بخشی از مقاله
چکیده
با گسترش شهرنشینی، آب به یک عامل محدود کننده برای توسعه شهرها بدل شده است. برای رسیدن به مدیریت یکپارچه منابع آب باید دو مؤلفه اصلی آب و زمین به طور صحیح و با نگاهی جامع و هماهنگ مدیریت شوند. زمین یکی از عناصر مهم در برنامهریزی شهری بوده که مدیریت عقلایی و صحیح آن به دست مدیریان و برنامهریزان شهری است.
لذا در این پژوهش سعی نگارنده بر این است که پیوند برنامهریزی شهری و مدیریت یکپارچه منابع آب را مورد کنکاش قرار دهد. از آنجایی که شهر بیرجند در شرق کشور و در اقلیم خشک واقع شده، جزو شهرهای حساس به آب به حساب میآید. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش تحلیلی-پیمایشی میباشد. تعداد 50 پرسشنامه توسط متخصصین علوم محیطی، شهرسازی، حوزه آب، علوم اقتصادی واجتماعی تکمیل شده است.
پرسشنامه در نرم افزار آماری SPSS با استفاده از روش کای دو یک بعدی مورد پردازش قرار گرفته و فراوانی پاسخ ها به تفکیک متغیر وگویه بررسی شده است. در نهایت جهت بهبود وضعیت متغیرهای بررسی شده در شهر بیرجند راهبردهایی راهگشا ارائه شده است.
مهمترین سیاستهای اثرگذار در بهبود پیوند برنامهریزی شهری و مدیریت یکپارچه منابع آب در محدودذه مورد مطالعه کنترل توسعه فیزیکی شهر، افزایش آگاهی عمومی و جلب مشارکت مدنی در حوزه مدیریت آب، اصلاح سیاستها و نهادسازی آب و ایجاد یک سازمان واحد جهت مدیریت آب و زمین شهری در بیرجند میباشد. باید هرچه سریع تر اهمیت موضوع درک شود تا بتوانیم مسائل و مشکلات شهر بیرجند را در رابطه با منابع آبی کاهش داده و با معرفی منابع آب همچون استفاده مجدد از آب باران، تصفیه فاضلابهای خانگی و استفاده از آن برای مصارف کشاورزی و فضای سبز تا حدودی برای حل مسائل راهگشا باشیم.
پژوهش حاضر مستخرج از پایان نامه کارشناسیارشد با عنوان"سناریونگاری توسعه فضایی شهر بر مبنای حکمروایی شایسته آب - مطالعه موردی: شهر بیرجند - " می باشد.
مقدمه
جمعیت شهری جهان به سرعت در حال افزایش است . بنا بر پیشبینی سازمان ملل، در سال 2030، 60 درصد جمعیت جهان در نواحی شهری سکونت خواهند کرد و بیشتر تأثیرات این افزایش جمعیت در کشورهای جهان سوم احساس میشود
این چنین است که پایداری بیش از پیش مفهوم یافته و در مطالعات شهری جایگاه ویژهای مییابد که در آن پایداری منابع آب از مهمترین موضوعات تأمل برانگیز میباشد. این توجه گرچه تنها محدود به منابع آب نمیشود و شامل حال کلیه منابع طبیعی است، اما به نظر میرسد که پیچیدگی، ابعاد و چالشهای مختلف مدیریت منابع آب و ثابت بودن این منبع تجدیدناپذیر از یک سو و کاهش سریع سرانه آن از دیگر سو توجهات گسترده و فراگیری را به این ماده حیاتی و بی بدیل جلب نموده است
اهداف توسعه پایدار - SDG - که اخیرا تصویب شده است، » ایجاد شهرهایی به طور کلی ایمن، انعطافپذیر و پایدار«، که از آن جمله میتوان به مدیریت آب آشامیدنی اشاره نمود - . - OECD, 2016: 16 مدیریت یکپارچه منابع آب یک چارجوب برای برنامهریزی، سازماندهی و اداره سیستمهای آب در راستای اتحاد و تعامل میان دیدگاههای مرتبط و اهداف ذینفعان است. کارشناسان معتقدند که مدیریت یکپارچه منابع آب باید توسعه و مدیریت آب و دیگر منابع را به منظور بهبود رفاه اقتصادی و اجتماعی، عدالت اجتماعی و پایداری زیست محیطی هماهنگ نماید
شکل - - 1، چرخه مدیریت یکپارچه منابع آب
مدیریت پایدار آب به یک مساله عمده در دهه گذشته تبدیل شده است. به طور فزآیندهای روشن شده است که مشکلات بحرانی در این زمینه میبایست از دیدگاه یکپارچه با در نظر گرفتن عوامل محیطی، انسانی، و تکنولوژیکی، و به طور ویژه وابستگی متقابل آنها مورد بررسی قرار گیرد اگر قرن بیستم، عصر دولت اداری بود، قرن 21، عصر دولت همکاری میباشد. این مسأله به ویژه برای مسائل زیستمحیطی، که فرآیندهای تصمیمگیری به طور فزآیندهای از سلسلهمراتبهای عمومی به ترتیبات همکاری چند بخشی تغییر جهت میدهد، صدق مینماید
فرآیندهای رهبری آب به آن گونه نیست که در یک فرآیند خطی شامل تدوین دستور کار و سپس اجرا به وقوع بپیوندد، بلکه فهم بهتر مدیریت آب از این طریق میسر میشود که آن را فرآیند در حال وقوعی از دورههای مختلف تعامل و مذاکره در عرصههای مختلف و با کنشگران مختلف درنظر بگیریم؛ که به تعادل سیاستی پویا و ادواری منجر میگردد
با توجه به اهمیت تعامل واحدهای مختلف مدیریت در سراسر بخشهای - اقتصادی - ، مقیاس جغرافیایی و سطوح اداری حکمروائی، چهارچوبهای جدیدی برای مدیریت منابع طبیعی پدیدار گشتهاند. ترتیبات نهادی چند مرکزی برای هماهنگی بهتر سیستمهای اکولوژیکی-اجتماعی درمقایسه با سازمانهای دولتی مرکزی پیشنهاد شدهاند. مفاهیمی نظیر مدیریت مشترک، مدیریت مشترک تطبیقی، حکمروائی تطبیقی به عنوان واکنشهای نهادی برای حکمروائی تعاملات جامعه طبیعی پیشنهاد شدهاند. همه این چهارچوبهای حکمروائی حاوی یک فرض صریح میباشد که شبکههای اجتماعی برای مدیریت حکمروائی منابع طبیعی با اهمیت میباشد
در طرحی با عنوان Integrated Urban Water Management for Planners که در آمریکا توسط - - Whitler, 2014، نوشته شده و در آن توافق شده که از رشد بیشاز حد شهرها جلوگیری شود و به علت قرار داشتن در عصر ارتباطات، تکنولوژی و شهر جهانی دیگر نیازی به جابهجاییهای گذشته نیست.
با توجه به رویکرد توسعه پایدار شهری میتوانیم روانابهای شهری را مجددا برای آبیاری فضاهای سبز شهری استفاده نموده و برای عابران پیاده محیطی زیبا و شاداب را ایجاد نماییم. با ایجاد بامهای سبز از ایجاد جزیرههای گرمایی در سطح شهر جلوگیری نموده تا هوای شهر مطلوبتر شود و آلایندهها نیز کاهش یابد.از هر زاویه که بنگریم با مدیریت منابع آبی سروکار خواهیم داشت زیرا محیط زیست یک چرخه است.
چارلز بوروک - - 2010، در رساله دکترای خود با عنوان » حکمروائی شهری و موقعیت جغرافیایی نابرابر آب در بخش بورگوریونی، دارالسلام، تانزانیا«، آب را در دو سطح: اولا مطالعهای درباره مدیریت شهری، که شامل بخش عمومی، بخش خصوصی و بازیگران جامعه مدنی و روابط و پاسخگویی آنها میشود و در مرحله دوم، مطالعه موردی محلی، که در بخش بوگورونی برای تجزیه و تحلیل آژانس محلی مصرفکنندگان و فروشندگان آب، بررسی میکند. مطالعه موردی، مسائل مربوط به کمبود، کیفیت آب و فشارهای شهری در بخش تأمین آب را روشن می کند. علاوه بر این، روابط بین خانوارها، دولتهای محلی و فروشندگان مختلف آب مورد بررسی قرار گرفته است.
یافتههای تحقیق روابط تنگاتنگ بین بازیگران، دولت و جامعه مدنی را مشخص میکند. موضوعات مربوطه عبارتند از: فشار سیاسی و اقتصادی، فساد و فشارهای اداری. مدلهای حکمروائی آب شهری برای مقایسه آب و هوا بین مقیاسهای شهری و اجتماعی استفاده میشود. این تحقیق موجب بحث گسترده در مورد نقش افراد، بخشهای عمومی، خصوصی و غیر رسمی در رفع شکاف در دسترسی به منابع آب شهری، به ویژه در مورد دستیابی به اهداف توسعه هزاره میشود
کارآموز و همکاران - - 1386، طی مقالهای در جهت نیل به اهداف توسعه پایدار در مدیریت منابع آب پس از بررسی سطوح مختلف مدیریتی در بهرهبرداری از منابع آب به برخی از پیشنیازهای فنی مثل مدلهای شبیهسازی و بهینهسازی که شناخت وسیعتری را در ارتباط با نحوه بهرهبرداری بهینه در اختیار قرار میدهند پرداخت است. در این مقاله همچنین به برخی چالشهای پیشروی مدیران آب در سطوح مختلف مدیریت منابع آب به صورت زیربخشی از مدیریت یکپارجه منابع آب - - ، پرداخته شده است.
به اعتماد نویسندگان علیرغم تلاشهای بسیاری که در جهت لحاظ کردن مفاهیم پایداری در توسعه سیستمهای آبی صورت گرفته است. متأسفانه این فعالیتها موفقیت چندانی به دنبال نداشته است، چراکه تعاریف کمی واحدی برای این مفاهیم ارائه نشده است،این مقاله در پایان نتیجه میگیرد با توجه به سطوح مختلف مدیریتی موجود در مدیریت منابع آب باید مفاهیم موردنظر پایداری در تمام سطوح لحاظ گردند.