بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مسائل که از دیرباز ذهن اندیشمندان، روان شناسان و دانشمندان علوم انسانی به خود مشغول کرده است چگونگی رشد و پرورش خلاقیت و ابتکار عمل در دانش آموزان و نوجوانان است. اصولاً یکی از شاخصههای رشد و ارتقای علمی در هر کشوری شکوفایی و تجلی خلاقیت و ابتکار عمل بهعنوان زیرساخت آن جامعه میباشد. جوامعی که بتواند خلاقیت نسل جوان را احیا و شکوفا سازد، از این میزان قابلتوجه توسعه، رشد و شکوفایی علمی برخوردار خواهد شد و بالعکس به هر میزان که خلاقیت، پرورش و تعالی نیابد، رکود علمی-صنعتی و فرهنگی را باید برای آن جامعه انتظار داشت.

روان شناسان و متخصصان آموزشوپرورش به این نکته توجه دارند که موضوع خلاقیت، موضوعی پراهمیت و زیربنایی است. سقراط هدف اصلی تعلیم و تربیت را پرورش نیروی تفکر در انسان ذکر کرده است؛ بنابراین یکی از اهدافی که آموزشوپرورش باید به آن بپردازد، پرورش توانایی تفکر در یادگیرندگان دانش آموزان است. با توجه بهضرورت اهمیت این مسئله محقق در این پژوهش به بررسی نقش آموزشی مدرسه در ایجاد خلاقیت و چگونگی پرورش آن در میان دانش آموزان دوره ابتدایی در درس علوم پرداخته است.

به این منظور از روش کتابخانهای و مروری بر تحقیقات قبلی استفاده کرده است. نتایج تحقیق نشان داد که مدارس و نظامهای آموزشی نقش مؤثری در ایجاد و پرورش خلاقیت دارند. بهگونهای که بررسی رابطه بین خلاقیت و آموزش نشان میدهد که برخلاف دیدگاه نظریهپردازان گذشته که خلاقیت را توانایی ارثی و ذاتی تلقی میکردند، امروزه میتوان آن را برای کودکان و نوجوانان آموزش داد.

-1 مقدمه

خلاقیت یکی از قابلیتهای کلیدی و از عوامل دستیابی به منابع اقتصادی و درک پیچیدگیهای تحولات فردی و اجتماعی است بهطوریکه امروزه جوامع بشری به دلیل تحلیل منابع طبیعی، وابستگی متقابل میان کشورها و سرعت فزایندهی تغییرات نیاز به پرورش خلاقیت را بیشتر احساس میکنند. در ارتباط با نقش مدرسه در تشخیص و پرورش نیروهای خلاقهی دانشآموزان، بسیاری از محققان اتفاق نظر دارند که مدرسه از طریق محتوای درسی، روشهای تدریس و روابط بین فردی مدیران، معلمان و دانشآموزان، میتواند باعث پرورش خلاقیت و یا در جهت عکس حتی باعث تخریب آن شد.

در فضایی که شرایط عاطفی و روانی لازم برای پرورش خلاقیت دانشآموزان وجود دارد میتوان از دانش آموزان انتظار داشت تا پدیدهها را از جنبههای مختلفی مورد دقت و توجه قرار دهند - پرکینز2، - 2004 از طرفی صاحبنظران حوزهی برنامهی درسی، یکی از کارکردهای مهمی که به آموزش دروس علوم نسبت میدهند پرورش تفکر خلاق است .اندیشمندان و پژوهشگران زیادی به تأثیر آموزشوپرورش خلاقیت در درس علوم برای دانش آموزان تأکید میکنند

-2 اهمیت و ضرورت مسئله

امروزه در عصر گسترش روزافزون علوم و فنون و حاکمیت صنایع و تکنولوژی برتر بر همه ابعاد و جنبههای زندگی، مسئلهای که بیش از هر چیز دیگر توجه کارگزاران جوامع را به خود جلب کرده است، مسئله خلاقیت، نوآوری، هدایت و حمایت از صاحبان اندیشههای خلاق است .لذا بحث دربارهی خلاقیت به معنی سخن گفتن درباره باارزشترین و سرنوشتسازترین مفاهیم و پدیدههاست. بنابراین طرح چنین موضوع حیاتی در جامعه از اهمیت بسزایی برخوردار است .

یکی از مهمترین وظایف دست اندر کارن نظام تعلیم و تربیت کشور ما، تربیت دانشآموزانی است که وجودشان سرشار از خلاقیت در زمینههای مختلف باشد تا این افراد بتوانند در آینده بار مهمی از وظایف و مسئولیتهای علمی، فرهنگی، هنری، اجتماعی جامعه را بر دوش بکشند و یکی از مهمترین مکانهایی که میتوان در آن افراد خلاق بار آورد محیطهای آموزشی و بهویژه مدارس هستند و معلمان ازجمله افرادی هستند که میتوانند با تفکر خلاق سبب بروز خلاقیت دانش آموزان گردند و بالعکس میتوانند با اعمال شیوههای نامناسب سبب عقیم ماندن خلاقیت آنان شوند

-3 بیان مسئله

خلاقیت یکی از عالیترین و پیچیدهترین فعالیتهای ذهن آدمی است که تعلیم و تربیت باید به آن توجه کند. خلاقیت نهفقط به هوش و تفکر بلکه به سازمان شخصیت فرد نیز مربوط میشود. یکی از سؤالاتی که در چهار دهه گذشته ذهن بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان تعلیم و تربیت را به خود مشغول کرده این است که آیا میتوان خلاقیت را پرورش داد؟ نتایج تحقیقات نشان داده است که خلاقیت در تمام فعالیتهای فردی و گروهی انسان مشاهده میگردد. با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذیر در همه انسانها وجود دارد و برای پرورش خلاقیت باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیتهای قالبی و از پیش تعیینشده تا حد امکان بر حذر داشت.

وقتی در جهان با مسائل نامتجانس و ناهمگون، منابع محدود و پایان یافتنی، سرعت تغییرات و مسائل دیگری از این قبیل مواجه میشویم، نیاز به خلاقیت و شعلههای بینش درونی آشکارتر میشود. بااینکه هیچیکاز ما دقیقاً نمیدانیم در آینده چه چیزی در انتظار ماست، برخی حقایق و نیازهای آینده به نحو فزایندهای برای ما روشنتر میشوند. آموزش مهارتهای سازگاری و وفق دادن باید بخش عادی مواد درسی را در کلاسهای درس تشکیل دهند. نبوغ، ساختن آینده در مغز خلاقی است که میتواند خود را با الگوهایی که در آینده در بردارد وفق دهد. این مسئله نیاز به خلاقیت یا انفجارهای بینش درونی را آشکار میسازد. مهارتهای تفکر خلاق باید مهمترین مهارتهای سازگاری و قابلیت انطباق بهحساب آیند.

-4 مبانی نظری و پیشینه تحقیق

-1-4 مفهوم خلاقیت

خلاقیت 1یک حالت ذهنی است که باید نبوغ نامیده شود - ارنست دیمنه، . - 2000 خلاقیت رایحه دلانگیز سلامت واقعی است، خلاقیت، فعالیتی فکری و درعینحال مبتنی بر اطلاعات است .اگر تفکر را عامل یا جریان اصلی خلاقیت بدانیم، اطلاعات نیز ماده اولیه یا اساسی آن محسوب میشود. نکته حائز اهمیت آن است که اندیشههای حاصل از خلاقیت - پردازش متفکرانه اطلاعات - باید بهگونهای پرورش یابد که در ارتباط با شرایط دنیای واقعی به نوآوری در آموزشوپرورش بیانجامد تا قرن اخیر، بسیاری بر این باور بودند که ابداع و خلاقیت یک خصوصیت ذاتی است و برخی افراد با این توانایی متولد میشوند.

امروزه ثابتشده است که این استعداد در نوع بشر بهاندازهی حافظه عمومیت دارد و میتوان آن را با کاربرد اصول و فنون معین و ایجاد طرز تفکرهای جدید و ایجاد محیطی مناسب پرورش داد - جلیلی،. - 1382 این رسالت بزرگ را مدارس بر عهدهدارند و در مدارس، این وظیفه را معلمین با روشهای تدریس مناسب، برخورد شایسته، همچنین بهکارگیری بهموقع سایر عوامل میتوانند تحقق بخشند. بهطورکلی خلاقیت عبارت است از توانایی فرد برای تولید ایدهها، نظریهها، پیشنهادها و یا اشیاء جدید و بدیع و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینهها، که توسط متخصصان اصیل و ازنظر علمی، زیباشناسی، تکنولوژی و اجتماعی باارزش تلقی شود.

-2-4 نقش نظامهای آموزشی و معلمان در ایجاد و پرورش خلاقیت

جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی به تحول و نوآوری نیاز دارد و امروز شعار - - نابودی در انتظار شماست مگر اینکه خلاق و نوآور باشید - - در پیش روی مدیران همه سازمانها قرار دارد اما مسئولیت سازمانهای آموزشی بهخصوص آموزشوپرورش که وظیفه تعلیم و تربیت فرزندان و آیندهسازان جامعه را بر عهده دارد، صبغهای دیگر به خود میگیرد. ازاینرو سازمانهای آموزشی از یکسو وظیفه فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده صحیح و جهتدار از استعدادها و تواناییهای افراد را بر عهدهدارند که این خود زمینهساز توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهرهمندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی میباشند.

پال تورنس - 2011 - در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که مدرسه، خصوصیات مربی و شیوههای آموزش وی میتواند به افزایش تفکر خلاق بیانجامد. مربیانی که از شیوه کودک محور در آموزش خود استفاده میکنند، کودکان را نسبت به محرکات محیطی پیرامون حساس مینمایند. از تأکید بر الگوهای قالبی اجتناب میورزند و کلاس را چنان سازماندهی مینمایند که محیطی تنوع و خلاق ایجاد شود. درنتیجه این روش موجب افزایش و رشد خلاقیت در کودکان میشود.

بررسی انجامشده نشان میدهد معلمانی که خودخواهان تغییر در روشهای تدریس روزانهشان هستند، توان یادگیری آفرینندگی رادارند. راهکارهای آموزشی خلاقیت، محیطی انباشته از کنجکاوی و تنوع میآفریند. »وایتهد« معتقد است که شغل معلمی باید از یک » قاطعیت ویژه« برخوردار باشد و معلمان موفق باید بهدقت بدانند که شاگردانشان به یادگیری چه مطالبی نیاز دارند؛ و این موضوع باید مبتنی بر استانداردها و اصول منطقهای و مدرسهای باشد و همچنین باید آگاهی کامل از سطح نسبی و میزان استعدادها و خلاقیت دانشآموزان داشته باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید