بخشی از مقاله
چکيده :
جمعيت شهري به مرحله انفجار رسيده است و با سرعت زيادي، خصوصاً در کشورهاي کمتر توسعه يافته رو به افزايش است . در سال ١٨٠٠ميلادي، معادل ٢٩ميليون نفر در شهرها زندگي ميکرده اند اما در کمتر از ٢٠٠سال اين جمعيت شهري بـه ٢.٨ميليـارد نفـر رسيده است . اين درحالي است که روز به روز سهم کشورهاي کمتر توسعه يافته از اين جمعيت شهري بيشتر و بيشتر ميشود و جالب تر آن که انفجار شهري در اين کشورها درکمتر از١٠٠و حتي٥٠سال اخير رخ داده است . اين فقط يک آمار نيست ، بلکـه نشـان دهنـده ي تغييرات زيادي است که ساختارهاي جديد، هويت هاي جديد و تغييرات بنيادي در ساختار مديريتي را طلب ميکند.
تجربه کشورهاي تمرکز گرا نشان داده است که که نگاه يک سونگر و سوژه انگار به شهر مشکلات زيادي را به بار خواهد آورد که تنهـا راه براي رفع آن ، نظارت عموم (پاسخ گويي) و عمل مشارکتي و با تکيه بر اين دو مؤلفه ، بالا بردن سطح کارايي است . هـدف ايـن تحقيـق،تعريف و تحليلي جامع از حکمراني خوب شهري و همچنين ارائه مجموعه اي از شاخص ها براي توسعه ي حکمراني خوب شهري در ايران و بررسي اين شاخص ها در مديريت شهري،شهر بابلسر است .
روش تحقيق و گردآوري مطالب ، پيمايشي، توصيفي، تحليلي، مبتني بر پرسشنامه است . فرضيات تحقيق مبتني بر اين است ؛ ٣مؤلفه مشارکت ، پاسخگويي و کارايي در شهر بابلسر در سطح مناسبي قرار ندارد و بين نظرات افراد تحصيل کرده و ساير شهروندان خصوصا در رابطه با مشارکت تفاوت معنيداري وجود دارد. براي بررسي فرضيات بالا از آزمون هاي سطح معني داري (ANOVA)و همچنـين روش آمار استنباطي(LSD)استفاده شد.کل جامعه آماري متشکل از ٦٥درصد مرد، ٣٥درصد زن با طيف سني ١٨سـال بـه بـالا، ميـانگين سني ٣٨.٨و ميانگين سواد تقريبي بالاتر از ديپلم بود که در قالب سه گروه.افراد تحصيل کـرده مقـيم بابلسـر.مراجعـه کننـدگان بـه شهرداري بابلسر.کسبه مقيم بابلسر تقسيم و به صورت نمونه گيري ساده انتخاب و بررسي شدند.
کليدواژه ها: انفجار جمعيت -ساختار مديريتي -حکمراني خوب شهري -نظارت عموم -عمل مشارکتي-کارآيي و اثر بخشي .
مقدمه
امروزه ، جمعيت مردمي که در مناطق شهري زندگي ميکنند از تمام ادوار تاريخ انسان بيشتر است . روند شهرنشيني غير قابل بازگشت است . تخمين زده شده است که جمعيت شهري دنيا تا سال ٢٠٢٥دوبرابر شده و به بيش از ٥ميليارد خواهد رسيد، که بيش از ٩٠% اين رشد در کشورهاي درحال توسعه خواهد بود (,UN-HA-BITAT). اما اين ها تنها عدد هستند؛ شهرها به عنوان موتورهاي رشد و توسعه اجتماعي داراي پتانسيلي باورنکردني هستند،که بيشک بايد مورد توجه قرار گيرند.(,lewis and mioch)مديريت شهري در آينده به طوراعم و در قرن بيست ويکم به طور اخص مواجه با چالش خواهد بود؛ چالشي که خود برآمده از تغيير و تحولات فناورانه ، جمعيتي، اقتصادي و سياسي و بين المللي است .امروزه در دنيا پذيرفته شده است که توسعه پايدار شهرها در صورتي تحقق مييابد که اهداف مردم سالاري، برابري در خدمات رساني و حفظ محيط زيست با شکل گيري مديريت واحد شهري و با رعايت اصول علوم روز شهرسازي، حمل ونقل شهري و تقسيم عادلانه منابع و درآمد شهري توامان دنبال شود.(صالحي،٥١:١٣٨١)بيعدالتيهاي دروني شهرها بسيار شگرف است . بسياري از شهرهاي کنوني با واقعيت هاي ويرانگري روبرو هستند، که در ميان آن ها: بيکاري، خشونت ، آلودگي، ناامني، شرايط زندگي زير استاندارد، و آسيب پذيري دربرابر اثرات انساني مشهود است .
(,lewis and mioch)
جامعه جهاني نيز به اين نتيجه رسيده است که مشکل عمده مديريت شهري کمبود منابع مالي يا تکنولوژي مدرن و يا نيروي انساني ماهر نيست بلکه مشکل اصلي در شيوه اداره اين عوامل است . با توجه به اين که شهرها به عنوان نيروي محرک رشد اقتصادي و نيز کانون کار و فعاليت و موقعيت هاي اجتماعي، کشورهاي جهان محسوب ميشوند، در وضعيت موجود شهرنشيني چند سطحي، مديريت شهري بايستي داراي مؤلفه هايي چون شفافيت ، پاسخ گويي، مشارکت طلبي، قانون مداري، کارآمدي، اجماع گرايي و ... باشد تا از فزاينده شهرنشيني بهره گيرد. (ترابي،٦:١٣٨٣)زنان به عنوان يکي از گروه ها و نيروهاي رشد اصلي و تاثيرگذاري اجتماعي در حيات مدني شهرها، امروزه داراي نقشي پررنگ در مقوله هاي مرتبط با اداره شهرها هستند. هيچ جامعه اي نميتواند توسعه يافته تلقي شود مگر آن که در آن ، مشارکت همه جانبه و خودآموزي اجتماعي و مدني کامل انجام پذيرد. (خليلي،٧:١٣٨٦)وبر اين تاکيد شده است که توسعه ، بايد همه افراد را بگونه اي قادر سازد که تواناييهاي خود را تا بيشترين حد ممکن افزايش دهند. اين نگاه همه جانبه به توسعه يافتگي اجتماع ، بيش از پيش ضرورت توجه به مشارکت و نقش پذيري مردم در اداره امور شهرها و از طرفي ديگر پاسخ گو بودن مديريت شهري در قبال نيازهاي آن ها در شهرها را، دو چندان ميکند.از سويي ديگر با مطرح شدن رويکرد «حکمروايي خوب شهري» در مديريت شهري طي دهه ي اخير، اثر گذاري همه ارکان تاثيرگذار شهري بر مديريت شهر، با تمام سازوکارهايي که به سوي تعالي شهر و شهروندان حرکت کنند، به طور جدي مورد تاکيد قرار گرفته است . (شهيدي، ٤٦:١٣٨٦)محوريت اين رويکرد در مديريت شهري بر مبناي توسعه اي مردم سالار و برابر خواهانه ، براي تاثيرگذاري تمامي نيروهاي ذينفغ و ذينفوذ در اداره امور شهرها و همچنين پاسخگويي به تمامي نيازهاي اين گروهااست .مباحث تجربي و ملاحظات نظري در مورد نقش دولت در اقتصاد، اصلاحات اقتصادي و آزادسازي در دوران جديد، نتايج ارزشمندي را در مورد کيفيت و چگونگي دخالت دولت و سياستگذاري اقتصادي دولت در اقتصاد و حتي جامعه پيش روي ما قرار داده است .(اکبري،٥:١٣٨٦) طي يک فرآيند طولاني ولي رضايت بخش ، اجماع گسترده اي هم از طرف نهادهاي بين المللي و هم از طرف اقتصاددانان در مورد بازتعريف وظايف حاکميتي دولت شکل گرفت . مجموعه اين تلاش ها به اين نتيجه منجر شد که براي آن که يک دولت مشخص بتواند وظايف اصلي خود را در زمينه اصلاح نواقص بازار و حذف موارد شکست آن ، افزايش رقابت پذيري، اصلاحات نهادي، دستيابي به بازارهاي آزاد و بهبود سرمايه اجتماعي به درستي انجام دهد بايد از چندين ويژگي برخوردار باشد که در قالب حکمراني خوب تعريف ميشود.(نقيبي منفرد،١٠٧:١٣٨٩)
براي گريز از مشکلات اداره مناطق شهري نياز به درک معناي عبارت حکمراني خوب و توسعه مکانيسم هاي مرتبط با آن براي ارزيابي کارآيي و ارائه مبنايي (زمينه اي) براي بهبود ميباشد.(,lockwood).اصطلاح «حکمراني» و «حکمراني خوب » به نحو گسترده اي در ادبيات توسعه رواج پيدا کرده و حکمراني بد به عنوان يکي از علل اساسي ناکامي جوامع امروزي در دستيابي به توسعه معرفي شده است . اين در حالي است که نهادهاي مالي بين المللي و کمک کنندگان جهاني نيز وام ها و کمک هاي مالي خود را معطوف به شرايطي کرده اند که متضمن اجراي مؤلفه هاي حکمراني خوب است .از لحاظ تاريخي مفهوم حکمراني به اندازه تمدن بشري قدمت دارد و بسته به سطح آن (ملي، منطقه اي و محلي) مجموعه اي از بازيگران رسمي و غيررسمي را که بر جريان تصميم گيري تاثيرگذار هستند دربرميگيرد. آن دسته از ويژگيها و مشخصه هايي که دولت به واسطه برخورداري از آنها به عملکردهاي اقتصادي مطلوبي دست يافته است برحسب مطالعات مختلف با تغييراتي همراه بوده اند اما اين تغييرات به هيچ وجه منافي همديگر نيستند بلکه بعضي از مطالعات نسبت به بعضي ديگر کامل ترند. يک مبناي اساسي براي ويژگيهاي حکمراني خوب ، شاخص هاي هشت گانه اي است که توسط برنامه توسعه سازمان ملل و بانک جهاني مطرح شده اند. اين شاخص ها به ترتيب عبارتند از:
مشارکت ، حاکميت قانون ، شفافيت ،مسووليت پذيري ، اجماع سازي ،عدالت و انصاف ،پاسخ گويي ، کارايي و اثربخشي بيان مسأله تحولات دوران حاضر،خصوصاًنيم قرن اخيرشکل جديدي به جامعه شناسي شهري وهمچنين روابط بين آن داده اسـت .جامعـه نـوين شهري با ويژگيهايي چون ناهمگوني جمعيتي،تحرک اجتماعي بالا،تفکيک وقشربندي گسـترده ، سـازمان دهـي اجتمـاعي و سياسـي جديد به همراه مطالبات گوناگون و پراکنده سياسي اجتمـاعي و مـدني شـهروندان زمينـه ي شـکل گيـري روابـط جديـد ميـان آنـان و حکومت هايمحلي(دولت هـايشـهري) شـده اسـت (اکبـري،٢:١٣٨٦). ايـن تحـولات بـه طبـع زمينـه ي را بـراي ديـدگاهي جديـد در مديريت (خصوصاًمديريت شهري )باز نمود.بر اساس اين ديدگاه هاي جديد،حکمراني فرايندي اسـت کـه مشـکلات ومعضـلات جامعـه (جامعه شهري وشهر)با تلاش وتکاپوي جمعي وبا اتکا به قدرت عمومي وبه کارگيري آن حل مـيشـود و سـامان مـييابـد و هرگـاه چنين مفهومي از حکمراني بر کيفيت و نحوه انجام وظايف آن تاکيد کند،مفهوم حکمراني خوب مطرح ميشود. (اکبـري،١٤:١٣٨٦) اين واژه شايد براي اولين بار در سال ١٩٧٩توسط ويليام سون در ادبيات اقتصادي بکار گرفته شد ودر سـال ١٩٨٠بـه بعـد کـاربرد اين واژه بيشتر گرديدو هنگامي که بانک جهاني در سال ١٩٨٩گزارش سالانه خود را به حکمرانـي خـوب اختصـاص داد، هـيچکس تصور نميکرد که حکمراني خوب جايگاه خود را بدين شکل در ادبيات توسعه گسترش دهد.(ستوده ،٢:١٣٨٧)با پا گرفتن اين تئوري و همچنين افزايش چشم گير جمعيت شهري و بالا رفتن ميزان مطالبات شهروندان ،دولت هاي مختلف که بازخورد سياست هاي خـود را در شهر ميديدند،عميقاًحکمراني خوب را مورد مطالعه قرار دادند(اکبري،٨٦،٢٢)که نتيجه آن تعريفي بود از کميته اسکان سـازمان ملـل
متحد.
از نظر اين کميته :«حکمراني خوب شهري مجموعه اي از افراد،نهادها،بخش عمومي و خصوصي است که امور شهر را برنامه ريزي کرده و اداره مينمايد. در واقع فرايندي مستمر از تطبيق و همسو سازي منافع متضاد و متفاوت افراد و گروه هاست .اين فرايند شامل نهادهاي رسمي و غيررسمي ونيز سرمايه اجتماعي شهروندان است .حکمراني شهري پيوند ناگسستني با رفاه شهروندان دارد.حکمراني خوب شهري بايد شهروندان رادر دسترسي به مزاياي شهروندي ياري رساند». رشد شهرنشيني در ايران طي دهه هاي اخير رشدشتاباني داشته است که باعث بروز مشکلاتي چون تمرکز جمعيت ،آلودگي،حاشيه نشيني، کمبود مسکن ، مهاجرت روستاييان و مشکلاتي از اين قبيل شده است ،اين مشکلات وجود يک سيستم مديريتي جديد شهري را طلب مينمايد که فرايند تدوين و اجراي خط مشيهاي عمومي در زمينه هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي را با مشارکت سازمان هاي جامعه مدني و رعايت اصول مشارکت ، پاسخ گويي و اثربخشي صورت دهد.(رومياني،٣٠:١٣٨٢)شهرهاي ايران خصوصاًدر سال هاي اخير رشد شتابان و ناموزوني را تجربه کرده اند. با توجه به اين رشد شتابان شهرنشيني و همچنين عدم وجود سيستم مديريتي کارآمد چه در گذشته و چه در حال به نظر ميرسد وجود سيستم مديريتي جديد که نگرشي پوياتربه شهر و شهروندان داشته باشد لازم است .
شهر بابلسر،شهري با سابقه در مديريت شهري است ،که تبلور نمادهاي شهري در آن به پهلوي اول ميرسد.با توجه به اينکه مديريت شهرهاي ايران در سطح پاييني است به نظر ميرسد که شهر بابلسر نيز از اين قاعده مستثني نيست ،و نيازمند سيستم مديريتي جديد و پوياتري است تا بتواند ميزان اثر گذاري خود را در شهر افزايش دهد.در اين مقاله سعي شده است ،شاخصه هاي مهم حکمراني خوب شهري را که حال جايگاه آن در توسعه و مديريت شهري مورد تاييد همگان قرار گرفته است (تا جايي که بعضيها آن را تنها راه توسعه به شمار ميآورند) را مورد مطالعه قرار دهيم ، وبا استفاده معرف سازي از مؤلفه هاي کلان حکمراني خوب شهري ، ميزان رعايت اصول حکمراني خوب شهري را در شهرداري بابلسر، بررسي کنيم .با توجه به مطالعات انجام شده بر اساس رويکرد حکمراني خوب شهري سه پارامتر مشارکت ، پاسخ گويي و اثر بخشي مهم ترين شاخص هاي اين مديريت هستند که در اين مقاله سعي شده است به طور اخص مورد مطالعه قرار گيرند. که تا چه حد اين پارامترها در مديريت شهري بابلسر رعايت و به کار گرفته ميشوند.
اهداف
بحث پيرامون حکمراني خوب شهري طي چند دهه ي اخير در جهان خصوصاًتوسط برنامه توسعه سازمان ملل و همچنين توسط بانک جهاني مطرح شده است .در کشور ما مدت زيادي نيست که اين موضوع وارد ادبيات مديرتي شده است .و بيشتر بررسيها در زمينه ترجمه متون مختلف صورت گرفته است که به مباني نظري حکمراني خوب پرداخته شده است .هدف اين مقاله ضمن بررسي مباني نظري حکمراني خوب ، خصوصاًحکمراني خوب شهري سعي شده است که براي اين مؤلفه هاي، معرف سازي بومي صورت گيرد وهمچنين شهر بابلسر را به عنوان نمونه مورد بررسي قرار دهد تا الگويي براي مطالعه ساير شهرهاي ايران باشد.
سؤالات تحقيق
سؤال اصلي :
١.آيا عملکرد شهرداري بابلسر در چهارچوب رويکرد حکمراني خوب شهري مناسب بوده است ؟
سؤالات فرعي
١.آيا مشارکت و همکاري ميان شهروندان و شهرداري در امور مختلف شهري(بابلسر) وجود دارد؟
٢.ميزان اين مشارکت و همکاري در چه سطحي است ؟
٣.ميزان پاسخ گويي مديران شهري به مردم در چه سطحي است ؟
٤.ميزان کارآيي و اثر بخشي شهرداري و همچنين شوراياسلامي شهر در چه سطحي است ؟
٥.ميزان رضايت مندي مردم از مديران شهري در چه سطحي است ؟
٦.آيا بين افراد تحصيل کرده و ساير شهروندان در زمينه هاي مختلف شهرداري تفاوت نظر وجود دارد؟
فرضيات
فرضيه اصلي
١.به نظر ميرسد عملکرد شهرداري بابلسر در چهار چوب حکمراني خوب شهري مناسب نيست .
فرضيات فرعي
١.به نظر ميرسد مشارکت و همکاري بين شهروندان و شهرداري در سطح پاييني است .
٢.به نظر ميرسد ميزان پاسخ گويي مديران شهري در سطح مناسبي نيست .
٤. به نظر ميرسد ميزان کارائي و ا ثربخشي شهرداري بابلسر در سطح مناسبي نيست .
٥.به نظر ميرسد بين نگرش افراد تحصيل کرده و ساير شهروندان در زمينه هاي مختلف ، خصوصاًهمکاري و مشارکت با شهرداري تفاوت معنادراي وجود دارد.
پيشينه تحقيق
در زمينه حکمراني خوب ،خصوصاًحکمراني خوب شهري تحقيقات وپايان نامه هايي زيادي کار نشده است .و هيچ گونه پايان نامه اي،مقاله وکتابي در مورد عملياتي کردن اين نوع مديريت جديد کار نشده است .شايد مهمترين مقاله اي که کار شده است کـه در مبـاني نظـري اين تحقيق نيز از آن استفاده شده است ،مقاله دکتر غضنفر اکبري است با عنوان سرمايه اجتمـاعي وحکمرانـي شـهري.در ايـن مقالـه ديدگاه هاي نظري حاکم بر حکمراني شهري تشريح و نشان داده شده است که مباني نظري حکمراني شهري را بايد نزد نظريـه پـردازان علوم سياسي جستجو کرد و سرمايه اجتماعي نيز عامل قوام و تداوم حکمراني است .به عبارت ديگر شکل گيري حکمراني شهري مبتني بر سرمايه اجتماعي است و ائتلاف رژيم هاي سياسي در جهت حکمراني خوب شهري و نيل به توسعه منوط به وجود سرمايه اجتمـاعي است .مقالات ديگري در جستارهاي شهرسازي در سال هاي ٨٦شـماره ١٩و ٢٠و همچنـين شـماره ٢٤و٢٥در سـال ٨٧بـه موضـوع حکمراني خوب ،خصوصاًحکمراني خوي شهري پرداخته شده است . و تحقق حکمراني خوب شهري را در گرو تببـين کـاربردي جايگـاه زنان به عنوان نيمي از شهروندان مي داند.مقالات ديگري نيز در اين زمينه کـار شـده اسـت کـه بيشـتر بـه تعـاريف حکمرانـي خـوب شهري پرداخته اندو در واقع دايره اشتراک بين آن هـا زيـاد اسـت در نتيجـه مهـم تـرين پيـام هـر يـک را بيـان ميـداريم : بـرکپـور ناصر،«حکمراني شهري و نظام اداره شهرها در ايران »،شهيدي محمدحسين ،«شهرسازي وحکمرانـي خـوب شـهري»،ترابـي عليرضـا، «مديريت پايدار شهري در گرو حکمراني خوب شهري»،صالحي اسماعيل ،اجلاس سال ٢٠٠٢کشورها در ژوهانسبورگ و اهميـت آن در مديريت شهري ،٨١و همچنين دو کتاب قلي پور رحمت الله ،حکمراني خوب والگوي مناسب دولت ،بـرکپـور ناصـر-اسـدي ايـرج ، مديريت وحکمراني شهري در اين دو کتاب پس از مرور چالش هاي مديريت شهري، مفهوم شناسي مديريت شهري در قالب عنـاويني چون زمينه ها ودلايل پيدايش مفهوم مديريت شهري، ماهيت مديريت شهري و ارتباط آن با رويکرديکپارچه نگر ارائه ميشـود.و پـس از آن مدلهاي مديريت شهري مرور شده است .
مفهوم و معيارهاي حکمراني خوب شهري
هرچه ماهيت اتفاقات در شهرها پيچيده تر ميشود، بايد مشي مديريت آن ها نيز نيـز پيچيـده تـر شـود,
lewis and( mioch)
حکمراني مفهوم جديدي نيست بلکه پيشينه ي آن به آغاز شکل گيري تمدن بشري ميرسد به بياني ساده مفهوم حکمراني فرآينـدي از تصميم سازي، پيشينه ي روندي است که تصميم ها در آن به اجرا در مي آيند(فرزين پاک، ٦٨، ٨٣) از اين رو مـيتـوان آن را بـه قـدمت تمدن بشري دانست . به طور خاص يکي از نخستين مطالعات در حوزه ي مسائل شهري و مرتبط به اين موضوع را برايـان مـک لالـين در اوايل دهه ١٩٧٠انجام داده است . او حکمراني را نوعي فرآيند ميداند. که متضمن نظام به هم پيوسته اي است که هم «حکومـت » و هم «اجتماع » را در بر ميگيرد. افرادي ديگري چون مک کينلي. اتکينسن نيز پـس از او ايـن بحـث را مطـرح کـرده انـد. (بـرکپـور،
٤٩١:١٣٨٥) بانک جهاني در مطالعات سال ١٩٨٩دريافت که حکمراني -شيوه مديريت اداره کشور يا رابطـه شـهروندان بـا حکومـت کنندگان -موضوع محوري توسعه است . پس از آن سازمان ملل در دومين کنفرانس مربوط به سکونتگاه انساني هابيتـات ٢) در سـال ١٩٩٦در استانبول تاکيد کرد که در جهت استقرار حکمراني شهري در شهرهاي جهان قدم بردارد و شعار خود را «فعاليت جهاني براي حکمراني شهري پسنديده » قرار داد. (همان ، ٥٠٠) پس از آن مفهوم جديد حکمراني خوب در سمينارها و همايش هاي متعـددي مـورد بررسي قرار گرفت و از سال ٢٠٠٠بانک جهاني هرساله گزارشي در مورد فعاليت ها و همکاريهاي اين بانـک بـا کشـورهاي مختلـف بـا عنوان «اصلاح نهادهاي عمومي و تقويت حکمراني» منتشر کرده است . (عربشاهي، ١٢:١٣٨٣)اين حوزه عمدتاً تازه مطرح شـده اسـت و تقاضاهاي جديدي از مؤسسات و سياست هاي حکومتي را مطرح ميکند. در اين بستر، استقرار و برقرار ماندن يک شـيوه ي اداره خـوب تدابير(قراردادها) گوناگون مسؤوليت و مالکيت ، براي تأثيرگذاري آينده و قابليت پذيرفته شدن مناطق حفاظت شده را ضروري ميداند.
(,lockwood)در مقام تعريف ، حکمراني شهري نوعي فرآيند و ارتباط ميـان حکومـت شـهري و شـهروندان اسـت کـه هـم حکومت شهري و هم جامعه مدني را در بر ميگيرد و بر حقانيت و تقويت عرصه عمومي تاکيد دارد.(برکپور،٤٩٨:١٣٨٥) بنـابر نظريـه اکثر صاحبنظران حکمراني شهري يعني اثرگذاري همه ارکان تاثيرگذار شهري بر مديريت شهر، با تمام سازوکارهايي که به سوي تعالي شهر و شهروندان حرکت کنند، نه اينکه عرصه هاي عمومي و خصوصي کنار گذاشته شـوند و فقـط عرصـه حکـومتي اختيـار دار آن دو باشد. به عبارتي ديگر منشاء قدرت و مشروعيت درحکمراني شهري، تمام شهروندان و حضور آن ها در همه ي صحنه ها و ارکـان جامعـه مدني است . (شهيدي،٤٢:١٣٨٦) حکمراني در واقع فرآيندي است که دولت آن را هدايت ميکند ولـي بـا همکـاري بخـش خصوصـي و جامعه مدني به پيش ميرود. (برآبادي ، ٤٥:١٣٨٣).در حکمراني خوب قواعد حکومتي که به وسيله آن هـا مـيتـوان کارکردهـاي سـنتي حکومت را هدايت کرد بخوبي مستقر و درک شده اند.(,lockwood)به طور کلي از برآيند نظرات مختلـف حکمرانـي خـوب مي بايست ٨ويژگي عمده داشته باشد. بر اين اساس حکمراني شهري مشـارکت گـرا، اجمـاع گـرا، پاسـخگو، شـفاف ، کـارا و کارآمـد،در برگيرنده و پيرو قانون است . (فرزين پاک،٧٠:١٣٨٣)اين گونه تصور ميشود که لازمـه ي مـديريت شـهري اکنـون وجـود شـاخص هـاي حکمراني خوب است . و يک همبستگي مثبت با توسعه را دارا ميباشد.در نتيجه با درنظر گرفتن همکاريهاي سياسي، چهارچوب هـاي پاسخ گويي و مشارکت شهروندان براي ادعاي مطالباتشان ، به عنوان ارکان کليدي حکمراني خـوب معرفـي مـيشـوند.(,roy)
براساس مطالعاتي که در زمينه ي حکمراني خوب شهري و مطابقت آن با شرايط شهرهاي ايران صورت گرفته اسـت . معيارهـايي چـون مشارکت شهروندان ، اثر بخشي و کارآيي، پذيرا بودن و پاسخ ده بودن ، مسئوليت و پاسخ گويي، شفافيت ، قانونمندي، جهت گيري تـوافقي، عدالت ، بينش راهبردي و تمرکززدايي را نام برده اند. که منظور از هر يک از معيارهاي فوق به عنوان معيارهاي حکمراني خـوب شـهري در شهرهاي ايران به شرح زير معرفي ميگردند. (برکپور، ٥٠١:١٣٨٥)
مشارکت شهروندان :منظور از مشارکت ، قدرت تاثيرگذاران بر تصميم گيريها و سهيم شدن شهروندان در قدرت است .
کارآيي :اين معيار بر استفاده از منابع موجود براي تامين نيازهاي شهروندان ، ارائه خدمات شهري و رضايت مردم استوار است .
پاسخ ده بودن :مسئولان شهري بايد خواسته هاي شهروندان را دريابند و بپذيرند و نسبت به آن هاواکنش مناسب را ارائه دهند.
مسئوليت و پاسخ گويي:اين معيار بر مسئول بودن و حساب پس دادن مسئولان و تصميم گيران در قبال شهروندان استوار است .
شفافيت :شفافيت ، نقطه مقابل پنهان کاري در تصميم گيري است . پنهان کاري، امکان بروز فساد را افزايش ميدهد.
قانون مندي :منظور،مراعات چارچوب هاي قانوني در تصميم گيري و دور بودن دست افراد غير مسئول از تصميم گيريهاست .
جهت گيري توافقي:منظور از جهت گيري توافقي، تعديل و ايجاد توافق ميان منافع مختلف است .
عدالت :منظور از عدالت ، ايجاد فرصت هاي مناسب براي همه ي شهروندان در زمينه ارتقاي وضعيت رفاهي است .
بينش راهبردي :فرارفتن از مسائل روزمره شهر و پرهيز از غرق شدن در آن ها مستلزم بينشي آينده نگر است .
تمرکززدايي :طي مطالعات بانک جهاني، بيش از ٦٠درصد کشورهاي درحال توسـعه در حـال اجـراي برنامـه تمرکـز زدايـي هسـتند.
(شفيعي، ٤٧:١٣٨١) اين مفهوم بر واگذاري اختيار به سازمان ها و مراکز مختلف و صلاحيت نهادهـاي محلـي بـر انجـام وظـايف تاکيـد ميکند. تمرکز زدايي بر اصل تقويت مسئوليت به سطح پايين تراستوار است .
عوامل پيدايش نظريه ي حکمراني خوب
١)افزايش بحران هاي مالي
حذف مداخلات دولت در بازارهاي مختلف از جمله بازار مالي يکي از توصيه هاي دولت حداقل بود و از اواخر دهه ي ١٩٧٠آزادسازي بازارهاي مالي در درون کشورها و بين کشورها آغاز شد و در کشورهاي مختلف تعيين نرخ بهره و سهم بخش هاي اقتصادي که پس از رکود بزرگ در دست دولت ها بود به عهده نظام بازار گذاشته شد.اين تغييرات با افزايش شديد بحران هاي مالي و پولي در جهان همراه شد. از سال ١٩٧٠تا ١٩٨٠به طور متوسط هر ساله يک بحران بانکي و 6/2بحران ارزي در جهان رخ ميداد اما از سال ١٩٨١تا
١٩٩٧هرساله 1/6 بحران ارزي و 5/4بحران بانکي به وقوع پيوست . به عبارت ديگر آزادسازي مالي و مداخله کمتر دولت در نظام پولي و ارزي از دهه ١٩٨٠موجب گسترش شديد بحران هاي مالي شد.اين بحران ها نشان داد که حذف مداخله دولت نه تنها لزوماًمثبت نخواهد بود بلکه ميتواند هزينه هاي جبران ناپذيري بر اقتصاد تحميل کند.(ميدري،٢٧٠:١٣٨٣)
٢)تحول عملکرد اقتصاد جهاني
انتظار ميرفت با پذيرش الگوي دولت حداقل در اقتصاد جهاني عملکرد کشورها بهبود يابد اما مطالعات مختلف حکايت از عملکرد ضعيف اقتصاد جهاني در دوره ي ١٩٨٠به بعد (الگوي سياست گذاري ، به سوي دولت حداقل تغيير يافت ) دارد. مقايسه اين دوره با دوره پس از جنگ جهاني دوم تا سال ١٩٨٠ميتواند تاثير اين سياست بر اقتصاد جهاني را روشن سازد. نگاهي اجمالي به وضعيت اقتصادي اين دو دوره ي نشان ميدهد که عملکرد دوره ي دوم بدتر از دوره نخست بوده ، نرخ رشد در اکثر کشورهاي جهان کاهش و نابرابري افزايش يافته است .(همان ،٢٧٣)
٣) ديدگاه تکثرگرايي سياسي و رشد: جامعه مدني و توزيع قدرت
انديشه ي تکثرگرايي، تاريخي طولاني و پربار در انديشه سياسي امريکا دارد و ريشه هاي آن را ميتوان در نظريه ها و نوشته هاي رابرت دال جامعه شناس سياسي آمريکا ملاحظه کرد. دال تکثرگرايي را از يک پارادايم کلي به سوي يک نظريه پخته در عرصه سياست هاي شهري هدايت کرد(اکبري،١٣٦:١٣٨٦).دال نظريه خود را به آزمون گذارد و کمابيش نظريه وي تاييد گرديد: قدرت به طور گسترده ميان عموم پراکنده بود احزاب و گروه هاي سياسي با گرايش هاي مختلف با يکديگر رقابت داشتند و قدرتمندترين و با نفوذترين شخصيت شهردار بود. تعدادي از مطالعات بسياري در دهه ١٩٦٠به طور کلي نظريه دال را تاييد ميکنند.اين تجربه در امريکا و ساير کشورها خصوصاًبانک جهاني و سازمان ملل را به اين راه رهنمون کرد که تکثرگرايي يکي از پيش شرط هاي توسعه است زيرا از تمرکز گرايي و اعمال قدرت مستقيم و يک جانبه از طرف عده اي اقليت جلوگيري ميکند. (همان ،١٣٨)
٤)عملکرد اقتصادي کشورهاي در حال گذر
پس از فروپاشي بلوک شرق ، الگوي اقتصادي اين کشورها از برنامه ريزي متمرکز به اقتصاد بازار تغيير يافت . در اين کشورها به سرعت شرکت هاي دولتي به بخش عمومي واگذار شد و مداخله دولت در قيمت ها و ساير امور اقتصادي به شدت کاهش يافت . هر چند انتظار ميرفت گذر از اقتصاد دولتي به اقتصاد بازار با مشکلاتي روبه رو باشد، اما آنچه در حوزه اقتصاد در اين کشورها به وقوع پيوست به معناي واقعي کلمه يک فاجعه ي اقتصادي بود.آمار و مستندات نشان ميدهد توليد ناخالص داخلي اين کشورها در سال ١٩٩٩به سال
١٩٨٩کاهش چشم گيري را نشان ميدهد.تحقيقات صندوق بين المللي پول نيز افزايش فقر و نابرابري در کشورهاي در حال گذر را تاييد ميکند.(ميدري،٢٧٥:١٣٨٣) الزامات حکمراني خوب در ابتدا و در تعريف حکمراني به اين نکته اشاره شد که حکمراني الگويي از تعامل و شراکت سه بخش دولت ، بخش خصوصي و نهادهاي مدني ارائه ميکند ، که با همکاري شراکتي اين سه حوزه حکمراني تحقق مييابد. در واقع فعاليت تعاملي اين سه بخش نقش پيش برندگي در حکمراني و تسهيل کننده ي آن خواهد داشت و بستر لازم براي تحقق حکمراني را فراهم ميسازد . در اين جا به نقش هريک از بخش هاي خصوصي ، جامعه مدني و دولت در تحقق حکمراني خوب به اجمال سخن خواهيم گفت .(قلي پور ،١١٠:١٣٨٧)
١)نقش بخش خصوصي
رشد عادلانه ، تعادل در جنسيت ، حفاظت محيطي، توسعه ي بخش خصوصي ، مشارکت اثربخش و مسئولانه در تجارت جهاني به وسيله بازار به تنهايي دست يافتني نيست ، از اين رو دولت بايد در توسعه پايدار بخش خصوصي از طريق راه هاي ذيل مشارکت کند.با توجه به نقش تنظيم کنندگي فوق ، بخش خصوصي در فرآيند همکاري، نقش مؤثري در تعاملات اجتماعي برعهده خواهد داشت .(همان ،١١١)
٢)نقش جامعه مدني
جامعه مدني نقش مدافع حقوق شهروندان رابر عهده دارد . همان طور که بخش دولتي و خصوصي در عصر حاضر تغيير شکل و نقش داده اند ، در روش هاي عمل جامعه مدني نيز تغيير ايجاد شده است . جامعه مدني افراد را با قلمروعمومي مرتبط ميسازد . سازمان هاي جامعه مدني مشارکت مردمي را در فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي سوق ميدهند و آن ها را در گروه هاي قدرتمند به منظور تأثير گذاري بر سياستگذاريهاي عمومي براي منافع اقشار آسيب پذير ، سازماندهي ميکنند(،UNDP).
٣)نقش دولت
دولت ها در رويکردهاي متفاوت ، نقش هاي مختلفي برعهده دارند. رويکرد امنيت سبب شکل گيري دولت هايي شده که توجه اوليه و اساسي آن ها به ايفاي نقش امنيتي و برقراري امنيت بوده است . رويکرد توسعه اقتصادي سبب شکل گيري دولت هايي شده که توجه و تأکيد آن ها برايفاي نقش اقتصادي و اجتماعي بوده است . دولت هايي مانند دولت رفاه در اين دسته قرار ميگيرند که تلاش آن ها ، ايجاد رفاه اجتماعي و تقويت درآمد سرانه بوده است (قلي پور،١١٤:١٣٨٧). به عبارت ديگر بايد ثبات و پايداري در جامعه ايجاد کند ، چارچوب هاي قانوني مناسب و اثربخش براي فعاليت بخش عمومي و خصوصي وضع کند ، ثبات و عدالت در بازار منجر به تغيير نشود ، نقش ميانجي در مصالح عمومي داشته باشد و در نهايت در ارائه خدمات عمومي اثربخشي و پاسخ گويي داشته باشد(،UNDP)
مدل شماره ١،الزامات حکمراني خوب (قلي پور،١١٦:١٣٨٧)
بررسي ديدگاه هاي نظري سياست شهري و حکمراني خوب شهري
بنابر تحليل نظريه پردازان شهري در اداره امور شهر گروهها و ذينفعان مختلف سهم دارند و بازيگران متعددي در شهر هستند، اين بازيگران نهادهاي دولتي- غير دولتي و بخش خصوصي هستند.(اکبري،١٥١:١٣٨٦)نظريه ي رژيم هاي شهري توسط کلارنس استون ارائه شد.او رژيم هاي شهري را مجموعه اي از مديريت هاي غيررسمي ميداند که تصميمات و کارهاي مربوط به مقامات حکومتي را احاطه و به انجام ميرساند.(زياري و همکاران ،١٦٩:١٣٨٨)نظريه سرمايه اجتماعي با تاکيد بر برخي متغييرهاي خرد چون ارزش ها، هنجارها و نگرش ها از آن ها به عنوان خزانه سرمايه انساني ياد ميکند که سبب افزايش اعتماد بين شهروندان ميگردد. علاوه بر اين ها بر وجود نهادها وتشکل هاي عمومي و وجود روابط افقي و عمودي ميان آن ها و نهادهاي دولتي تاکيد دارد که از هم افزايي توان آن ها زمينه توسعه ي پايدار فراهم ميگردد. متغييرهاي ديدگاه و نظريه سرمايه ي اجتماعي هم در سطح خرد و هم سطح کلان مطرح هستند.(اکبري،١٥١:١٣٨٦)حکمراني شهري بر خلاف مديريت شهري فرآيندي مديريتي است که به ايجاد و حفظ زير بناها و خدمات شهري ميپردازد، حکمراني شهري فرايند کاملاً سياسي است (شريفيان ثاني،به نقل از اکبري،١٣٨٠،٤٩).در حکمراني خوب نيز سه نوع رژيم يعني دولت ، جامعه مدني و بخش خصوصي با يکديگر همکاري مي کنند.شکل گيري تفاهم ، همکاري بين اين نوع رژيم ها و انجام ائتلاف ، بستگي به وجود سرمايه اجتماعي دارد. چارچوب مفهومي ارتباط ميان متغيرهاي کلان مطروحه توسط نظريه ي رژيم شهري و حکمراني شهري سرمايه اجتماعي را ميتوان به صورت زير ترسيم کرد.
مدل شماره ٢،ارتباط ميان متغير هاي سطوح کلان وخرد(اکبري،١٥٢:١٣٨٦)
روش شناسي تحقيق
منطقه مورد مطالعه
قلمرو مکاني اين تحقيق شهر بابلسر در استان مازندران است که در ٥٢درجه و ٣٩دقيقه طول شرقي و ٣٦درجه و٤٣دقيقه عرض شمالي واقع شده است .اين منطقه از شمال به درياي مازندران ، از شمال شرقي به جويبار ، از جنوب به بابل ، از جنوب غربي به آمل و از شمال غربي به فريدون کنارمحدود ميشود.( آقاميري و يزدانيان ،١٣٨٨: ٥٣)از نظر توپوگرافي ارتفاع شهر هفت متر بالاتراز سطح درياي مازندران و ٢١متر پايين تر از سطح درياهاي آزاد قرار دارد. سطح شهر بابلسر را دشت فرا گرفته است و به جز ناحيه ساحلي و اراضي مجاوررودخانه بابلرود ساير اراضي منطقه مورد مطالعه داراي شيب ١ تا٣درصد است .(آقاميري و ميرافضل ،١٣٨٨: ١٨)شهر بابلسر در مدار معتدل گرم قرار گرفته و روش ضريب اعتدال اين شهر بسيار معتدل است اما بر اساس طبقه بندي دومارتن ، اقليم آن مرطوب و يا براساس طبقه بندي آمبرژه اقليم آن معتدل ومرطوب و به اعتقاد گورزينسکي اقليم آن نيمه بحري ومرطوب وملايم ميباشد.(آقاميري و ميرافضل ، ٧:١٣٨٨)شهر بابلسربه علت برخورداري از اقليم ساحلي خزر و موقعيت ويژه ي جلگه اي داراي بارش سالانه ي زياد است .توزيع زماني بارش نشان ميدهد که در تمام ماه هاي سال مقداري باران ،هر چند اندک در منطقه فرو ميبارد و به اين ترتيب فصل يا ماه خشک به معناي واقعي در بابلسر وجود ندارد،با اين حال روند تغييرات ماهانه آغاز بارندگيهاي خزري مهرماه پرباران ترين ماه سال است ، در مقابل خرداد ماه و تقريباًارديبهشت ماه کم باران ترين ماه در ناحيه ي خزري ميباشند( آقاميري و يزدانيان ، ١٣٨٨: ٨٧)
نقشه ١،موقعيت شهر ستان بابلسر در استان مازندران
تحولات جمعيتي بابلسر
رشد جمعيت اگرچه فيالنفسه علت توسعه نيافتگي وپايين بودن سطح زندگي تلقي نميشود ، ليکن اگـر جامعـه اي قـادر بـه اجابـت و پاسخ گويي به نيازهاي اساسي وتجهيز منابع مادي وانساني وتأمين نيازهاي اساسي ،همچنين ايجاد زمينه هاي مشارکت فعـال وسـازنده جمعيت نباشد، مشکلات عديده اي را به وجود خواهد آورد.افزايش جمعيت قسمت اعظم امکانـات جامعـه را بلعيـده و مـازاد اقتصـادي قابل ملاحظه اي را براي سرمايه گذاري وافزايش سطح زندگي باقي نميگذارد .درواقع فشار جمعيتي مساله ي سرمايه گذاري جمعيتي را پيش ميکشد،به اين معنا که در برابر افراد تازه وارد چنانچه قرار باشد همين سطح زندگي وشرايط کار موجود حفظ شـود ،لازم اسـت براي تأمين مسکن ،تهيه ي وسايل ،ساخت تجهيزات زيربنايي،بندر،راه ،مدرسه ،بيمارستان ...وساير کالاي مورد نياز آنان سرمايه گذاري گردد.چنانچه اين حالت ، حالت انفجاري جمعيت باشد،قسمت اعظـم درآمـد ملـي را در جهـت تـامين مايحتـاج مصـرفي مـيبلعـد و پس انداز براي سرمايه گذاري در زمينه هاي توليدي واجتماعي باقي نميگذارد.بـدين سـان افـزايش بـيرويـه جمعيـت مـانعي در برابـر کوشش هايي است که براي بالا بردن سطح زندگي به اجرا درميآيد.
شمار جمعيت شهر بابلسر:
براساس آمار سال ١٣٨٥، ازکل جمعيت ٤٩٠٨٩نفري شهر بابلسر ،٢٤٣٠٣نفر مرد و ٢٤٧٨٦نفر زن ميباشد.جمعيت شهر در طـي زمان همواره افزايش يافته است با اين تفاوت که شدت افزايش آن در سال هاي اخيرسير نزولي را نشان ميدهد . در سال هاي ١٣٤٥- ٧٥نرخ رشد جمعيت شهر بابلسر برابر ١.٢٣درصد بوده است ( آقاميري و يزدانيان ، ١٥٥، ٨٨).جـدول شـماره ١شـمار و نـرخ رشـد جمعيت شهر بابلسر را در سال هاي ١٣٤٥-١٣٧٥نشان ميدهد .
جدول شماره ١،نرخ رشد جمعيت شهر بابلسر را در سال هاي ١٣٤٥-١٣٧٥
ماخذ:آقاميري و همکاران ،مطالعات GIS شهر بابلسر سال ١٣٨٦
روش پژوهش
روش تحقيق و گردآوري مطالب اسنادي،پيمايشي،توصيفي،تحليلي،مبتني بر پرسشنامه است .بدين معني که با بررسي اسناد ومدارک و نوشته هاي صاحبنظران مختلف ، سعي شده است که مفهوم صحيح حکمراني خوب شهري عرضه شود و با اسـتفاده از شـاخص سـازي براي مؤلفه هاي حکمراني خوب شهري ارتباط منطقي بين اين نوع مديريت جديـد جهـاني و مـديريت شـهرهاي ايـران برقـرار شـود.و همچنين شهر بابلسر به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفته شده است که تا چه حد مؤلفه هـاي حکمرانـي خـوب شـهري در مـديريت شهري شهر بابلسر در سطح قابل قبولي است .
