بخشی از مقاله
چکیده
سرگذشت انسان ها از معبر تمدن ها می گذرد و تمدن ها در طول تاریخ در شکل دهی به هویت بشر، گسترده ترین نقش را داشته اند. امروزه تمدن، به سند تاریخی فرهنگ ملل تبدیل گشته و از اهمیتی ویژه برخوردار است. دین اسلامی پس از استقرار، به سرعت توانست بنیان گذار تمدن شگرفی در جهان شود؛ به گونه ای که تمدن های دیگر از جمله تمدن غربی را وام دار خود نماید.
از طرفی برای ایجاد تمدنی نوین در جوامع اسلامی، موضوع پیشرفت و توسعه اهمیت فراوانی دارد. »الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت« مدتی است از سوی مقام معظم رهبری مطرح گردیده است. هدف پژوهش حاضر بررسی و تبیین مفاهیم و مؤلفه های تمدن اسلامی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می باشد ضمن آنکه مدلی بومی از تمدن اسلامی بر مبنای این الگو طراحی شده است. ابعاد اصلی تمدن اسلامی، بر اساس پژوهش های انجام شده در این حوزه، به 4 بعد اصلی سیاسی، اقتصادی، معنوی و فرهنگی دسته بندی شده است.
هم چنین جهت استخراج مؤلفه های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، با استفاده از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، از ابتدای سال 68 تا کنون مؤلفه های اثرگذار در الگوی اسلامی پیشرفت استخراج شد و در 4 بعد قرار گرفت. براساس این الگو که مبتنی بر سخنان ارزشمند و گهربار مقام معظم رهبری انقلاب اسلامی است، می توان شرایط و الزامات فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بعد معنوی و رفتاری پیشرفت را که موجب پیشرفت همه جانبه نظام اسلامی ایران می شود در جامعه اجرا کرد. لذا مسئولین ومردم عزیز از هر قشری وظیفه دارند که هر یک از این شرایط و الزامات را ابتدائا بشناسند و بر اساس حوزه ی وظایف و اختیارات خود هر کدام را به منصه ی ظهور برسانند و اجرایی کنند.
مقدمه
تمدن در علوم اجتماعی از واژه های پرابهام است. این واژه همواره در تحلیل های تاریخی - اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد، بدون آنکه در باب تبیین معنایی اش بحثی مجزا و کامل صورت گرفته باشد. مصادیق ذکر شده برای تمدن، پنهان و آشفته است که به قاعده دراوردن آن همواره برای اندیشمندان دشوار بوده، آنها در تحلیل ها و تعاریف خود از تمدن، ناگزیر به استثنا کرده است. از سوی دیگر به رغم تلاش های تمدن شناسانه و مطالعات تمدنی که در نیمه دوم قرن بیستمف در دنیای اسلام - به ویژه در دنیای عرب - توسط اندیشمندان متععد همچون علال الفاسی، محمد قطب، قسطنطنین زریق، حسن حنفی و مالک این نبی صورت گرفت، حوزه تمدن شناسی همچنان از حوزه های ناشناخته پژوهشی در ذهنیت روشنفکر مسلمان ایرانی باقی مانده است.
ناشناخته ماندن حوزه مطالعات تمدنی و نادیده گرفتن این نگرش به مثابه یک رویکرد، موجب گردیده که حوزه های مختلف پژوهشی و فعالیت های علمی و تحقیقاتی صورتی پراکنده و جزءگرا پیدا کرده و در نهایت سرانجامی کلی و همسو پیدا نکنند. ریشه های ناکامی نگرش کلان در اسلام شناسی و غرب شناسی را هم باید در همین نقطه جستجو کرد؛ مطالعات میان رشته ای سیستمی هنوز در روند مطالعات جدید جایگاه لازم را نیافته است.
از سوی دیگر باید توجه داشت که ضرورت های نگرش تمدنی از ان روست که اولأ نگرش تمدنی، نگرشی فراگیر و جامع است. از طرفی نگاه تمدنی، نگاهی است که کارامدی نظام های اندیشه ای از آن رهگذر رخ می دهد و نگاه تمدنی است که شرایط برای نهادینه کردن اجتماعی یک فکر ان هم در گستره ای وسیع ممکن می گردد. همچنین تمدن شناسی هم در جهت تمدن سازی است و هم د رجهت خرج از سلطه تمدن دیگر. از سوی دیگر با ظهور اسلام در سرزمین عربستان، تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فراوانی پدید آمد و دین مبین اسلام تواسنت در اندک زمانی با اتصال انسان های سرگشته، به مبدأ هستی و ارائه جهان شناسی نوین و امزه های حیات بخش، پایه گذار تمدن عظیم جهانی گردد؛ و تمدنی پدید آورد که تمدن های قدرتمند و با سابقه ایران و روم ان زمان را به پالش و رقابت جدی فراخواند.
ولی سیطره و سروری تمدن اسلام پس از مدتی به رکود و سستی گرایید و بسیاری از جلوه ها و شکوه خود را از دست داد اما با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی، بار دیگر شکوه تمدن اسلامی احیا شد.
در کنار توجه به تمدن اسلامی، هر کشوری برای رشد و نیل به آرمان های ملت نیازمند داشتن الگویی برای پیشرفت و توسعه است. پیشرفت را می توان برنامه ای هدفمند در جهت حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب دانشت. با توجه به تفاوت جوامع مختلف در وضعیت موجود و با عنایت به این نکته که وضعیت مطلوب هر جامع همتناسب با مبانی معرفتی، فرهنگی، فلسفی، اخلاقی و ایدئولوژیک آن جامعه تعریف می شود، می توان ادعا کرد که وضعیت مطلوب جوامع مختلف با هم متفاوت است. به عبارت دیگر پیشرفت یک معنای جهان شمول و همه جانبه صادق ندارد و شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، ارزش ها و در یک کلام شرایط زمانی و مکانی در آن مؤثر است. نادیده گرفتن این واقعیت می تواند به بروز ناهنجارهای و تناقض هایی در جوامعی که به کپی برداری از الگوهای پیشرفت سایر کشورها- بدون توجه به شرایط بومی کشور محل اجرای الگوی پیشرفت- می پردازند، منجر شود، کما اینکه این وضعیت در جامعه ما به وضوح قابل مشاهده است.
این سخن به معنای این است که هیچ برنامه و الگوی پیشرفتی تعمیم پذیر نیست و نمی توان نسخه ان را دقیقا برای فرهنگ و کشوری دیگر پیچید؛ اما با توجه به این که کلیه الگوهای پیشرفت معطوف به انسان و رستگاری اوست، می توان مشترکاتی را میان این الگوها یافت و از تجارب سایرین استفاده کرد.
بنابراین الگویی که برای هر کشور برای رشد می تواند مناسب باشد طبیعتأ می بایست متناسب با ویژگی های بومی آن کشور باشد. در نتیجه الگوی مناسبی که برای کشور ایران می تواند مناسب باشد، الگویی است که از یک سو اقتضائات عقیدتی ملت یا همان شریعت اسلام را مراعات کرده باشد و از دیگر سو، متناسب با ویژگی های بومی، اقلیمی و فرهنگی ایرانی باشد؛ لذا این الگو در لسان مقام معظم رهبری با عنوان الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت مطرح گردیده است.
در این پژوهش تلاش گردیده که با ارائه ادبیات مربوط به مفهوم »تمدن اسلامی« و »الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت«، ابعاد و الزامات اصلی آنها معرفی و مدل بومی از تمدن اسلامی بر مبنای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تدوین گردد.
-1 ادبیات نظری پژوهش
-1-1 مفهوم تمدن
واژه civilization معادل تمدن یا حضاره است. این واژه در زبان انگلیسی از لغت لاتینی civis به معنی شهروند یا شهرنشین گرفته شده و برای دلالت بر ویژگیهایی مانند لطف، کیاست و لیاقت مورد استفاده قرار گرفته است که دستاورد شهرنشینی است یا برای پیشرفت و ترقی افراد و جمعیتهایی که در شهرها زندگی میکنند - سپهری، . - 35 :1385 یونانیان با استفاده از واژه civilization شهر را مجموعهای از نهادها و روابط اجتماعی میدانستند
در فرهنگ فارسی تمدن چنین تعریف شده است: »شهرنشین شدن، خوی شهری گزیدن و با اخلاق مردم آشنا شدن، زندگانی اجتماعی؛ همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم کردن اسباب ترقی و آسایش خود
به تعبیر دیگر تمدن در عربی از »مدن« اخذ شده است که معنای آن اقامت کردن است و در زبان انگلیسی، امروزه واژه civilization را به این مفهوم اطلاق میکنند که آن نیز به معنای استقرار یافتن است و در تعریف اجتماعی، همان شهرنشینی است
فرهنگهای عربی برای واژه تمدن - حضاره - متفقاند و حضاره - شهر - را عکس بداوت - بادیه - دانندمی. حاضِرَه به شهرها، روستاها و دهها گفتهودمیوشحضاره به معنای اقامت در حضر است. واژه حَضَرَ و مشتقات آن 25 بار در قرآن بیان شده است. همه این مشتقات که در 16 سوره قرآن بیان شده است، به معنی حضور، وجود و استعداد است. واژه حاضره و مشتقات آن در آیات 163 سوره اعراف، 158 بقره، 18 و 19 توبه، 9 روم و 61 هود بیان شده است
بعضی مدینه را از »دان یدین« دانسته و میم آن را زائد گرفتهاند . افزون بر این، مؤلف کتاب »التحقیق« واژه »مدن« را مأخوذ از لغت عبری و سریانی و واژه مدین و مدینه را مشتق از ماده »دین« و به معنای پذیرش و خضوع در برابر برنامهها، قوانین و مقررات دانسته است
در مباحث نظری مطالعات تمدنی، پرسش هایی نظیر تمدن چیست و چه فرآیندی برای دستیابی به تمدن مورد نیاز است، مطرح می شوند. فوکوتساوا یوکیچی، از مهمترین نظریه پردازان تمدن، دو تعریف از تمدن ارائه می دهد:
-1 تمدن به معنای محدود یعنی افزایش دادن آنچه که انسان مصرف می کند، افزایش صورت مادی تمدن.
-2 تمدن به معنای گسترده که در کنار ضرورت های روزانه به پالایش معرفت و پرورش فضیلت به نحوی که زندگی بشری را به مرتبه بالاتری بکشاندتوجه می شود. به عبارت دیگر یوکیچی برای تمدن دو سطح قائل است: سطح مادی و سطح معنوی که زیر بنای تحقق تمدن است و به مثابه موتور محرکه تمدن عمل می کند و براساس نیازهای موجود به صورت های مادی تمدن شکل می دهد
از سویی دیگر تمدن ها اموری پویایند که بر اثر رابطه بعد مادی و معنوی ایجاد می شود؛ لذا برای حفظ پویایی تمدن، هم بعد مادی و هم بعد معنوی پویایی خود را باید حفظ نمایند
بنابراین تمدن باید هدفی بیش از یک هدف مادی را تعقیب نماید؛ زیرا در گستره تمدنی کثرات مختلفی وجود دارند که موجب می شوند تمدن حالت وحدت و یکپارچگی خود را از دست دهد. آنچه که موجب می شود گستره ی تمدنی به صورت یک کلان گفتمان در اید و حرکت به سمت مطلوب را آغاز نماید، در حقیقت غایتی است که در خوداگاه تمدن و بلکه در باور آن نظام اجتماعی، دین یا عقلانیت جمعی پیدا شده و نظام های موجود در تمدن نیز بدان سو تمایل پیدا می کنند. دقیقأ درست پس از عبور از این مرحله است که می توان گفت فرآیند تمدن سازی آغاز شده است. تولد این غاتی سبب می شود نظام تمدنی به انسجام اجتماعی و نهایتأ سیستم اجتماعی برسد
آلکس دوتوکوبل نیز می گوید در میان قوانینی که بر جوامع انسانی حاکم اند یک قانون است که از همه قانون های دیگر دقیقتر و روشن تر است؛ برای آنکه انسانها متمدن شوند و همچنان متمدن باقی بمانند باید هنر به هم پیوستن انسانها نیز به اندازه افزایش سطح برابری انها رشد یابد - هانتینگتون، . - 11 :1386 هنر به هم پیوستن امری نسبی است و به میزانی که افزایش می یابد تمدن نیز با بالندگی خود ادامه می دهد. در نتیجه مسئله تمدن و تمدن سازی نیز امری نسبی است؛ زیرا تمدن محصول انسان است و انسان تمام علوم و ابزارهای مورد نظر را در اختیار ندارد تا بتواند به یکباره تمدنی کامل را خلق نماید.
بنابراین به گفته ی یوکیچی در مباحث نظری مطالعات تمدنی، پرسش هایی نظیر تمدن چیست و چه فرایندی برای دستیابی به تمدن مورد نیاز است، مطرح می شوند. فوکوتساوا یوکیچی، از مهمترین نظریه پردازان تمدن، دو تعریف از تمدن ارائه می دهد:
-1 تمدن به معنای محدود یعنی افزایش دادن آنچه که انسان مصرف می کند، افزایش صورت مادی تمدن
-2 تمدن به معنای گسترده که در کنار ضرورت های روزانه به پالایش معرفت و پرورش فضیلت به نحوی که زندگی بشری را به مرتبه بالاتری بکشاند توجه می شود.
به عبارت دیگر یوکیچی برای تمدن دو سطح قائل اس: سطح مادی و سطح معنوی که زیر بنای تحقق تمدن است و به مثابه موتور محرکه تمدن عمل می کند و براساس نیازهای موجود به صورت های مادی تمدن شکل می دهد از سویی دیگر تمدن ها اموری پویایند که بر اثر رابطه بعد مادی و معنوی ایجاد می شود؛ لذا برای حفظ پویایی تمدن، هم بعد مادی و هم بعد معنوی پویایی خود را باید حفظ نمایند