بخشی از مقاله
چکیده
شخصیت و شخصیت پردازی از عناصر اصلی و سازنده رمان هستند و بیشتر نویسندگان تمام هنر نویسندگی خود را در این بخش نشان میدهند. رمان »ای کاش گل سرخ نبود« نوشته منیژه آرمین نویسنده معاصر کشورمان، رمانی است با موضوع انقلاب و دغدغههای زنان آن دوران. این رمان شخصیتهای زیادی را در خود جای داده است که بیشتر آنها از نوع تیپیک و قراردادی هستند که بدون پرداخت و شخصیتپردازی ارائه شدهاند. نویسنده بیشتر هم و غم خود را در پی روایت داستان به هر نحوی قرار داده است و شخصیتها تنها برای روایت داستان برای او کاربرد داشتهاند. شخصیت های گللر، مهدی، داریوش مانی و کوروش که شخصیتهای اصلی رمان هستند به گونهای مجمل و کوتاه با استفاده از عنصر نام و کنش و محیط به صورت خیلی محدود شخصیتپردازی شدهاند.
.1 مقدمه
آدمی برای بروز هر آن چیزی که در درون خود دارد به هر اسبابی چنگ میزند. رمان نویسان همواره در پی القای اندیشههای خود به دیگران هستند. »به طور معمول هر نویسنده در ادبیات داستانی بینش، تفکر، احساسات و اعتقادات خاص خود را در مسیر داستان به نمایش میگذارد« - کریمی، بابازاده اقدم، . - 147 :1391 هر داستانی دربردارنده موضوعات و مضامین مختلفی است که داستان حول محور آن ساخته و پرداخته میشود. هر نویسندهای برای بیان این اندیشهها روشی را برمیگزیند. بیشتر نویسندگان رمان برای بیان بینشهای خود از شخصیتهای داستانشان کمک میگیرند. موفقیت رمانهای خوب در گرو ساختن و پرداختن شخصیتهایی است که در داستان ظاهر میشوند.
.2 اهمیت شخصیت پردازی در رمان
شخصیتپردازی از اصلیترین هنرهای نویسنده است که نویسنده باید آن را به خوبی بیافریند. »شخصیت فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او در عمل او و آنچه میگوید و میکند وجود داشته باشد و خلق چنین شخصیت-هایی را برای خواننده در حوزه داستان تقریبا مثل افراد واقعی زنده جلوه میکند شخصیتپردازی میخوانند« - عبدالهیان، - 417 : 1381 این وظیفه نویسنده است که چطور شخصتهای رمانش را به خواننده معرفی کند تا خواننده را برای دنبال کردن سیر داستانش مشتاق نماید. میتوان گفت: »شخصیتپردازی یعنی حاصل جمع تمام خصایص قابل مشاهده یک فرد انسانی، هر آنچه که بتوان با دقت در زندگی شخصیت از او فهمید:
سن و میزان هوش؛ جنس و تمایلات جنسی؛ سبک حرف زدن و ادا و اطوار؛ علایق درباره خانه؛ ماشین و لباس، میزان تحصیلات؛ و شغل؛ وضعیت روحی و عصبی؛ ارزشها و نگرشها، یعنی تمام وجوهی از انسانها که میتوان از بررسی روز به روز زندگی یک فرد دانست - «وصلی، . - 30 :1391 خواننده برای به دست آوردن این اطلاعات به توضیحات و توصیفات نویسنده نیازمند است. نویسنده این اطلاعات را در ضمن سیر داستان بیان میدارد. شخصیتها در رویارویی با مشکلات و برخورد با دیگر شخصیتها، ویژگیهای خاص خود را بروز میدهند. خواننده با دقت در نحوه بیان و پردازش شخصیتها آنها را میشناسند و با آنها ارتباط برقرار میکنند.
این پردازش شخصیت معمولا به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم انجام میگیرد. »در شخصیتپردازی مستقیم راوی یا نویسنده برای معرفی شخصیت او را مستقیم تعریف میکند. در این جا راوی از هر جایی - که هست - ویژگیهای درونی و بیرونی شخص مورد نظر خود را معرفی میکند - «اخوت، . - 141 :1371 »در شخصیتسازی غیر مستقیم راوی یا نویسنده نمیگوید که »او یکی از دخترهای زیبا بود« بلکه »زیبا بودن« او را غیرمستقیم نشان میدهد. برای شخصیتپردازی غیرمستقیم از این عوامل میتوان یاری جست. - 1کنش - 2گفتار - 3 نام - 4وضعیت ظاهری - 5محیط« - همان، . - 142
نویسندگان بنا بر علایق و سلایق خود، موضوع و مضمون و روند داستان خود، از بین این دو روش یکی را برای روایت رمان خود انتخاب میکنند. البته نویسندگان موفق از هر دو روش در کنار هم بهره میگیرند. این انتخاب، در روند برقراری ارتباط با خواننده موثر است. خواننده در مطالعه رمان از طریق این شیوههای انتخاب شده است که شخصیتهای داستان را میشناسد و داستان را پیش روی خود تصور میکند و از همان زاویه به داستان مینگرد. شیوهی شخصیتپردازی مستقیم بیشتر در رمانهای کلاسیک کارساز بود اما با گذشت زمان و تغییر در روند رمان نویسی و پدید آمدن شیوههای نوین رماننویسی شیوهی غیرمستقیم بیشتر رواج پیدا کرد. در این شیوه، نویسنده برای بیان آنچه که در فکر و اندیشه دارد، راحتتر عمل میکند و از هر وسیلهای برای معرفی شخصیتهایش استفاده میکند.
.3 معرفی رمان »ای کاش گل سرخ نبود«
کتاب "ای کاش گل سرخ نبود" نوشتهی منیژه آرمین در سال 1384، در قالب رمان به چاپ رسیده است. آرمین با قلمی نکتهسنج و زبانی جدی و صریح، به دوران پرالتهاب گذشتهی ایران سرک میکشد. "ای کاش گل سرخ نبود" رمانی است با مضمون سیاسی و اجتماعی که در بستری از تاریخ اتفاق میافتد. این کتاب داستان زندگی زنی از نوجوانی تا زمان مرگ او را روایت میکند. نویسنده مشکلات خانوادگی از جمله اعتقادات مذهبی و بخصوص روتبط خانوادگی و پیوندهای عاطفی را در ضمن رمان بیان میدارد.
نویسنده در اینگونه رمانها، سعی میکند تا »پیامش را در جریان شرح حوادث و امور، به خواننده منتقل کند. در رمانهای اجتماعی، نویسنده تلاش میکند تا با انعکاس مشکلات جامعه، به ارائهی راهحلهایی برای جامعه بپردازد. او رمان را بستر طرح نکات سیاسی، اجتماعی و یا فلسفی قرار میدهد ... این رمانها بر نفوذ جامعه و تأثیر اوضاع اقتصادی بر شخصیت و وقایع رمان تأکید میورزد و اغلب قصد توجیه و ارشاد دارد و احتمالاً به منظور ایجاد تغییرات بنیادی در جامعه نوشته میشود« - شکری، . - 120-121 :1386
آرمین به مانند بسیاری از نویسندگان در پی بیان آمال و آرزوهای و درد و رنجهای زنان ایرانی در دوران پر التهاب پیش از انقلاب است که هرکدام به نوعی اسیر سرنوشت محتوم خود میشوند. نوشتن از زنان و دردهای آنان در سالهای 1360 به بعد، در بین نویسندگان ایران از الویتهای شد که بیشترین مخاطب را به خود اختصاص داد. این رمان نیز به مانند بسیاری از رمانهای ایرانی شخصیتهای فراوان و البته بیشتر »شخصیت زن« دارد . بسیاری از این شخصیتها که اغلب در حد یک نام باقی میمانند، بییشتر از نوع شخصیتهای تیپیک هستند و ساخت و پرداختی آنچنانی ندارند. شخصیتهایی قراردادی که بیشتر خوانندگان با نمونههای نوعی آنها در زندگی روزمره خود سر و کار دارند و هیچ کدام از آنان زوایای تاریک و نامشخصی برای جستجو ندارند و خواننده را جذب نمی-کنند.
.4 شخصیتها در رمان
این رمان به مانند بسیاری از رمانهایی که در ایران و به قلم نویسندگان زن نوشته شده است، دارای شخیصتهای بسیاری است. تعداد زیاد شخصیتها در رمان از درست پرداخته شدن آنها جلوگیری میکند. آوردن شخصیتهای زیاد برای گسترش دادن دامنهی داستان حرکتی تکنیکی است اما عدم پرداخت این شخصیتها و مجهول ماندن و تکراری بودن آنها از ایراداتی است که میتوان به این نوع رمانها گرفت. در رمان حاضر، نویسنده برای پیشبرد رمان، شخصیتهای متعددی را وارد آن میکند؛ نزدیک سی زن و حدود ده مرد در رمان حضور دارند که پردازش خاصی روی اکثر شخصیتها صورت نمیگیرد و اکثراً تیپ هستند که در روند داستان نقش چندانی ندارند و فقط فضای داستان را شلوغ کردهاند؛ گویی نویسنده »یک مشت شخصیت بر آتش داستان میریزد تا از آن رهگذر، شعله-ی روایت را زنده نگه دارد« - آلوت، . - 467 :1368
زندگی شخصیتها در رمان به گونهای است که بازتاب دردها و دردمندیهای مردمانی است که در وقایع سیاسی سالهای خفقان قبل از انقلاب اتفاق میافتد. از این رو است که شخصتها در پی تغییر روند زندگی خود برمیآیند؛ هر چند که این تغییرات راه به جایی نمیبرد. برخی از شخصیتهای رمان که در حزبهای سیاسی آن دوران عضو شده بودند اسیر تباهی و پوچی میشوند و تا جایی پیش میروند که دست به خودکشی میزنند. این شخصیتها و بسیاری از شخصیتهای دیگر که فقط برای پیشبرد داستان آورده شدهاند، بیشتر تیپسازی شدهاند تا شخصیت-پردازی و شخصیت سازی. به نظر میرسد که بیان موضوع و سیر تاریخی داستان و بیان حقایق تاریخی برای نویسنده بیشتر از هنر نویسندگی و رماننویسی دارای اهمیت بوده است.
شخصیتهای اصلی داستان عبارتاند از: گللر، مهدی، داریوش مانی، گلرخ و کوروش که بیشترین پرداخت را به خود اختصاص دادهاند . باقی شخصیتها از جمله خواهران، برادران، پدر و مادر، دوستان و آشنایان رمان شخصیت-های فرعی و به نوعی شخصیتهای قراردادی و تیپیک رمان به شمار میآیند. شخصیت اصلی رمان گللر است که شخصیتی پویا و همه جانبه دارد؛ یعنی در طول داستان دچار تغییری هرچند اندک در روند فکر و اندیشه میشود. شخصیت گللر به نوعی نماینده زنان دوران انقلاب است که با گذراندن زندگی پر از سختی و مشقت، بچههای خود را به دندان میگیرد و عهدهدار وظیفه مادریاش میشود. گللر به مانند دختران در آغاز راه شخصیتی احساساتی دارد و کاملا مطیع همسر و خواستههای اوست اما با گذر زمان و تغییر در روند افکار و زندگی او، شخصیت او تغییر میکند و به زنی خودکفا و سرپرست خانواده تبدیل میشود که حتی امور مربوط به شوهر را نیز انجام میدهد.
از دست دادن همسر اول و فرزند، از شخصیت گللر زنی زخم خورده و دردمند میسازد که سالهای طرد شدگی از خانوادهی مادری را هم برایش پر رنگتر میکند . گرفتار شدن به بیماری روحی و تلاش برای رهایی از این حجم دردمندی کاری است که گللر انجام میدهد و سعی میکند در برابر مشکلات خود را نبازد. تبدیل شدن از دختری احساسی به شیرزنی که تبدیل به ستون زندگیش میشود، همان شخصیت زنان این مرزوبوم است که نویسنده به خوبی در رمانش آن را به تصویر میکشد.
مهدی؛ همسر اول گللر دومین شخصیت اصلی رمان است که به همراه گللر در آغاز داستان حضور مییابد. مهدی شخصیتی ایستا و ساده دارد که شخصی خیالپرداز و غرق در رویاهای تجدد خواهانه است. رویای رسیدن به جامعه آرمانی در پی غربی شدن، مهدی را به شخصی دین گریز تبدیل میکند. مهدی که در آغاز شخصی خانواده دوست و مهربان است در پی ناامیدی از رسیدن به خواستههایش دست به خودکشی میزند. این نوع سرخوردگی که در اکثر