بخشی از مقاله
چکیده
دادهها همواره در یک سازمان وجود دارند، اما جمعآوری، سازماندهی، گزارشگیری و تحلیل کارآمد آنها یا به عبارتی »معنا بخشیدن به دادهها« موضوع متفاوتی است. هیچ اطلاعات کارگشایی از دادههای بدون مفهوم و معنای واقعی، حاصل نمیشود. این اطلاعات انباشته، موجب میشود تا در هر سازمان، هر شخص بنا به شرایط، موقعیت و سمت سازمانی برداشت متفاوتی از اطلاعات در دست خود داشتهباشد. امروزه تنوع و کثرت اطلاعات سبب شده تا بسیاری از مدیران سازمانهای بزرگ از اتفاقات صورت گرفته در سازمان خود اطلاع دقیقی نداشته باشند. محدودیتهای زمانی و فیزیکی موجب شدهاست تا این اطلاعات بیشتر بهصورت نادقیق و کلی در اختیار مدیران قرارگیرد. اینک با رشد صنعت فناوری اطلاعات و کسب تجربیات گوناگون در حوزه جمعآوری و ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات، موضوع » معنا بخشیدن به دادهها« و آسان کردن فرآیند تصمیم از جمعآوری، ذخیره، پاکسازی، تجمیع، تحلیل و بازیابی اطلاعات، فرآیند تصمیمگیری را برای مدیران آسان می سازد. هدف از انجام این مقاله توسعه ی سیستمهای مدیریتی پیشین توسط هوش تجاری میباشد. با توجه به محیط های پویا و متغیر امروزی یک سیستم هوشمندی که بتواند امکان پیش بینی محیطهای رقابتی امروز را داشته باشد و بتواند هوشمندانه رفتار کند نیازمند است. با توجه به نتایج بدست آمده هوش تجاری پاسخگوی این نیاز میباشد.
واژه های کلیدی
هوش تجاری،داده کاوی، سیستمهای مدیریتی
مقدمه
تصمیمگیری، فصل مشترک کلیه عملیات سازمان است و در یک زنجیره وابسته و فرایند منسجم منجر به تحقق چشمانداز، مأموریت و اهداف سازمان میشود. فلسفه تصمیمگیری برمبنای دانایی استوار است، یعنی تصمیم باید براساس آگاهی بر تمامی جوانب امور و عملیات انجام گیرد. هوش تجاری افراد را برای تصمیم گیری در همه عوامل موثر بر سازمان توانمند میسازد. مجموعه ای از ابزارها کاربران را قادر میسازد تا داده ها را برای کشف الگو ها، ارتباطات و چشم اندازهای جدیدی که برای هدایت تصمیم گیری ها سودمند هستند تحلیل کنند. به این ابزارها که برای یکپارچه سازی، تحلیل و فراهم نمودن دسترسی به انبوه داده ها برای کمک به اتخاذ تصمیمات بهتر مورد استفاده قرا میگیرند، هوش یا هوشمندی تجاری اطلاق میشود. ابزارهای اصلی هوشمندی تجاری شامل نرم افزار ارائه پرسش و گزارش گیری، ابزارهای تحلیلی چندبعدی داده ها و داده کاویست. وقتی به مفهوم هوشمندی در انسانها فکر می کنیم عموما مقصود ما قابلیت افراد برای ادغام دانش فراگرفته شده به اطلاعات جدید و تغییر رفتارهاست.
به گونه ای که موجب توفیق آنها در انجام وظایف یا انطباق با شرایط جدید میشود. به طور مشابه هوش تجاری این قابلیت را به سازمانها میدهد تا اطلاعات را جمع آوری کنند، در مورد رقبا،مشتریان و عملیات داخلی خود دانش ایجاد کنند و رفتار تصمیم گیری خود را به منظور دستیابی به سوددهی بالاتر و سایر اهداف تجاری تغییر دهند. در عصری که زمان کلید اصلی در تجارت است شرکتها به استفاده از ابزارهای اطلاعاتی روی آورده اند تا بتوانند اطلاعات مورد نظر را به سرعت از منابع استخراج کنند. یکی از تکنیکهای هوش تجاری داده کاویست. تسنگ و چنگ در سال 2012 با هدف کشف هوش تجاری از بازنگری محصولات آن لاین نشان دادند سیستمی به صحت و همگرایی بالا دست خواهد یافت که علایق محصول و قوانین آگاهی بخش با ارزش و مطمئن را داشته باشد و همچنین آنها دریافتند که هوش تجاری کاربردهای مهمی برای تجزیه و تحلیل بازار و مدیریت تجارت الکترونیک خواهد داشت.
فرخی و پوکاداری در سال 2012 با هدف بررسی ضرورت ایجاد یک مدل برای ارزیابی پروژه های هوش تجاری نشان دادند که ارزیابی سیستم های هوش تجاری حیاتی میباشند و نتیجه گرفتند که هوش تجاری باعث دوری از اتلاف وقت و منابع میشود. النا در سال 2012 در تحقیقی تحت عنوان هوش تجاری بیان نمود که هدف هوش تجاری حمایت از تصمیم گیری بهتر در کسب و کار است. بنابراین سیستم هوش تجاری میتواند سیستم پشتیبانی از تصمیم نامیده شود. bدایان و داگلز در سال 2010 در تحقیق خود به عنوان ارائه مدلی از سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری و هوش تجاری برای مشتریان آن لاین نشان دادند که هوش تجاری و مدیریت ارتباط با مشتری نقش کلیدی در کسب و حفظ مزیت رقابتی دارد.
کوهن در سال 2009 به منظور ارزیابی هوش تجاری و اثرات آن بر عملکرد سازمان بیان نمود که با طراحی صحیح سیستم هوش تجاری میتوان میزان خلاقیت و نوآوری را در سازمان افزایش داد. سادوک و لسکا در سال 2009 با هدف ارائه مدل هوش تجاری برای کسب و کارهای کوچک بر اساس دانش ضمنی مدلی را ارائه نمودند که در آن با ترکیب دانش ضمنی و اطلاعات غیر رسمی میتوان به پیش بینی محیط و تصمیم گیری استراتژیک کمک کرد. مقاله حاضر سعی در جمع آوری مولفه های کلیدی هوش تجاری و تاثیری که روی تصمیم گیری در سازمانها و در نتیجه مدیریت اثربخش میگذارد، میباشد.
بدنه اصلی مقالات
مدلهای زیادی در زمینه مراحل مختلفی که باید در فرایند تصمیمگیری طی شود، مطرح شده اند که از اصول خاصی پیروی می کنند، ولی پایه و اساس همه آنها یکی است.
سیستمهای مدیریتی
.1 سیستم پردازش رخداد یا :TPS
به طور کلی در هر سازمانی یک سری رخداد وجود دارد که برای سازمان حیاتی است، لذا باید از این اطلاعات به نحو احسنت استفاده شود. از نظر تنوع، این نوع سیستمها بیشترین تنوع را دارند. TPS ها سیستمهای سادهای هستند و پیچیدگی خاصی ندارند و ترکیب بیشتر آنها در جمعآوری اطلاعات میباشد. سیستمهای پردازش رخداد معمولاً در سازمانها برای انجام کارهای ساده و تکراری و اموری که بصورت روزانه انجام میگیرند، مورد استفاده قرار میگیرد. کار با این سیستمها ساده و روتین است و این سیستمها بیشتر، رخدادهایی را ثبت میکنند که ارتباط سازمان با بیرون از سازمان مطرح میباشد. TPSها معمولاً سیستمهای کامپیوتری هستند. این سیستمها کاملاً ساختیافته بوده و اهداف و منابع آنها از قبل تعیین شده میباشد. از کار افتادن TPS، گاهی مساوی با ورشکستگی سیستم است. به طور کلی TPS بستری فراهم میکند که سایر سیستمها بر آن بنا میشوند. عملیات روزانه سازمانها بوسیلهی این سیستمها انجام میپذیرد. از خصوصیات اصلی این سیستمها داشتن ماهیت روتین، داشتن داده و اطلاعات حجیم و دارای جزئیات و عدم نیاز به تصمیمگیریهای مدیریتی در حین کار با سیستم میباشد.
.2 سیستم اتوماسیون اداری یا : OAS
کار اصلی این سیستمها مدیریت اسناد و ایجاد تسهیل در نامه نگاری و اطلاعات درون سازمان میباشد. در این سیستمها به کمک تکنولوژی ارتباطی و با استفاده از واژهپردازها، فایلهای الکترونیکی، نامههای الکترونیکی، کنفرانس الکترونیکی و ... در جهت اتوماسیون اداری استفاده میگردد. از سیستمهای اتوماسیون اداری برای برقراری مکاتبات بدون کاغذ در سازمان استفاده میگردد. سیستم اتوماسیون اداری وظیفهی برقراری ارتباطات داخلی سازمان و همچنین افراد سازمان با خارج از سازمان را عهدهدار است. این ارتباط به بهبود هماهنگی فعالیتها و کیفی کردن کار کمک می-کند. پردازشگرهای متن، پست الکترونیک، ارسال صدا، ارسال فکس، ویدئو کنفرانس و کنفرانس صوتی از ابزارهایی هستند که میتواند در این مجموعه بکار رود.
.3 سیتمهای اطلاعات مدیریتی یا :MISاین سیستمها وظیفه پشتیبانی از مدیریت میانی و بعضاً مدیریت عملیاتی را بوسیلهی اطلاعاتی که به آن میدهند، انجام میدهند تا مدیر وظایفش را بهتر انجام دهد. توجه MIS به گذشته و حال است و به صورت مشخص به عملیات داخلی سازمان توجه دارد و به بیرون سازمان ارتباطی ندارد و عملیات وسیع سازمان را خلاصه میکند. این سیستمها ساختیافته و نیمه ساختیافته میباشند. با این حال MIS دارای انعطافپذیری بالایی نیست و توان تحلیل و پردازش وسیع و پیچیده را ندارد. همچنین این سیستم در مقابل اطلاعاتی که به مدیر ارائه میدهد بیتفاوت است. مدلهایی که در MIS مورد استفاده هستند، مدلهای سادهای بوده و جهت گذارشگیری استفاده میشوند.
.4 سیستم پشتیبانی از تصمیم یا : DSS
این سیستمها جهت اجرای مدلهای پیچیدهی آماری و ریاضی، تحلیل دادهها و پشتیبانی از تصمیم مورد استفاده قرار میگیرند. ورودی این سیستمها حجم دادههای کم، پردازش همراه با تعامل با کاربر، خروجی تحلیل تصمیم و کاربران آن پرسنل حرفهای سازمان میباشند. DSS ها جهت تصمیمگیری در مواقعی که سابقه وجود ندارد، استفاده میشوند و نتایج بدست آمده از آنها بهینه است که مدیران را در اخذ تصمیمات منحصر به فرد که غیر ساختیافته یا نیمه ساختیافته هستند، یاری میدهد و هوشمندی مدیران یا کارکنان حرفهای را با قابلیتهای کامپیوتری ادغام کرده تا کیفیت تصمیمات را بهبود بخشد.
.5 سیستم اطلاعاتی اجرایی یا :EIS
سیستم EIS به مدیر ارشد سازمان کمک میکند تا یک تصویر کلی از سازمان را در اختیار داشته باشد. از آنجایی که مدیر ارشد باید با استفاده از کمترین وسایل و اطلاعات، کاملترین و جامعترین برداشت را از وضع سازمان داشته باشد و از طرف دیگر مدیر ارشد باید معیارهایی برای ارزیابی داشته باشد و ریشهیابی مسائل ممکن است برای مدیر ارشد با اهمیت باشد، این سیستم میتواند بهترین کمک را به او برساند. توجه مدیر ارشد بیشتر به خارج سازمان میباشد، از این رو باید بتواند فرصتها و تهدیدها را شناسایی کند. سیستمهای EIS بمنظور کمک به دستیابی مدیران به عوامل کلیدی موفقیت طراحی شده و با معرفی موقعیتها و فرصتها، امکان تحلیل آن را فراهم میسازند.
برای سالیان متوالی از سیستم های اطلاعات مدیریتی موجود استفاده میشد اما این سیستمها قادر به ایجاد یکپاچگی میان داده های پراکنده و ناهمگن و شناسایی مناسب وابستگی های موجود میان داده های جدید نبودند. برای اینکه سازمانها قادر به واکنش سریع در برابر تغییررات بازار باشند، نیاز به سیستمهای اطلاعاتی مدیریتی دارند که بتوانند از سازمان و محیط آن تحلیلهای علت و معلولی مختلف انجام دهند. بنابراین سازمانها برای حفظ بقا همزمان با پیشرفت فناوری باید تسلط بر فناوری های جدید مانند هوش تجاری را در کسب و کار یک الزام و ضرورت اجتناب ناپذیر تلقی کنند.سیستمهای هوش تجاری ابزاری را فراهم می کنند که بر اساس آن نیازهای اطلاعاتی سازمان به شکل مناسبی پاسخ داده میشوند.
هوش تجاری، شامل ابزارها، تکنولوژِیها و فرایندهای تبدیل داده ها به اطلاعات و تبدیل اطلاعات به دانش مورد نیاز برای بهینه سازی تصمیم گیری در سازمان است. استفاده از راه حل سیستم هوش تجاری میتواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش میدهد. هوش تجاری مجموعه ای از مهارتها، فن آوریها و سیستمهای کاربردیست که برای جمع آ وری، ذخیره سازی ، تحلیل و ایجاد دسترسی کارامد به انبارهای داده جهت کمک به سازمانها برای تصمیم گیری صحیح مورد استفاده قرار می گیرد. پس از آنکه داده ها در انباره داده و بازارهای داده گردآوری و سازمان دهی شدند، می توان آنها را برای تحلیل های آتی بکار برد. تحلیل داده ها شامل طبقه بندی، خوشه بندی، آنالیزهای آماری، پیش بینی های ریاضی، تحلیل های هوشمند مبتنی بر شبکه های عصبی و الگوریتمهای ژنتیک می باشند.
واژه های پرکاربرد در هوش تجاری عبارتند از: تحلیلهای تک کاره: تحلیلهایی هستند که کابر به منظور دستیابی به پاسخی سریع به سوالی خاص تهیه نماید. مکعبههای بر خط تحلیل زیربنای تحلیلهای تک کاره هستند. تحلیل: بخشی از یک سیستم هوش تجاری هستند که کاربر میتواند با استفاده از آن یک شاخص کلیدی عملگرد را جهت بررسی های بیشتر به بخشهای مختلف تقسیم نماید. ضابطه: کاربران میتوانند با استفاده از ضوابط، بخشی از داده های موجود در تحلیل و یا گزارشات خود بحساب آورده و یا خارج نمایند. گرافیکی کردن داده ها: بخشی از یک سیستم هوش تجاری که هدف از آن ارائه واضح و روشن از داده ها و اطلاعات مورد درخواست کاربر از سیستم هوش تجاریست.
داشبورد مدیریتی: در یک سازمان برای مدیر همان کاری را انجام می دهد که داشبورد اتومبیل برای راننده انجام میدهد. با استفاده از آن مدیران و کارشناسان سازمان میتوانند به عنوان مثال از عملکرد لحظه ای هریک از واحدهای سازمانی آگاه گردند. نفوذ به درون: این ویژگی به معنای نفوذ کاربر به لایه های بیشتر داده های سازمان با جزییات بیشتر دارد. نفوذ بواسطه: با استفاده از این قابلیت کاربر تشخیص میدهد که اعداد مورد نظر او در داده ها از کجا مشتق شده اند تا نهایتا به تعاملاتی برسند که تحلیل پیش روی او را تشکیل داده اند. سیستم هوش تجاری همراه: به سیستم هوش تجاری گفته میشود که روی تلفن همراه یا تبلت در اختیار کاربر قرار میگیرد..
