بخشی از مقاله

چکیده

اهمیت بحث ارزشیابی در نظام آموزشی بر کسی پوشیده نیست. انجام صحیح آن اطلاعات بسیار مفیدی درباره چگونگی طرحریزی و اجرای برنامه در اختیار میگذارد و مبنای مفیدی جهت ارزیابی عملکرد مراکز آموزشی به دست میدهد. تنها از طریق ارزشیابی از مراحل مختلف برنامهریزی درسی میتوان کارایی و اثربخشی برنامههای درسی را افزایش داد و نظامی برای بهبود مستمر برنامههای درسی مدارس طراحی نمود.

تصور برنامهریزی درسی، بدون توجه به ارزشیابی از مراحل شکلگیری فرآیند برنامه درسی تا آخرین گام آن، امکانپذیر نیست. آنچه در حال حاضر نظامهای آموزشی را با چالش مواجه کرده این است که ارزیابی چگونه انجام شود تا با به دست آوردن بازخورد درست از تمام عناصر نظام آموزشی، نتیجه مطلوبی عاید شود؟

پاسخگویی به این سؤال اساس توجه به الگوهای مختلف ارزشیابی را در نظام آموزشی بهویژه فرآیند برنامهریزی درسی ضروری میکند. لذا در این مقاله با استفاده از روش بررسی اسنادی بر آنیم که به تحلیل الگوهای ارزشیابی و استفاده از آنها در مراحل مختلف برنامهریزی درسی بپردازیم. نتایج نشان داد برای چگونگی ارزشیابی از مراحل برنامهریزی درسی به اصول و روشهایی نیاز است که این اصول و روشها همان الگوهای ارزشیابی میباشند.

در هر مرحله برنامهریزی درسی هدف ارزشیابی تعیینکننده روش و راهبردها - الگوهای - متناسب خواهد بود. همچنین لازم است برای پاسخگویی به نیازهای متفاوت برنامه درسی در مراحل طراحی، تدوین و اجرای برنامه درسی ترکیبی از الگوهای مختلف مورداستفاده قرار گیرد.

مقدمه

ارزشیابی از مؤلفههای مهم و حساس فرآیند برنامهریزی درسی است. حساسیت و اهمیت ارزشیابی در برنامهریزی درسی ازآنروست که هیچ فعالیت انسانی،خصوصاً آن دسته از اموری که دارای پیچیدگی و ظرافت خاصی هستند، نمیتوانند فارغ از بررسی کیفی و بهبود مستقر باشند

دادههای حاصل از ارزشیابی برای برنامه ریزان درسی و آموزشی بازخوردی فراهم میکند که باواسطه آن میتوانند درزمینهی بهبود برنامههای آموزشی تصمیمهای هوشمندانه اتخاذ کنند تنها از طریق ارزشیابی از مراحل مختلف برنامهریزی درسی میتوان کارآیی و اثربخشی برنامههای درسی را افزایش داد

ارزشیابی در سطوح مختلفی انجام میشود. تعیین و تشخیص سطوح ارزشیابی بسیار مهم است، این اهمیت ازآنروست که در ارزشیابی الگوهای متفاوتی وجود دارد. این الگوها بر اساس دیدگاههای خاصی که در تعریف ارزشیابی وجود دارد شکل گرفتهاند.

مبانی نظری پژوهش مفهوم و جایگاه ارزشیابی در برنامهریزی درسی

ارزشیابی فعالیت نظاممندی است که طی آن، ملاکهایی برای ارزشگذاری تعیین میشوند، اطلاعاتی درباره وضعیت موضوع یا پدیده موردنظر فراهم میآید و با مقایسه این دو - وضع موجود و موضوع یا پدیدهی موردنظر و ملاکهای از پیشطرح شده - ، از ارزش یا سودمندی آن موضوع یا پدیده اطلاعاتی به دست میآید

برنامه درسی با عوامل مختلف آشکار و پنهان ارتباط دارد.

