بخشی از مقاله

چکیده

رئالیسم «realism» واژه ایست فرانسوی که از ریشه «real» به معنای واقعی گرفته شده است. واژههایی نظیر حقیقتگرایی، واقعیتگرایی، واقعبینی و... معادلهای فارسی این اصطلاح هستند.

رئالیسم اجتماعی یکی از ابعاد و زوایای مکتبی است که در هر برهه از زمان موردتوجه صاحبنظران در نقد ادبی قرار گرفته است. یکی از نویسندگان معاصر که به بررسی بعدی از آن در آثار خود پرداخت بزرگ علوی است؛ او پیوسته میکوشد تا در جریان داستانهای خود رگههای اصلی فساد اجتماعی را برجسته نماید و بهنوعی رئالیسم اجتماعی دست یابد. داستان کوتاه »گیلهمرد« در مجموعه »نامهها« مؤید این مطلب است.

علوی در مسیر خلق این داستان به شفافسازی اوضاع نابسامان جامعه زمان پهلوی پرداخته و در به تصویر کشیدن ظلم و جور اربابان و مالکان نسبت به دهقانان گامی بلند برداشته است. ستمی که در نهایت منجر به شورش میگردد.

پژوهشگر در این مقاله تحلیلی- توصیفی بر این باور است که میتوان با بررسی عناصر داستان نمونهها و شواهدی از رئالیسم اجتماعی را در داستان کوتاه گیلهمرد بیابد.

مقدمه

داستان کوتاه در ایران تحت تأثیر نوعی انقلاب ادبی و در راستای رخدادهای سیاسی- اجتماعی انقلاب مشروطه به روی کار آمد. تحولات جهانی آن سالها در زمینه های گوناگون ابعاد مختلفی از کشورمان را تحت الشعاع قرار داد که در این میان حوزه ی وسیع ادبیات نیز بی بهره نماند. از جمله ی این تغییرات، تحول شگرف در نثر بود. اگرچه رمان نویسی اندکی زودتر از داستان کوتاه آغاز شد اما در ادامه پیشرفت داستان کوتاه چشمگیرتر بود.

بزرگ علوی نویسنده ی بنام از نخستین تحصیلکرده های ایرانی در آلمان بود او در سال 1282 دیده به جهان گشود و در سال 1297برای ادامه تحصیل به اروپا رفت آثار او که عمدتاً در قالب »داستان کوتاه« شکل گرفته است به سبب داشتن رگه هایی از انتقاد به مسائل سیاسی و اجتماعی آن زمان تا سال 1357 اجازه ی نشر نیافت. علوی پس از سالها دوری از وطن؛ در بازگشت به ایران با صادق هدایت آشنا شد حضور وی در گروه ادبی نوگرای ربعه؛ در کنار مینوی، فرزاد و هدایت تأثیر او را از هدایت توجیه می کند

اگرچه علوی خود منکر تأثیرپذیری اش از صادق هدایت است اما بهارلو نیز معاشرت وی با هدایت و البته آشنائی اش با آثار سایر چهره های ادبی جهان از جمله هرمان هسه، کافکا و.. را بر ذوق و قریحه ی علوی بی تأثیر نمی داند.

آثار بجا مانده از این نویسنده از آن جهت ارزشمند می نماید که صرف نظر از وابستگی یا از هم گسستگی آنها نسبت به واقعیت های تا ریخ معاصر دارای اوضاع ادبی پایدار و محکمی است در اصل و به عبارتی ادبی بودن این آثار نسبت به تاریخی بودن آنها به مراتب پر اهمیت تر است زیرا »ادبیت« دستاور تراوشات و مفردات ذهن شخص نویسنده است. حال آنکه تأثیرپذیری مستقیم از اشخاص دیگر و انعکاس آن در خلق آثار میتواند به عنوان یک ضعف اساسی تلقی گردد.

بزرگ علوی برای گریز از این نوع تأثیرپذیری خصوصاً از صادق هدایت به شگردهایی تمسک جسته است به عنوان مثال: »بخشی از رویداد از زبان یکی از اشخاص و بخش دیگر از زبان دیگری، یا همراه یادآوری رویدادها به طور درونی نقل میشود و علوی با این شگرد است که می خواهد از نگارش مستقیم فرار کند. این شیوه ای است که بزرگ علوی با آن از بیان توصیفی داستان های کوتاه هدایت فاصله می گیرد.

اگرچه علی اکبردهخدا و محمدعلی جمال زاده آغازگر نگارش داستان کوتاه بودند اما رشد سریع علوی در این زمینه شایان تحسین است تا جائی که وی تنها 13 سال پس از جمال زاده اولین مجموعه ی داستانی خویش را چاپ کرد. داستان هایی نظیر، چمدان، ورق پاره های زندان نامه ها، چشم هایش، میرزا، سالاری ها، موریانه و روایت از جمله آثار این نویسنده پرتوان هستند.

علوی در آفرینش مجموعه داستان های چمدان علاوه بر ساختار و شکل قصه و ساده نویسی از حیث مضمون نیز از محمدعلی جمال زاده تأثیر پذیرفته است.وی در تریسم داستان گیله مرد از مجموعه نامه ها با فضاسازی مناسب و به شدت دردناک، احساس خواننده را بر می انگیزد و به او این فرصت را می بخشد تا درک صحیحی از وقایع جامعه داشته باشد و بر مسند عقل به قضاوتی عادلانه بنشیند. او با ایجاد یک تقابل صحیح بین عناصر داستان و قرار دادن اشخاصی در رویارویی با یکدیگر،به طرزی آشکار آشفتگی اوضاع حکومتی جامعه ی عصر خود را برهنه در برابر خواننده قرار می دهد و ذهن او را به چالش می کشاند.

آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد، تحلیل عوامل و عناصر سازنده ی داستان گیله مرد است که به نظر می رسد در ترسیم رئالیسم اجتماعی نقشی بسزا ایفا می نماید. عناصری نظیر: پی رنگ، لحن، درون مایه، شخصیت پردازی و... از آن جهت که اساس این تحلیل بر پایه آموزش دروس ادبیات متوسطه دوم میباشد بنابراین متون انتخابی از »درس گیله مرد« کتاب ادبیات دوم دبیرستان خواهد بود. جمال میرصادقی نویسنده »کتاب عناصر داستانی« میگوید در ارزش و اهمیت عناصر داستان همین بس که گفته شود در کشورهایی که هنوز هم شاهکارهای داستانی از آنجا بر می خیزد آموختن فنون داستان نویسی از دبیرستان شروع میشود.

یک داستان زمانی جذاب است و در ما اثر می کند که نویسنده اشخاص واقعه را خوب بشناسد و هر یک از ایشان مطابق سرشت و منش خود در صحنه ی اجرا به حرکت در آید و در نتیجه برخورد آنها با یکدیگر حوادث و کشمکش ها وقوع یابد - حسینی کازرونی، . - 23 :1388 داستان کوتاه »گیله مرد « از مجموعه ی نامه ها، داستانی است موجز و پر مغز که در بستر روایت گونه ی خود به پختگی کامل رسیده است علوی در این داستان روح عدالت طلبی، آزادی خواهی و مبارزه با استبداد حکومتی را با ترسیم شخصیت »گیله مرد« متجلی می کند و طغیان و اعتراض در مقابل حکومت وقت را در قالب یک دهقان شورشی به تصویر می کشد.

روش پژوهش

روش خاص نگارش این مقاله تحلیل - توصیفی بوده است و تدوین و جمع آوری اطلاعات عمدتا به روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع مکتوب موجود در کتابخانه ها صورت پذیرفته و بعضا منابع اینترنتی راه گشای کار بوده است. نگارنده سعی بر آن داشته تا با تحلیل شواهد درون متنی و راجاعات دقیق به هدف خود که همان تحلیل و ارزیابی عناصر داستان بوده است دست یابد.

پیشینه پژوهش

قطعا "در تحلیل عناصر داستان نیز چون دیگر موضوعات تحقیقی پژوهشهایی صورت پذیرفته است لیکن زوایای پردازش به موضوع از دیدگاه عموم تحلیلگران یکسان نبوده است.

از میان نویسندگان متعدد و علاقه مند به موضوع داستان و عناصر سازنده آن جمال میرصادقی با خلق آثار تحلیلی بسیار راه دستیا بی به اطلاعات در این زمینه را برای پژوهشگران هموار نموده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید