بخشی از مقاله

چکیده

جریانشناسی مفهومی نوپدید در دهههای اخیر فضای فکری، فرهنگی و سیاسی ایران است. هرچند »جریانشناسی« به دلیل ادبیات پرنفوذ، کارآمد و بافایدهاش، رونق فراوانی یافته و این مفهوم با قیدها و پسوندهای مختلف »فکری«، »فرهنگی«، »سیاسی« و... رواج یافته، اما به دلیل حاکم نبودن انضباط علمی و روششناسانه بر این مباحث، تشتت آراء و درهمریختگی معرفتی را در این حوزه به دنبال داشته است؛ چراکه اندیشوران هر یک با گرایشهای فکری و دغدغههای فرهنگی و جهتگیریهای سیاسی خاص خود و بر اساس الگوی نظری پذیرفته شده خود، به مقولهبندی اندیشهها و طبقهبندی کنشگران فرهنگی و توضیح پدیدههای تاریخی، فکری و اجتماعی میپردازند و در این میان، حتی در یک تعریف واحد از »جریان« اتفاق نظر وجود ندارد. ازاینرو برای رهایی از این تشتتها و سوءتفاهمها، لازم است چارچوب نظری مشخصی برای این مباحث ارائه شود.

این مقاله در تلاش است تا جریانشناسی را بهمثابه یک دانش و علم - و نه یکسری مباحث ژورنالیستی - معرفی کند که موضوع این دانش، »جریان« است. با توجه به مبانی حکمت اسلامی که تعریف دانش را به موضوع آن میداند، برای تثبیت هویت دانشی »جریانشناسی« لازم است موضوع آن به درستی تنقیح و معرفی شده و ابعاد و عناصر آن تحلیل شوند. از این رو عناصر و ابعاد »جریان« معرفی میشود.

مقدمه

مفهوم «جریانشناسی» و «جریان» از مفاهیم جدید و در عین حال پراستفاده در فضای فکری و سیاسی پس از انقالب اسالمی است؛ امروزه دیگر برای اندیشمندان عرصههای فکر، فرهنگ و سیاست، «جریان» و «جریانشناسی» واژهای غریب نیست. این مفهوم با قیدها و پسوندهای مختلف «فکری»، «فرهنگی»، «سیاسی» و برخی قیود خاصتر رواج یافته و جلسات متعددی با این موضوعات برگزار شده است و محققین مختلف با الگوهای نظری و خالقیتهای متفاوت، پدیدههای تاریخی، فکری و اجتماعی را توضیح میدهند و به مقوله بندی اندیشهها و طبقه بندی کنشگران فرهنگی و تبیین پدیدههای اجتماعی میپردازند و به نوعی مسیر تاریخ و جامعه را ترسیم میکنند.

معرفت بر آمده از جریانشناسی، ادبیاتی پرجاذبه و پرنفوذ دارد و این باعث شده توسعه ادبیات جریانشناسی، با سرعت باالیی ادامه پیدا کند. اما چالش اصلی اینجاست که نوپدیدبودن این مباحث در جامعهی امروز ایران و کثرت مدعیان این حوزه و عدم تنقیح مبانی و منطق این مباحث، سوءتفاهمها، تشتت آراء و درهمریختگی معرفتی را به دنبال داشته است و مخاطبان را دچار سردرگمی و تحیر کرده است.

این تشتتها و سوءتفاهمها به قدری است که جریانشناسی مخالفین و موافقینی جدی در میان اندیشوران پیدا کرده است. بدیهی است که حل مشکل جز در پرتو نگاه درجه دومی به «جریانشناسی» به دست نمیآید. اگر بخواهیم از این تشتتها و سوءتفاهمها رهایی یابیم، به نظر میرسد الزم است تا جریانشناسی موضوع مطالعهای دقیق و مستوفی قرار گیرد تا از این طریق، این دسته از معرفتها را در جایگاه واقعیاش قرار دهیم؛ ارزش و روش آن را روشن کرده و منطق و الگویی مشخص و متناسب برایش توصیه کنیم. بنابراین بدین منظور ناگزیریم کار علمی و دقیقی بر روی نفس جریانشناسی انجام دهیم.

نگارنده در مقاله «بررسی تحلیلی نظریههای مطرح در مفهومشناسی «جریان» و «جریانشناسی»» قدمی اول این کار را برداشته و با بررسی تحلیلی نظریات مطرح دربارهی مفهوم جریان و جریانشناسی و نقدوبررسی آنها، بستر ارائهی تعریفی جامع و منتخب از جریان و جریانشناسی را فراهم کرده و در پایان تعریفی مختار از جریان ارائه داده است. مطابق این تعریف، جریان حقیقتی اجتماعی پویا و زنده است که در متن جامعه حیات دارد. این حقیقت، از ابعادی تشکیل شده است که به صورت نظاموار با یکدیگر در ارتباطاند و هویتی سیستمی به جریان میبخشند.

مطابق آن تحقیق، «جریان، پدیدهی اجتماعی متشکل از مجموعهی اصول و فروض معرفتی = - نظاممشترک معنایی - بوده که جمعیتی نظام یافته - =مدیریت شده - بر اساس آن عمل کرده و اثر میگذارند.» همچنین مطابق بررسی صورت گرفته در آن مقاله، هرچند مشابه تولیدات جریانشناسانهی فعلی، تحقیقاتی نیز هم در غرب و هم در تراث بومی ما دیده میشود، اما جریانشناسی آنگونه که امروزه در کشور ما رایج شده است، امری نو و بدیع و جدید است و سابقه ندارد. از میان واژگان التین نیز، عبارت کارنت - Current - به عنوان معادل جریان برگزیده شده است.

در راستای تالش علمی جهت برطرف کردن تشتتها و سوءتفاهمهای موجود در جریان شناسی، ایدهی اساسی این مقاله، تثبیت هویت دانشی «جریان شناسی» با روش توصیفی-تحلیلی و کتابخانهای است. بدین معنا که جریان شناسی نه یکسری گزارههای متفرق و تبلیغاتی-ژورنالیستی، بلکه دانشی میان رشتهای با روش شناسی خاص خود است. بدین منظور مطابق انضباطهایی که حکمت اسالمی در تعریف علوم شکل داده، تالش میشود دانش جریان شناسی تعریف شود و از آنجایی که تعریف دانش با تعریف موضوع علم و بررسی اعراض ذاتی آن موضوع گره خورده است، کوشیده میشود ابعاد و عناصر جریان بررسی و منقح شوند تا ازِقبل شناخت دقیق مقومات «جریان»، حدود و ثغور دانش جریانشناسی مشخص گردد.

.1زیربنای تعریف دانش در منظومه حکمت اسالمی

.1 .1مبانی معرفتشناختی جریانشناسی

هر دانشی بر دوش فلسفهای خاص، قوام میگیرد و مبانی معرفت شناختی مختلف، دانشها و پارادایمهای متفاوتی را نتیجه میدهند. دانش جریان شناسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از مبانی معرفت شناختی خاصی تغذیه میکند. چه بسا در فلسفههایی که مبانی متفاوتی دارند، طرح چنین دانشی از اساس مغالطه محسوب شود. از آنجایی که اوال تصور روشنی از این دانش در نسبت با دانشها و مکاتب دیگر داشته باشیم و ثانیا برخی نقدهای بر این دانش، از اختالف در این مبانی ریشه میگیرند، الزم داریم مبانی معرفت    

شناختی که دانش جریانشناسی بر دوش آن مبانی سوار است را معرفی کنیم.
اگر بخواهیم مبنای معرفتشناختی جریانشناسی را در یک عبارت خالصه کنیم، باید بگوییم جریانشناسی دانشی است که موضع «رئالیسم معرفتی» را به عنوان پشتوانهی خود اخذ نموده است. رئالیسم معرفتی بر آن است که شناخت حقایق و اشیاء خارج از ذهن انسان امری ممکن است و آدمی با بهرهگیری از ابزارهای موجود در اختیار خویش میتواند با منابع معرفت متصل شده و به شناخت آنها نائل گردد. به عبارتی رئالیسم معرفتی در مقابل پرسش از امکان معرفت، موضعی اثباتی دارد و بر آن است که شناخت واقعیات مستقل از ذهن و نیز حقیقت درون ذهن امکان پذیر میباشد. بر اساس واقع گرایی معرفت شناختی، جهان به طور مستقل از ذهن انسان موجود است و انسان از راه ادراک میتواند کیفیات و اشیایی را که جزئی از جهان هستند، درک کند و در این ادراک، جهت داری دستگاه ادراکی نفی شده و خنثی بودن آن در امر ادراک پذیرفته میشود.

از منظر رئالیسم معرفتی، معرفت نهتنها ممکن، بلکه متحقق است. انسان به برخی از امور معرفت دارد و این معرفت یقینی، تردید ناپذیر، مطابق با واقع و زوال ناپذیر است. مهمترین این معرفتها علوم حضوریاند، مثل علم به هستی خود، وجود قوای ادراکی و تحریکی، وجود اندیشهها، افکار صورتهای ذهنی و تخیالت، هستی حاالت نفسانی و افعال جوانحی خویش مانند تصمیم و اراده و توجه و تمرکز. معارف یقینی و بدیهی، قدرت تولیدی و زایش دارند و میتوان از راه ترکیب آنها به حقایق نظری مجهول دست پیدا کرد.

بررسی مفصل اصول و فروع مبانی معرفت شناسی علوم انسانی، خود نیازمند پژوهشی مبسوط و مستوفی بوده و خارج از حوصلهی این نوشتار است؛ در این نوشتار تنها به شالودهی این مبانی و اصول به صورت مختصر و مفید اشاره میگردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید