بخشی از مقاله

چکیده:

» بهرام گور« یکی از ایزدان در اساطیر ایرانی است . این ایزد ایرانی تا بعد از اسلام در متون ادبی و تاریخی بازتاب داشته است. این پژوهش سعی دارد که شخصیت این ایزد به عنوان »بهرام گور« را در دو اثر تاریخی - تاریخ طبری - و ادبی - هفت پیکر - بررسی کند و تفاوتها و شباهت های آن را مشخص نماید. شخصیت و رویدادهای زندگی بهرام گور در اثر تاریخی جریر طبری در قرن سوم ه.ق. و هفت پیکر نظامی گنجهای قرن ششم ه.ق. بسیار شبیه به هم هستند با این تفاوت ها که در هفت پیکر وجوه شخصیتی و رخدادهای بیشتری از بهرام گور به تصویر کشیده شده است، زیرا هفت پیکر اثری مستقل دربارهی بهرام گور است اما تاریخ طبری به تاریخ ملوک عرب و عجم پرداخته و قسمت کوتاهی را به بهرام اختصاص داده است. از مهترین وجوه مشترک شخصیتی بهرام در این دو متن: جنگاوری، شکار، مردم نوازی، عفو، بخشندگی، عیش و نوش و... است.

-1مقدمه اسطوره تاریخ افکار و اندیشه های بشری ماقبل تاریخ است .اساطیر آینه ی فرهنگ و شیوه ی زیستن اقوام است که با آن زیسته و اندیشیده اند .ایران دارای قدمت بوده و تاریخی پر از رویدادهای شاد و گاه تلخ .ایرانیان نیز همانند ملت های قدیمی دیگر دارای سابقه ی تاریخی طولانی و اساطیری است . اسطوره ها در امتداد تاریخ تغییر می کنند و مردم برداشت ها و تعابیر تازه ای از آن ها دارند .اسطوره های ایرانی به مل قبل زرتشت می رسد و اساطیرش با اسطوره های هند و ایرانی بهم می آمیزد . در این میات اسطوره بهرام در تاریخ ادبیات بازتاب داشته .که این پژوهش کوششی است برای بررسی مقایسه ای دو متن تاریخی و ادبی که در ان رویدادها و وقایع مربوط به زندگی بهرام آمده و کارها و رفتارهای وی را به تصویر کشیده است . ایران همانند سایر ملت ها از پیشینه ی تاریخی برخوردار است .چنان که دور و درازای تاریخش به اساطیر میرسد .بهار ایزدی از ایزدان در نظام اسطوره ای و دینی ایرانیان پیش از اسلام است .ما در این تحقیق به دنبال پیوند و روابط فکر در پیش از اسلام و بازتاب آن در تاریخ پس از اسلام است .برای این مقصود و کشف این موضوع به بازتاب شخصیت بهرام در کتابهای تاریخ طبری و منظومه ی هفت پیکر می پردازیم .

محمد بن جریر طبریدر قرن سوم تاریخ خود را به نام تاریخ طبری - تاریخ الرسل و الملوک - می نگارد و الیاس بن یوسف نظامی سه قرن بعد یعنی قرن ششم هجری شاهکار ادبی هفت پیکر را می افریند . این پژوهش شخصیت بهرام را در دو دوره ی متفاوت زمانی در دو متن متفاوت یعنی متن تاریخی و ادبی بررسی و مقایسه می کند . در این پژوهش بر آنیم که بهرام به عنوان اسطوره در میان اساطیر ایران و متون دینی ایرانیان را تبیین کرده و بازتاب بهرام را در دو اثر تاریخ طبری و هفت پیکر روشن کنیم .اهمیت این پژوهش ان است که میان رشته ای بوده آمیزه ای از اسطوره ،تاریخ و ادبیات است ،به بحث اسطوره های ایران پرداخته و شخصیت او را در متن تاریخی و متن ادبی مقایسه می نماید .تا کنون تحقیقی که شخصیت بهرام را در دو متن مقایسه کند ،انجام نشده .از این رو پژوهش حاضر نو است . -2تعاریف و مفاهیم واژگانی و تاریخی نام بهرام در متون اوستاییوِرِثرَغنَه1« » و در فارسی میانه »ورهران« به معنی» آماده نبرد« ، » درهم شکننده مقاومت «و همچنین به مفهوم »کشنده ی ورتره« نام اژدهایی است.» در اسطوره شناسی ایران بهرام به اصل مطلق نیرویی تبدیل می شود که بر هر نوع بدی پیروز می گردد او بزرگ فر شته جنگجو و زاده آتش است. در زمان پادشاهان ساسانی آتش اصلی امپراوری که هرگز خاموش نمی شد و همهی مشعل های مقدس دیگر با آن روشن می کردند، آتش بهرام است که آتش پیروز نام گرفته بود. - «بری، - 92 :1385

بهرام در اوستا: »ورثرغنه«، »ورهرام« یا » بهرام« در کتاب »ودا« و »اوستا« به اشکال و معانی مختلف مطرح می شود و تجلیات گوناگونی دارد. گرچه نیروی اعطایی بهرام به آریاییها به حدی است که آنان دشمنان خود را ناتوان می کنند، اما قدرت بهرام تنها به جنگ آوری محدود نیست، بلکه ویژگی هایی مانند : مردانگی، توانایی جنسی و سلامت جسمی نیز داراست که سیمای وی را پیچیده تر می کنددر دوره های بعد» بهرام« به عنوان ایزد حامی مسافران نیز ستایش می شود. - «دانش نامه جهان اسلام، - 781 : 1377 همچنین در آغاز بهرام یشت، اهورا مزدا در پاسخ زردشت، ایزد بهرام، ایزدی می خواند که در میان ایزدان مینوی زیناوندتر - تمام سلاح - از همه است. در ادبیات دینی ایرانیان آمده است که» روان هرکس در روز چهارم پس از مرگ، هنگام سپیده ی بامداد بر سر چینود پل با ایزدان سروش و باد و بهرام از یک سو و استوویذتو، دیو مرگ و یارانش از سوی دیگر روبرو می شود. گروه نخست می کوشند تا او را به بهشت رهنمون شوند و گروه دوم تلاش می کنند تا وی را به دوزخ بکشانند. - »اوستا، - 951 / 2 : 1382 او فرشته ی پیروزی و نگهبان فتح و نصرت است. در هنگام جنگ و نبرد باید هماوردان برای پیروزی یافتن و چیره شدن بدو متوسل شوند و او را به یاری بخوانند.» پیداست که ایرانیان جنگ آور و رزم آزما که همواره در میدان های جنگ در زد و خورد بودند تا چه اندازه به ایزد بهرام اهمیت می دادند. - «پورداوود، - 122 / 2 : 1347 بهرام از ایزدان بزرگ و جنگجو در دین زرتشتی است. او تعبیری از نیروی پیشتاز و مقاومت ناپذیر پیروزی است. در سرودی که بدو اختصاص دارد - یشت - 14 آمده است که بهرام ده تجسم یا صورت دارد که هر کدام از آن ها مبین نیروی پویای این خداست.

»نخستین تجسم او باد تند است؛ دومی صورتی از گاو نر زرد گوش و زرین شاخی است؛ سومی اسب سفیدی است با ساز و برگی زرین؛ چهارمی شتر بارکش تیز دندانی است که پای بر زمین می کوبد و پیش می رود. پنجمی صورت گراز تیز دندانی است که به یک حمله می کشد؛ هم خشمگین است و هم زورمند؛ ششمی جوانی است به سن آرمانی پانزده سالگی، هفتمی پرنده تیز پروازی است که شاید کلاغ باشد؛ هشتمی قوچ دشتی است؛ نهمی بز نر جنگی است؛ و بالاخره دهمی مردی است که شمشیری زرین تیغه در دست دارد. - «هینلز، - 39 :1380 ایزدانی» که در یشت های اوستا ستوده شده اند احتمالاً به دوره پیش زرتشتی تعلّق دارند و به این دلیل باورهای ایرانیان باستان و همچنین مشترکات فرهنگی و زبانی اقوام هند و ایرانی و آریایی به طور آشکاری در یشتها قابل مشاهده است. - «راشد محصل، - 30 :1382 ایزد بهرام دراساطیر ایران : » امشاسپندان، ایزدان باستانی و هند و اروپایی بودند که در کارکرد ایزدان مقتدر با اهورا مزدا - هرمز - شریک بوده اند. هرچند نقشی که ایفا کردهاند...مشخص نشده است اما شخصیت فرعی آنان مبنی بر اینکه آنان خود موجوداتی آفریده شده اند ... هر چند امشاسپندان با موجودات دیگر از یک گوهرند و برتری خاصی نسبت به آنان ندارند. در اینجاست که ایزدشناسی ایرانی دارد اسطوره میشود، امشاسپندان باشندگانی ایزدیاند و خدا پنداشته نمی شوند. آنان بدون آن که مخلوق پنداشته شوند مینویی های آفریده شده هستند که به امور مهم طبیعی نظارت و فرمانروایی دارند بی آنکه با خود عناصر طبیعت یکی پنداشته شوند. این موجودات یَزَته2   - ستودنی - نام دارند. و تعدادشان شش تاست: وهومنه، اَشه، خششره، هئوروتات، آرمئیتی، امرتات. - «وارنر، - 254 : 1389

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید