بخشی از مقاله

چکیده

یکی از تحولات اساسی در مباحث مدیریتی در دنیای امروز تغییر و تحول در نحوه نگرش به سازمانها هستند. تا قبل از دو دهه گذشته چنین تصور میشد که سازمانها ابزارهای عقلایی برای ایجاد هماهنگی و کنترل افراد در جهت تحقق اهداف بوده که دارای سطوح عمودی متشکل از بخشها، دوایر و واحدها میباشند و مبتنی از رابطه قدرت هستند؛ اما امروزه دنیا را دنیای سازمانها مینامند و متولیان این سازمانها انسانها هستند. انسانها در کالبد سازمانها روح میدمند، آنها را به حرکت درمیآورند و اداره میکنند.

سازمانها بدون وجود منابع انسانی نهتنها مفهوم نخواهد داشت بلکه اداره آنها نیز میسر نخواهد بود. در دنیای کنونی یکی از مهمترین اهرمهای تأثیرگذار بر جوامع عنصر مدیریت است، که شکل مطلوب آن مدیریت همراه با رهبری تلقی میشود و موفقیت سازمانها و ازجمله سازمانهای آموزشی در تحقق اهداف از پیش تعیینشده، درگرو چگونگی اعمال مدیریت و سبکهایمؤثر رهبریِ مدیر است. رهبری معنوی یکی از شیوههای نوین رهبری در سازمانها است و به دنبال تأمین بقای معنوی کارکنان میباشد.

نقش رهبران معنوی تحریک و برانگیختن اعضای سازمان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی بر اساس ارزشهای انسانی میباشد تا اعضایی توانمند، دارای بهرهوری بالا، متعهد و باانگیزه را تربیت و پرورش دهند.

در این مقاله تلاش میشود تا نقش رهبری معنوی در توانمندسازی معلمان مدارس تبیین شود. محققان برای این منظور از روش کتابخانهای و مروری بر تحقیقات قبلی استفاده کردهاند. یافتهها حاکی از آن است بین رهبری معنوی و توانمندسازی معلمان رابطه مثبت معنیداری وجود دارد. بنابراین میتوان گفت که توانمندسازی معلمان یک هدف استراتژیک برای رسیدن به چشماندازها و مأموریتهای سازمانی میباشد لذا نقش رهبری معنوی در تحقق این مهم از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد.

بنابراین به مدیران آموزشی پیشنهاد میشود معلمان را در فرایندهای تصمیم سازی سازمان مشارکت دهند تا زمینههای توانمندی و اثربخش بودن در وجود آنها تقویت گردد.

-1مقدمه

در طلیعه قرن جدید که سازمانها با محیط رقابت جهانی مواجهاند، همواره نیاز به تغییرات ریشهای و خلاقیتهای کاری احساس میشود؛ نیروی رقابتی جهانی، سازمانهای امروزی را مجبور کرده است که بعد از دهها سال پیگیری روشها و رویههای کاری ثابت خود، روشهای کاری جدید را در پیش بگیرند، بهگونهای که سازمانها دارای ثبات کاری نیستند و از نوعی ثبات نسبی برخوردارند و برای اینکه از قافله عقب نیافتند، اکثر این سازمانها توجه خود را معطوف به رهبران سازمانی کردهاند و با شجاعت و جسارت خاصی سعی در ایجاد تغییرات بنیادی درون سازمان دارند، چراکه رهبری با ایجاد تغییر سروکار دارد. درواقع در حال حاضر یک نیروی شتابان آشکار و نمایان برای تغییر سازمانی و جامعه جهانی در حال حرکت است.

ازاینرو نیاز به رهبری مقدستر به وجود آمده است که چهار عرصه اساسی ماهیت انسان یعنی جسم - فیزیکی - ،ذهن - تفکر منطقی - ،سرشت - عواطف و احساسات - ،و روح را در هم ادغام میکند. درواقع پاسخ به این نیازها، نیاز به تغییر شکل سازمانی گسترده به پارادایم سازمان یادگیرنده را الزام میکند. ازاینرو نیاز به رهبران معنوی در سازمانهای یادگیرندهای نمود پیدا میکند که الگوهای تفکر در آنها گسترده و پرورشیافته و اشتیاق همگانی بهطور گستردهای در آن تنظیم شده است.

افراد در چنین سازمانهایی توانمند هستند و صلاحیت دستیابی به چشمانداز روشن سازمانی را بهطور نمایانی دارند. بنابراین وجود رهبری معنوی در چنین سازمانهایی مستلزم تغییر و تحول و موفقیت مستمر است. درمجموع اهمیت و ضرورت معنویت در سازمان آنچنان است که میتواند برای سازمانها، انسانیت و برای اجتماع، فعالیت و برای محیط، مسئولیت را به ارمغان آورد. اگرچه رهبری یک موضوع موردعلاقه برای هزاران سال بوده است، اما تحقیق علمی در این زمینه درست در قرن بیستم شروعشده است

درواقع، تحولی در توسعه نظریات رهبری از جنگ جهانی دوم به وجود آمده است که باعث ارائه چندین نظریه در زمینه انگیزش پیروان شامل نظریه مسیر- هدف ، رهبری کاریزماتیک ، رهبری تحولآفرین و تعاملی شده است. اما اگر با تعمقی دقیق به سیر تکوین مطالعات رهبری توجه کنیم، خواهیم دید، تاکنون تحقیقات مختلفی در مورد ویژگیهای فیزیکی، ذهنی و عاطفی رهبران صورت گرفته، ولی موضوعی که در سالهای اخیر توجهات زیادی را بهسوی خود جلب کرده است، ویژگی رهبران معنوی است و اینکه چگونه میتوان با توسل جستن به معنویت، سلامت فردی و سازمانی را به ارمغان آورد.

یکی از مهمترین سازمانهایی که همگام با رشد انسان توسعهیافته و از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است،آموزشوپرورش میباشد. هر سازمانی با توجه به اهدافش نیاز به هدایت و رهبری مؤثر دارد. ازآنجاییکه امروزه نقش و تأثیر مدارس موفق در پرورش انسانهای متعالی ،فرهیخته و مفید برای هر جامعهای بدیهی و روشن میباشد،و تلاش در جهت بهبود کیفیت بروندادهای مدارس و بهتبع آن پیامدهای سیستم آموزشوپرورش در جامعه مدنظر قرارگرفته ،لزوم وجود مدیران مدارس با سبکهای رهبری اثر گزار در مدارس الزامی مینماید.
رهبری برای سازمانهای قرن بیست و یکم ،بلاخص سازمانهای آموزشی ابزاری کلیدی محسوب میشود.

تیروزی 2، - - 2001به نقل از - زام و همکاران ، - 2008 ،اظهار میدارد که ضرورت رهبری آموزشی باید بهعنوان مهمترین جزء در بهسازی مدارس موردتوجه قرار گیرد . همانند بیشتر تعاریف در علوم انسانی، تعریف رهبری در سازمان نیز ذهنی و قراردادی است.به علت عدم وجود توافق جمعی در این مورد،رهبران باید مؤثرترین سبک رهبری را برای سازمانشان برگزینند.

بلاک3، - - 1993 و هیکمن4 ، - - 1998،به نقل ازکریپن5، - - 2005 بیان کردهاند،پارادایمهای قدیمی رهبری مربوط به قرن نوزده و اوایل قرن بیستم علاوه بر اینکه باور داشتندکه رهبران زاده میشوند نه اینکه ساخته میشوند اصل و نسب و نژاد به فرد موقعیت رهبری و سلسله مراتبی داده است،معتقد به مدل سلسله مراتبی رهبری بودند.در این مدل، رهبری بهعنوان امری سلسله مراتبی ،موروثی ،اجباری،و مرتبط بانفوذ و ثروت بود.

هالینگرو هک6، - - 1996 و سیسمن7، - - 2004 به نقل از - کریت، - 2010 ازآنجاییکه معلمان و مدیران مهمترین مشخصه کیفیت آموزش میباشند، بنابراین در این بررسی به سبک رهبری معنوی مدیر و توانمندسازی معلمان پرداخته میشود. نقش حساس مدیران مدارس هدایت و رهبری نظام آموزشی ،به سمت اهداف تعلیم و تربیت است.با توجه به گستردگی ابعاد تعلیم و تربیت و وظیفه آموزشوپرورش در جامعه، بهوضوح مشخص میشود که مدیران بیشترین و سنگینترین مسئولیت را برای ایجاد و پیشبرد نظام آموزشی مطلوب به عهدهدارند.و به چرات میتوان گفت که امروزه رهبری و مدیریت آموزشی در سطوح مختلف بهصورت یکی از مسئولیتهای مهم و سنگین درآمده است.

در شرایطی کهعموماً مدارس با دستورالعملها و قوانین یکسان اداره میشوند و به لحاظ توزیع منابع و امکاناتتقریباً در شرایط مساوی قرار دارند،وجه ممیزه مدارس موفق و پویا در اتخاذ سبک رهبری مدیر بهمنظور و متحول ساختن فضای مدرسه در جهت بهکارگیری حداکثر علاقه و مهارتهای منابع انسانی ،بلاخص معلمان در تحقق اهداف آموزشی میباشد.

با توجه به نیاز مدارس به مدیران با سبکهای نوین و اثر گزار ،نیاز به شناخت ،مطالعه و بررسی سبکهای رهبری ،بهمنظور افزایش آگاهی نسبت به آن افزایش مییابد.یکی از این سبکهای رهبری،که به نظر برای اداره سازمانهای خدماتی و ازجمله مدارس،مناسب است،رهبری معنوی میباشد..بنابراین به علت رشد علاقهمندی به این سبک رهبری ضروری است قدمهایی را برای شناساندن این مفهوم و آزمودن اثربخشی این سبک رهبری برداریم . زمان در حال تغییر است و به همین ترتیب دیدگاههای ما در مورد رفتارهای رهبری.

با توجه به نیاز جدید سازمانها به مدیریت مبتنی بر اخلاق و انسانمحور،رهبری توسط تئوری رهبری معنوی،که نیاز امروزی سازمانهاست،الهام میگیرد.توجه به تمام ذینفعان فاکتور کلیدی برای منافع درازمدت است.در حال حاضر نوآوری و سلامت کارکنان از مهمترین اولویتهای سازمانهاست و درنتیجه سبک رهبری که ریشه در اخلاق و توجه به رفتارها دارد اهمیت ویژهای دارد. هرگاه سازمانها بخواهند در دنیای پیچیده و پویای امروزی ادامه حیات دهند، این نیروی بالقوه را باید مهار کنند و مورداستفاده قرار دهند، تا باعث افزایش بهرهوری سازمان شود. کارکنان توانمند با کارایی و اثربخشی بالایی که دارند هم به سازمان و هم به خودشان نفع میرسانند.

در سازمان توانمند، کارکنان بااحساس هیجان، مالکیت و افتخار بهترین ابداعات و ابتکارات را از خود نشان میدهند. علاوه بر این، بااحساس مسئولیت کار میکنند و منافع سازمان را بر منافع خود ترجیح میدهند . به همین منظور محققان سعی میکنند که نقش رهبری معنوی مدیران مدارس و آموزشی بر توانمندسازی معلمان را موردبررسی قرار دهند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید