بخشی از مقاله
چکیده
این که قرآن غنیترین و گستردهترین پشتوانه فکری، فرهنگی و اعتقادی در ادبیات فارسی است قولی است که جملگی برآنند و این موضوع در گفتمانها و بررسیهای ادبی همواره یکی از مباحث بنیادین بوده است. بهویژه در متون عرفانی حضور و جلوه متفاوت و گستردهتری از آیات قرآن را میتوان دید. به گونهای که یکی ازمّاهات متون ادبی عرفانی فارسی را که مثنوی معنوی باشد به شایستگی قرآن شعر فارسی دانستهاند. این نامگذاری خود ناشی از داوری آگاهانه و عادلانه ای است که مخاطبان شعر فارسی داشتهاند. آیات قرآنی به گونههای مختلف و در جایجای مثنوی با تار و پود کلام مولانا آمیخته شده است. بررسی موردی کارکرد هریک از آیات از نظر کم و کیف در مثنوی نتایج درخوری را به همراه دارد و از اهمیتی ویژه برخوردار است. نگارنده در این مقاله با اذعان به اهمیت و ضرورت این مسأله بر آن است که کم و کیف تجلی آیات سوره مبارکه انفال را از نظر فکری، ادبی و عرفانی در تار و پود کلام مولانا در منظومه مثنوی معنوی واکاوی و تحلیل کند.
مقدمه
قرآن کریم، مجموعهایست نفیس شامل علوم و معارف الهی، آداب و اخلاق پسندیده، احکام و قوانین استوار، قصص و اخبار راستین و مواعظ و امثال ارزشمندی که همواره راهگشای نیازهای فردی و اجتماعی بشر است. معانی و مفاهیم این مصحف شریف در طول چهارده قرن بر تمام جنبههای زندگی مسلمانان تأثیر گذاشته است. یکی از این موارد، تأثیرگذاری و نفوذ عمیق در اندیشه شاعران و نویسندگان بزرگ ادب فارسی است. در این میان سهم مولانا جلالالدین بلخی، به عنوان یکی از بزرگترین عارفان شاعر در بهرهگیری از این منبع عظیم و سرچشمه جوشان بسیار است. چنانکه در بیان این موضوع چنین سرودهاند:
من نمیگویم که آن عالیجناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب
مثنوی معنوی مولوی هست قرآنی به لفظ پهلوی1
اشراف کمنظیر مولوی بر قرآن و مضامین آن موج عظیمی از مفاهیم قرآنی را در مثنوی پدید آورده است چنانکه کمتر بیت یا صفحهای از آن را بیبهره از اندیشههای قرآنی میبینیم. تبحر مولوی در نوع بهرهگیری از آیات و استدلال به آنها و شیوه-های گوناگون بهکارگیری این مفاهیم نشان از وقوفی همهجانبه و اشرافی بیسابقه بر محتوای قرآن است. اما در عین حال درباره »قرآندانی«مولوی ذکر این نکته ضروری است که صِرف وجود اصطلاحات و عبارات قرآنی در گفتار یک نویسنده یا شاعر دالّ بر استفاده مستقیم وی از قرآن نیست و به قول زرینکوب: »مردم کوی و بازار هم در زبان محاوره خویش از تعبیرات و اشارات قرآن مدد میگیرند و برای آن که شاعری در شعر خویش به داستان توفان نوح و کشتی او اشاره کند یا از
ابراهیم و آتش نمرود یاد کند یا به گوساله سامری و عزیز مصر و آتش طور و سحر هاروت بابل اشاره نماید، لازم نیست که حتماً حافظ قرآن باشد و مفسر و قاری آن« - زرینکوب، - 58 :1375 لذا در بررسی تأثرات قرآنی مولانا بیشتر باید در تأملات وی در نکات قرآنی پرداخت تا در ظواهر منقولات وی. تأثیر قرآن در ابیات مثنوی به اندازهای است که »مرحوم حکیم حاج ملاهادی سبزواری در هنگام توصیف و تمجید از کتاب مثنوی، آن را تفسیر قرآن مینامد« - جعفری، بیتا: - 56 و همانگونه که دکتر زرینکوب نیز متذکر شده: »فهم درست مثنوی بدون آشنایی با قرآن حاصل نمیشود، چراکه غیر از اخذ قصههای قرآنی و تفسیر تعدادی از آیات آن، سراسر مثنوی مملو از الفاظ و تعبیرات قرآنی و مشحون از موارد استشهاد و تمثیل به آیات کلام الهی است.« - زرینکوب، - 40 :1373 درباره ارتباط مثنوی با قرآن، آثار و تحقیقات ارزشمندی انجام گرفته است.
از جمله این آثار کتاب مختصری است از دکترامین پاشا اجلالی شامل توضیحات ادبی، عرفانی و اشارات قرآنی دفتر اول. کتاب آیات مثنوی از محمود درگاهی نیز که در اصل پایان نامه وی بوده شامل 1220 بیت دارای اشارات قرآنی از شش دفتتر مثنوی است. کریم زمانی هم بخشی از جلد هفتم و پایانی شرح جامع مثنوی را به فهرست آیات قرآنی آن اختصاص داده است. رینولد نیکلسون نیز در شرح مختصر خود بر مثنوی به اجمال به برخی از اشارات قرآنی آن اشاره کرده است. اثر قابل ذکر دیگر در این زمینه، کتابی است با عنوان »فرهنگواره تأثیر آیات قرآن در ابیات مثنوی« به کوشش سیامک مختاری و بهاءالدین خرمشاهی.
تاکنون اثری که سورههای قرآن و آیات آنها را بهصورت مجزا و مستقل در مثنوی گردآوری و بررسی کرده باشد پدید نیامده است. لذا در این مقاله کوشش نگارندهگان بر آن است که بازتاب آیات سوره انفال را در این اثر گرانقدر بررسی و نحوه استفاده مولانا جلالالدین را از این آیات بهصورت مختصر و در حوصله این مقاله بررسی نماید.
سوره انفال
این سوره مدنی، هشتمین سوره قرآن کریم و دارای هفتاد و پنج آیه است. نامگذاری این سوره بدین نام به دلیل وجود واژه »انفال« در آغاز این سوره است. مباحثی که در این سوره بدانها پرداخته شده است عبارتند از: احکام انفال و ثروتهای عمومی، جنگ بدر و امدادهای غیبی و نصرت الهی که موجب پیروزی مسلمانان در این جنگ شد، ویژگیهای سپاهحقّ و باطل، احکام جهاد، غنائم، ماجرای هجرت و لیله المبیت، صفات مؤمنان واقعی و پارهای مسائل اجتماعی دیگر.
مولوی برای تأکید و توضیح قدرت مطلق الهی، در هر فرصتی از تمثیلات گوناگون استفاده میکند و این آیه بارزترین و آشناترین تعبیر مولانا برای توصیف قدرت پروردگار و پرکاربردترین این تمثیلات است؛ چنانکه خواهیم دید مولوی این آیه را 12 بار به طور مستقیم و به صورت درج بخشی از آیه - ما رمیت إذ رمیت - به کاربرده است:
فلم» تقتلوهم ولکنّ االله قتلهم و ما رمیتذإ رمیت ولکنّ االله رمی« - این شما نبودید که آنها را کشتید بلکه خداوند آنها را کشت و این تو نبودی - ای پیامبر که خاک بر آنها - افکندی بلکه خدا افکند - - انفال - 17/ در کشف الاسرار در توضیح و تفسیر عرفانی این آیه چنین آمده است: » -إذ رمیت- فرق است، ولکنّ- االله رمی- جمع است.
فرق صفت عبودیت است و جمع نعت ربوبیت... اشارت به حقیقت افراد است و طریق اتحاد... »إذ رمیت « صفت مرید است بر راه تلوین نشسته و از حق با خود مینگرد. ولکنّ» االله رمی« نعت مراد است از خویشتن برخاسته تمکین یافته و از حق به حق مینگرد« - میبدی، - 24 :1361 در دفتر اول، در بیان داستان »آن پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت، از بهر تعصب« به جایی میرسد که مریدان از وزیردرخواست ترک عزلت دارند، مولوی از زبان مریدان به »وصف فنای افعالی« پرداخته و بیان میکند که در این حالت انسان هرچه را که از او سر میزند به فاعلیت حق نسبت میدهد:
ما چو چنگیم و تو زخمه می زنی زاری از ما نه تو زاری میکنی
ما چو ناییم و نوا در ما ز تست ما چو کوهیم و صدا در ما ز تست
ما چو شطرنجیم اندر برد و مات برد و مات ما ز تست ای خوش صفات
ما که باشیم ای تو ما را جان جان تا که ما باشیم با تو درمیان
ما عدمهاییم و هستیهای ما تو وجود مطلقی فانینما
ما همه شیران ولی شیر علم حملهشان از باد باشد دم بدم
حملهشان پیداست و ناپیداست باد آنک ناپیداست هرگز گم مباد
2
باد ما و بود ما از داد تست هستی ما جمله از ایجاد تست - 602-9/1 - به دنبال این ابیات، مولانا انسان را به تصویر یا نقشی تشبیه میکند که نقاش آن را به هر صورتی که بخواهد میسازد. رابطه انسان با پروردگار نیز چنین است که از خود اختیاری ندارد و تا اراده حق در او تصرفی نکند دگرگون نخواهد شد و در تأیید تمام سخنان خود و عجز خلق در برابر قدرت حق، به این آیه استناد میکند:
تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت
گر بپرانیم تیر آن نه ز ماست ما کمان و تیراندازش خداست - 619/1 -
و آیه را چنین تفسیر میکند که:یکتاپرست حقیقی آن است که جز ظهور و تجلّی قدرت آفرینندگی حق را نبیند و این به معنای اعتقاد به توحید در خالقیت است. »برهان توحید در خالقیت، یعنی تمام ممکنات و آثار و افعال آنها حتی انسان و آنچه از او سر میزند مخلوقات حق هستند. منتهی بعضی بیواسطه و بعضی با اسباب و وسایط؛ پس جهان با همه اسباب و مسببات فعل حق و قائم به ذات اوست. « - مشیدی، - 39-40 :1382 مولانا در بیت 3789 دفتر اول نیز، در اثبات همین برهان - فاعلیت مطلق خداوند - از معنا و مفهوم این آیه سود میجوید و با برداشتی عرفانی در داستان »خدو انداختن دشمن بر صورت امیرالمؤمنین و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست« وقتی دشمن میپرسد چرا شمشیر را انداختی حضرت میفرماید:
گفت من تیغ از پی حق میزنم بنده حقم نه مأمور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا فعل من بر دین من باشد گوا
ما رمیت اذ رمیتم در حراب من چو تیغم وان زننده آفتاب
رخت خود را من ز ره بر داشتم غیر حق را من عدم انگاشتم - 3787-90/1 -
و عمل و فعل حضرت را منسوب به خداوند میداند و فاعل مطلق را خدا مینامد.
در دفتر دوم، بحث در حواس ظاهری و قوای باطنی باز هم اورا به اثبات قدرت حقیقی خداوند در هستی میکشاند. همان قدرتی که ادراک آن با حواس ظاهر صورت نمیگیرد:
نور حس با این غلیظی مختفیست چون خفی نبود ضیائی کان صفیست
دست پنهان و قلم بین خطگزار اسپ در جولان و ناپیدا سوار
تیر پران بین و ناپیدا کمان جانها پیدا و پنهان جان جان
ما رمیت اذ رمیت گفت حق کار حق بر کارها دارد سبق
ما شکاریم این چنین دامی کراست گوی چوگانیم چوگانی کجاست - 1306-10/2 -
در ابیات دیگری از همین دفتر، مولانا درباره راهنمایی گرفتن از پیر و مرشد برای کشتن نفس یا به خدمت گرفتن آن در راه حق سخن میگوید و این آیه را در جهت مستند ساختن کلام خود بهکار میگیرد:
سر بریدن چیست کشتن نفس را در جهاد و ترک گفتن تفس را
هیچ نکشد نفس را جز ظل پیر دامن آن نفسکش را سخت گیر
چون بگیری سخت آن توفیق هوست در تو هر قوت که آید جذب اوست
ما رمیت اذ رمیت راست دان هر چه کارد جان بود از جان جان
دست گیرنده ویست و بردبار دم بهدم آن دم از او اومید دار - 2536-40/2 -
و بیان میکند که یاری گرفتن از مرشد، مستلزم توفیق الهی است و »تمام مکاشفاتی که برای روح آدمی حاصل میشود جملگی از الهامات ربّانی است« - زمانی، - 622/2 :1375 و باز هم در فرصت بهدست آمده این آیه را برای اثبات مفهوم موردنظر خویش بهکار میبرد.