بخشی از مقاله
چکیده
فرهنگ تمامیت مشترک میان انسانهای یک سرزمین می باشد که از طریق آن ارتباط میان افراد وابسطه در تمام ادوار تاریخ برقرار شده است. این بحث ابتدا با رویکردی تحلیلی به بررسی مفاهیم فرهنگ، فرهنگ شهری و تحلیل دیدگاه نظریه پردازان فضای شهری پرداخته و لذا چارچوب و مدلی تحلیلی حاصل از اجزاء و مولفه های سازنده فضای شهری شکل گرفته است. سپس جهت تبیین مفهوم فرهنگ شهری و اجزاء و مولفه های تاثیرگذار آن و همچنین شناسایی جایگاه آن در ساماندهی فضای شهر، با بکارگیری مدل تحلیلی مذکور به آزمونی تحلیلی- مقایسه ای از آراء برخی اندیشمندان فرهنگ شهری می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که فرهنگ شهری واجد مولفه هایی است که خود متاثر از مولفه های فضای شهری و در بهم تافتگی و ارتباطاتی نمادین بوده که به واسطه معنا و محتوای فرهنگی آن واجد تمایزهایی نیز می باشند. بدین معنا که فرد ابتدا با مولفه کالبد و متن فرهنگی شهر ارتباط یافته و سپس با تنوعی از عملکرد های فرهنگی -تفریحی به ارتباط و تعاملات اجتماعی-فرهنگی با فضا پرداخته و در نهایت به معانی برخاسته از بستر فرهنگی و جامعه شناسانه حاصل از ارزش های فرهنگی در فضا های عمومی شهر و در نتیجه تجارب و تفاسیری فردی نائل می گردد. بنابراین مولفه های فرهنگ شهری در تفاوت هایی با محتوای فرهنگی در مقایسه با مولفه های فضای شهری، شامل مولفه کالبد - متن فرهنگی و تاریخی - ، مولفه عملکرد - تنوع فعالیت ها در مشارکت فرهنگی - و مولفه معانی فرهنگی - بستر فرهنگی و جامعه شناسانه حاصل از ارزش های فرهنگی - در عرصه عمومی به عنوان اولین مکان فرهنگ جمعی بوده که همگی در ارتباطی پیوسته و نمادین می باشند.
واژههای کلیدی: فرهنگ، فرهنگ شهری، فضا، فضای شهری
- مقدمه
"در حقیقت در عصر فرا پسا مدرن، جهان به دهکده هایی کوچک مبدل می گردد. در این عصر »کوچک زیباست« مطرح می شود و به جای ایجاد یک کارخانه بسیار بزرگ، دهها، بلکه صدها کارخانه کوچک در داخل یک سیستم که گاه با هم رقابت هم می کند ایجاد می شوند" [1] و فرهنگ در این دیدگاه "در یک کلیت بهم پیوسته می تواند چشم انداز متفاوتی را شکل دهد که در یک بخش پذیری اجتماعی، جلوه هایی از تفاوت را در جهان به نمایش می گذارد" .[1] بدین ترتیب نمود فرهنگ در عرصه جهانی بیشتر با تاکید بر تمایزات و تباین های زندگی جمعی، فرهنگی و محلی می باشد و در حقیقت بیانگر مجموع مهارت ها، عقاید، باورها، دانش ها، فنون، آداب و رسوم و تحقق این عوامل در متن زندگی جوامع خواهد بود .[1] بنابراین فرهنگ زبان مشترک و ابزار ارتباط کلامی در یک جامعه است، جامعه ای که در معنای وسیع تر خود می تواند یک جامعه شهری باشد.
از سوی دیگر رابان در کتابش در مورد ماهیت شهرهای امروزی معتقد است: "ما برای درک ماهیت شهروندی و ایجاد ارزیابی های تخیلی از ارتباط اجتماعی میان افراد و شهر، شکل پذیری آن، خلوت و آزادی های حاصل از آن، به چیزهایی بیش از معماری آرمانشهری، سیستم های در دسترس ترافیک هوشمند و یا برنامه های اکولوژیکی نیازمندیم" .[2] این گویای همان دگرگونیی است که از دهه 1980 میلادی سبب عکس العمل بسیاری از نظریه پردازان عرصه فرهنگیست و نتیجتا تفکر مرتبط با تجدید حیات فرهنگ های بومی و ویژگی های منحصر به فرد و اختصاصی شهرها را به همراه آورده است. در این زمینه مسی - 1991 - 1 معتقد است که مطالعات مربوطه، نقطه مشترک فعالیت های اجتماعی و روابط اجتماعی را در برمی گیرد و به طور قطع، فعالیت ها و روابط مربوطه، الزاماً به لحاظ تعریف، پویا و متغیر هستند. به عبارت دیگر این مطالعات، درباره مکان و هویت فرهنگی بوده و جایگاه آن در شهر می باشند .[3]
پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سئوال است که آیا فرهنگ شهری می تواند واجد مولفه هایی باشد و جایگاه آن در ساماندهی فضای شهر چگونه است؟ جهت رسیدن به پرسش مذکور می بایست به تعریف و تدقیق بیشتر مفاهیم مرتبط با آن پرداخت. لذا تحقیق حاضر با بررسی مفاهیم فرهنگ و فرهنگ شهری و تحلیل دیدگاه نظریه پردازان فضای شهری، به ارائه چارچوبی حاصل از اجزاء و مولفه های سازنده فضای شهری پرداخته و سپس بارویکردی تحلیلی جهت تبیین مفهوم فرهنگ شهری و اجزاء و مولفه های تاثیرگذار آن و همچنین شناسایی جایگاه آن در ساماندهی فضای شهر، با ارائه مدلی تحلیلی به آزمونی تحلیلی- مقایسه ای از آراء برخی اندیشمندان فرهنگ شهری می پردازد.
-2روش تحقیق
رویکرد اصلی پژوهش تحلیلی است و بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی استوار است. اهداف مورد نظر از انجام تحقیق شناسائی و تبیین اجزاء و مولفه های فرهنگ شهری و همچنین شناسایی جایگاه آن در ساماندهی فضای شهر است. لذا بعد از بررسی مفاهیم فرهنگ و فرهنگ شهری با روش تحلیل محتوایی متن به بررسی آراء برخی اندیشمندان فضای شهری و ارائه چارچوبی حاصل از اجزاء و مولفه های سازنده آن پرداخته و سپس جهت تبیین مفهوم فرهنگ شهری و اجزاء و مولفه های تاثیرگذار آن و همچنین شناسایی جایگاه آن در ساماندهی فضای شهر به آزمونی تحلیلی- مقایسه ای از آراء برخی اندیشمندان فرهنگ شهری با روش تحلیل محتوایی متن می پردازد.
-3 مفهوم فرهنگ
فرهنگ زبان مشترک و ابزار ارتباط غیر کلامی است که از گذشتگان به زمان حال و از حال به آیندگان می رسد و در این میان نه تنها محتوی پیام را شامل می شود، بلکه ابزار و وسایل انتقال پیام را نیز در بر می گیرد .[4] آشوری در تعریف فرهنگ از سیستم اجتماعی- فرهنگی یاد می کند و معتقد است این سیستم ضمن دارا بودن تمامی سازمایه های فنی، اجتماعی و اندیشه ای، واجد گوناگونی های بسیاری از نظر ساخت و سازمان می باشد که عوامل بسیاری همچون زیستگاه های طبیعی و منابعی که در دسترس هر گروه بشری است در ایجاد این تفاوت های ساختاری تاثیر گذار بوده اند [5]
از سوی دیگر وی معتقد است که فرهنگ ها را از جهتی به فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی بخش بندی کرده اند. فرهنگ مادی را شامل همه وسایل و ابزارهای مادی و آنچه به دست بشر از ماده طبیعی ساخته می شود و شیوه و فرایندهای ساخت و ساز آنها و فرهنگ معنوی را شامل ارزش ها، دیدها و باورها، اندیشه ها، دانش ها و فن ها، دین، آداب و سنت ها، علوم و فلسفه، ادبیات، هنر و همه فراورده های ذهنی انسان می دانند .[5] بنابراین فرهنگ، جمع بندی تاریخی مهارت ها، عقاید، احساسات و همچنین استقرار و تحقق این عوامل در متن زندگی جوامع است که به شدت رنگ قومی و ملی داشته است و از طریق زندگی اجتماعی و ارتباط متقابل با ابزارها و وسایل انتقال پیام و آموزش، قابل انتقال می باشد.
-4 مفهوم فرهنگ شهری
"شهر در معنای تاریخی خود، نقطه ای است که در آن حداکثر تمرکز قدرت و فرهنگ یک اجتماع متبلور می شود. شهر، نشانه روابط منسجم اجتماعی و زاییده نیازهای اجتماعی انسان است که در آنجا تجارب انسانی به علائم ماندگار، نمادها، الگوهای رفتاری و دستگاههای نظم ترجمه می شوند . در آنجا مسائل تمدن متمرکز می گردد و آئین ها و تشریفات هرازگاهی به درام پر جنب و جوش از جامعه ای کاملاً ناهمگون و خودآگاه تبدیل می شود" . [6] در واقع "شهرها محصول زمان هستند، آنها قالب هایی هستند که زندگی انسانها در آنها سرد و منجمد می شود و به واسطه هنر شکل ماندگار به خود می گیرند که در غیر این صورت زندگی تحلیل رفته و هیچ ابزاری برای تجدید یا مشارکت گسترده تر در ورای آنها باقی نمی ماند. در شهر، زمان مرئی می شود: بناها، یادمان ها و معابر عمومی، در مقایسه با مصنوعات پراکنده نواحی غیر شهری، بیش از گذشته در برابر دیدگان حریص انسانها قرار می گیرند. عادات و ارزش ها به فراسوی گروه های انسان معاصر انتقال می یابند و با لایه های زمان که مشخصه هر نسل مجزایی است، چینه بندی می شوند" .[6]