بخشی از مقاله

چکیده

تحقیق حاضر به بررسی و مقایسه عوامل انگیزشی درونی کارکنان بر طبق نظریه بهداشتی- انگیزشی هرزبرگ میپردازد. این عوامل شامل: رشد و پیشرفت در کار، کسب موفقیت، مشارکت، شناخت و قدردانی از افراد، مسئولیت و کار تلاش برانگیز میباشند. روش انجام تحقیق پیمایشی - توصیفی، تحلیلی - میباشد . جامعه آماری تحقیق شامل دو شرکت توزیع برق شهرستان اصفهان و شرکت توزیع برق استان لرستان میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی تعداد 186 نفر - از هر شرکت 93 نفر - به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.

برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد با پایایی - r=0/86 - در این زمینه استفاده شد. از آمار توصیفی برای توصیف ویژگیهای جمعیت شناختی، و از آمار استنباطی شامل آزمون t تک نمونهای، آزمون t مستقل، آزمون فریدمن، آزمون تحلیل واریانس استفاده شد.

نتایج تحقیق نشان داد عوامل انگیزشی درونی در هر دو شرکت در وضعیت مطلوبی قرار دارد . - p<0/05 - همچنین بین متغیرهای انگیزههای درونی در هر دو شرکت تفاوت وجود دارد. اما در خصوص متغیرهای انگیزههای درونی بر حسب سن - اصفهان - ، وضعیت تاهل، منطقه محل سکونت، نوع شیفت، محل کار و سابقه کار در سطح - p<0/05 - درصد معنادار نبوده است.

مقدمه

مدیریت مستلزم پدید آوردن و نگهداری محیطی است که در آن افراد با هم و به صورت گروه در دستیابی به هدفهای مشترک تلاش میکنند. یک مدیر نمیتواند در این کار کامیاب شود، مگر اینکه بداند چه چیزی انسانها را به تلاش و کوشش وا میدارد 

برای هر مدیری در سازمان آگاهی از مسأله انگیزش کارکنان که در واقع پیجویی علت و سبب حرکت و رفتارهای اعضاء و افراد سازمان است، ضرورت تام دارد. کنکاش در مسأله انگیزش، پاسخ چراهای رفتار آدمی است. چرا انسان در سازمان کار میکند؟ چرا بعضی افراد بسیار فعال و برخی کم کارند؟ علت علاقه به شغل و بی علاقگی به کار چیست؟ این سؤالات و بسیاری دیگر همه با موضوع انگیزش در ارتباطاند و پاسخ به آنها در انگیزش و انگیزه های کارکنان خلاصه میشود

از این رو یکی از وظایف مهم مدیران در شرکتهای توزیع، شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان و فراهم نمودن زمینههای رشد و شکوفایی آنان است که زمینه ارتقای بهرهوری را فراهم میکند. امروزه نمی توان بدون توجه به میزان بهرهوری در تولید و بدون آگاهی از عوامل موثر بر افزایش آن، به سوی توسعه پایدار گام برداشت. از آنجا که انسان در توسعه نقش کلیدی دارد و تحقق توسعه به دست انسان صورت می پذیرد، برطرف کردن نیازهای روحی و روانی افراد از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

بنابراین یکی از وظایف مهم مدیر، انگیزش افراد است. هدف از انجام این تحقیق یک تحلیل تطبیقی عوامل انگیزشی غیر مادی شامل رشد و پیشرفت در کار، کسب موفقیت، مشارکت، شناخت و قدردانی از افراد، مسئولیت و کار تلاش برانگیز کارکنان در شرکتهای توزیع برق استان لرستان و شهرستان اصفهان بر اساس نظریه انگیزشی- بهداشتی هرزبرگ میباشد.

چارچوب نظری و پیشینه تحقیق

نیروی انسانی، ارزشمندترین سرمایه سازمان محسوب می شود و عوامل متعددی بر عملکرد و در نتیجه بهره وری آن اثر می گذارند .عوامل انگیزشی و بهداشتی، از جمله عوامل کلیدی در میزان بهره وری افراد در سازمان هاست. براساس نظریه هرزبرگ عوامل انگیزشی و بهداشتی در موفقیت یا عدم موفقیت افراد در شغلشان نقش دارند - ورلی، . - 2006 این نظریه تأکید میکند که برخی از عوامل شغلی به رضایت خاطر منجر می شوند، در حالی که دیگر عوامل ممکن است مانع عدم رضایت شوند و منبع رضایت خاطر نیز نخواهند بود

در مباحث انگیزش، دانشمندان و صاح بنظران مختلف مطرح کردهاند اما آنچه بر آن متفقاند این است که یکی از زمینههای بسیار بارز برای رشد سازمانها وجود افراد برانگیخته است. برانگیختن افراد از طریق تأمین نیاز به تنش رسیده آ نها که تشخیص آن عملا کار بسیار دشواری است، میسر است

با افزایش رقابت و گسترش روشهای توسعه منابع انسانی، سازمانها تلاش میکنند تا کارکنان مستعد خود را حفظ کرده و آنان را توانمند نمایند تا آنها بتوانند عملکرد بالایی از خود بروز دهند؛ اما، سازمانها همواره از این مساله بیم دارند که سرمایه های انسانی خود را از دست بدهند و زیان ببینند؛ زیرا، هر سازمان برای آموزش، تربیت و آماده سازی کارکنان خود تا مرحله بهرهدهی و کارآیی مطلوب، هزینه های بسیاری را صرف میکند و با از دست دادن نیروهای ارزشمند، متحمل از دست دادن مهارتها و تجربیاتی میشود که طی سالها تلاش به دست آمده است

از دیرباز یکی از مهمترین دغدغه های مدیران منابع انسانی درک عوامل انگیزشی کارکنان و به تبع آن بهبود عملکرد آنان بوده است 

امروزه نقش منابع انسانی به عنوان سرمایههای اصلی سازمان در مسیر رشد و توسعه به اثبات رسیده است. مطالعات مختلفی که در زمینههای مختلف منابع انسانی انجام میپذیرد نیز در همین راستا میباشد. یکی از زمینههای مهم و اثر گذار در ارتباط با منابع انسانی بحث انگیزهها و چگونگی برانگیختن آن در نیروهای انسانی سازمان میباشد

از طرفی انگیزش یک مفهوم ساده نیست، بلکه ترکیبی پیچیده از نیازها، سائق ها، تنش ها، ناراحتی ها و انتظارات است

انگیزهها در واقع »چراها«ی رفتار هستند. آنها موجب آغاز و ادامه فعالیت میشوند و جهت کلی رفتار هر فرد را مشخص میسازند. انگیزهها را گاهی به عنوان نیازها، تمایلات، سائقهها یا محرکات درونی فرد تعریف میکنند. انگیزه هائی که به سوی هدفها معطوف می شوند ممکن است آگاهانه یا ناخودآگاه باشد.

در برخی موارد افراد در تشخیص انگیزه یا هدف دچار مشکل میگردند. اگر بخواهیم مقایسهای بین این دو داشته باشیم، باید بگوئیم: انگیزه یا نیاز یک حالت درونی در فرد است در حالی که هدفها بیرون از فرد قرار دارند و گاهی از آنها به عنوان پاداشهای »مورد انتظار« که انگیزهها را به سوی خود معطوف میدارند یاد میشود

آنچه کارکنان را تشویق میکند که بیشتر تلاش کنند، به طور نزدیک بستگی به رفاه شخصی و افزایش روابط انسانی و نوع کار مورد نظر دارد. محیط کاری خوب، کار جالب، و چشماندازهای واقعی در مورد تحول شخصی، کارکنان با صلاحیت را مجذوب میکند. انگیزش اول و مهمتر از همه به عواملی غیر از پول بستگی دارد. برعکس، حقوق بالا به تنهایی تضمین نمیکند که افراد از کارشان لذت ببرند.

به عبارت دیگر باید اذعان نمود که برانگیزانندههای مادی مثل پول آنقدر که تصور می شود یک عامل برانگیزاننده نیست. اگر حقوق به قدر کافی بالا باشد که هزینه رهن منزل، پوشاک کافی، قرضهای موجود و غذائی که گاه بیرون خورده میشود را تأمین کند و علاوه بر اینها، مقداری دیگر نیز برای تعطیلات سالیانه بماند، افزایش حقوق تأثیر زیادی در تقسیم مشارکت کاری نداردالبته. هیچ کس واقعاً قصد ندارد پیشنهاد افزایش حقوق را رد کند، ولی درآمد بالا به زودی یک عادت میشود و امری عادی تلقی می گردد

انگیزش افراد برای انجام کار وابسته به دو چیز است :قدرت نیاز و اعتقاد فرد به اینکه آن عمل نیاز را ارضا می کند

عواملی که موجب ایجاد انگیزه در کارکنان و رفع نیازهای آنها میشود و از سوی دیگر توجه به تفاوتهای فردی کارکنان، مهمترین موضوعاتی هستند که در بهره وری نیروی انسانی حائز اهمیت میباشند. این مهم عامل مؤثری در رسیدن به هدف سازمان و یا جامعه صنعتی است. نبود انگیزه در کارکنان یک سازمان به عوامل متعددی بستگی دارد. از این رو مدیریت بایستی به دنبال راهکارهایی مناسب جهت افزایش انگیزه روانی مانند تشویقهای مادی- گردش شغلی- قدردانی کتبی و غیره باشد.

حساسیت این امر زمانی بیشتر میشود که محیط کاری دارای شرایط خاص - دوری از خانواده، بدی آب و هوا، سختی کار و حقوق پایین - است که راهکارهای مدیریتی را محدودتر و حساستر مینماید. این مهم از آنجا ناشی میشود که مسائل روحی- روانی و احساسی کارکنان بر بازدهی کاری آنها تاثیر مستقیمی دارد و بایستی با راهکارهای مختلف انگیزه روانی را بالا برد. میل با اراده انجام کار یا انگیزش، عامل اساسی در ایجاد تلاشها و فعالیتهای فرد یا افراد است. انگیزش یکی از ابزارهای مهم در القای کارکنان برای تولید نتیجه مؤثر و کارآمد و خلق محیط کاری مثبت و اجرای موفقیت آمیز برنامه های پیش بینی شده است.

مدیران با احاطه به نحوه انگیزش کارکنان و انگیزههای آنان میتوانند در تحقق اهداف سازمان به کمک کارکنان به سهولت گام برداشته و در انجام سایر وظایف خود نیز موفق باشند. از این جهت رضایت کارکنان و علاقهمند کردن بیشتر آنها به شغل مورد تصدی و در نتیجه برآورده شدن اهداف سازمانی از اهمیت خاصی برخوردار است. اگر علل و یا عدم رضایت کارکنان نسبت به کارشان مشخص گردد، میتوان به منظور بهبود و ارتقاء شرایط کار و نیز جلب رضایت بیشتر آنها تلاشهای اساسیتری انجام داد؛ چرا که وقتی انسان از شغل خود احساس خشنودی نماید ناخودآگاه مسئولیت خویش را با دقت بیشتری به انجام رسانده و از آن خوشحال خواهد شد

شناخت مسائل انگیزشی کارکنان جهت بهبود عملکرد و افزایش بهرهوری سازمان بسیار حائز اهمیت است. همچنین کسب چنین شناختی میتواند به بهبود کاربرد منابع انسانی سازمانی کمک شایانی کند و در جلوگیری از مقاومت کارکنان در مقابل تغییرات، کاهش محدودیت در بازده و مبارزه با ستیز و مجادله کاری کارکنان با یکدیگر کمک کند و به ایجاد یک سازمان سودآور منتهی شود. این مسئله مدیران را وادار و ناگزیر می سازد تا محیط درونی و بیرونی حاکم بر سازمان را به گونه ای شکل دهند تا اهداف مناسب برای ارضای نیاز کارکنان را انتخاب کنند و برای ایجاد انگیزش در کارکنان خود موفق باشند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید