بخشی از مقاله

چکیده

تکنولوژی مولود مدرنیته و از نشانه های رشد و شکوفایی علمی تمدن مدرن است. این تکنولوژی با این اوصاف، صورت خاص عالم مدرن است که در تمدن های دیگر به وجود نیامد. در تمدن اسلامی با وجود رشد چشمگیر در علوم مختلف و نیز با وجود اندیشمندان بزرگ، تکنولوژی مدرن در آن به وجود نیامد. اکنون سوال این است چرا تمدن اسلامی با همه عظمت و بلوغ علمی و با وجود دانشمندان برجسته، تکنولوژی در آن شکل نگرفت؟ چرا با اینکه دنیای اسلام رشد قابل توجهی در علوم مختلف پیدا کرده بود ولی علوم مربوط به فناوری و صنعت، رشد و گسترش چندانی نداشت؟ بحث درباره این موضوع از منظرهای مختلفی قابل طرح است در این مقاله سعی شده است علل این موضوع را در جهان بینی و ارزش های حاکم در نزد دانشمندان اسلامی جستجو شود.

بر اساس این رویکرد علت به وجود نیامدن تکنولوژی در جهان اسلام ناشی از جهان بینی و طرز تفکر خاص آنان درباره انسان و جایگاه او در جهان و طرز تفکر تشکیکی آنها نسبت به علوم دارد. دانشمندان اسلامی بر اساس نگرش تشکیکی به علوم که خود مبتنی بر یک جهان بینی است، و نیز بر اساس کم اهمیت شمردن علوم رسمی از ناحیه عرفا، روحیه پرهیز از امور دنیا و در نهایت جهان بینی خاصی که تکنولوژی مدرن بر آن مبتنی است اهتمامی به علوم مربوط به صنعت و فناوری نداشتند و بر این اساس این علوم رشد چندانی در تمدن اسلامی نکرد.

مقدمه

با توجه به مباحثی که گذشت، میتوان علل شکل نگرفتن تکنولوژی مدرن را در جهان اسلام حدس زد اما به جهت اهمیت مسئله در اینجا با تفصیل بیشتری با التفات به آثار حکمای اسلامی از یک زاویه دیگر غیر از نگاههای رایج، به آن پرداخته خواهد شد. این سوال مشخصاً این است که چرا تکنولوژی مدرن در جهان اسلام به وجود نیامد؟ چرا تمدن اسلامی با همه عظمت و بلوغ علمی به تکنولوژی جدید نرسید؟ به عبارت دیگر چرا با اینکه دنیای اسلام رشد قابل توجهی در علوم مختلف پیدا کرده بود؛ ولی تکنولوژی مدرن از آن متولد نشد؟2 آیا آنان نمیخواستند به این تکنولوژی برسند یا نمیتوانستند؟

ریشه های معرفتی شکل نگرفتن تکنولوژی در جهان اسلام در این موضوع مطالب زیادی نوشته شده است و رویکردها نیز متفاوت است در اینجا سعی شده به ریشه-های معرفتی و مبانی اصلی این بحث که ریشه بر جهان بینی دانشمندان اسلامی دارد، بررسی شود و بطور طبیعی نتیجه و روش بحث نیز متفاوت خواهد بود.3

-1 رویکرد ارزشی به علوم و کم توجهی به علوم فنی و صنعتی

حکما و دانشمندان جهان اسلام معیارهایی را برای برتری علوم ذکر کردهاند که بر اساس آنها علوم فنی و مهندسی در مرتبه نازل قرار می گیرند. این علوم در طبقه بندی ارزشی جایگاه رفیعی ندارند و در حاشیه-های علوم اسلامی قرار میگرفتند و دانشمندان اسلامی نیز اهتمام جدی به بسط و گسترش این علوم نداشتند. اشرف علوم از نگاه حکما، علوم الهی است و پرداختن به غیر آن روا نیست.4

-2 تحقیر علوم رسمی - از ناحیه عرفا -

2    . البته قلمرو این سوال اختصاصی به دنیای اسلام ندارد در هیچ تمدن سنتی تکنولوژی مدرن به وجود نیامده است. پاسخ ها نیز تا حدودی شبیه همدیگر هستند. علم و تکنولوژی جدید دارای جهان بینی و اصولی است که هیچ گاه چنین اموری نمی توانست از تمدن های سنتی سر بیاورد. اما در اینجا این بحث با اتکا به تمدن اسلامی که یکی از بزرگترین و درخشان ترین تمدن های جهان بوده است، بررسی می شود.

3    . برای آشنایی با مباحثی که در این موضوع از زاویه های دیگر نوشته شده - ر.ک: زین العابدین قربانی، علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، - تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، - 1361؛ صادق زیبا کلام ، چگونه ما ما شدیم، تهران: روزنه، - 1393؛ محمود رجبی، ریشه های ضعف و عقب ماندگی مسلمانان، - قم: هجرت، - 1356؛ علی اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، - تهران : مرکز اسناد و خدمات پژوهشی، - 1382

4    . ابو حامد غزالی، احیاء العلوم الدین، ج1، ص 89 ؛ محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ج2، ص 55؛ همو، مفاتیح الغیب، ص.50

5    . دانشمندان اسلام در حوزه های علوم فنی و صنعتی مکتوباتی داشتهاند و در مواردی صنایع بدیعی طراحی کردهاند که از شاهکارهای جهان است، ر.ک: آتیلا بیر، الحیل بنو موسی بن شاکر: تحلیل از منظر مهندسی کنترل ، ابوالفتح عبدالرحمن خازنی، المیزان الحکمه، چاپ اول - تهران: بنیاد علم و و معرفت های حصولی بهای چندانی نمیداد. این نگاه، مربوط به عرفا و متصوفه بود که گاه در این راه دیدگاه های افراطی پیدا می کردند. عرفا علوم حصولی و رسمی را در مقایسه با علوم شهودی تخطئه می-کردند و به برتری »علوم شهودی« بر »حصولی« و راه »دل« بر »عقل« فتوا میدادند. حافظ در موارد زیادی از دیوان خود علم رسمی را مانع جذب و سلوک و دیدار معشوق میداند:

از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت    یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم

طاق و رواق مدرسه و قال و قیل علم    در راه جام و ساقی مه رو نهادهایم

دفتر دانش ما جمله بشویید به می    که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود

از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل    کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود

البته نقد آنان به علم به نفی کلی علم منجر نمیشد در واقع سخن در این بود که این علوم ابزار و مقدمه هستند، نباید به آنها اکتفا کرد و در آنها ماند.6 از دیدگاه مولوی علومی نظیر: هندسه یا نجوم یا طب یا فلسفه علوم دنیوی هستند، که راه به آسمان ندارند. این علوم علم بنای آخُر هستند که برای حفظ و بقای حیوانات است.                                

ریزه کاری های علم هندسه        یا نجوم و علم طب و فلسفه            

کان تعلق با همین دنیاستش            ره به هفتم آسمان بر نیستش            

این همه علم بنای آخر است            که عماد بود گاو و اشتر است             

بهراستقبال حیوان چند روز            نام آن کردند واین گیچان رموز            

شیخ بهایی در نکوهشی صریحتر علوم حصولی را قیل و قال میداند و در طلب و جستجوی علم عاشقی است:                                

علم    رسمی  سر  به  سر  قیل    است    و    قال    نه  از    او  کیفیتی    حاصل،    نه    حال

این    علوم  و  این  خیالات    و    صور        فضله    شیطان  بود    بر    آن    حجر

تو    بغیر  از  علم  عشق  ار    دل    نهی        سنگ  استنجا  به  شیطان  میدهی

براساس این تلقی نه تنها علومی نظیر: علم الحیل از جایگاه چندانی بر خوردار نیستند، بلکه علومی که  براساس معیارهای سابق دارای شرافت بودند - نظیر: حکمت، کلام و ... - ، در این دیدگاه بی اعتبار میشوند و علوم شهودی و مکاشفه در راس علوم قرار میگیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید