بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله سعی بر آن است که ضمن معرفی و بیان خلاصهاي از دو روایت کلاسیک و عامیانه از منظومه بهرام وگلندام، عنصر اساسی شخصیت در این دو روایت بررسی و مقایسه شود. بازآفرینی این داستان از سوي راوي عامی در نوع خود میتواند روند شکلگیري یک روایت عامیانه به تأسی از منظومه کلاسیک را نشان دهد. این امر همچنین می-تواند کنندهبیان خلاقیت و تخیل قوي عامه مردم ایران از دیرباز باشد. این نوع تأثیرپذیري را به صورت معکوس میتوان در مورد برخی از آثار دیگر نیز دید، مانند تأثیر داستان مهم و زین موجود در ادب شفاهی کُردي که دستمایه اصلی شاعر پرآوازه کُرد احمد خانی در قرن نهم و دهم هجري، در سرودن منظومه مهم و زین به سبک نظامی گنجوي قرار گرفته است.

واژگان کلیدي: عناصر داستان، منظومه بهرام وگلندام، امینالدین صافی، روایت عامیانه

مقدمه

منظومههاي عاشقانه هم به لحاظ جنبه سرگرمکنندگی که دارند و هم از این جهت که در آنها سخن از عواطف انسانی فراوان استمورد توجه بسیاري قرار گرفتهاند. بسیاري از این منظومهها از شهرت بالایی برخوردار هستند و کمتر کسی است که با آنها آشنایی نداشته باشد مانند: لیلی و مجنون و خسرو و شیرین نظامی، اما برخی دیگر ناشناخته باقی مانده و در گنجینهها و نفایس خطی کتابخانههاي ایران و جهان حفظ میشوند. یکی از این منظومهها، بهرام و گلاندام امینالدینمحمد صافی است. این افسانه به دلیل عدم چاپمنقّح و علمی آن تنها مورد استفادة خواص، ادیبان و پژوهشگران بوده است، اما با تصحیح توسط حسن ذوالفقاري و پرویز ارسطو و چاپ این اثر در سال 1386 این گنجینه گرانبها در دسترس عامه مردم قرار گرفت.

در میان بیتها  - منظومههاي عامیانه کردي - نیز به داستان بهرام و گلاندام برمیخوریمدر. تاریخ ادبیات هرمان اته ترجمه آقاي دکتر »رضازادة شفق صفحه 87 آمده که نسخه اي از بهرام و گلاندام به لهجه گورانی موجود است . احتمال میرود که این نسخه از بهرام و گلاندام به وزن عروضی سروده شده باشد زیرا که هنرمندان کرد از قدیمالایام علاقمند بودند که بیت ها را از نظم هجایی به نظم عروضی درآورند و آنها را به هنر شاعرانه و معلومات روزگار خویش و لطایف ادبی و صنایع شعري بیارایند.

پیشینه تحقیق

با توجه به جستجوهاي انجام گرفته در سایت مرکز اطلاعات و پژوهشهاي علمی ایران چند مقاله در مورد داستان بهرام و گلاندامو یک کتاب که توسط قادر فتّاحی قاضی،1347 این منظومه به سال 1347 از ادب شفاهی و عامیانه کُردي گردآوري و ثبت و ضبط شده است و توسط انتشارات مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران شماره 10 از سري سلسله ادبیات عامیانه ایرانی شماره 3 در چاپخانه شفق تبریز اولین بار با تیراژ یک هزار جلد به چاپ رسیده است ضمنثبت و ضبط این منظومه به زبان کُردي، آن را به زبان فارسی نیز ترجمه کرده است.

به غیر از این دو کتاب یکی کتاب بهرام و گل اندام صافی و دیگري بهرام و گلاندام ادب عامیهان کُردي، تاکنون کاري در راستاي مقایسه این دو روایت صورت نگرفته و تمام زوایاي این داستان براي بیشتر خوانندگان ایرانی تازگی دارد و داراي مبهمات و نکات جذاب و مجهولی است که شاید با مقایسه کردن بتوان سر نخهایی بهدست آورد.

معرفی اجمالی منظومه بهرام و گلاندام امینالدین صافی: بهرام و گلاندام مثنوي عاشقانه اي است در 3049 بیت و در بحر هزج مسدس محذوف  که با این بیت آغاز میشود: چو سلطان گوش بر تدبیر او کرد هزاران آفرین بر آن نکو کرد چنانکه ملاحظه میشود وزن آن مفاعیلن مفاعیلن فعولن میباشد. 68 بیت آغازین منظومه که سبب نظم کتاب نامگذاري شده است در موردعلّت سرودن این منظومه میباشد؛ شاعر در این 68 بیت خود را مداح شاه شمسالدین محمد حاکم کرمان معرفی میکند و قصد دارد اثري چون شاهنامه به او هدیه کند او یک ماه در این اندیشه به سر میبرد تا این که یک شب در عالم رؤیا پیري را میبیند که بر تختی نشسته پیر داستان را براي او روایت میکند و از او میخواهد آن را به نظم درآورد.

شاعر بعد از بیدار شدن شروع به سرودن این منظومه میکند و آن را بهرام و گلاندام مینامد: چو کردم این سخن آغاز انجام نهادم نام، بهرام و گلاندام  از بیت 69 داستان بهرام و گلاندام آغاز میشود که شرح عشق و دلدادگی بهرام فرزند شاه روم به گلاندام دختر شاه چین است.

سراینده

شاعر در پایان داستان خود را امینالدین محمد باتخلّص صافی و اهل ارلاباد ملحق معرفی میکند: بگویم اسم خود صافی به اشعار به آخر نام خود کردیم اظهار بگویم اصل از تربت مشتق بود مولود ارلاباد ملحق بکردم نام در دفتر مجدد امینالدین لقب نامم محمد و در جاي دیگر نیز فقط ازتخلّص خود نام میبرد: اگر باشد ز صافی این حکایت به معنیشان بود عین عنایت سعید نفیسی در تاریخ نظم و نثر بهرام و گلاندام را به کاتبی شاعر قرن نهم نسبت میدهد.

رزمجو نیز در انواع ادبی معتقد است که سرایندة بهرام و گلاندام، کاتبی است: »در قرن نهم کاتبی ترشیزي صاحب منظومههاي حسن و عشق، ناظر و منظور، بهرام و گلاندام از داستانسرایان قابل توجه است  اما از تطبیق عنصر داستانیشخصیت در دو روایت عامیانه و کلاسیک آنجایی که شاعر در پایان خود را معرفی کرده پس منظومه نمیتواند از آثار کاتبی باشد ذبیحاالله صفا هم در تاریخادبیات در ذیل زندگی کاتبی از این اثر نام نبرده است.

معرفی اجمالی منظومه بهرام و گلاندام روایت کردي

روایت کردي بهرام و گلاندام از ماماحمد لطفی است که در تمام رشتهها و شاخههاي فولکلور زبان کردي وارد بوده و در قصص و روایات ایرانی و اسلامی اطلاعات جامع و بسزایی داشته اندهمت. آقاي قادر فتّاحی قاضی که رنج ضبط متن کردي و ترجمه فارسی و تحشیه و توضیح آن را بر خود هموار ساختهاند سزاوار تحسین است و طبع و نشر این کتاب در سال 1347 بیگمان گامی سودمند در راه گردآوري آثار ادبی عامیانه ایران به شمار میرود.

شخصیت

یکی از عوامل مهم در توفیق یک داستان وجودشخصیتهایی متناسب با محیط آن داستان میباشد تأثیرگذاري بسیاري از داستانها مرهونش خصیتهاي آنها است تا جایی که ممکن است خواننده مدتها بعد از خواندن یک داستان حوادث را فراموش کند ولی همچنان شخصیت در ذهن و ضمیرش باقی بماند. به گفته آلوت سروکار همه رمانها فقط باشخصیت است که قالب رمان را پی افکندهاند، تأثیر نهایی هر رمان بسته به فنشخصیت آفرینی نویسندة آن است که از هر لحاظ بسیار مهم است.

شخصیتها بازیگران داستان هستند . در حقیقت اشخاص ساختهشدهاي را که در داستان و نمایشنامه و .... ظاهر میشوندشخصیت مینامدمارتین کري در کتاب فرهنگ اصطلاحاتادبی شخصیت را چنین تعریف میکندشخصیتها همان اشخاص تخیلی و ابداع شده در اثر نمایشی یا داستانی هستند که خصوصیات و رفتار انسانی به آنها داده میشود و ما آنها را از طریق گفتوگو میشناسیم .وقتی سخن ازشخصیت است.

نخست این مطلب به ذهن متبادر میشود کهیقیناً منظور یک انسان است حالآنکه شخصیتها فقط انسان نیستند و حوزة گستردهتري را شامل میشوندشخصیت در قلمرو داستان به انسان، حیوان، مکان و حتی شیء گفته میشود که بتواند طرح اصلی داستان را تحت تأثیر قرار دهدشخصیت ازجمله عناصري است که سبب انسجام داستان میشود و عناصر دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد. عاملشخصیت محوري است که تمامیتقصه بر مدار آن میچرخد . کلیه عوامل دیگر، عینیت، کمال، معنا و مفهوم و حتی علت وجودي خود را از عاملشخصیت کسب میکنند.

شخصیت به منزله ستون و پایههاي ساختمان داستان است ازآنجا که هرگز اثر ادبی بدون کاراکتر نوشتهنشده و خلق چنین اثري نیز امکان پذیر نیست،شخصیتها را باید پایههایی دانست که ساختمان یک اثر روي آنها بنا میشود به وسیله شخصیت خواننده متوجه بنمایه و ژرفساخت داستان میشود و میتوان گفت شخصیت مهمترین عنصر منتقلکنندة تم داستان است.عنصرشخصیت به انواع مختلفی تقسیم میشود که در اینجا بعد از بیان هریک توضیحاتی پیرامون آنها ارائه میگردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید