بخشی از مقاله

چکیده

تحلیل روانشناختی شخصیت، از رویکردهای اساسی نقد ادبی معاصر است. نظریات روانکاوانی چون فروید، یونگ و آدلر در بررسی روانشناختی متون ادبی بسیار بهکار گرفته شدهاند. کارن هورنای، روانشناس آلمانی از نظریهپردازان در زمینه شخصیت است. براساس نظریه وی، محیط نامناسب فرد در کودکی از قبیل خشم، برخورد سرد و یا مورد محبت قرار دادن بیش از حد از طرف والدین، موجب ایجاد تضادهایی در وی میشود که فرد برای مقابله با آنها از ساز و کارهای دفاعی استفاده می کند. هرکدام از سازوکارهای دفاعی ویژگی و حالات خود را دارند که باعث ایجاد سه تیپ شخصیتی مهرطلب، برتریطلب و عزلتطلب میشوند. رمان شبهای تهران، داستانی رئالیستی است که نویسنده به دقت به جزئیات آن پرداخته و بازبانی ساده اما توصیفی، آن را می پردازد. همچنین از معدود آثار داستانی است که به دلیل داشتن شخصیتهای متعدد و بیان کامل گفتار و اعمال و حالات درونی اشخاص، قابلیت بررسی روانشناختی دارد. این مقاله برآن است تا با بیان اجمالی اصول نظریات کارن هورنای، نمود نظریات را در شخصیتهای اصلی داستان نشان دهد و آنها را براساس سه تیپ شخصیتی مهرطلب، برتریطلب و عزلتطلب طبقهبندی کند.

مقدمه

با گسترش علم روانکاوی، پژوهش های روانشناختی بر روی آثار ادبی، که در آغاز محدود به نویسنده اثر بود، شکل جدیدتری به خود گرفت. منتقد در این روش، نویسنده اثر را از لحاظ تاریخی و زندگی شخصی وی واکاوی میکرد و متن را نادیده میگرفت. پس از آن رویکردهای دیگر این نوع نقد یعنی، بررسی و مطالعه خود اثر ادبی و به دست آوردن روانکاوی شخصیتهای ادبی و همچنین بررسی و مطالعه تأثیر ادبی بر خوانندگان آن شکل گرفت. آنچه بیشتر مورد توجه منتقدین جدید قرار گرفته است، رویکردی است که به مطالعه خود اثر ادبی و بهدستآوردن شخصیتهای ادبی میپردازد. در این روش، منتقد شخصیتهای یک اثر را از منظر روانشناختی مورد تحلیل قرار میدهد و نشانههای هر یک را بازگو میکند. - صنعتی، - 4-19 :1381 روانشناس میتواند از معلومات و یافتهها و نظریات روانکاوی، درباره مسائل، روحیات و حالات ذهنی برای تفسیر یک اثر ادبی استفاده کند. درباره رفتار اشخاص داستان تأمّل کند و آنها را وسیلهای سازد برای توضیح و تبیین و تفسیر اثر ادبی با توجه به این که کار ادبیات ارائه تصویری درست از طبیعت بشری است.
شناخت شخصیت، نوعی خودشناسی است. شخص این مطالعات را با خود مقایسه کرده و تطبیق میدهد و با شناختی که به دست میآورد خود را در یکی از تیپهای شخصیتی قرار میدهد. این امر، میل به حقیقتجویی را برای انسان در پی دارد. مطالعه شخصیت به شخص این امکان را میدهد که در ارتباطهای متقابل خود با دیگران تصمیمگیریهای منطقی داشته باشد. به عنوان مثال اگر مادری بداند که کودکان در سنین 4-3 سالگی بیشترین میزان حسادت را نشان میدهند، دچار اضطراب و نگرانی نخواهد شد. همچنین یکی دیگر از ضرورتهای مطالعه شخصیت این است که شخص میتواند در بروز نابسامانیهای شخصی نیز کمک بگیرد. به عنوان مثال، وقتی والدین میدانند که شیوه تربیتی خشن سبب ضدّ اجتماعی شدن و پرخاشگر شدن کودکان میشود، شیوه تربیتی خود را میتوانند بر این اساس تنظیم کنند.

کارن هورنای1952-1885 - 2م - روانشناس آلمانی و از نظریهپردازان در زمینه شخصیت، برخلاف فروید که - اعتقاد داشت نیروهای زیستشناختی در شکلگیری شخصیت مؤثرند-نیروهای اجتماعی و محیطی دوران کودکی را در به وجود آمدن اضطراب و در پی آن تضادهای اساسی و در نهایت شکلگیری شخصیت دخیل میدانست. وی، اضطراب را واکنش روحی متناسب با خطر میداند که عامل خطر در درون خود شخص است، همچنین احساسی است که به صورت فراگیر، پنهانی و افزایش دهنده تنهایی و درماندگی، دلهره و تشویش در فرد بروز می کند - شولتز،. - 86: 1387 از آنجا که کودک در مقابل محیط پر مخاطره خود احساس ضعف می کند و قادر به دفاع در برابر آن نیست و همچنین به علت رفتار نامناسب اطرافیان و بخصوص والدین خود، دچار نفرت میشود که اضطراب حاصل آن است. به دلیل اینکه اضطراب با احساس یأس و بیدفاعی همراه است،

غالباً عذابآور است و شخص دچار رنج بسیاری میشود. همچنین این حالت باعث میشود که شخص کنترل خود را از دست بدهد و در مقابل محرکهای بیرونی، رفتاری غیر منطقی از خود نشان دهد - هورنای، -29: 1384 . - 33 نمایاندن اضطراب به دلیل وجود نیروی مخرب آن، کار سادهای نیست. فرد برای مقابله با این تضادها از سازوکارهای دفاعی استفاده میکند که نمود آن در افراد، مختلف است. کارن هورنای، برای مطالعه عناصر تشکیلدهنده سازوکارهای دفاعی، سه تیپ شخصیتی مهرطلب، برتریطلب و عزلت طلب را تعریف کرده است که هرکدام مشخصات ظاهری و حالات روانی مخصوص به خود را دارا هستند و شخصیت هر یک از افراد در یکی از سه تیپ شخصیتی نظریه هورنای قرار میگیرد و براساس آن تعریف میشود.

غزاله علیزاده 27 بهمن 1325 در مشهد در خانوادهای مرفه زاده شد. مادرش نیّر سیدی، خود شاعر و نویسنده بود. علیزاده تحصیلات خود را در رشته علوم سیاسی ادامه داد. وی کار ادبی خود را در دهه چهل با چاپ داستانهایش در مطبوعات زادگاهش آغاز کرد. از خصوصیتهای داستان وی، دقت و ظرافت در وصف است. تازگی که در بیان دنیای خاکستری نسلی آرمانباخته و از توهّم به درآمده، و بخصوص دنیای ذهنی زنان طبقه متوسط شهری، در داستانهای وی وجود دارد، خواندن آنها را دلپذیر میکند. آدمهای آثارش به هر طریقی که زندگی کنند به یأس و دلزدگی میرسند که تقاطع چهارراهی است که زنان و مردان داستانها از آن عبور میکنند. او نویسندهای توصیفگراست که توالی صفتها، قیدها و اضافههای پیاپی را با رنگ و بویی از شعر رمانتیک و واژههایی برگرفته از فارسی سره به هم میآمیزد. وی شخصیت داستانهایش را با الهام از یک جریان تخیّل و واکاوی روانشناسانه نوشته است.

او در همان حال سعی کرده است که تمام وجوه شخصیت آدمهایش را از طریق نزدیک شدن به افکار و عواطف آدمها بکاود و دراین جستجو، خواننده را نیز با خود همراه کند. پیچیدگی درونی این شخصیتها در عین ظاهری آنها از ویژگی پردازش شخصیت علیزاده است. علیزاده در 21 اردیبهشت سال 1375 از دنیا رفت.

آنچه تاکنون درباره آثار علیزاده نوشته شده است، چند مقاله کوتاهی است که رمان خانه ادریسیها را از منظر عرفان و شخصیتهای داستانی مورد بررسی قرار می دهند که بیشتر جنبه توصیفی دارند و نمیتوان آنها را اثر مستقلّ علمی بهحساب آورد. در این راستا، یک پایاننامه بر روی آثار غزاله علیزاده انجام گرفته است؛ نگارنده این پژوهش، دو رمان خانه ادریسیها و شبهای تهران را از لحاظ عناصر داستانی مورد بررسی قرار داده است. باقری، مریم. نقد و تحلیل رمانهای غزاله علیزاده ، 1387، دانشگاه قزوین. در نوشته حاضر، ابتدا اصول و مفاهیم اساسی نظریه کارن هورنای تبیین میشود؛ به این منظور، سه تیپ شخصیتی مهرطلب، برتریطلب و عزلتطلب بهطور جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته میشوند. سپس نمود این نظریه در شخصیتهای اصلی رمان شبهای تهران نشان داده میشود.

بحث و بررسی

الف - تیپ شخصیتی مهرطلب

از روشهای حل تضاد، گرایش به مهرطلبی و جلب محبت است. شرایط محیط کودکی مهرطلب، طوری بوده که او را مجبور کرده به کسی تکیه کند تا از وی حمایت کند. حمایت دیگران از احتیاجات اساسی وی است. برای همین سعی میکند به طور تصنعی صفات و ویژگیهایی که مورد قبول دیگران است، در خود ایجاد کند تا از این طریق محبت اطرافیان را نسبت به خود جلب کند.

تیپ مهرطلب، سعی میکند خود را باگذشت، غمخوار دیگران، رئوف و مهربان، خدمت گزار مردم، علاقهمند به زندگی انسانها، علاقهمند به احساسات و تمایلات دیگران نشان دهد. خوبی در نظر وی عبارت از این است که دیگران او را دوست داشته باشند. او را همانطور که هست قبول کنند و به او محبت ورزند. توقع دیگرش این است که دیگران نیز به وجود او احتیاج پیدا کنند و وجودش را لازم و مفید بدانند و از او کمک بخواهند. همه این احتیاجات و توقعات تیپ مهرطلب، ناشی از یک احتیاج اساسی او، یعنی احتیاج به عشق و محبت است.

از خصایص دیگر تیپ مهرطلبی این است که خود را بالاتر از دیگران نمیداند. »تیپ مهرطلب نباید احساس کند که از هیچ لحاظ برتر از دیگران است . چنین احساسی از رفتارش هم نباید استنباط شود. برعکس خواهان زیردست و مطیع شدن دیگران است و آنها را همیشه راضی و خوشحال نگه میدارد. به دلیل اینکه مهرطلب بین خود فعلی و خود ایدهآلی3 اش فاصله زیادی حس میکند، احساس قصور و عجز میکند. در نتیجه در زمینه شخصیتی همیشه احساس گناه، کوچکی، خفت و عناد به خود دارد و این احساسات را به یک طریق منفی تعکیس میکند.

-3 خود ایدهآلی یعنی اینکه، شخص در ذهنش مقداری صفات و فضائلی میسازد و خود را دارای آن صفات و فضائل تصور میکند. تصویری از خود میسازد که به میزان زیادی با آنچه واقعاً هست فاصله و تفاوت دارد. نوع این صفات و فضایلی بستگی به چگونگی شخصیت و ساختار روحیاش دارد. ممکن است زیبایی، هوش، سخاوت، تقدس، صداقت، شرافت، شجاعت و یا هر چیز دیگری را که مورد نظر و مقتضای شخصیتش باشد، در خود به صورت ایدهآل و بینقص درآورد وو ببیند. هرچه بیشتر این تصورات ایدهآلی از واقعیت دور باشند، بیشتر موجب نخوت و خودپسندی شخص میگردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید