بخشی از مقاله
تأثير سبک رهبري توزيعي مديران بر انگيزش شغلي و خوش بيني تحصيلي معلمان مدارس
متوسطه شهر سنندج :ارائه ي يک مدل
چکيده
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه رابطه بين سبک رهبري توزيعي مديران با انگيزش شغلي معلمان و خوش بيني تحصيلي آنان بود. پژوهش از لحاظ هدف کاربردي؛ از لحاظ روش توصيفي و از نوع همبستگي ميباشد. به منظور اجراي اين پژوهش از تمامي دبيران متوسطه شهرسنندج نمونه اي به حجم ٤٨٠ نفر انتخاب شد که از اين تعداد٣٧٥ پرسشنامه به صورت کامل عودت داده شد. ابزار گردآوري داده ها شامل ٣پرسشنامه با طيف پنج گانه ليکرت بود. با توجه به اينکه جهت تجزيه و تحليل داده ها از روش معادلات ساختاري استفاده شد، لذا جهت تأييد روايي و اعتبارپرسشنامه ها، تمامي آنها مورد تحليل عاملي تأييدي قرار گرفتند که نهايتا به حذف برخي از سوالات منجر شد و مؤلفه هاي مورد تأييد به عنوان متغيرهاي مشاهده شده جهت اندازه گيري متغيرهاي نهفته ، وارد مدل معادلات ساختاري شدند. پايايي پرسشنامه ها با استناد به ضريب آلفاي کرونباخ ، براي سه پرسشنامه ي رهبري توزيعي، انگيزش شغلي و خوش بيني تحصيلي به ترتيب (٠.٩٣)،(٠.٩١) و (٠.٨٩) به دست آمد.
يافته هاي پژوهش نشان داد که رهبري توزيعي نه تنها ميتواند به طور مستقيم پيش بيني کننده انگيزش معلمان و خوش بيني آنان باشد، بلکه به طور غيرمستقيم و با واسطه ي خوش بيني تحصيلي نيز ميتواند تأثير مثبتي بر انگيزش معلمان داشته باشد.
کليد واژگان : رهبري توزيعي، انگيزش شغلي، خوشبيني تحصيلي، معلمان
مقدمه
از مهم ترين عوامل آموزشي که مستقيما در راه برآورده کردن اهداف تعليم وتربيت کوشش ميکنند، معلمان هستند. در اين ميان رفتار معلم در جهت مساعد ساختن محيط تربيتي مناسب ، قبل از هر چيز مرهون شرايطي است که در آن معلم به کار خود دلگرم شده و در حمايت از خود مطمئن باشد. وجود تنش و عدم انگيزش شغلي ميتواند تهديد کننده سلامت رواني، جسماني و کيفيت زندگي و توسعه فردي و اجتماعي معلمان و به تبع آن دانش آموزان باشد. لذا معلمان براي کسب عملکرد شغلي بالا مجبورند که برانگيخته شوند و با انگيزه کار کنند(گرون ،٢٠٠٢، به نقل از ياسيني،٩١، ص ٣٤). مهمترين عاملي که در ايجاد انگيزش اثر گذار خواهد بود، رهبري ميباشد(هوي و وولفولک هوي ١ ،١٩٩٣). ليندنر( ١٩٩٨) نيز در همين راستا بيان ميکند که در ميان تمامي وظايفي که يک مدير دارد, شايد پيچيده ترين آنها انگيزش کارکنان است . لذا، عدم آشنايي مديران با انواع سبک هاي رهبري موجب شده که بسياري از آنان سبکي متفاوت با شرايط و تواناييها و روحيات معلمان در نظر بگيرند و در نتيجه انگيزش و اثربخشي را کاهش دهند.
منظور از رهبري عامل اثرگذار و داراي قدرت نفوذ در رفتار افراد و هدايت آنان در ايفاي وظايف شغليشان است (هوي و ميسکل ٢٠٠٨،٢). شايد در گذشته مديران توانسته باشند با استفاده از روش هاي سلسله مراتبي درجهت رسيدن به اهداف قدم بردارند، اما در شرايط متغيير امروزي تأکيد صرف بر چنين اموري، دست يابي به اهداف را تضمين نخواهد کرد. به ديگر بيان ، نقش هاي رسمي مديريتي، ديگر در برابر موقعيت هاي پيچيده ي آموزشي پاسخگو نبوده ومديران بدون ترديد در موقعيتهايپرازچالش ، نيازمند ابزاري با عنوان «مهارت رهبريکردن »ميباشند( گرون ٣ ،٢٠٠٢ به نقل از ياسيني). به همين دليل در عصر تحولات ، انعطاف پذيري، خلاقيت و پيچيدگي، سازمان ها و مدارس به طور کلي رهبري را به عنوان عملي مشترک و جمعي مورد توجه قرار داده وتلاش نموده اند از نقش هاي سنتي به نقش هاي نويني مثل کار جمعي و گروهي، تيم سازي تغيير موضع دهند(گرون ،٢٠٠٠ ). سؤالي که در ذهن بسياري از پژوهشگران شکل گرفته اين است که کدام مدل رهبري منجر به افزايش عملکرد پيروان و در نتيجه اثربخشي در همه ي سطوح سازمان ميشود. براين اساس دست به انجام تحقيقات وسيع ومدل سازيهاي گوناگون ميزنند تا به نظريه هاي جديدي دست يابند. در پي تحقيقات بسياري در زمينه رهبري، اسپيلان و همکاران (٢٠٠٢) استدلال ميکند که «با توجه به وظايف رهبري، دانش و تجارب رهبران مدرسه در گروه ها يا سطح گروهي بهتر مورد استفاده قرار مي گيرد تا در سطح فردي رهبران ».
يکي از نظريه هاي رهبري که اخيرا مورد توجه واقع شده ، نظريه ي رهبري توزيعي ٤است که با توجه به چالش هاي مديريتي و شرايط متغير امروزي ميتواند در سازمان ها به عنوان يک نظريه ي رهبري مناسب مورد استفاده قرارگيرد؛ چرا که رهبر توزيعي رسيدن به اهداف سازمان را از راه فعاليت هاي تمامي افراد امکان پذير ميکند. در اين پارادايم نوين ، رهبري به تنهايي عظمت و شکوه را براي مدرسه به ارمغان نميآورد و امور را با دستور به ديگران پيش نميبرد(گانتر٢٠١٣)، بلکه کار را از راه ديگران و تسهيم قدرت با آنان انجام ميدهد و براي همه افراد مدرسه ، داده هايي در باب برنامه ها، عمليات و رويه هاي کاري مدرسه فراهم ميآورد(ياسيني،٩١،ص ٣٥). به عبارت ديگرمدل رهبري توزيعي در مقابل مدل هاي منجمد و متمرکز پيشين قد علم کرد و به توزيع قدرت و توانمندسازي افراد سازمان جهت آماده شدن و برعهده گرفتن نقش رهبري در حوزه ي وظايف خود دست زد. ليثوود٥و همکاران (١٩٩٩)ازجمله هدف هاي رهبري توزيعي را، توسعه ي رهبري معلمان ميدانند. مفاهيم همسان ديگري وجود دارد که به جاي رهبري توزيعي به کار برده ميشوند؛مفاهيمي چون رهبري تسهيم شده ، غير متمرکز، با هم و يا رهبري همتا (پيرس ٢٠٠٨،١،ص ٣٥٥ ).
هالورسون ٢(٢٠١٢ ،ص ٥)بيان ميکند که تجزيه و تحليل ابعاد رهبري توزيعي به محققان اين امکان را ميدهد که چگونگي بهبود و توسعه فرايند آموزشي در مدارس رادرک کنند. بنابراين شناخت مؤلفه هاي رهبري توزيعي براي درک اينکه رهبران توزيعي چگونه مديريت ميکنند و سيستم هاي شناختي پيچيده مدارس را تغيير ميدهند، ضروري ميباشد. چارچوب نظري مورد استفاده در اين پژوهش بر مبناي چهار بعد رهبري توزيعي پرسشنامه صحرانورد و غلامي(١٣٩٠) است ؛ چرا که ابعاد آن بر اساس چارچوب هاي مورد پذيرش در زمينه ي فرهنگ مديريتي ما ساخته شده است و ميتواند نتايج قابل اعتباري را به دست بدهد. ٤ مؤلفه ذکر شده به شرح زير ميباشد:
ا- رشد وتوسعه حرفه اي: از آنجا که رهبري توزيعي يک رهبري فردي نيست پس در اينگونه سازمان ها شاهد تيم رهبري خواهيم بود که مسؤليت هاي رهبري ميان اعضا تسهيم ميشود. پس در اين مدارس با اجراي کلاس هاي ضمن خدمت و دادن مسئوليت هاي متفاوت به معلمان و همچنين دادن اختيارات بيشتر در حوزه تدريس و اداره کلاس ، در توسعه حرفه ايآنان تلاش لازم صورت ميگيرد.
٢-اعتماد: دادن مسؤليت هاي رهبري به کادرآموزشي مدرسه ، مستلزم وجود اعتماد متقابل بين رهبري و اعضا ميباشد. و نيز ايجاد ارتباط بين اعضاء و ازخود گذشتگي مدير که لازمه کار رهبري توزيعي ميباشد، باعث ايجاد جو صميميت و اعتماد ميگردد.زاهدي(١٣٨٦) در پژوهش هاي خود به نقش مهم اعتمادسازي در افزايش اثربخشي اشاره دارد و معتقد است اعتماد و انسجام در سازمان ، ايده هاي جديد را به همراه خواهد داشت که نقش مهمي در اثربخشي ايفا ميکند.
٣-دمکراسي: ايجاد يک فضاي راحت و صميمي، امکان آزادي بيشتر را به معلمان جهت اداره کلاس و روند تدريس خواهد داد؛ که خود زمينه ساز افزايش انگيزه خواهد بود. عامري(١٣٨٨) در پژوهش خود به نقش خطير دمکراسي در افزايش انگيزه و بهبود عملکرد اشاره ميکند.
٤-حمايت همه جانبه : زماني که جو اعتماد حاکم باشد رهبر مدرسه پيشنهادات و نظرات معلمين و ساير اعضا را در اجراي برنامه هاي آموزشي اعمال کرده و از تحولات و نوآوريها استقبال خواهد کرد و با اين کار حمايت خود را از آنان اعلام ميکند. همانطور که از شرح مؤلفه ها رهبري توزيعي برميآيد، اين نوع سبک رهبري از راه هاي گوناگون در مدرسه اتفاق ميافتد وهسته اصلي آن تعامل بين افرادميباشداسپيلان ٣(٢٠٠٢). چرا که معلمان نياز دارند درمحيطي فعاليت کنند که داراي يک فرهنگ پويا و حمايت کننده بوده و آنها را برانگيخته و به ايده هاي جديد جهت بهبود فرايند تدريس تشويق نمايد. همچنين آنان نيازمند محيطي هستند که آنان را از لحاظ ايجاد حس کارآمدي درخود و اعتماد به دانش آموزان و والدين تقويت کند و ديدگاهي مثبت و تأکيدکننده درمورد پيشرفت تحصيلي در آنان به وجودآورد. پس داشتن نگرشي مثبت به دانش آموزان و عوامل مربوط به پيشرفت تحصيلي آنان ، از ضروريات کار معلم ميباشد.
از ديگر عواملي که ميتواند به طور مستقيم متأثر از سبک رهبري باشد و عملکرد معلمان را بهبود بخشد، مفهوم نوظهور «خوش بيني تحصيلي » معلمان است که توسط هوي، تارتر٤ و وولفولک هوي (٢٠٠٦) شناسايي شده است و متشکل از خصوصيات جمعي تأکيدتحصيلي، کارآمدي جمعي، و اعتماد به والدين و دانش آموزان در همکاري براي ايجاد يک محيط آموزشي مثبت مي باشد. اين يکي از معدود خصوصيات سازماني است که در صورت کنترل وضعيت اجتماعي، اقتصادي و موفقيت هاي قبلي، ميتواند برروي پيشرفت تحصيلي دانش آموزان اثرگذار باشد(کولمن ١ ،١٩٩٦). ماسکال (٢٠٠٨) در تحقيقات گسترده ي خود به اين نتجه رسيد که رهبري توزيعي ميتواند تا حدود زيادي پيش بيني کننده خوش بيني تحصيلي معلمان باشد. بررسي ارتباط سبک رهبري توزيع شده و احساس کارآمدي معلمان مهم است اما در اين رابطه ، پژوهش هاي اندکي انجام شده است . آنها دريافته اند که رهبري توزيع شده اثر مثبت و معناداري بر احساس کارآمدي(اولين مؤلفه ي خوش بيني تحصيلي) معلمان دارد(ليثوود و ماسکال ،٢٠٠٨؛ ميلر،١٩٩٦ و هاريس ،٢٠٥). هوي و ميسکل (٢٠٠٧) در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند که مدارس داراي فرهنگ هايکارآمدي، اعتماد و خوش بيني علمي، موجبات بهبود پيشرفت تحصيلي را فراهم خواهندکرد. در بسياري از سازمان ها، از جمله مدرسه ، اعتماد(مؤلفه دوم خوشبيني تحصيلي) نيز به عنوان يکياز ابعاد مهم روابط مطرح است . پژوهش هاي متعددي اذعان داشته اند که سبک رهبري توزيع شده با عث ايجاد خوش بيني تحصيلي در معلمان مي شود(ماسکال و همکاران ،٢٠٠٨؛ ريچي و وود،٢٠٠٧ و عباسيان و همکاران ،٩١). از طرفي ديگر، برخي محققان معتقدند،ازجمله عواملي که متأثر از سبک رهبري مديران بوده و از دير باز نقش آن در بهبود عملکرد مدارس مورد توجه روانشناسان قرارگرفته است را«انگيزش معلمان » ميباشد(عبدخدائي،سيف ، کريمي وبيابانگرد،١٣٨٥).
انگيزش به نيروي ايجادکننده ، نگهدارنده و هدايت کننده رفتار گفته ميشود(سيف ،١٣٨٨). يافته هاي متعدد نشان ميدهند که کاهش کيفيت تدريس ، نگرش منفي نسبت به دانش آموزان وکاهش تحمل مشکلات رفتاري کلاس درس ،از جمله پيامدهاي نداشتن انگيزش شغلي معلم محسوب ميشوند(گرايسون و آلوارز٢ ،٢٠٠٨). در همين راستا، لاتهام ٣(٢٠٠٧)بيان ميدارد که هر اندازه فعاليت معلمان توأم با انگيزه باشد، روحيه کاري آن ها در تدريس مطلوب تر و در صورت عکس ، روحيه آن ها پايين و نامطلوب است . انگيزش مفهوم بسيار پيچيده اي است و نظريه هاي بسياري وجود دارد که انگيزش کارکنان را توصيف و تحليل کرده و آن را توسط عوامل گوناگون در سطوح مختلف ( فردي، ساختاري و سطح بالاتر اجتماعي و فرهنگي )مشخص ميکنند پورحيدر(١٣٨٧). هرزبرگ از جمله صاحب نظراني است که به بررسي و نظريه پردازي در ضمينه انگيزش ميپردازد. او تئوري خود را مجموعه اي از عواملي ميداند که منجر به ايجاد انگيزه در افراد ميگردند. وي در نظريه خود دو دسته از عوامل را تحت عنوان عوامل انگيزشي و عوامل بهداشتي مطرح ميکند که درآن ، عوامل انگيزشي برانگيزاننده و عوامل بهداشتي نگهدارنده فعاليت هاي افراد ميباشند. اين تئوري درحوزه هاي مديريت و مشاغل به منظور تعيين انگيزه هاي کاري و يا ميزان رضايت شغلي افراد قابل استفاده ميباشد. پرسشنامه اي که در اين پژوهش جهت سنجش انگيزش شغلي معلمان بکاربرده شد، مبتني بر نظريه دو عاملي انگيزش شغلي هرزبرگ ميباشد که در آن هريک از عامل ها شامل ٤ زير مؤلفه ميباشد.از آنجا که مؤلفه هاي انگيزشي و بهداشتي نظريه هرزبرگ ، به مؤلفه هاي رهبري توزيعي(رشد وتوسعه ، روابط مبتني بر اعتماد،دمکراسي و حمايت همه جانبه مدير) بسيار نزديک هستند و مباني نظري و تجربي اين رابطه را حمايت مي کنند، اين طور به نظر ميرسد که اين سبک از رهبري، ميتواند افزايش دهنده انگيزش معلمان باشد.
بيشاي ٤(١٩٩٦)گزارش ميدهد، رضايت شغلي معلم و انگيزش معلم همبستگي معنيداري با سطح مسئوليت پذيري آنان دارد. سبک رهبري توزيعي با توانمند سازي معلمان سطح مسؤليت آن ها را بالا ميبرد و طبق نتايج بيشاي ميتوان ادعا کرد که رهبران توزيعي، زمينه ساز افزايش انگيزه در معلمان مي باشند. نتايج نشان ميدهند، کارکناني که در سازمان هاي دمکراتيک کار ميکنند در مقايسه با کارکناني که در سازمان هاي اتوکراتيک مشغول به کار ميباشند، اثربخش تر عمل مينمايند. ادعاي اين محققان ، رابطه مؤلفه دمکراسي در رهبري توزيعي را با انگيزش معلمان ، رابطه اي معني دار تلقي ميکنند(کلاک و گلداسميت ٥(٢٠٠٢) به نقل از عامري،١٣٨٨).
در پژوهش حاضر، ارتباط رهبري توزيعي با انگيزش از طريق خوشبيني معلمان نيز سنجيده مي شود. با توجه به پيشينه نظري و تجربي اين متغير و ارتباط آن با سبک هاي مديريتي، به نظر ميآيد انتخاب آن به عنوان متغير ميانجي بين سبک رهبري توزيعي و انگيزش معلمان مناسب باشد. نوري و جان بزرگي(١٣٨٦) در تحقيق خود به اين نتيجه رسيد که خوش بيني رابطه مثبت و معنا داري با انگيزه پيشرفت دارد. از آنجا که پيشينه محکمي براي رابطه اين دو متغير وجود نداشت ، لذا ما اين رابطه را به عنوان فرضيه پسين مورد بررسي قرار مي دهيم . سازه نوين خوش بيني تحصيلي ، باوري مثبت در معلمين است مبني بر اينکه آن ها قادرند با تاکيد بر تدريس و يادگيري (مولفه تأکيد تحصيلي )، با اعتماد به مشارکت والدين و دانش آموزان (مولفه اعتماد به والدين و دانش آموزان ) و با ايمان به ظرفيت و کارآيي خود (احساس کارآمدي ) در غلبه بر مشکلات و شکست ، با تلاش و پشتکار، سبب پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ميشوند.اين سه وجه در تعامل با يکديگر، يک محيط يادگيري مثبت را ايجاد ميکنند (وولفولک هوي و همکاران ، ٢٠٠٨). تحصيلي هک و هالينگر (٢٠٠٩) اشاره ميکنند که موضوع رهبري توزيعي بسيار نو پا وجوان است و ديدگاه هاي انتقادي زيادي در مورد روابط قدرت و توزيع کامل رهبري بر آن وارد آمده است . به طور کلي (ليثوود و همکاران ،٢٠٠٩)اظهار ميکنند که رهبري توزيعي يک «موضوع داغ » دهه حاضر است که امکان عملکرد اثربخش را براي رهبران و پيروان در طيف و حجم وسيعي فراهم آورده است . ليثوود و همکاران (١٩٩٩) معتقداند رهبري توزيعي بدون شواهد علمي کافي مورد محبوبيت قرار گرفته است . لذا جهت وضوح مفهوم رهبري توزيعي و شفاف سازي نقش آن در بهبود عملکرد معلمان و مدارس نياز به انجام پژوهش هاي بيشتري احساس ميشود؛ که اين پژوهش ها نه فقط به عنوان يک ضرورت تجربي، بلکه جهت کسب مشروعيت براي اثرگذاري رهبري توزيعي بر عملکرد پيروان مورد نياز ميباشند. بنابراين مسئله اصلي پژوهش حاضر با عنايت به اوصاف و نتايج کلي مطالعات و پژوهش هاي انجام شده در حوزه هاي سه گانه ي رهبري توزيعي ، انگيزش شغلي و خوش بيني تحصيلي، اين است که رابطه ي ميان رويکرد رهبري توزيعي با انگيزش معلمان و خوشبيني تحصيلي آنان از يک طرف ، و بررسي اثرات رهبري توزيعي بر انگيزش معلمان از طريق اثرگذاري بر متغير ميانجي «خوش بيني تحصيلي» معلمان چگونه است ؟ به طور خلاصه ، ٢هدف کلي پژوهش حاضر بررسي ١-بررسي رابطه رهبري توزيعي با انگيزش معلمان و خوش بيني تحصيلي آنان ٢- بررسي اثرات غيرمستقيم رهبري توزيعي بر انگيزش معلمان ازطريق متغيرميانجي خوش بيني تحصيلي معلمان ميباشد.
پرسش هاي پژوهشي
١-آيا بين رهبري توزيعي و انگيزش معلمان رابطه ي معنيداري وجود دارد؟
٢-اثرات مستقيم رهبري توزيعي بر خوشبيني تحصيلي معلمان واثرات غيرمستقيم رهبري توزيعي بر انگيزش آنان چگونه است ؟
٣-آيا مدل نقش سبک رهبري توزيعي مديران بر انگيزش معلمان از طريق متغير ميانجي خوش بيني تحصيلي، با داده هاي گردآوري شده برازش مطلوبي دارد؟
روش
پژوهش حاضر کمي و از نوع توصيفي و همبستگي ميباشد که به صورت ميداني اجراشد. جامعه آماري اين پژوهش شامل کليه دبيران متوسطه ناحيه ١و٢ شهر سنندج در سال تحصيلي سال ٩٣- ٩٢ ميباشد که بر اساس آمار ارائه شده از طرف اداراه آموزش و پرورش اين شهر، ١٣١٦نفر ميباشد. مطابق با جدول مورگان و کرجسي، حجم نمونه ٢٧٠ نفر ميباشد. امّا با توجه به انجام تحليل عاملي تأييدي بر روي پرسشنامه ها، و اينکه تحليل هاي عاملي به حجم نمونه حساس ميباشند،٤٨٠نفر به روش تصادفي خوشه اي انتخاب گرديد که از اين تعداد ٣٧٥نفر به طور کامل اقدام به تکميل پرسشنامه ها نمودند. ابزار گردآوري داده ها در اين پژوهش شامل ٤ پرسشنامه به شرح زير ميباشد:
١ -پرسشنامه رهبري توزيعي: جهت سنجش رهبري توزيعي، از پرسشنامه صحرانورد و غلامي(١٣٩١)استفاده شد. با توجه به وجود اختلافات آشکاري که بين فرهنگ اداره مدارس داخل کشور با مدارس در خارج از کشور وجود دارد، لذا جهت جلوگيري از سوگيري و افزايش اعتبار نتايج ، يک پرسشنامه ساخته شده در داخل کشور که با فرهنگ مديريت و ادره ي مدارس در داخل کشور هماهنگي بيشتري دارد به کار برده شد؛ که در مقياس ٥ قسمتي ليکرت تدوين شده و داراي ٤ مؤلفه ي رشد و توسعه همه جانبه ، اعتماد، دمکراسي و حمايت همه جانبه ميباشد. جهت افزايش روايي و اعتبار پرسشنامه در اين پژوهش ، اقدام به تحليل عاملي آن نموديم . که نهايتا منجر به حذف برخي سؤالات شد. پايايي پرسشنامه را بعد از انجام تحليل عاملي تأييدي، با استفاده از روش آلفاي کرونباخ ٠.٩٣ به دست آورديم .
٢ -خوش بينيتحصيلي: جهت سنجش خوش بيني معلمان ، از پرسشنامه خوش بيني تحصيلي برد وهمکاران (٢٠١٠) استفاده شد. اين پرسشنامه داراي ١١گويه در مقياس ٥ قسمتي ليکرت ميباشد که داراي ٣ مؤلفه ي کارآمدي جمعي معلمان ، اعتماد به دانش آموزان و اولياي آنها و تأکيد تحصيلي است . جهت بازبيني اعتبار، تحليل عاملي تأييدي را روي پرسشنامه انجام داديم . نتايج به دست آمده نشان داد که هر سه عامل مورد تأييد بوده واز شاخص هاي برازش خوبي برخوردارند. عباسيان (١٣٩١) پايايي آن را براي هر کدام از خرده مقياس ها به ترتيب ،٠.٧٠، ٠.٨٩ و ٠.٨٧ و براي کل مدل ٠.٨٧به دست آورد.در پژوهش حاضر، برايهريک ازمؤلفه ها (باحذف مؤلفه ي اعتماد)به ترتيب ٠.٨٥و٠.٨١و براي کل مدل ٠.٨٩به دست آمد.
٣ - انگيزش شغلي: پرسشنامه اي که در اين پژوهش جهت سنجش انگيزش شغلي معلمان بکاربرده شد مبتني بر نظريه دو عاملي انگيزش شغلي هرزبرگ ميباشد که در آن هريک از عامل ها شامل ٤ مؤلفه اصلي است . مؤلفه هاي اصلي مربوط به عامل انگيزشي عبارتند از:موفقيت ، قدرداني، ماهيت ، رشد و پيشرفت و شاخص هاي مربوط به عوامل بهداشتي عبارتند از:سرپرستي، روابط ، امنيت ، حقوق و پاداش . هريک ازمؤلفه هاي اصلي ذکر شده داراي ٣ شاخص ميباشد. بنابراين در مجموع ٨ مؤلفه ،٢٤ شاخص و به تبع آن ٢٤ گويه وجود دارد.از اين تعداد ١٢ گويه مربوط به عوامل انگيزشي و ١٢ گويه ديگر مربوط به عوامل بهداشتي است .مقياس استفاده شده درجه بندي ليکرت در طيف ٥ گزينه اي ميباشد. روايي اين پرسشنامه توسط مهرابي(١٣٨٥)با بهره گيري از روش محتوايي تاييد گرديده و پايايي آن با استفاده از روش آلفاي کرانباخ ٠.٩٦ محاسبه گرديده است . در پژوهش حاضر انجام تحليل عاملي تأييدي براي بازبيني و افزايش اعتبار پرسشنامه به عنوان مدل اندازه گيري جهت ورود به مدل معادلات ساختاري باعث حذف برخي سؤالات و يکي از زير مؤلفه هاي بهداشتي گرديد.در اين پژوهش پايايي پرسشنامه برابر با٠.٩١ به دست آمد.
روند اجرا
قبل از توزيع پرسشنامه ها، روايي آنها با استفاده از نظر اساتيد مورد تأييد قرار گرفت . سپس در ٦٤ مدرسه که به طور تصادفي از دو ناحيه انتخاب شده بودند توزيع گرديد. که از ميان آنها چهار مدرسه حاضر به همکاري نشدند. سپس با حضور محقق ، پرسشنامه ها در مدارس ، به هشت نفر از دبيراني که به طور تصادفي توسط مدير مدرسه از ليست دبيران انتخاب شده بودند داده شد. از آنجا که محقق خود از جامعه ي فرهنگي بود، جهت اعتبار نتايج ، از همکاران خود خواستار پاسخ هاي دقيق به سؤالات شد. چرا که نتايج تحقيق را براي جهت افزايش اثربخشي مدارس مهم ارزيابي کرد. بعد از پايان يک هفته مهلت ، اقدام به جمع آوري پرسشنامه ها گرديد. تمامي پرسشنامه ها جهت بازبيني اعتبار، توسط محقق مورد تحليل عاملي تأييدي قرار گرفتند. از تعداد ٤٨٠پرسشنامه توزيع شده ٤٢٠پرسشنامه عودت داده شد که از اين تعداد هم ٣٧٥ نفر به طور کامل و دقيق به سؤالات پاسخ داده بودند. محقق جهت افزايش اعتبار نتايج ، بقيه پرسشنامه ها را از روند تحليل آماري خارج نمود. از اين تعدادمعلمان ،٠.٤١درصد را دبيران زن و ٠.٥٩درصد را دبيران مرد تشکيل ميدهند. همچنين ٥.٣ درصد از آنان داراي مدرک فوق ديپلم ، ٦٨.٥ درصد داراي مدرک ليسانس ، ٢٤.٨ درصد داراي مدرک فوق ليسانس و ١.٣ درصد داراي مدرک دکتري ميباشند. و نيز ٧٢.١ درصد از آنها در مد ارس دولتي عادي، ١٧.١درصد در مدارس نمونه دولتي و تيزهوشان و ١١.٧درصد نيز در مدارس غير انتفاعي مشغول به تدريس ميباشند. همچنين از اين تعداد، ٢.٤درصد سابقه ي زير ٥ سال ، ٩.٩درصد سابقه ي ١٠-٥ سال ، ١٦.٨درصد سابقه ي ١٥-١١ سال و ٧٠.٩درصد را افراد بالاي ١٦ سال سابقه در تدريس تشکيل ميدهند.
روش تحليل داده ها
در اين پژوهش براي تجزيه و تحليل داده ها از نرم افزار AMOS١٨ استفاده شد. از طريق اين نرم افزار، نخست جهت بررسي اعتبار سازه ها لازم مينمود همه پرسشنامه ها در قالب الگوهاي اندازه گيري مورد تحليل عاملي تأييدي قرار گيرند و سپس آماده ورود به معادلات ساختاري جهت اندازه گيري روابط علي ميان متغيرهاي نهفته شوند. در تحليل عاملي تأييدي، اگر شاخص هاي برازندگي مقدار مطلوب را نشان دادند ساختار مورد تأييد قرار ميگيرد و اگر شاخص هاي برازندگي مقدار مطلوب را نشان ندادند، به بررسي خطاي کوواريانس در ميان سؤالات ميپردازيم . در تحليل عاملي تأييدي بايد به مقدار خي دو بر درجه ي آزادي و برازش شاخص هاي اساسي مطلق و نسبي در تحليل ها توجه نمود که شامل RMSEA١
،CFI٢، GFI٣ و IFI٤ ميباشد مطالعات نشان داده است که براي RMSEAمقدار ٠.٠٦ تا ٠.٠٨ خوب و مقدار ٠.٠٦ و کمتر از آن عالي ميباشد و در شاخص هاي نسبي هم مقدار ٠.٩٠ و بالاتر از آن مناسب است (غلامي و تيري،٢٠١٢، به نقل از صيادي،١٣٩١). پس از مناسب بودن مدل جهت بررسي رابطه ي علي بين ابعاد و تدوين مدل ، به مدل معادلات ساختاري ميپردازيم . مدل معادلات ساختاري يکي از مناسب ترين روش تجزيه و تحليل چند متغيره است . ويژگي اصلي تجزيه و تحليل چند متغيره ، تحليل همزمان چند متغير مستقل و چند متغير وابسته است . از آنجا که در تحقيق حاضر دو متغير مستقل وجود دارد(سبک رهبري، خوش بيني تحصيلي در نقش متغير ميانجي و تعديل کننده ) که بايد اثر آنها را بر متغير وابسته مورد بررسي قرار گيرد، استفاده از مدل معادلات ساختاري ضرورت مييابد. در تحليل معادلات ساختاري مانند تحليل عاملي تأييدي بايد به مقدار خي دو بر درجه ي آزادي و برازش شاخص هاي اساسي مطلق و نسبي در تحليل ها توجه کرد.
يافته ها
مفروضه اصلي پژوهش مبني بر نقش رهبري توزيعي در انگيزش معلمان و خوش بيني آنان به صورت مستقيم و غير مستقيم با واسطه ي خوش بيني تحصيلي بود. نتايج تحليل عاملي تأييدي پرسشنامه ها جهت بررسي مطلوبيت الگوهاي اندازه گيري و قابل قبول بودن آنها براي ورود به معادلات
1 - Root Mean Square Error of Approximation (RMSEA)
2 - comparative fit index
3 - goodness of fit index
ساختاري، نشان داد که مدل هاي اندازه گيري داراي شاخص هاي برازشي نسبتا ضعيفي هستند که نياز دارند با بررسي واريانس وکورايانس هاي آنان اين شاخص ها را به حد مورد قبول رساند. لذا برخي از سؤالات و مؤلفه ها از مدل هاي اندازه گيري حذف شدند و مدل ها به صورت نتايج آمده در جدول ٢
اصلاح شدند. جدول ٢: بارعاملي گويه ها بعد از اصلاح مدل هاي اندازه گيري پژوهش تو سط تحليل عاملي تأييدي
همان گونه که در جدول (٢)مشهود است ، نتايج تحليل عاملي تأييدي پرسشنامه ها، جهت بررسي مطلوبيت الگوهاي اندازه گيري و قابل قبول بودن آنها براي ورود به معادلات ساختاري، نشان داد که مدل هاي اندازه گيري در ابتدا، داراي شاخص هاي برازشي ضعيفي هستند و نياز دارند با بررسي واريانس وکورايانس هاي آنان ، اين شاخص ها به حد مورد قبول برسند. لذا برخي از سؤالات و مؤلفه ها از مدل هاي اندازه گيري حذف شدند و مدل ها به صورت نتايج آمده در جدول ٢ اصلاح شدند. بارهاي عاملي گويه ها