بخشی از مقاله
چکیده:
جغرافیاي زبان به عنوان شاخهاي از جغرافیاي انسانی است که پراکندگی جغرافیایی زبان یا عناصر تشکیل دهندة آن را مطالعه کرده و به دنبال بررسی رابطه محیطجغرافیایی و ویژگیهاي زبانی است. پارامتر اصلی آن، تنوع گویشها و زبانها و پارامتر فرعی، پراکندگی جغرافیایی گویشها است. زبان به عنوان مهمترین وسیله پیامرسانی و برقراري ارتباط در جوامع بشري است، که همواره در حال دگرگونی و تحول است. زبانها و گویشهاي ایرانی هریک نمایانگر فرهنگ و تمدن کهن کشور هستند.
در طی تاریخعوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادي باعث شدند تا زبانها و گویشهاي محلی به تدریج به فراموشی سپرده شوند. براي جلوگیري از انقراض زبانها و گویشها لازم است به بررسی جنبههاي مختلف آنهاپرداخت ه و اطلاعات گردآوري شده حفظ شود.زبان گیلکی از گروه زبانهاي شمالغربی فلات ایران است که در معرض خطر نابودي قرار گرفته است. این زبان مشتمل بر لهجههاي بیهپس - گیلان غربی - ، بیهپیش - گیلان شرقی - و دیلمی - مناطق کوهستانی جنوب گیلان - می باشد. البته زبانهاي تالشی نیز بین مردم شمالغرب گیلان و زبان ترکی به دلیل مهاجرت تركزبانان و گویشهاي کرمانجی در عمارلو و تاتی در رودبار رایج است.
باتوجه به اینکه استان گیلان، بین موانع طبیعی مانند کوه و دریا و جنگل قرار گرفته است و موانع طبیعی عاملی تأثیرگذار در زبانها می باشد، این پژوهش به بررسی پراکندگی جغرافیایی زبانها و گویش - ها در این محدوده با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی - GIS - پرداخته است.
سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان ابزاري قدرتمند جهت تجزیه و تحلیل دادههاي فضایی و نمایش اطلاعات مکانی زبانها و گویشهاي محدوده مورد مطالعه استفاده شده است. هدف مقاله حاضر ضمن تأکید بر اهمیت جغرافیاي زبانها و نقش آن در نظام فرهنگی گروههاي اجتماعی،تحلیل الگوهاي پراکندگی و ساختارهاي فضایی زبانها و گویشها در استان گیلاناست.رویکرد حاکم بر پژوهش، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر کاربرد نرمافزار ArcGISاست. نتایج حاصل از پژوهش ضمن ارائه نقشه مناطق زبانی -گویشیاستان گیلان حاکی از وجود رابطه بین محیط جغرافیایی و گسترش زبانیدر بین گروههاي جمعیتی این منطقهاست.
.1 مقدمه:
جغرافیاي فرهنگی از شاخههاي اصلی و نظاممند جغرافیاي انسانی است که به مطالعه مقوله فرهنگ در ارتباط با زمینهها و یا گرایشهاي خاص جغرافیا، از دیدگاه این علم میپردازد. میتوان گفت در این شاخه از جغرافیا، به تفاوتها و تغییرات فضایی مولفههایی که در رابطه با پدیدههاي فرهنگی در طول زمان و در ارتباط با مکانها و فضاهاي مختلف شکل میگیرد، پرداخته میشود. آنچه از فرهنگ براي جغرافیدان اهمیت دارد، مطالعه و تأکید بر الگوها و ابعاد فضایی فرهنگ است که در چشماندازهاي جغرافیایی نمود پیدا میکند
فرهنگ در جغرافیا، به منزله شیوة زندگی؛ شامل عقاید، نگرشها،زبانها،عادات،نهادهاوساختارهاي قدرت و هم دربرگیرندة عملکردهاي فرهنگی نظیر شکلهايمختلف هنر ي، نصوص، معماري، کالاهاي تولید انبوه و... میباشد. در این تعریف، فرهنگ، همه چیزیک گروه از مردم محسوب میشود. لذا از آن به عنوان نظام فرهنگی نام میبرند
در این بین، جغرافیاي زبان،یکی از شاخه هاي جغرافیاي فرهنگی است که به دنبال پراکندگی جغرافیایی زبان یا عناصر تشکیل دهندة آن و بررسی رابطه محیط جغرافیایی و ویژگی -هاي زبانی است. براین اساس جغرافیایزبان با بهرهگیري از زبانشناسی تاریخی که از اوایل قرن نوزدهم ایجاد شده بود، رشد کرد و با استفاده از مفروضات زبانشناسی تطبیقی و بویژه تغییر آوا و وضوح مرزهاي گویش بوجود آمد
با توجه به اینکه، سیستم اطلاعات جغرافیایی - GIS - سیستمی براي توصیف مشخصاتزم ین و همچنین تجسم و تجزیه و تحلیل اطلاعات مکانیمورد استفاده قرار میگیرد. این کار در درجه اول با استفاده از نقشه انجام میشود
بنابراین، این سیستم نقش مهمی در نمایش پراکندگی جغرافیایی پدیدههایی از جمله گویشها و زبانهاي مختلف در قالب جغرافیاي زبان دارد.زبان مسلمأ مهمترین عامل فرهنگی و برقراري ارتباط و به اشتراك - گذاري جنبههاي فرهنگ ی متفاوتاست
زبان ابزاري طبیعی براي بیان مفاهیم و ارتباط میان انسانهاست، همه جوامع بشري که تاکنون مشاهده شدهاند –هرچند کوچک و یا دور افتاده از هم باشند – به طور طبیعی و عادي از یک زبان خاص براي ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند
زبان از یک سو خود وسیلهاي براي حفظ، بیان، آموزش و توسعه فرهنگ است و از سوي دیگر محملی است براي انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر - بشیرنژاد، . - 70 :1383در ایران زبان فارسی، به عنوان زبان ملی کشور است، علاوه بر آن زبانها و گویشهاي متفاوتی با توجه به تنوع قومیتها وجود دارد.
اصولأ تحول و دگرگونی زبانها تحت تأثیر عوامل درون زبانی و برون زبانی از خصوصیات ذاتی هر زبان و گویشی است . واژگان زبان یک قوم همواره به یک حال نمیماند و تحت تأثیر عوامل بسیاري از جمله عوامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادي و ایدئولوژیکی و ارتباط اقوام با هم، دستخوش تغییراتی میگردد
گیلان بیهیچ اغراق یکی از پربارترین تاریخ هاي بشري را داراست. گیلان سرزمینی است که اسکندر در برابر او زانو زد. جهانگشاي مقدونی که جهانی را گشوده بود، نتوانست گیلان را بگشاید. از مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان گرفته تا تازي و ترك و تاتار هیچیک نتوانستند کام بر دل او برانند
زبان گیلکی، زبان عمومی، مشترك و غالب اقوام گیلتب ار دو استان شمالی کشور، گیلان و مازندران - گیلماز - است که در سراسر شمال با چند گویش و چندین لهجه با گونههاي بسیار متفاوت صحبت میشود. هر مانع کوچک طبیعی مثل یک رود یا کوه، آبادي به آبادي، این گونه ها را متمایز میکند
گیلکی یکی از ل هجه هاي باستانی ایران و یکی از شعب زبان پهلوي است که ساکنان بخشی از حاشیه دریاي خزر از قدیم به آن تکلم میکردند. در شرق و غرب منطقه گیلان که حدفاصلشان سفیدرود است تفاوتهایی در گفتار مردم به چشم میخورد، تا جایی که ساکنان دو طرف سپیدرود، گاه مقاصد یکدیگر را به دشواري درك میکنند
سفیدرود این استان را به دو منطقه بیهپس و بیه پیش یا رودپس و رودپیش تقسیم میکند و لاهیجان و رشت در طول زمان پایتخت این دو قسمت بودهاست
گیلکی بیهپس - گویش نواحی باختري سفیدرود مانند انزلی، صومعهسرا، فومن، رشت و غیره - و گیلکی بیهپیش - گویش مردم نواحی شرقی سفیدرود مانند لاهیجان، لنگرود، رودسر، اشکور پایین و جزء آن - تقسیم میکنند. در دیگر نقاط گیلان، با گویشهاي دیگري روبرو میشویم؛ مثلأ در سرزمینهاي تالش و ماسوله گویش تالشی، در کوهپایهها گویش گالشی، در عمارلو شاخهاي از گویش کردي به نام کرمانجی، و در باختر و جنوب باختري و شمال باختري و روستاهایی از رودبار و فاراب و عمارلو گویش تاتی را میشنویم
گویش بیهپیش - شرق گیلان - در بعضی از قاعدههاي دستوري به گویش مازندرانی نزدیک است - پرچمی،. - 61: 1371دردستهبندي دیگر، سه گویش تاتی، تالشی و گیلکی را در دستهبندي زبانی، زبانهاي شمالغربی و گاه "گویشهاي حاشیه خزر" نیز نامیدهاند. تحقیق درباره زبانها و لهجههاي شمال ایران و کنارة دریاي خزر، بالاخص گیلکی، نخستین بار از سوي پژوهشگران روسیه تزاري با اهداف استعماري آغاز شد
در تحقیقات بعدي، ویلهلم گیگر و کوهن آلمانی در کتاب "بنیاد زبانشناسی ایران" ، بار اول در سال 1904 میلادي سه گویش فوق را در شمار زبانهاي کاسپی طبقهبندي کرده اند. این اصطلاح بعدها به زبانهاي دریاي خزر برگردانده شد
اینپژوهشبرآنبودهاست تا با تأکید بر اهمیت جغرافیاي زبانها و نقش آن در نظام فرهنگی گروههاي اجتماعی ساکن در استان گیلان بپردازد و در نهایت الگوهاي پراکندگی و ساختارهاي فضایی زبانها و گویشها را در این استان تحلیل کند. این پژوهش درپیپاسخگوییبه سوال "ساختار فضایی گویشهاي رایج در استان گیلان چگونه است؟" بوده است.
شکل شماره -1 مراکز بیه پس و بیه پیش در استان گیلان