بخشی از مقاله
خلاصه
سرمایه اجتماعی زمینه ای مناسب برای دستیابی به یک مدیریت و حکمرانی شهری مطلوب در راستای رسیدن به یک زندگی اجتماعی یکپارچه و امن می باشد. لذا در این پژوهش با توجه به مطالب گفته شده به بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و حکمرانی مطلوب شهری در منطقه ده شهر تبریز پرداخته شده است. روش انجام تحقیق به صورت توصیفی - پیمایشی بوده و داده های موردنیاز به صورت کتابخانه ای و میدانی - روش پرسشنامه ای - جمع آوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب شهری رابطه مستقیم و مثبت وجود داشته و با بالا رفتن میزان سرمایه اجتماعی، به همان اندازه حکمرانی خوب شهری خواهیم داشت. همچنین در بین محلات منطقه 10 تفاوت بین میزان سرمایه اجتماعی و حکمرانی شهری وجود دارد.
.1 مقدمه
با افزایش جمعیت شهری و بالا رفتن میزان مطالبات شهروندان، دولت های تمرکزگرا عملاً در پاسخگویی به نیاز شهروندان دچار چالش شدند. نظریه پردازان سیاسی و اجتماعی به طرح دیدگاه های نظری به منظور تجدید ساختار در نظام سیاسی اداره حکومت ها برآمدند. تمرکززدایی از ساختار قدرت و ایجاد ائتلاف میان سه نهاد قدرت یعنی دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی برای اداره امور نشان از وجود مجموعه ای از شبکه روابط مبتنی بر اعتماد دارد که این نهادها را قادر می سازد به صورت جمعی عمل نمایند. سرمایه اجتماعی و حکمرانی مطلوب شهری بیانگر فرآیندی است که پاسخگوی مقتضیات جهان حاضر است، هرچند دست یافتن به حکمرانی مطلوب شهری به آسانی دست یافتنی نیست و رسیدن به آن مستلزم تقویت پایه های سرمایه اجتماعی در سطح جامعه می باشد.
شهرهای ایران خصوصاً در سال های اخیر رشد شتابان و ناموزونی را تجربه کرده اند . با توجه به این رشد شتابان شهرنشینی و همچنین عدم وجود سیستم مدیریتی کارآمد چه در گذشته و چه در حال به نظر می رسد وجود سیستم مدیریتی جدید که نگرشی پویاتر به شهر و شهروندان داشته باشد، لازم است. اگر مجموعه نظریه ها و پژوهش های تجربی ارائه شده بیانگر ترکیب عالی برای تحقق حکمرانی خوب باشند، یک نقطه مشترک در همه نظریه های مورد بحث وجود دارد و آن نقطه اشتراک این است که برای تحقق حکمرانی خوب، وجود سرمایه اجتماعی ضروری است. در کلامی دیگر سرمایه اجتماعی زمینه ای مناسب برای دستیابی به یک مدیریت و حکمرانی شهری مطلوب در راستای رسیدن به یک زندگی اجتماعی یکپارچه و امن می باشد.
حکمرانی موضوعی است که بر نحوه تعامل دولت ها و سایر سازمان های اجتماعی با یکدیگر، نحوه ارتباط با شهروندان و نحوه ارتباط با شهروندان و نحوه اتخاذ تصمیمات در جهانی پیچیده تمرکز داشت .[1] کمیته اسکان سازمان ملل متحد حکمرانی خوب را اینگونه تعریف می نماید: »حکمرانی خوب شهری مجموعه ای از افراد، نهادها، بخش عمومی و خصوصی است که امور شهر را برنامه ریزی کرده و اداره می نماید. در واقع حکمرانی خوب شهری فرایندی است مستمر از تطبیق و همسوسازی منافع متضاد و متفاوت افراد و گروه ها. این فرایند شامل نهادهای رسمی و غیر رسمی و نیز سرمایه اجتماعی شهروندان است. حکمرانی شهری پیوند ناگسستنی با رفاه شهروندان دارد. حکمرانی خوب شهری باید شهروندان را در دسترسی به مزایای شهروندی یاری رساند[2] « و .[3]
اگر بخواهیم تعریفی از سرمایه اجتماعی داشته باشیم بدین صورت تعریف می گردد: » منابع در دسترسی هستند که این منابع به خودی خود دارایی های شخصی محسوب نمی شوند و هیچ فردی نمی تواند آن ها را به مالکیت خود درآورد.« سرمایه اجتماعی، سرمایه و موهبتی نامحسوس شناخته می شود که بیش از آنکه به فرد تعلق داشته باشد، متعلق به جامعه می باشد. سطح آن تابعی است از چگونگی روابط، گرایش ها و نظم ها میان دسته های فردی که یک گروه را تشکیل می دهند. چنانچه سرمایه اجتماعی پایین باشد، گستره ای که می توان در آن به بسیج سرمایه انسانی دست زد، محدود می شود. نکته ی مهم و قابل تامل این است که سرمایه اجتماعی هم در افراد دیده می شود و هم در ابزار فیزیکی تولید دیده می شود.[4] همین ویژگی نهفته در آن است که منجر می شود تا سرمایه اجتماعی زاینده و مولد محسوب گردد. جدول 1 نگاه کلی به تعریف، هدف و موارد گوناگون سرمایه اجتماعی از نظر تعدادی از اندیشمندان دارد. جرم و جنایت موثر باشند. منابعی که منافع عمومی را مورد ارزیابی قرار می دهند و دسترسی به خدمات گروه را آسان می کند. وی تعریفی ماهوی و محتوایی از سرمایه ×اجتماعی ارایه می دهد. مجموعه ای از منابع و امکاناتی که در روابط خانوادگی و سازمان اجتماعی جامعه به صورت ذاتی و ماندگار وجود دارد و برای جامعه پذیری کودک یا بزرگسالان مفید ×است. مجموع منابعی است که از طریق روابط بین افراد و شبکه های اجتماعی، هنجارهای متقابل و اعتماد اجتماعی تولید می شود. وی سرمایه اجتماعی را واسطه بین هنجارها و اجرای قوانین جامعه می ×داند. روابط و هنجارهایی است که در سطح سازمان ها، نهادها و جوامع، کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی ×را می سازند.
متفکران و اندیشمندان مختلفی رابطه بین حکمروایی خوب و سرمایه اجتماعی را بررسی نمودند که دو رهیافت بیش از همه مورد توجه می باشد. یک مجموعه بر عوامل فرهنگی- اجتماعی تاکید دارد و تغییرات کیفیت حکمرانی را با مراجعه به این عوامل تبیین می کند. مجموعه دیگر بر عامل توسعه اقتصادی تاکید کرده و تاثیر آن را بر مناسبات دولت و جامعه مطالعه کرده است. این دسته از نظریه پردازان استدلال کرده اند که همبستگی مثبتی بین توسعه اقتصادی و کارآمدی حکمرانی وجود دارد، ولی تاثیرگذاری آن را از طریق ایجاد تغییرات فرهنگی- اجتماعی می دانند .[10] در رویکرد فرهنگی و اجتماعی، شرط لازم حکمرانی خوب و کارایی یک حکومت، وجود فرهنگ و زندگی مدنی است. این دیدگاه بر اهمیت سنت ها و ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جوامع که از آنها با عنوان سرمایه اجتماعی یاد می شود و تاثیر آن بر عملکرد موفق نهادهای سیاسی و اقتصادی تاکید دارد . در این دیدگاه کارآمدی حکومت نیازمند پیوند مدنی و انجمن های اجتماعی واسط میان فرد و حکومت است. جامعه در غیاب جامعه مدنی و انجمن های اجتماعی توده ای می شود .[11]