بخشی از مقاله
چکیده
سلامت روان،نیازی اساسی و برای بهبود کیفیت زندگی انسان،امری حیاتی است. مطالعات روانشناسان نشان داد که بین رویدادهای استرسزا و اختلالات روانشناختی،عوامل تعدیل کننده ای وجود دارد که موجب می شود رویدادهای استرسزا،اثرات متفاوتی بر افراد به جای بگذارند. مقاومت عبارت است از توانایی سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدیدکننده و شکیبایی نیز بعنوان یک ویژگی شخصیتی نحوه مقابله با استرس زاها را در افرا تعدیل می کند.این دو مولفه بعنوان شاخص های حایز اهمیت در سلامت روان در موفقیت کسب دانش میباشد.
مقاومت , روانشناختی و شکیبایی را به اثبات رسانده و همچنین نشان داده که این دو صفت شخصیتی هم سو با میزان موفقیت بوده اند که این ویژگی می تواند به کسب دانش در افراد کمک شایانی نماید.
کلمات کلیدی : شکیبا , مقاوم , موفقیت , دانش
مقدمه
از آن جا که نیروی انسانی ارزنده ترین سرمایه هر کشور است، پیشرفت و بالندگی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور ها در گرو تربیت نیروی متخصص، رشد علمی و افزایش سطح آگاهی افراد آن جامعه خواهد بود. تحصیل در دانشگاه برای تعدادی از دانشجویان اعم از دختران و پسران همراه با نگرانی و فشار است.محیط آموزشی و قوانین جدید، انتظارات متفاوت از دوران پیشین، آغاز زندگی مستقل و ورود به دنیای بزرگسالی و شکل گیری روابط انسانی و صمیمانه نو شرایط نوینی هستند که نیازمند اتخاذ و راهبردهای جدید است.
سازگاری فرایندی پویا است که طی آن فرد سعی می کند تا بین آنچه که انجام می دهد و یا می خواهد انجام دهد و همچنین با آنچه که محیط و جامعه تقاضا می کند توازن برقرار کند. از جمله رویکردهایی که ممکن است بر سازگاری تاثیر داشته باشد، رویکرد روانشناسی مثبتگرا است .شکیبایی توانایی افراد در سازگاری موثر با محیط است، علیرغم قرارداشتن در معرض عوامل خطرآفرین عوامل خطرآفرین آن دسته شرایط و موقعیتهای منفی هستند که با پیامدهای منفی و مشکلات رفتاری مرتبط میشوند .
سلامت روان،نیازی اساسی و برای بهبود کیفیت زندگی انسان،امری حیاتی است - سازمان جهانی بهداشت،سلامت روان با ویژگی های توانمندساز درونی یا منابع درونی قدرت ارتباط دارد.برخورداری از این منابع درونی توانایی فرد را،با وجود شرایط ناگوار و پیشامدهای منفی،برای رشد سازگارانه خود افزایش می دهد تا سلامت روان خود را حفظ نماید. شکیبایی عبارت است از توانایی سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدیدکننده.شکیبایی را سازگاری مثبت فرد در واکنش به شرایط ناکوار می داند.
هرچند این مفهوم ابتدا توسط ورنر در حوزه روانشناسی رشد مطرح شد،ولی به تدریج به حوزه های دیگر روانشناسی مانند روانشناسی اجتماعی و روانشناسی بالینی وارد شد.کانر و دیویدسون که شکیبایی را در حوزه های اجتماعی مورد مطالعه قرار داده اند،معتقدند شکیبایی،تنها پایداری در برابر آسیب ها یا شرایط تهدید کننده نیست،بلکه شرکت فعال و سازنده فرد در محیط است.آنها شکیبایی را توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستیBروانی در شرایط خطرناک می دانند.
افزون بر این،پژوهشگران بر این باورند که شکیبایی نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی،عاطفی و شناختی است.کامپفر باور داشت که شکیبایی،بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر - در شرایط تهدیدکننده - است و از این رو سازگاری موفق در زندگی را فراهم می کند.در عین حال وی به این نکته نیز اشاره می کند که سازگاری مثبت با زندگی،هم می تواند پیامد شکیبایی به شمار رود و هم به عنوان پیش آیند،سطح بالاتری از شکیبایی را سبب شود.در زمینه پیامد شکیبایی،شماری از پژوهش ها به افزایش سطح سلامت روان و رضایتمندی از زندگی در رابطه با شکیبایی اشاره داشته اند.
واژه شکیبایی را می توان به صورت توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود. در واقع شکیبایی ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پر خطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد . پس شکیبایی به معنای توان موفق بودن، زندگی کردن و خود را رشد دادن در شرایط دشوار - با وجود عوامل خطر - است . این فرایند خودبه خود ایجاد نمی شوند مگر اینکه فرد در موقعیت دشوار و ناخوشایندی قرار گیرد تا برای رهایی از آن یا صدمه پذیری کمتر ، حداکثر تلاش را برای کشف و بهره گیری از عوامل محافظت کننده - فردی و محیطی - در درون و بیرون خود که همواره به صورت بالقوه وجود دارد بکار گیرد.
ارزشیابی مستمر و مداوم وضعیت تحصیلی دانشجویان در طول تحصیل و بررسی عوامل مرتبط با آن یکی از ارکان ضروری و اجتناب ناپذیر بهبود کیفیت نظام آموزشی بویژه در دانشگاه ها می باشد.به منظور پیش بینی وضیت و موفقیت تحصیلی دانشجویان،تعیین ملاک ها ومتغیرهای مناسب،از جمله عمده ترین حوزه های پژوهشی است که محققان علوم تربیتی وروانشناسی در آن فعال می باشند تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کردهاند.
هیلگارد شخصیت را الگوهای رفتار و شیوههای تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین میکند« تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر »شخصیت« را به ویژگیهای »پایدار فرد« نسبت داده و آن را بصورت »مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد میشوند« تعریف میکنند.شخصیت از ریشه لاتین - Persona - که به معنی نقاب و ماسک است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره میگذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمایز - تفاوت - او از دیگران باشد.
شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق میشود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله میتوان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق میشود.نظریه های شخصیت، طی دوران شکلگیری خود مانند هر پدیده دیگری تحت تاثیر عوامل مختلف تاریخی قرار گرفتهاند. از آن میان، چهار عامل نقش موثری داشتهاند که عبارتند از: پیشرفت طب بالینی اروپا، روشهای روانسنجی، روانشناسی رفتارگرایی و روانشناسی گشتالت. علاوه بر این عوامل تاریخی، عوامل معاصر موجود نیز در روانشناسی شخصیت تاثیر گذاشته اند.
از جمله این عوامل میتوان از پیدایش یا تکامل رشتههایی مانند روانشناسی میانفرهنگی، فرایندهای شناختی، روانشناسی در پهنه زندگی - تمام مدت عمر - و انگیزش نام برد. خلاصه، شخصیت عبارت است از ترکیب پیچیده ای از نیرو های درونی که شیوه ای را قالب ریزی میکند تا فرد به آن شیوهء آن نوع شخص بودن را که هست، ادامه بدهد. شخصیت، نظام آرزو ها و مقاصدی است که شیوهء شخصی فرد را در مورد سازگاری با محیط خود تشکیل میدهد. انگیزه ها، کلید هایی هستند که در را به روی شناخت کاملتر ساخت و کار کرد شخصیت و همچنین رشد خلق و خوی هیجانی باز میکنند. شخصیت، فکتور هایی هستند که در رفتار و خاطر انسان رول بازی میکنند و تا دیر زمان باقی میمانند.
انسان ها در برابر شرایط نامساعد، خطرها و ناملایمات معمولاً احساس بی پناهی می کنند و در بسیاری مواقع نیز سعی می کنند که در برابر خطرها و موقعیت ناگوار تحمل نمایند و نتایج غیر منتظره ای به دست می آورند. توانایی اجرای این »جادوی رایج « اغلب در حوزه علوم اجتماعی به عنوان انعطاف پذیری یا » شکیبایی « نام دارد. شکیبایی در علوم اجتماعی به عنوان »فرایند کش کسانی و واکنش در مقابل ناملایمات« فرض می شود.
کانر شکیبایی را به عنوان روشی برای اندازه گیری توانایی فرد در مقابله با عوامل استرس زا و عواملی که سلامت روان فرد را تهدید می کند، تعریف کرده است.افراد شکیبایی دارای رفتارای خود شکنانه نیستند. از نظر عاطفی آرام بوده و توانایی مقابله با شرایط ناگوار را دارند. بونا - 2004 - راه های بدست آوردن شکیبایی را داشتن سرسختی، خود افزایی، مقابله سرکوبگرایانه، داشتن خلق و خو و احساسات مثبت می داند.
روانشناسان انگیزه پیشرفت وموفقیت را جزء انگیزه های اکتسابی آدمی دانسته اند، بیش از سایرین مفهوم انگیزه پیشرفت را مورد بررسی قرار داده اند. از نظر آنها انگیزش پیشرفت زمانی مطرح می شود که شخص درفعالیت خود معیار ممتازی را الگو قرار دهد و در پی موفقیت باشد.تحقیقات نشان می دهد که هر چه شدت انگیزش پیشرفت بیشتر باشد به همان اندازه موفقیت فرد افزایش خواهد یافت. همچنین انگیزه پیشرفت به عنوان یکی از پیش نیازهای اساسی یادگیری درنظر گرفته می شود انگیزش پیشرفت تأثیر فراوانی بر عملکرد افراد دارد.
به اعتقاد بسیاری از روانشناسان و مربیان همانند یکی از عوامل پیشرفت در کلاس درس عامل انگیزش است و اغلب مربیان به احتمال قوی با نظر بیوگلسکی موافقند که انگیزش عامل اساسی پیشرفت تحصیلی می باشد.
مقیاس شکیبایی کونور و دیویدسون
برای سنجش شکیبایی مقیاس شکیبایی کونور و دیویدسون بکار برده شد. کونور و دیویدسون این پرسشنامه را با بازبینی منابع پژوهشی در زمینه تاب آوری تهیه نمودند.بررسی ویژگیهای روانسنجی این مقیاس در شش گروه:جمعیت عمومی،مراجعه کنندگان به بخش مراقبتهای اولیه،بیماران سرپایی روانپزشکی،بیماران با مشکل اختلال اضطراب فراگیر،و دو گروه از بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه،انجام شده است.