيطي متفاوت است؛ ترويج تكنولوژيهاي جديد و منطبق بر انتظارات، آرزوها و نيازهاي فرهنگي مرتبط با اهداف معماري پايدار و سازگار با بستر فرهنگي سايت باعث انعطاف پذيري طراحي پايدار ميشود. جنبه هاي تكنولوژيكي مرتبط با معماري بومي نيز در ارتقاي جنبههاي تكنولوژيكي معماري پايدار موثر است؛ بطوريكه سازگاري محيطي و فرهنگي مطلوبتري را به همراه دارد و باعث پويايي طراحي پايدار و ارزش هاي محيط پايدار ميگردد. در جدول - ١ - و شكل - ١ - به ترتيب، برخي از مهمترين اصول معماري پايدار و منظر شهري پايدار آورده شده است.