این تعدد و تأثیرپذیری از پارامترهای مختلف موجب میشوند که در همه مراحل برنامهریزی و اجرای برنامه درسی، تصمیمگیریها و اقدامات انجامشده مورد ارزشیابی قرار گیرند. ارزشیابی خاص یک مرحله نیست بلکه روح برنامهریزی است و از اولین تصمیمگیری برنامهریزی شروع میگردد

جنبههای مختلف تعلیم و تربیتخصوصاً برنامههای درسی که رکن محوری و اساسی را در آموزش دارند، نیازمند ارزیابی میباشد. نکته شایان توجه آن است که گرچهظاهراً ارزشیابی آخرین مرحله برنامهریزی درسی است اما فرایندی است که قبل از تدوین، ضمن طراحی و اجرای برنامه و نیز پس از اجرای برنامه صورت میپذیرد؛ بنابراین مؤلفه ارزشیابی دارای یک نقش محوری و درعینحال تعاملی با سایر مؤلفهها و مراحل برنامهریزی درسی است

الگوهای ارزشیابی و دسته بندی آنها

در اصطلاح عامه واژه الگومعمولاً1 برای هر چیز یا هر کس که باید بهعنوان سرمشق قرار گیرد استفاده میشود. در ارزشیابی آموزشی الگو متشکل از اصول طبقهبندیشده برای اجرای ارزشیابی است. این اصول حاصل تجربههای گوناگون متخصصان ارزشیابی است. این تجربهها در اجرای ارزشیابی برنامهها، طرحها و نظامهای آموزشی بهدستآمده است.

برای فعالیتهای آموزشی بیش از 50 الگوی ارزشیابی آموزشی پیشنهادشده است. یکی از دلایل به وجود آمدن این تعداد الگو آن است که تحول حوزه ارزشیابی دورههای مختلف را طی کرده است. علاوه بر آن، برخی از الگوها از دیدگاههای متفاوت به ارزشیابی آموزشی پرداختهاند. الگوهای ارزشیابی را میتوان از جنبههای مختلف دستهبندی کرد.

ساده ترین دسته بندی را مایکل اسکریون - 1967 - 2 پیشنهاد کرده است. وی الگوهای ارزشیابی را به تکوینی و پایانی تقسیمبندی میکند. الگوهای ارزیابی آموزشی به دودسته کلی، کمی و کیفی تقسیم میشوند. اگر این دسته الگوها انتهای یک طیف قرار داده شوند، بطوریکه در یک انتهای طیف الگوهایکاملاً کمی و در انتهای دیگر آن الگوهایکاملاً کیفی قرار داشته باشد، الگوهای مختلف ارزیابی میان آن دو انتها واقع میشوند

در اینجا تقسیمبندی هشت گانه ای که به وسیله هاوس - 1988 -  عرضه شده است را موردبحث قرار میدهیم.

الگوی ارزیابی تحقق هدفها

الگوی ارزیابی تحقق هدفها4 یکی از مشهورترین و دیرینهترین الگوهای ارزشیابی برنامه درسی است. در رویکرد ارزشیابی مبتنی بر هدف ابتدا مقاصد یک فعالیت آموزشی تعیین میگردند و بعد از آن در ارزشیابی کوشش به عمل میآید تا نشان داده شود که آن مقاصد تا چه اندازه تحقق یافتهاند

الگوی هدف- محور برای اولین بار توسط رالف تایلر5 بهصورت نظامدار مطرح گردید. این الگو که بر هدف و بازده تمرکز دارد باوجود سادگی در اجرا و پذیرش با مسائل مهمی روبهرو است؛ مهمترین ایراد الگوی هدف-محور آن است که فقط به ارزشیابی برنامه درسی کسبشده پرداخته و برنامه درسی را تنها بر اساس آزمونهای عملکرد موردسنجش قرار میدهد در صورتی که هدفهای برنامه از قبل مشخص نباشد، از این دسته الگوها نمی توان برای ارزیابی استفاده کرد

الگوی ارزیابی مدیریت گرا

الگوهای ارزشیابی موجود در این دسته دارای یک رویکرد سیستمی و نظامدار است. یکی از ویژگیهای الگوهای این دسته این است که ساختار ارزشیابی در این الگوها بهصورت فرآیندی میباشد که شامل مراحل ارزیابی از دروندادها، فرآیندها و برون دادها بوده و همانطور که از نام آنها برمیآید، هدف از ایجاد آنها کمک به مدیران و تصمیمگیرندگان است

از الگوی ارزیابی مدیریت گرا6 تحت عنوان الگوی تصمیم گرا نیز یاد میشود. این دسته از الگوها به این نوع سؤالها پاسخ میدهد: آیا نظام - برنامه - با توجه به فعالیتهای انجامشده اثربخش بوده است؟ چه بخش از برنامه اثربخشی لازم را داشته است؟ معروفترین الگوهای این دسته الگوی سیپ است. این الگو شامل چهار نوع ارزیابی است: زمینه و درون داد، فرآیند و برونداد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید