بخشی از مقاله
چکیده
زبان عامیانه گونهاي از زبان معیار است که عموم مردم در زندگی عادي و روزمره ي خود براي ایجاد ارتباط از آن بهره میبرند. اصطلاحات و عبارات و واژگان این زبان نشأت گرفته از باورها و آداب و سنن و تجربههاي محیطی و اجتماعی و قومی است که در گذر سالیان شکل یافته است.زبان وحشی بافقی از ساختارهاي معمول و جاري زمانه گسسته نشده و پیوندهاي خود را با زبان مردمی حفظ کرده است. در نگاه اول کشف عناصر يعامیانهاشعار او دور از ذهن به نظر می آید اما پس از دقَت، جلوه هاي مردمی و عامیانهي زبان او نمایان می شود. وحشی بافقی در آفرینش هنري خود به زبان عامیانه توجه بسیاري داشته و از آن فراوان بهره برده است.در این جستار سعی بر شناخت عناصر عامیانهي اشعار وحشی بافقی و تعیین درجهي امکان هم نشینی دو جنبهي زبان ادبی و عامیانهي در زبان شعر او و کیفیت کاربرد آن است.در نهایت تلاش شده است تا پیوند دو مرتبهي زبانی وي و میزان وابستگی زبان ادبی به عامیانه در روند آفرینش اشعارش مشخَص گردد.
کلیدواژهها: زبان عامیانه، زبان مردمی، وحشی بافقی، زبان ادبی، دیوان
مقدمه
مولانا شمس الدین محمد وحشی بافقی، از شعراي نیمه ي دوم قرن دهم هجري است. او در سال 939 ه. ق یا به قولی 929ه.ق به دنیا آمد. زادگاه او روستاي بافق از توابع یزد است و هنوز خانه اي که شمس الدین در آن به دنیا آمده در بافق موجود است. برادر ارشد وي مرادي بافقی در تربیت و آشنایی او با محفل هايادبی نقش مهمی داشته است و وحشی بافقی نزد شرف الدین علی بافقی نیز به کسب علم و ادب پرداخت. این شاعر در سال 991 در می گذرد - محمد علی، . - 54 : 1372او مکتب وقوع را از از حد تعادل بیرون برد و طرز جدیدي در سخن آورد به نام واسوق یا واسوخت که تقریبا¼ با نام خود او نیز همراه است. در ادبیات فارسی واسوخت نوعی از وقوع گویی است که درون مایه ي آن اعراض از معشوق باشد یا به عبارتی ساده تر عکس العمل قهر و عتابی است که عاشق در برابر بی وفایی معشوق نشان می دهد. بهترین نمونه ي واسوخت در شعرهاي وحشی بافقی دیده می شود.از غزل هاياوست:
ما چون ز دري پاي کشیدیم کشیدیم امید زهر کس که بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه ي بامی که پریدیم پریدیم
بدین ترتیب با پیدایش واسوخت، وحشی بافقی همچون ستاره اي در آسمان ادب پارسی درخشیدن گرفت. قدر و اهمیت اشعار وي به ویژه زمانی آشکار می شود که مطالعه اي مقایسه اي درباره ي شاعران قرن دهم هجري صورت گیرد و خیال بندي و تکلَف و تصنَع معاصران و بی رونقی ادبیات در عهد شاهطهماسب صفوي با غزلی از دیوان یا یکی از داستان هاي تمثیلی مولانا وحشی بافقی مقایسه شود.غزل هاي وحشی بافقی که در ردیف نخست شعرهاي غنایی قراردارد از حیث اشتمال بر عواطف رقیق و افکار تازه و احساسات تند و صریح و واکنش شدید شاعر در برابر تأثَرات باطنی قابل توجه و شایسته ي کمال اعتناست.
در شعر مولانا وحشی بافقی حدالامکان از واژه هاي دشوار و ترکیب هاي ناهنجار و ناهموار عربی استفاده نشده و واژه ها و ترکیب هاي متداول زمان - چنان که رسم اغلب شاعران عهد بود - در شعر او وجود دارد.»بعضی از شعرا را براي الفاظ منسجم و عبارات مستحکم دوست دارند و برخی را براي معانی عرفانی و خیالات فلسفی. نماینده ي طبقه ي نخستین شعراي ترکستانی و نمونه ي گروه دوم بزرگان قرون متوسطه مانند عطَار و جلال الدین بلخی - در مثنوي - و جامی - در بعضی مثنویات - . لفظ خوب عذرخواه آنان است از فقر معنوي: و فکر عمیق بهانه ي اینان است از برهنگی لفظی. هر دو گروه قابل ستایش و در خور تقلید ومتابعتند.اما شعرا را به همین دو طبقه نباید منحصر دانست در کنار آن ها یک زمره ي دیگر هم هست که نه لفظ بسیار خوب و فصیح دارند و نه معنی خیلی عمیق و مفید.
در لفظ گاهی کوتاه می آیند و در معنی غالبا¼ تقصیر می کنند ولی قصدشان این است که احوال خود را ترسیم نموده و کیفیات روحی خویش را به دیگرانبیان کنند - «یاسمی، . - 424 :1304در بیان وحشبافقی سادگی و بی تصنَعی خاصی وجود دارد که مطبوع می افتد و کلامش از فرط بی پیرایگی و صراحت، سوزاننده و لرزاننده است.زبان جان گداز آن آتشین بین چو شمعش آتش اندر آستین بین کسی کش آن زبان در آستین نیست زبانش هست لیکن آتشین نیست وحشی در سادگی و تعمد در بی آرایشی مقامی خاص دارد و در این باب گفته است: طرح نوي در سخن انداختم طرح سخن نوع دگر ساخ - همان: - 427 سبک وقوع سبک میانه اي بود بین سبک عراقی و هندي: »همواره در بین دو سبک دوره اي شاخص سبک میانه اي وجود دارد که سبک بیابین نامیده می شود.
اوباید¼لا تربیت شدگان دوره ي قبل کاملاً از بین بروند و تربیت شدگان دوره ي جدید کاملا¼ ببالند و ثانیا¼ اوضاع و احوال اجتماعی به تدریج تغییر کند - شمیسا، . - 281 :1374همان طور که می بینیم در آثار شعرا و نویسندگان دوره ي بینابین هم مختصات عمده ي سبک قبلی و هم مختصات سبک بعدي آشکار است؛ مثلا¼شعراي قرن ششم که در حد واسط خراسانی و عراقی قرار دارند هم داراي قصیده هستند و هم غزل. شعر قرن دهم نیز حد واسط سبک عراقی و هندي که در اوایل قرن یازدهم پدید آمد قرار گرفته است. شعر حد واسط این دوره حدود صد سال جریان داشت غزل این دوره نیز غزل حد واسط بود مانند غزلیات بابافغانی. به وجود آمدن سبک وقوع و واسوخت در این دوره کوششی بودبراي کنار نهادن سبک قبلی و رسیدن به سبکی جدید.
سبک وقوع در ربع اول قرن دهم شکل گرفت و در نیمه ي دوم همان قرن به اوج خود رسید و تقریبا¼ تا ربع اول قرن یازدهم ادامه داشت - رزمجو، . - 81 :1390زبان وحشی بافقی ساده، روان و عاري از تکلَفات شاعرانه است. اگر چه سبک و واژگانی که میراث غزل سرایی فارسی است دریوان او بسیار به چشم می آید اما یکی از ویژگی هاي بارز شعرهاي وي، جلوه هاي زبان مردمی و عامیانه است که نمود هاي مختلفی دارد.یکی از زمینه هایی که زبان وحشی بافقی را به گونه ي مردم وارانه ي زبان هم سو و هم سان می سازد کاربرد فراوان اصطلاحات و واژگان و یاتکنا روزمرّه است، هم در نظم دیوان و هم در مثنوي ها این عناصر به چشم می آیند.
-1 زبان عامیانه هنوز مرزهاي دقیق لغات عامیانه و رسمی در ادبیات ما همچون زبان انگلیسی و فرانسه مشخّص نیست وما نیز نتوانستیم به نتیجه ي قطعی در تعیین چارچوب هاي درست لفظ عامیانه برسیم - ثروت و انزابی نژاد: 1377، . - 6مولَف فرهنگ فارسی عامیانه در مقدمه ي این فرهنگ با تشخیص سه سطح زبان ادبی و رسمی و عامیانه تلاش کرده است تا حدي مرز زبان عامیانه را با دو زبان دیگر ترسیم و حدود آن را مشخص کند. در جدولی که وي در این رابطه ترتیب داده استبانز عامیانه همراه با زبان روزمرّه - محاوره - در زیر گروه زبان گفتار قرار گرفته است. براي خود زبان عامیانه نیز دو زیر گروه منظور شده است: زبان عامیانه در معناي متداول آن؛ و زبان جاهلی - نجفی،. - 6 :1378 با این همه اذعان شده است که: