بخشی از مقاله
چکیده
جایگاه انسان الهی در تعلیم و تربیت همواره به شکل خاصی مطمح نظر بوده است. این مسئله در چارچوب آراء مربیان بزرگ یا استلزامات تربیتی مکاتب فلسفی بیان می شود. نقش مهم و اثرگذار تعلیم و تربیت در زندگی انسان بر کسی پوشیده نیست، چرا که تعلیم و تربیت صحیح می تواند فرد را به اوج ارزش ها و شایستگی ها برساند و اگر غلط افتد، و ی را به سقوط می کشاند . در این راستا تعلیم و تربیت اسلامی می خواهد با جهت دادن به رشد و شکوفایی استعدادهای فطری و خدادادی، آدمی را از آن چه هست به آنچه باید باشد، هدایت کند. قرآن و بعثت رسولان و ائمه اطهار - ع - همراه با برنامه های جامع زندگی ساز و انسان ساز، به عنوان هادیان انسان به عنوان عوامل تعلیم و تربیت وی بوده اند و دستورات و نظرات آنان به عنوان منابع اصلی هدایت و تربیت شناخته شده اند. در پژوهش حاضر با روش تحلیل اسنادیبه تعریف و شناسایی سبک زندگی اسلامی پرداخته و سپس راهکارهای ترویج آن را توسط تعلیم و تربیت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.
.1 مقدمه
تعلیم و تربیت از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای زندگی بشری است. تنها در پرتو تعلیم و تربیت صحیح است که انسان به عنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف و آرمانهای خود دست می یابد - کاردان و همکاران، . - 1386 انسان، شگفت انگیزترین مخلوق خداوند و والاترین نشانه قدرت حق است. انسان، مستعد اتصاف به صفات و کمالات الهی است و آفریده شده است تا به مقام خلیفه اللهی برسد و این سیر جز با تعلیم و تربیت حقیقی میسر نمی شود . بی گمان بهترین روش تعلیم و تربیت که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و همه نیازهای روحی و روانی اوست، راهی است که از ناحیه وحی و مربی همه عالم ارائه شود. چنانکه قرآن کریم آیین خود را بهترین آیین تربیت برای کل بشر معرفی کرده است و می فرماید “ ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم - ” السراء، . - 9 حقاً“ که این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست هدایت می کند.” آئین مقدس اسلام روشهای خاصی را برای تربیت انسان ارائه نموده است که بطور کامل در قرآن، سنت و احادیث ذکر شده است. از جمله اینکه خداوند سبحان در اولین آیات قرآن کریم که برحضرت محمد - ص - نازل کرد بر خواندن و تعلیم و تربیت تأکید فرمود: “اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم - ” العلق، . - 1-6 در اهمیت تربیت در اسلام همین بس که در قرآن مجید یکی از اهداف عالیه بعثت پیامبران به عنوان تزکیه - تربیت - نام برده شده است. همچنین بیش از هزار مرتبه خدای متعال با عنوان - رب - و صدها مرتبه با صفت - عالم - و - علیم - ذکر شده است.
.2 روش پژوهش
روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل اسنادی بوده که با بررسی اسناد و متون دینی و اسلامیو همچنین تحقیقات پیشین به استخراج روشهای تعلیم و تربیت در ترویج شسبک زندگی اسلامی پرداخته است . جامعه تحقیق شامل کلیه منابع دست اول - قرآن، احادیث، متون فقهی و سایر متون اسلامی است - و منابع دست دوم - پژوهش ها، تحقیقات، کتب و مقالات پژوهشگران در این زمینه است - .
3پیشینه پژوهش
در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی و سبک زندگی تحقیقات زیادی بین پژوهشگران اسلامی صورت گرفته است از جمله: کیان و سحری - 1393 - در تحقیقی با عنوان سبک زندگیمتعلّم در تعلیم و تربیت تمدن نوین اسلامی، به واکاوی سبک زندگیمتعلّم در تمدن نوین اسلامی و مقایسه آن با آراء اندیشمندان غربی پرداختند. بردی حق نیا و همکاران - 1394 - در مقاله ای با عنوان نظام تعلیم و تربیت و سبک زندگی با رویکرد نظم و امنیت تبیین و ترویج دیدگاه های اموزشی و تربیتی و مفهومی سبک زندگی و جایگاه آن درحفظ و ارتقا نظم وامنیت پرداختند، این پژوهش در صدد پاسخگویی به این سوال است که تعلیم و تربیت برسبک زندگی افراد از لحاظ برقراری نظم و امنیت چه تاثیری می تواند داشته باشد؟شکریان دهکردی - 1386 - در تحقیق خود با عنوان “فلسفه تعلیم و تربیت در اسلام” عنوان می دارد که برای ایجاد یک جامعه سالم و متخلق به اخلاق اسلامی، نیاز به یک نظام آموزشی زنده و مترقی است که انسانهای آزاد، خلاق و تلاشگر پرورش دهد. دلشاد تهرانی - 1380 - در کتاب سیری در تعلیم و تربیت اسلامی، اهداف تربیت اسلامی را رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خود، رابطه انسان با جامعه، رابطه انسان با تاریخ را برمی شمارد. احمدی - 1384 - درباره روشهای تربیت در اسلام، داشتن الگو و سرمشق برای تربیت، تمرین، تکرار و عادت دادن، موعظه، نصیحت، امر به معروف و نهی از منکر، انذار، بیان قصص انبیاء، دعا و نیایش، توبه و بازگشت را براساس آیات قرآن و احادیث استخراج نموده است.
.4 ادبیات تحقیق
.4-1 سبک زندگی
مفهوم »سبک زندگیٌ« از جمله مفاهیمی است که پژوهشگران حوزه جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی آن را به کار می برند و دامنه به کارگیری آن در ادبیات علوم اجتماعی رواج زیادی یافته است. در حوزه مطالعات فرهنگی، سبک زندگی »به مجموعه رفتارها و الگوهای کنش های هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد اطلاق می شود و نشان دهنده کمّ و کیف نظام باورها و کنش های فرد است. در یک نگاه کلی، می توان گفت: شیوه زندگی یا سبک زیستن، منعکس کننده گرایش ها، تمایلات، رفتارها، عقاید و ارزش های یک فرد یا جامعه است، و مجموعه ای از طرز تلقی ها، عادت ها، نگرش ها، سلیقه ها، معیارهای اخلاقی و سطح اقتصادی، در کنار یکدیگر، طرز زندگی کردن فرد یا گروهی را می سازند. سبک زندگی را می توان در مقوله های مختلفی همچون اوقات فراغت، تفریح، رفتارهای جنسی، علایق حرفه ای، شغلی و پوشش و علایق هنری، ادبی، ورزشی، زبان و غیره مورد بررسی قرار داد. موارد مذکور، سبک زندگی در مقیاس فردی را بیان می کند. اما در مقیاس خانوادگی، اجتماعی، حکومت داری و بین المللی نیز سبک زندگی قابل بررسی است که در کتب و مقالات دیگری باید بدان پرداخته شود. - رجبی،48 :1383 تا - 55 سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتارها و الگوهای کنش هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد، اطلاق می شود. طبیعی است که بر اساس چنین رویکردی، سبک زندگی علاوه بر این که دلالت بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و کنش های اشخاص در هر جامعه دارد و مبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد در جریان عمل روزمره است، نشان دهنده کم و کیف نظام باورها و ارزش های افراد نیز خواهد بود. چنین برداشتی از مفهوم سبک زندگی، علاوه بر این که پشتیبانی جدیدترین دیدگاه های مطرح در این عرصه را به همراه دارد - فاضل قانع، . - 9 :1392 چنین تعبیری قابلیت خوبی برای بومی سازی مفهوم سبک زندگی براساس اقتضائات جامعه اسلامی برخوردار می نماید.
.4-2 سبک زندگی اسلامی
سبک زندگی اسلامی یعنی رفتارهای انسانیای که متأثر از فرهنگ اسلامی است. به تعبیر دیگر میتوان گفت رفتار انسانی از آن جهت که انسانی است، جدای از فرهنگ نخواهد بود؛ یعنی انسانی بودن با فرهنگی بودن مساوی است. امکان ندارد رفتاری انسانی باشد، یعنی از فکر و اراده انسان سرچشمه بگیرد، ولی پشتوانه فرهنگی نداشته باشد؛ زیرا رفتار متفکرانه از پیشفرضها و مبانیای ناشی میشود که همان فرهنگ است؛ بدین معنا که ویژگی انسانی بودن، یعنی آنچه انسان را از سایر جانداران متمایز میسازد، فرهنگ است. میتوان گفت فرهنگی بودن، به یک معنا مقوم انسانیت است، چرا که فرهنگ در اصطلاح جامعهشناختی اش دارای معنایی عام است که حتی در مورد فرد نیز صادق است. در این صورت باید به عنوان یک پیشفرض، زمینه های رفتار انسانی را که سبک زندگی بر آن صدق میکند، بررسی کنیم؛ یعنی ببینیم چه چیزهایی ممکن است مصداقی برای سبک زندگی انسانی، و یا مصداقی برای تأثیرفرهنگ در زندگی و رفتار انسان باشد؛ از خوردن و آشامیدن که ضروریات اولیه زندگی است، تا سایر شئون زندگی، و تا ارزشهای متعالی اخلاقی، همه زمینههایی است که فرهنگ میتواند در آن دخالت داشته باشد - مصباح یزدی، - 1392 سبک زندگی اسلامی، نشأت گرفته از یک دغدغه ی فرهنگی و دینی و با هدف بررسی نقاط ضعف و قوت سبک زندگی بر حسب شاخص های دینی و اقدام در جهت ارتقا و رفع آسیب های آن از این منظر است چنان که مقام معظم رهبری - مدظلله - می فرمایند: »تمدن نوین اسلامی، بدون سبک زندگی شکل نمی گیرد... ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم -که هدف رستگاری است- باید به سبک زندگی اهمیت دهیم. اگر به معنویت و رستگاری معنوی، اعتقادی هم نداشته باشیم برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، بازپرداختن به سبک زندگی مهم است... باید به دنبال این باشیم که فرهنگ زندگی را تبیین کنیم، تدوین کنیم و به شکل مطلوب اسلام تحقق ببخشیم... اگر ما به این معقولات به طور جدی بپردازیم، پیش رفت اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت، هر چه ما در صنعت پیش رویم، هر چه اختراع ها و اکتشاف ها زیاد شود، اگر این بخش را ما درست نکنیم، پیش رفت اسلامی را معنای حقیقی کلمه نکرده ایم« - ولی زاده،. - 48 :1392
در جامعه امروز ما ، سبک زندگی ایرانی اسلامی که برگرفته از حیات طیبه اسلامی و مبتنی بر توجه به تولید و آسایش همراه با احسان به دیگران است. این نوع سبک زندگی ،می بایست متاثر از آموخته های دینی خود ما باشد که می-توان در قالب حیات طیبه اسلامی آن را طرح کرد. هدف سبک زندگی ایرانی و اسلامی توجه به الگوهای صحیح زندگی؛کشف هویت تاریخی . معرفتی عمیق دراستفاده از کالاهای مدرن امروزی و داشتن دین عقلانی به نام اسلام در سبک زندگی ایرانیان و همچنین برای غالب کشورهای اسلامی . ما اگر پیشرفت همه جانبه را به معنای تمدنسازی نوین اسلامی بگیریم که یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است - قربانی،. - 1392
.1-2-4 ضرورت های تحقق سبک زندگی دینی
از آن چه در توضیح سبک زندگی دینی بیان شد، می توان ضرورت هایی را برای تحقق این سبک از زندگی استنتاج نمود:
الف - بر خلاف ادعاهایی که در تفسیر و تبیین علم، توسط اندیشمندان رشد یافته در عصر مدرنیته و پست مدرنیسم مطرح شده است، دانش نمی تواند مستقل از زمینه های فرهنگی و عقبه معرفتی پدیدآورندگان آن باشد. در نتیجه، آن گونه از سبک زندگی که جامعه شناسان و روان شناسان غربی بر اساس اقتضائات فرهنگی و اجتماعی خود مورد توجه قرار داده و خواسته یا ناخواسته به ترویج آن می پردازند، آمیخته با نظام معنایی و معرفتی جوامع سکولار غربی بوده و لوازم و پیامدهای اجتماعی و تمدنی ویژه آنان را به همراه دارد. پس جوامع مسلمان نباید به شناسه های ظاهری و ادعایی که علم مدرن از خود ارائه می کند اعتماد کنند و آن را میراث مشترک بشریت که به فرهنگ و قوم خاص تعلق ندارد تلقی نمایند؛ زیرا با پذیرش چنین پنداری، حتی اگر بخواهیم در چارچوب ارائه شده از سوی آنان، دغدغه های دینی خود را نیز پوشش دهیم باز به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید و به جای بازخوانی دین اسلام و فرهنگ مسلمانی، در ورطه بازسازی دین و فرهنگ و تغییرات ساختارشکنانه گرفتار خواهیم شد و جامعه مسلمان » به جای آن که نیازهای عصر و محیط خود را با روش اجتهادی، از طریق بنیان ها و اصول خود پاسخ دهد و در جهت دینی کردن عصر خود گام بردارد، ذخیره های فرهنگی امت اسلامی را در خدمت عرف دنیوی بشر امروز قرار می دهد.« - پارسانیا، - 35 :1390 پس یکی از ضرورت های تحقق سبک زندگی اسلامی آن است که فراتر از پارادایم غالب و حاکم بر اندیشه سکولار، به بازخوانی فرهنگ مسلمانی و آموزه های اسلامی خود بپردازیم و با تکیه بر منابع معرفتی اسلام، سبک زندگی متناسب با فرهنگ دینی و سازگار با اقتضائات عصری را تعریف، ترسیم و ترویج نماییم.
ب - سبک زندگی و مجموعه الگوهای رفتاری آن، اگر از تناسب فرهنگی برخوردار بوده و کارکردهای شایسته و مورد انتظار را به همراه داشته باشد، می تواند در پدید آمدن یک تمدن بزرگ انسانی، اثرگذار باشد. فرهنگ به عنوان مجموعه در هم تنیده و رو به تکاملی از ویژگی های خاص زندگی اجتماعی انسان، هم شامل ارزش های مورد توجه اعضای یک جامعه یا گروه معین و هنجارهایی که از آن پیروی می کنند، می شود و هم کالاهای مادی که اعضای جامعه تولید می کنند و نیز چگونگی بهره برداری از آن ها را در بر می گیرد؛ به عبارت دیگر، علاوه بر هنر، ادبیات، موسیقی و نقاشی که فرآورده های متعالی ذهن به شمار می روند، چگونگی لباس پوشیدن اعضای جامعه، مراسم ازدواج، زندگی خانوادگی، الگوهای کار و فعالیت، مراسم مذهبی، انواع سرگرمی، شیوه گذران اوقات فراغت و مواردی از این دست را نیز می توان جزء فرهنگ دانست - گیدنز، . - 56 :1381 بر این اساس می توان گفت فرهنگ با سبک زندگی دارای هم پوشانی بوده و در واقع، سبک زندگی بخشی از فرهنگ را تشکیل می دهد. برای توضیح بیشتر می توان گفت خاستگاه