بخشی از مقاله
چکیده:
روش و رویکرد روشی، نقش بسزایی در حصول نتایج مطلوب و اعتباردهی به یافتههای تحقیق دارند. ماهیت روششناختی پژوهش، تابعی است از اهداف، پرسشها، و مهمتر از همه مسئلهای که ذهن پژوهشگر با آن رو به رو است. بیگمان تلاشهای قابل توجهی در زمینه تعریف و ارایه روش در پرداختن به مسائل صورت گرفته است؛ چرا که روشها، ابزارهایی جهت پرداختن به مسائل و دستیابی به واقعیتها هستند و رسیدن به یک روش کارآمدتر میتواند به تحلیل، درک و چیستی موضوع و پدیده کمک بسزایی نماید.
نظر به ضعف و کاستی عمده روشهای کمیتگرا -از جمله نظرسنجی-به دلیل خُردنگری حاکم برآنها، در تحلیل واقعیات میتوان از روش جریانشناسی گفتمانی بعنوان یک رویکرد کلاننگر و کارآمد روشی جهت خوانش مسائل و شناخت فکری فرهنگی مسایلجهانِ پیرامون، از جمله جهاناسلام بهره گرفت این رویکرد می-تواند به عنوان سرمشق و مدلی در فهم معنادارتر واقعیات جوامعاسلامی مفید واقع شود. مسائل جهاناسلام همچون مسئله روشنفکری، زنان، پیشرفت، عدالت، آزادی، دموکراسی، هویت و هویت سیاسی و... میباشد که پژوهش پیشرو در پی ارائه رویکردی روشی و به دست دادن روایی آن در مواجهه با ماهیت مسائل و شناخت آن در جهان اسلام خواهد بود.
.1 مقدمه
مسئله و مشکلهی روش، توجه بسیاری را در عرصه علومانسانی و جامعهشناسی به خود جلب کرده است همانطور که میدانیم روش از نظریه جدا نیست و لزوماً باید با آن متناظر، متناسب و از دل نظریه برخاسته باشد. وقتی از روششناختیٌصحبت میکنیم به چیزی بیش از روش اشاره داریم. روش ابزارهای عملی در مواجهه با واقعیات تجربی و شناخت آن است، در حالیکه روششناسی به چارچوب کلی، متشکل از ابزارها و تعهدات فلسفی و سیاسی مرتبط با رهیافت پژوهشی معین اشاره دارد - ساوکوٍ، - 8 :2003 روششناسی، مفروضات چگونگی کسب معرفت و چگونگی انجام تحقیق را در بر میگیرد، در حالیکه روش، فنون و شیوههای مورد استفاده برای گردآوری و تحلیل داده است - بلیکیَ، . - 21-22: 1384 به هرحال نباید فراموش کرد که موضوع روششناسی، روشها هستند، بدین جهت از نظر معرفتشناختی، رتبه روششناسی یک مرتبه بالاتر است.
روششناسی به مطالعه روشهای علوم، مقایسه و یافتن محدودیتها و نقاط ضعف و قوت آن میپردازد. در بررسی مسائل سیاسی اجتماعی جوامع اسلامی نیز تلاش شده است روشها ضمن تعدیل و ترکیبهایی، تقویت و به اصطلاح بومی و کارآمد شوند، تا هم شناخت مستدلتری از زندگی و جامعه مسلمانان بدست داده و هم انگارههای آن را بهتر بازتاب دهند. کشورهای اسلامی که یک پنجم وسعت جهان مسکون را تشکیل میدهند، به لحاظ جغرافیایی گسترده و از نظر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متنوع هستند لذا ترجیح است در شناخت مسایل آن از رویکردهای روشی بومی شده بهره گرفت؛ به عبارتی ترکیب نظری روشهای جامعهشناسی با زمینه و رویههای واقع جوامع اسلامی میتواند به انعطافپذیرتر شدن رویکرد روشی در مواجهه با مسایل جهاناسلام کمک بسزایی نماید.
هیچ روشی به شکل مطلق خوب یا بد، کامل یا ناقص، و یا ممدوح یا مذموم نیست. همه روشها از جهاتی دارای نقاط مثبت، و از جهاتی دیگر دارای نقاط ضعفاند. این فرض هم که روشی خاص در ارتباط با شرایط یا موضوعی ویژه، کارآمدی بیشتری دارد محتمل است. از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که در درجه اول، هر علم و تفکری، روشی دارد و در درجه دوم، هر روشی از محدودیتها و کاراییهایی برخوردار است؛ از جمله فواید تصریح به روش، این است که شخص با احاطه به جوانب موضوع، از مطلقگرایی دور و به نسبیگرایی روششناختی نزدیک میشود. بر این اساس امروزه فرض کثرتگرایی روششناختیٌ مقبولیت وسیعی پیدا کرده است.
علیرغم طرح مسائل جدید در جامعهشناسی سیاسی چون جهانی شدن، ساختارهای اقتدار جهانی، گروههای فرادولتی و... همچنان مسائلی مثل عدالت، زنان، فرهنگ، روشنفکری، دموکراسی، پیشرفت و توسعه، هویت - هویت-ملی، هویتسیاسی و... - ، علوم و... موضوعی پر اهمیت در جهاناسلام مانده است. آنچه در کالبد جامعهشناسی روح تازهای میدمد، اعتراف و اذعان به این واقعیت است که سیرتطور تاریخی ادامه دارد و وظیفه جامعهشناس، نقد روایتهایی است که تنها به دفاع از امتیازهای خود پرداخته و دیگران را موجوداتی متفاوت و برابر به رسمیت نمی- شناسد - تُرِینٍ، - 193- 184 :2007؛ لذا لازم است جامعهشناس ضمن درک پدیدهها و کنشهای اجتماعی برخاسته از جامعهیخود به تبیین روشِ مقتضیِ مسائلِ خود اقدام نماید.
از آنجا که فهم و تحلیل هر پدیده، نیازمند تجهیز به رویکرد روشی است - خرمشاد، - 62 :1392؛ در همین خصوص دغدغه اصلی پژوهش، واکاوی رویکردی برای خوانش مسایل جاری سیاسی جهاناسلام در جهت توصیف و تبیین دقیقتر آن است؛ که جهت روایی، کاربست آن در یک نمونه از مسائل اجتنابناپذیر است که پژوهش حاضر در این مسیر مسئله هویتسیاسی را برگزید. لذا هدف این پژوهش فهم هویتسیاسی نبوده و صرفاً به هویتسیاسی به عنوان مسئله پژوهی مصداقی اشاره میشود تا فارغ از چیستی، به نحوه روش کاربست رویکرد روشی در بررسی مسایل جهاناسلام اشاره نماید.
بیگمان فهم مساله و مسایل مبتنی بر روش است که پژوهشگر بنابر اندیشه و کنش اجتماعی و براساس »داشتههای خود« و فراگرفتههایش مورد تأمل قرار میدهد تا به دور از هرگونه سوگیری، از وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه درک درستی حاصل گردد. شناخت علمی و دقیق نیروهایسیاسی موثر - جریانساز - و گفتمان و پارادایم فکری آنان کمک میکند تا قضاوتهای دقیقتری راجع به شرایط موجود و آتی جهاناسلام داشته باشیم. لذا جریان-گفتمان بعنوان یک رویکردِروشی میتواند با ظرفیتهای خود به شناخت و خوانش مسائل جامعهشناسی اسلامی انسجام دهد.
به همین منظور پژوهش در ابتدا به بررسی روشهای کاربسته در مسائل جامعهشناختی پرداخته، سپس ضمن جستاری مفهومی، به جریان- گفتمان، به کاوش نظری عملی دربارهی یکی از مسائل جهاناسلام - هویتسیاسی - اشاره نموده تا مقدمهی تبیین روشی برای خوانش مسایلی از این سنخ را فراهم سازد. قدرت تبیینکنندگی بالایی که پژوهش برای روش جریان-گفتمان بعنوان روش و رویکردی تلفیقی و جدید قائل است؛ سبب شده به شرح و بیان الگویی برآید که مورد کاربست در مسایل آتی جامعهشناسی و برای تحلیل بسیاری از پدیدهها، مورد بهرهبرداری باشد.