گزارش: گزارشات سازمانی همان اطلاعات کسب و کار هستند که بطور روزانه، هفتگی و ماهیانه در اختیار کاربر قرار میگیرند. تحلیلهای مبتنی بر پیش بینی: از این تحلیلها جهت شناسایی فرصتها و تهدیدهای پیش روی سازمان اسفاده میشود که براساس روندها و الگوهای موجود در داده های سازمان توسط سیستم شناسایی می شوند. برشهای افقی و عمودی: برش افقی به معنای جداکردن یکی از ابعاد داده ها میباشد. از سوی دیگر برش عمودی هنگامی رخ میدهد که کاربر چندین ابعاد را جهت رسیدن به یک زیرمکعب انتخاب می نماید. محاسبات کاربر: کاربران می توانند محاسبات خود را به تحلیلهایی که توسط سیستم در اختیار آنها قرار داده شده، اضافه نمایند. انباره داده: در حقیقت یک پایگاه داده است که براساس نیازمندیهای سیستم هوش تجاری در یک سازمان تهیه گردیده است. داده های فرایندی سازمان از سیستمها و منابع داده ای مختلفی که در آن قرار دارند استخراج شده و در انبار داده گردآوری میشوند.
داده های توصیفی: اصطلاحا به داده هایی درباره داده های دیگر اطلاق میشود. دو دسته اند: اول متا دیتاهای سیستم که جهت توصیف ساختار و طبیعت داده ها مورد استفاده قرار می گیرند. دوم متادیتاهای کسب و کار که جهت توصیف داده هایی که با آنها سروکار داریم مورد استفاده قرار می گیرند و چگونگی ارتباط آنان با سایر داده های موجود در انبار داده را بیان می دارند.
داده های حجیم: به حجم بزرگی از داده ها اشاره دارد که امکان پردازش آنها با استفاده از ابزارهای قدیمی بسختی وجود دارد، بخصوص هنگامیکه داده ها در سازمان به سرعت ایجاد میشوند. سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان: سیستمهایی هستند که تمامی داده ها و اطلاعاتی موجود در تمامی واحدهای سازمانی مانند واحدهای تولید، حسابداری، مالی و فروش .. را یکپارچه می کنند. هدف این سیستم تسهیل جریان اطلاعات بین واحدهای یک سازمان است.
:SQL به زبان برنامه نویسی اطلاق میشود که جهت مدیریت داده ها در پایگاههای داده رابطه ای مورد استفاده قرار میگیرد و برنامه نویسان، کاربران و برنامه های کاربردی فرمانهای مدیریت داده را از طریق آن اعمال میکنند. داده کاوی: بخشی از یک سیستم هوش تجاریست که وظیفه آن شناسایی روندهایست که در مجموعه ای از داده ها وجود دارند. این روندها اساسی برای پیش بینی آینده سازمان در سیستم هوش تجاریست. عوامل موثر بر هوش تجاری سازمان همانطور که یک رویکرد سیستمی دقیق و به روز مثل هوش تجاری میتواند بر کارایی و عمکرد سازمان تاثیر بگذارد، بسیاری از عواما نیز میتوانند بر میزان کارایی هوش تجاری تاثیرگذار باشند که از جمله این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مشتریان:
هوش تجاری به تجارت کمک می کند تامشتریان خود را بهتر بشناسد و خواسته ها و رجحانهای آنها را کشف کند و امکانات خود را با رجحان مصرف کننده تطبیق دهد. هوش تجاری داده های جمع آوری شده از مشتریان را تحلیل، تدوین و مورد استفاده قرار می دهند. رقبا: یک تجارت موفق نه تنها باید مشتریان خود را راضی نگه دارد بلکه باید مترصد رقابت با رقبا نیز باشد. هوش تجاری میتواند به