جامعه آماري
بدين منظور کل جامعه ي آماري به سه گروه متفاوت شامل ،افراد تحصيل کرده ساکن بابلسـر(بـالاتر از ليسـانس )،مراجعـه کننـدگان بـه شهرداري و کسبه ساکن بابلسر تقسيم شده است .از روش نمونه گيري تصادفي طبقه بندي شده با حجم نمونـه ١٠٠نفـر بـا ترکيبـي از افراد زن ومرد در طيف سني ١٨سال و بيشتر استفاده شد.پرسشنامه به ٤دسته سوالات تقسيم ميشد که ١-ويژگي هاي اجتمـاعي- جمعيتي افراد(سن ،جنس ،شغل ،تحصيلات و...)٢-نگرش افراد به همکاري و همچنين نحوه ي و ميزان مشارکت با شهرداري و شـوراي شهر در سال گذشته ٣-پاسخگويي مديران و کارکنان شهرداري و نحوه رفتار آن ها با مراجعه کنندگان ٤-ميـزان کـارآيي و اثـر بخشـي شهرداري و شوراي شهر در ادره شهر بابلسر.کل جامعه آماري اين تحقيق شامل ٦٥درصد مرد،٣٥درصد زن ،با طيف سني ١٨سال به بالا،ميانگين سن ٣٨.٨و ميانگين سواد بالاتر از ديپلم ميباشد..با توجه به توضيحات بالا براي هر يک از مؤلفه هـا،معـرف سـازي شـده است .و در ادامه به سنجش هر يک از اين معرف ها در قالب طيف ليکرت (٢-=کاملا نامطلوب ،١-=نامطلوب ،٠=بي نظر،١=مطلوب ،٢=کاملا مطلوب ) در شهر بابلسر پرداخت شده است . ودر مرحله بعد با جمع بندي اين معرف ها به ميزان برقراري مؤلفه هاي اصلي در شهر بابلسر مورد بررسي گرفته شده است و در آخر با توجه به ارزيابي آنواي يک طرفه و تست LSD فرضيات خود را بررسي کرده ايم .
١.مشارکت
١-١-تعريف مؤلفه :
منظور از مشارکت قدرت تاثيرگذاران بر تصميم گيريها و سهيم شدن شهروندان در قدرت است .مشارکت فقط به حمايت مردم از تصميم گيران و تاييد سياست هاي آنان محدود نميشود،بلکه فرايندي است که در آن شهروندان و مسئولان در تصميم گيري شهري سهيم ميشوند.
٢-١-شاخص سازي وتعيين معرف ها:
براي ميزان سنجش مشارکت و تعيين سطح آن ها بايد در انتخاب معرف دقت نظر داشت ؛زيرا اين مؤلف (مشارکت )بايد ٤معناي مختلف را مد نظر داشته باشد تا ميزان مشارکت با توجه به تعريف بالا اندازه گيري و مشخص شود.(رومياني،١٢:١٣٨٢)همکاري در زمينه هاي خاص با شهرداري ، آگاهيدادن به شهروندان از روند طرح ها و تصميمات در شهرداري،استفاده بالقوه افراد به همکاري ،همکاريهاي عام با شهرداري. مانند: پاک نگه داشتن شهر خود و نظافت همان طور که در بالا توضيح داده شد،مشارکت از مقوله هاي مهم حکمراني خوب شهري است و براي سنجش اين مؤلف بايد دقت نظر فراوان داشت .در اين کار تحقيقي براي ارزيابي اين مؤلف از معرف هاي زير
استفاده شده است :
١-٢-١-ميزان مشارکت و همکاري با شهرداري
٢-٢-١-رضايت از اين همکاري ومشارکت با شهرداري
٣-٢-١-حاضر به همکاري در زمينه کمک مالي
٤-٢-١-حاضر به همکاري در زمينه صرف وقت و زمان براي شهرداري
٥-٢-١-آگاهي از روند تصويب طرح ها و تصميمات در شهرداري
٦-٢-١-مشارکت در پاک نگه داشتن فضاي سبز شهري
٧-٢-١-حاضر به همکاري کلي با شهرداري
جدول شماره ٢، ارزيابي ميانگين معر ف هاي مؤلفه هاي مشارکت با توجه به طيف ليکرت
(منبع :تحقيقات نگارنده ،سال ١٣٨٩)
تجزيه و تحليل :
با تعاريفي که از مشارکت ارائه شده است و معناهـايي کـه در آن وجـود دارد،تحليـل نگارنـده بـا توجـه بـه تعريـف معـرف هـا اينگونـه است :بررسيهاي انجام شده با توجه به جدول پاسخ ها و ميانگين آن ها مربوط به سوالات مشارکت که با طيف ليکرت کدگـذاري شـده و سنجش شده اند،همکاري با شهرداري در سال گذشته ( ١٩٣-=x)که بسيار پايين ارزيابي شده است .ولي در معرف هاي ديگر مشـاهده ميشود که حضور بالقوه مردم و افراد براي همکاري با شهرداري در ارائه وقت و زمان گذاشتن براي کارهايي کـه برايشـان صـرف وقـت نياز است (٣٣٨=x) در سطحي خوب و بالاتر از متوسط قرار دارد.ولي در مورد همکـاري مـالي بـا شـهرداري
(٠٦٠-=x)،افـراد تمايـل مثبتي ندارند که دليل اين امر مي تواند عدم اعتماد به استفاده صـحيح از ايـن همکـاريهـاي مـالي باشـد.آگـاهي از رونـد طـرح هـا و تصميمات نيز در سطح بالاتر از متوسط (٠٠٨=x) قرار دارد که ميتواند نشانگر اين باشد شهرداري در ترويج قوانين شهروندي و رونـد اجراي طرح ها در شهرداري تا حدودي موفق عمل کرده است .در معرف احساس مسئوليت در برابر فضاي سبز و امکانات شهرداري کـه بيانگر همکاري ومشارکت عام و دوسويه بين شهرداري وشهروندان است (١٣٢=x) بين خوب تا کاملاًخوب ارزيابي شده است .در معرف آخر نيز افراد حضور به همکاري با شهرداري را با ميانگين (٠٥٥=x)اعلام داشته اند که نشانگر آن است اين توان بالقوه براي همکاري بـا شهرداري وجود دارد. و مديران شهري براي رسيدن به شهري سالم و توسعه پايـدار بـدون شـک بـه ايـن تـوان نيازمندنـد.در مجمـوع ميانگين مؤلفه مشارکت (٠٠٢٤–=x) است که در دامنه ٠تا ١-و در سطح نامطلوب ارزيابي شده است .