بخشی از مقاله

چکیده
یکی از مهمترین انواع ادبی که در تاریخ زبان و ادبیات فارسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، نوع یا ادب غنائی است. در میان شاعران ادب فارسی، حکیم نظامی گنجه ای، یکی از بزرگترین منظومه سرایان و داستان پردازان ادبیات غنایی ایران به شمار می رود. یکی از ویژگی های سبکی آثار غنایی؛ بازتاب دادن عواطف و احساسات انسان و دنبال کردن خط سیر درونی شخصیت ها در این گونه آثار است. از میان پنج گنج یا خمسه نظامی؛ هفت پیکر یکی از متونی است که در کنار خسرو و شیرین و لیلی و مجنون از درون مایه های غنایی ویژه ای برخوردار است و از همین رو جلوه گاه افت و خیز احساس و عاطفه ی شخصیت اصلی آن یعنی بهرام گور یا بهرام پنجم ساسانی قرار گرفته است.

بنابراین می توان گفت که ادب غنایی از نقطه نظر احساس و عاطفه و به طور کلی دنیای درون انسان با دانش روانشناسی در پیوند است. یکی از نظریه های روانشناسی که در سده کنونی پیروانی پیدا کرده است نظریه انسان گرایی است. کارل راجرز از برجسته ترین نظریه پردازان انسان گراست که از دریچه ای دیگرگون به انسان نگریسته است. در این نوشتار کوشش کرده ایم تا شخصیت بهرام گور را با توجه به نظریه »انسان با کنش کامل« راجرز – که دارای ویژگی هایی چون آمادگی کسب تجربه، زندگی هستی دار، اعتماد به ارگانیسم خود، احساس آزادی و خلاقیت است – مورد بررسی قرار دهیم.

-1 مقدمه

»ادب غنایی در اصل اشعاری است که احساسات و عواطف شخصی را مطرح می کند. این گونه اشعار – که کوتاه بود – در یونان باستان با همراهی بربط - در یونانی Lura و در انگلیسی و فرانسه - Lyre خوانده می شد ... اگر شعر، بلند و روایی باشد مثل خسرو و شیرین، به آن Dramatic Lyric یعنی شعر غنایی نمایشی یا داستانی می گویند . شعر لیریک ممکن است عاشقانه باشد؛ در این صورت به آن Love Lyric می گویند به معنی شعر عاشقانه یا تغزلی یا غزلی

بخش اعظم هفت پیکر نظامی علاوه بر روایت تاریخی زندگی و پادشاهی بهرام گور، در برگیرنده ی داستان هایی است که به صورت هفت قصه ی عاشقانه به دنبال یکدیگر آمده اند با توجه به اینکه در داستان های عاشقانه، عواطف و احساسات، بیشتر دچار تغییر و دگرگونی می شوند، درنتیجه شخصیت درونی انسان افت و خیزهای بیشتری پیدا می کند. بنابراین ادبیات به سبب آنکه با روح و روان انسان سر و کار دارد، در بسیاری از ابعاد و حوزه ها با علم روانشناسی درهم آمیختگی و پیوندی نغز برقرار می کند، فراز و فرودهای روحی انسان که در متون ادبی بازتاب پیدا کرده است، از رهگذار دانش روانشناسی، قابلیت شناسایی و تجزیه و تحلیل پیدا می کند و بسیاری از ناشناخته های روان انسان از همین طریق کشف و معرفی می شود.

یکی از رویکردهای روانشناسی در دو سده کنونی ارائه نظریه درباره ی رشد و تعالی انسان است. هر یک از نو روانکاوان معاصر از زاویه ای ویژه به انسان سالم نگریسته اند و ویژگی هایی برای آن برشمرده اند. یکی از نظریاتی که در سده ی کنونی پیرامون انسان رشد یافته و به اصطلاح کمال یافته ابراز شده است، نظریه »انسان با کنش کامل« کارل راجرز است. منظور از انسان با کنش کامل، انسانیت بسیار کارآمد؛ با کنش و کارکرد کامل که از تمام توانایی ها و استعدادهایش بهره می گیرد

نگاه راجرز به انسانِ کمال یافته با دیگر روانشناسان انسان گرا متفاوت است. او به تغییرات درونی انسان از دوران کودکی به بعد توجه ویژه ای کرده است و این تغییر و دیگرگونی را مبنای نظریه ی خویش قرار داده است؛ چنانکه اعتقاد و اعتماد به تجربه های خود شخص، زیر بنای نگرش راجرز به شخصیت آدمی است. از همین رو نظریه او با شخصیت برخی از چهره های تاریخی ما ایرانیان قابل انطباق است. یکی از این چهره های تاریخی که با دیدگاه راجرز به انسان همخوانی شگفت آوری دارد، بهرام گور، پادشاه ساسانی است.

نظامی گنجه ای شاعر منظومه سرای قرن ششم هجری؛ داستان پادشاهی او را به شیوه ای دلکش به نظم کشیده است. » هفت پیکر داستان چگونگی سیر و سلوک بهرام گور برای یافتن خود یا سفر در دنیای درون خود است تا مطابق آنچه طالع بینان و کیمیاگران گفته اند به رهایی و رستگاری دست یابد

ما در این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ هایی برای این پرسش ها برآمده ایم: تغییرات درونی شخصیت بهرام گور تا چه اندازه با نظریه ی کارل راجرز مطابقت دارد؟ آیا می توان شخصیت بهرام گور را مطابق آنچه راجرز گفته است شخصیتی بسیار کارآمد با کارکردی کامل به شمار آورد که از همه توانایی ها و استعدادهایش بهره گرفته است؟ با توجه به رخدادهایی که در دوران زندگی بهرام گور اتفاق افتاده است، آیا می توان گفت که شخصیت او شخصیتی است که براساس تجربه های شخصی خود شکل گرفته و از رهگذار همین تجربه های فردی به انسانی با کنش کامل تبدیل شده است؟ و درنهایت، آیا ویژگی هایی که راجرز برای انسان با کنش کامل برشمرده است همه ی کارکردهای شخصیتی بهرام گور را در مسیر رشد و بالندگی درونی اش در طول زندگی دربر می گیرد؟

به همین دلیل در این نوشتار کوشش کرده ایم تا شخصیت بهرام گور در هفت پیکر نظامی گنجه ای را از دیدگاه »انسان با کنش کامل - 6 - « کارل راجرز مورد بررسی قرار دهیم و ویژگی هایی که او برای انسان خود شکوفا برشمرده که عبارتند از: آمادگی کسب تجربه، زندگی هستی دار، اعتماد به ارگانیسم خود، احساس آزادی و خلاقیت را با ویژگی های شخصیتی بهرام

-2 آمادگی کسب تجربه

1-2 تولد بهرام و رفتنش به یمن

نخستین ویژگی که راجرز در نظریه »انسان با کنش کامل« به آن پرداخته است، »آمادگی کسب تجربه« برای شخصیت انسان با کارکرد کامل است. به همین دلیل »نخستین نکته ای را که در تلقی راجرز از شخصیت سالم باید پیش روی داشت، این است که شخصیت سالم روند است، نه حالت بودن، مسیر است، نه مقصد« - نک: شولتز، . - 48 :1380 نظامی گنجه ای، داستان پادشاهی بهرام را از تولد او آغاز کرده و مطابق روایت فردوسی به این نکته اشاره می کند که گاهی از شاهی بد اندیش و بد رفتار، فرزندی نیک اندیش و درست کردار به وجود می آید و گاهی برعکس و معتقد است که نسبت یزدگرد به بهرام از گونه نخست است. رشد شخصیت بهرام از آنجا شروع می شود که پدرش بنا به گفته ی طالع بینان تصمیم می گیرد که او را برای تربیت به سرزمین یمن بفرستد تا:

مگر اقبال ازان طرف یابد  //  هر کس از بقعه ای شرف یابد

این تصمیم ناخواسته سبب شد که بهرام برای کسب تجربه ای هر چند دشوار از خانواده و کشورش دور شود. اگرچه پدر بهرام و بزرگان حکومت گمان می کردند که با فرستادن بهرام به سرزمین یمن، دولت یافتنش قطعی خواهد بود، اما این مثل رایج را فراموش کرده بودند که گاهی این کشورها و سرزمین ها هستند که به واسطه حضور شاهان بزرگ، دولت و شرف به دست می آورند

2-2 اقامت بهرام در قصر خورنق و فراگیری زبان و علوم و فنون گوناگون

پس از گذشت چهار سال ماجرای ساختن قصر خورنق برای کودکی که در حال بالیدن بود تجربه ای تازه پیش آورد. بر پایه دیدگاه راجرز »تحقق خود، پیش می رود، هیچ گاه پایان نمی پذیرد و وضعیتی ایستا ندارد. این هدف رو به آینده، فرد را به پیش می راند و همه جنبه های خود را دگرگون می سازد و می پروراند - 7 - « - شولتز، . - 48 :1380چنانکه بهرام نیز پس از آموختن زبان های پارسی، تازی و یونانی و همچنین فراگیری علوم ریاضی، نجوم و آگاه شدن از رازهای سپهر و آشنایی تمام با

اصل و بنیان هر علم:            
چون هنرمند شد به گفت و شنید  //  هنر آموزی سلاح گزید
در سلاح و سواری و تک و تاز  //  گوی برد از سپهر چوگان باز
چون ازان پایه نیز گشت بزرگ  //  پنجه شیر کند و گردن گرگ
تیغ صبح از سنان گذاری او  // سپر افگند با سواری او ...
پیش نیزه ش گر ارزنی بودی  //  به سنانش چو حلقه بربودی
نیزه ش از حلق شیر حلقه ربای  //  تیغش از قفل گنج حلقه گشای ...
گاه بر ببر ترکتازی کرد گاه //   با شیر شرزه بازی کرد
در یمن هر کجا سخن راندند //  همه نجم الیمانیش خواندند

کارکرد درونی شخصیت سالم بهرام گور باعث شد که همه تجربه های بنیادینی را که لازمه آمادگی برای پای نهادن در مسیر دشوار اما خوشایند رشد و تعالی بود برای او شکل گیرد. چنانکه آموختن چند زبان، احاطه و تسلط بر علوم مختلف مانند ریاضی، نجوم و غیره، آشنایی و کسب مهارت در سوارکاری، تیراندازی، شمشیر زنی؛ تجربه هایی بودند که سبب شدند تا شخصیت بهرام گور به خود شکوفایی برسد، به طوری که پس از کسب مهارت ها و تجربه های گوناگون، هر جایی از سرزمین یمن که نام او به زبان می آمد همه او را »نجم یمانی« می خواندند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید