بخشی از مقاله

چکیده

شعر و ادب فارسی از سپیده دم طلوع خویش آفتاب را با خود همراه داشتنثر. فنّی که زبانتصویری و شعرگونه و مخیّل دارد، بهترین بستر برای هنرنمایی های شاعرانه نویسندگان چیره دست است. یکی نمونه برجسته این نوع نثر، تاریخ جهانگشای جوینی استاین. کتاب با آن که در درجه اول یک اثر تاریخی است، بخش های قابل توجهی از آن به نثر فنّی نگارش یافته و از مایه های ادبی فوق العادهای برخوردار است و در آن اثر از حداکثر امکانات ادبی برای ایجاد تحرّک و زیبایی و جاذبه استفاده شده و صدها آرایه ادبی مختلف با هنرمندی خاص به رشته کلام درآمده است. علاوه بر این در بسیاری موارد تعابیر رنگارنگ تازه و زیبایی برای یک مفهوم واحد با بار معنایی و ادبی متفاوت ارائه شده است که در این مقاله به عنوان نمونه تعابیر و صور خیال مربوط به آفتاب و طلوع و غروب آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هدف مقاله نشان دادن هنرنماییهای جوینی در آفرینش صور مختلف خیال از آفتاب بوده است که با روش نظری و پژوهش کتابخانهای صورت گرفته است. در اثر جوینی 16 تعبیر کنایی و استعاری برای آفتاب ارائه شده است. همچنین 20 جمله خیال انگیز همراه با تشبیه و استعاره و تشخیص برای طلوع آفتاب و 10 جمله نیز برای غروب آن آمده است. علاوه بر این، جوینی 27 بار نیز آفتاب را دستمایه تشبیهات خود قرار داد که در 17مورد مشبّهٌ به و 10 مورد

مقدّمه

شاعران و نویسندگان هنرمند و خلّاق، جهان را به گونهای متفاوت از مردمان عادی می بینند و این نگرش، بیان و زبانی متفاوت و خاص دارد که به آن زبان ادبی گفته می شود. سبک و زبان ادبی که والاترین و زیباترین سبک بیان است، نگرشی احساسی و خیال انگیز به جهان بیرون و درون است که با زبانی تصویری و عاطفی همراه و ارائه میگردد. در این سبک و زبان، یک معنی و مفهوم واحد، با تعابیر مختلف و عبارات گوناگون و همراه با تخیّل و احساس ادا میشود که از نظر شدّت احساس و عاطفه و تأثیر و درجه وضوح و خفا با یکدیگر متفاوتند. این موضوع، یعنی ادای معنای واحد به طرق مختلف در علم بیان بررسی می شود که در حقیقت متدولوژی و دستور زبان ادبیات است و عمدهترین مباحث آن عبارتند از: تشبیه، استعاره و کنایه. - شمیسا، 23 :1386 تا 39، نقل به مضمون - .هر چه استادی و مهارت و قدرت طبع شاعر و نویسنده و تسلّط او به زبان بیشتر باشد، حوزه و دایره واژگان و تعابیر و صور خیال اثر او وسیعتر و تازگی و رنگارنگی و زیبایی آن بیشتر خواهد بود. در حوزه زبان و ادبیات فارسی شاعران و نویسندگان بزرگ و خلّاق فراوانند. یکی از این نویسندگان بزرگ و نامدار عطاملک جوینی است که در قرن هفتم و عصر مغول میزیست و اثر معروف و ماندگار او تاریخ جهانگشاست که بخش عمده آن به نثر فنّی نگارش یافته است.

نثر» فنی در یک کلام نثری است که می خواهد تشبّه به شعر کند و بدین لحاظ هم از نظر زبان و هم از نظر فکر و هم از نظر مختصّات ادبی دیگر نمیتوان آن را دقیقاً نثردانست که هدف آن تفهیم و تفاهم و انتقال پیام به صورت مستقیم است، بلکه نثری است شعروار که مخیّل است و زبان تصویری دارد و سرشار از صنایع ادبی است.« - شمیسا، . - 76 :1376 این نوع نثر که مهمترین عرصه ظهور و بروز انواع آرایهها به ویژه اقسام صور خیال است، در قرن ششم هجری با نگارش کتاب کلیله و دمنه پا به عرصه وجود نهاد و بعد از آن تا قرن دوازدهم هجری با کتابهای زیادی که به این نثر نوشته شد، به حیات قدرتمند خود ادامه داد. برخی از این آثار که پیش از تاریخ جهانگشا به رشته تحریر درآمدند عبارتند از: چهار مقاله نظامی عروضی، عتبه الکتبه منتجب الدین جوینی، التّوسل الی التّرسل بهاء الدین منشی، منشآت خاقانی، مقامات حمیدی، ترجمه تاریخ یمینی از جرفادقانی، راحه الصّدور راوندی و مرزبان نامه وراوینی. البته نثر تاریخ جهانگشا یکدست و سراسر فنّی نیست. عطاملک» نویسنده متصنّعی که در عین رعایت جانب صنعت و علاقه به تزیین کلام، جانب زیبایی سخن و اصالت معنی را نیز فرو نگذاشته و حتی دربسیاری از موارد از بابت مراقبت در بیان مطالب
تاریخی آموختگی خود را با تصنّع و آرایش کلام فراموش کرده و کلام خویش را به شیوه ساده نویسان انشا نموده است.« - صفا، 1368، ج . - 1212 :2 به »طور خلاصه متن جهانگشا بر سه قسم است، قسمی به کلّی مصنوع و قسمی بالنّسبه ساده و قسمی نقل شده از نوشته دیگران، æ    این قسمت اخیر ساده تر از متن خود کتاب است که خود مؤلّف نوشته و به نظر میرسد که جلد دوم، احوال خوارزمشاهیان از این مقوله باشد و نقل عبارات دیگران در آن زیاد باشد.« - بهار، . - 94 :1370 در میان آثارمربوط به نثر فنّی، تاریخ جهانگشا کتاب برجسته و مشهوری است و بر بسیاری از آنها از هر لحاظ برتری دارد. با این که این کتاب یک اثر تاریخی است نه ادبی صرف و همچنین با آن که مغولان به تزیین و آرایهبندی علاقهای نداشتند و طرفدار نثر و کلام ساده و روشن بودند، جوینی به تبع سنّت عصر خود که اوج دوران فنّی نویسی بود، صدها آرایه بدیعی و بیانی را هنرمندانه در اثر خود به کار گرفته است که عموماً از امتیاز تازگی و زیبایی برخوردارند. مهمتر این که جوینی گاهی از یک مفهوم دهها تعبیر زیبا و جالب و عموماً با بار معنایی و ادبی و عاطفی متفاوت ارائه کرده است که در نوع خود کم نظیر است. به عنوان نمونه او از خورشید و طلوع و غروب آن ده ها تعبیر خیال انگیز در قالب تشبیه و استعاره و کنایه به همراه آرایههای دیگر عرضه کرده است که در ادامه به شرح و تبیین برخی از آنها که حاصل مطالعه و بررسی دقیق هر سه مجلّد تاریخ جهانگشاست می پردازیم. آفتاب و طلوع و غروب آن همان گونه که اشاره شد، جوینی تعابیر خیال انگیز فراوانی ازآفتاب - خورشید - و طلوع و غروب آن ارائه کرده است که در کمتر اثری می توان به این گستردگی از آن نشانی یافت. البته از آن جایی که بخش قابل توجهی از تاریخ جهانگشا را وصف صحنههای جنگ و نبرد تشکیل میدهد و با طلوع خورشید جنگ و نبرد آغاز می گردد و با غروب آن به پایان می رسد، طبیعی است که سخن از خورشید و طلوع و غروب آن فراوان باشد اما نکته قابل توجّه و حائز اهمیّت در کار جوینی این است که وی با پرهیز از تکرار و به کارگیری ابتکار هر بار تعبیر تازهای در این زمینه ارائه کرده است که قدرت و مهارت او را در نویسندگی نشان می دهد.

علاوه بر این، توصیفات او با محتوای اثرش هماهنگی کامل دارد که این موضوع از لحاظ نقد ادبی حائز اهمیت استمثلاً. آنجا که سخن از فرارسیدن بهار و حلول آفتاب به برج حمل است از آن با تعبیر »غزاله« یاد کرده ولی دربقیه موارد که سخن از صحنه های جنگ و نبرد است، تعبیراتی نظیسپر:دار مکّار، ترک تیغ زن، سیّاف فلک، خسرو سیّارگان، جمشید افلاک و... آورده است. بنابراین صور خیال اثر در هماهنگی کامل با محتوای آن کاملاً حماسی و رزمی است. *تعابیر کنایی و استعاری جوینی از آفتاب عبارتند از: شاه سیِّاره 1 - ، - 10 /76نیّر، اعظم 1 - ، 6 /82 و 3، - 4 /30سپردار، مکّار 1 - ، - 4 /93، پادشاه ختن 1 - ، - 15 /93، شاه افلاک 1 - ، /94     - 17خسرو، سیّارگان 1 - ، - 22 /94، جمشید افلاک 1 - ، 16 /95 و /176    15 و 3، /44     - 9، ترک تیغ زن 1 - ، - 3 /99، غزاله 1 - ، - 6 /145، خسرو نور پیکر 1 - ، - 5 /208، شاه انجم 2 - ، /89    14 و 3، /94     - 9سیّاف، فلک 2 - ، - 14 /137، لوای نورجه روز 3 - ، /18     - 10، خسرو تنها رو 3 - ، - 14 /34، جمشید فلک 3 - ، /125     - 10، شاه نور پیکر 3 - ، /132     - 4 تعبیر شاه و خسرو و جمشید برای خورشید برگرفته از مایه های اساطیری است. »خورشید، نام یکی از ایزدان مزدیسناست و فرشته فروغ و روشنایی مهر و با صفت »تیز اسب«معرّفی شده است. خورشید به واسطه نور و عظمت و فایده، همیشه نزد اقوام هند و اروپایی و سامی مورد تعظیم و تکریم و حتّی در مصر قدیم، خداوندِ خورشید مورد پرستش بوده است. در تاریخ کهن ایران نیز خورشیداز اعتبار و اهمیّت خاصی برخوردار بوده است. در اعیاد گردونه خورشید را می گرداندند. کوروش لشکریان خود را به عادت قدیم پس از برآمدن خورشید حرکت می داد. بسیاری از کارها و از آن جمله، نبردها پس از برآمدن خورشید انجام می یابد. به علاوه خورشید در منابع کهن، علامت اقتدار سلطنت و بقای ایران زمین بوده و به عنوان مظهر مملکت لایبا چادر شاه و حتّی بر روی درفش پادشاهان قرار داشته است - یاحقی، 1375، . - 185

از قدیم خورشید با مهر که از دوران بسیار کهن پرستش می شد مشتبه شده است. »در هند دوران ودایی نام او به صورت میتره با مفهوم پیمان و دوستی ظاهر می شود و یکی از خدایان گروه فرمانرواست لیو در سنّت دینی زرتشتی در رده پایین تر از اورمزد قرار می گیرد و آفریده او محسوب می شود تا از آفرینش او پاسداری کند. او خدای پیمان است و پیمان ها و نظم و راستی را نگاهبانی می کند. در مهریشت که سرود مخصوص اوست، توصیف زیبایی او می شود. او پیش از خورشید ظاهر می شود و همراهی او با خورشید باعث شده است که بعدها مهر معنی خورشید پیدا کند - آموزگار، 9376، 18 و . - 19 شید که در جزء دوم خورشید وجود دارد در اوستا به صورتخَشئِتَ«» صفت معروف و مهم جم است. در معنی این کلمه در میان خاورشناسان اختلافی وجود دارد. برخی آن را فرمانروا ترجمه کرده اند و خورشید را شاه ستارگان و جمشید را جم شاه معنی کرده اند. اما دستهای دیگر آن را به معنی روشن و درخشان می دانند بنابراین خورشید یعنی خور درخشان و جمشید یعنی جم درخشان و می گویند جمشید از آن جهت بدین لقب خوانده می شد که ازو نوری ساطع بود. بعضی از دانشمندان که در اساطیر هند و ایرانی تحقیق کرده اند، برآنند که یَمَ - جمدرآغازِ - کار ربّ النوع آفتاب و جفت او ربّه النوع ماه بود - صفا، 1374، 2 - 431 شاید انتساب صفت شید به جم از این بابت باشد.

به تبع اسطوره ها، در ادب فارسی نیز جمشید با خورشید همسانیهایی پیدا کرد چنان که حافظ خورشید را جمشید فلک خوانده است:

در زوایای طرب خانه جمشید فلک ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع نیز از آن جا که مطابق روایات ایرانی، جلوس جمشید بر تخت پادشاهی، هنگام تحویل خورشید به برج حمل بوده، مضمون شاعرانه جمشید و خورشید در ادبیات ما رواج یافته است. *تشبیهات مرتبط با آفتاب در تاریخ جهانگشا که گاهی با جان بخشی همراه شده عبارتند از:
آفتاب عواطف پادشاه گونه او اصناف بنی آدم را منوّر کرده است. 1 - ، - 17 /2، فیض فضل واجب الوجود چون آفتاب تابنده است. 1 - ، 13 /84 تا - 15، مشعله زبانه خورشید 1 - ، - 12 /92، عقاب جمشید افلاک 1 - ، - 16 /95، آفتاب عمر 1 - ، - 17 /165، ذکر هر یک تا منقرض زمان چون چشمه خورشید تابان خواهد بود 1 - ، - 11 /190، ] اوکتای قاآن [ هر گاه آفتاب را به نقطه حمل حلول بودی... یک ماه چون زهره خورشید وار درین تختگاه جشن فرمودی 1 - ، - 5 /193، لوای نورانی آفتاب 1 - ، - 10 /208، آفتاب دولت و حیاه 2 - ، - 7 /30، چون آفتاب روشن شد که دعوی او سرسری بود 2 - ، 63، - 11، خورشید اقبال - 2، - 3 /94، دست فلک تیغ خورشید از نیام آفاق برکشید. 2 - ، - 10 /157آفتاب، عزّت و جلالت - 3، - 6 /13، ] خورشید [ مانند خسرو پرویز فیروز روی جهان افروز را به تختگاه دولت مینهاد - 3، - 11 /24، چهره زیبای خورشید چون عروسی نقاب بگشود 3 - ، 12 /29 تا - 14، پادشاه جهان خرشید وار در چهاربالش مملکت نشست - 3، 9 /31 و - 10، پادشاه در کشور چون خسرو تنهارو در خانه شرف بر تخت بخت و سریر سروری متمکّن شده 3 - ، - 14 /34، آفتاب صدق و حق 3 - ، - 7 /47، قرص خورشید 3 - ، - 3 /104، قرص خور 3 - ، - 8 /126، ُکله خورشید 3 - ، - 3 /132، پادشاه که چون آفتاب تابنده باد 3 - ، - 3 /138، ]پادشاه[ مانند خورشید در منزل شرف حلول کرد 3 - ، . - 9 /138 در این 23 مورد تشبیه در 15مورد خورشید مشبّهٌ به ودر 8مورد مشبّه واقع شده است. علاوه بر این مثال ها، عبارات زیر نیز به نوعی تشبیه هستند:

فیضان انوار شعاع خور عجب ننماید چنان که رطوبت ازآب و حرارت از آتش - 1، - 6 /9، - تشبیه تمثیل - . مصوّر از عکس خور تقدیر تصویر او کرده بود. 2 - ، - 2 /152، - تشبیه مضمر - . ] قاآن [ جهت باتو چنان که از حضرت پادشاه جهان به نزدیک شاه خسرو نشان فرستند، هدایا و تحف در مصاحبت ایشان فرستاد؛ خور نور در خور خویش بر کواکب سیّارات و ثوابت ایثار کند. 3 - ، 8 /61 تا - 11، - تشبیه تمثیل - . با رأی جهان آرای او آفتاب را رُوایی نیست. 3 - ، - 10 /89، - تشبیه مضمر و تفضیل - . در این تشبیهات، آفتاب از منظرهای گوناگون مورد توجه قرار گرفته است. به عبارت دیگر وجه شبههای مورد نظر جوینی در این تشبیهات عبارتند ازنور: و درخشندگی، پادشاهی و قدرت، شکوه و عزّت، زیبایی، بخشندگی، دوام و پایداری، شاد زیستن، تخت نشینی، حلول در منزل شرف، وضوح و روشنی، گردی، شکافندگی و تیزی، داشتن طلوع و غروب یا ظهور و زوال، پرواز و حرکت در آسمان، برافراشتگی در پهنه آسمان. علاوه بر این تعبیرات و تشبیهات خیال انگیز از آفتاب، هنر نمایی دیگر جوینی در بیان طلوع و غروب آفتاب است که در مجموع 30 تعبیر و عبارت تازه و غیر تکراری زیبا در این زمینه ارایه کرده که بسیار قابل توجّه و حایز اهمیّت است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید